در حالی تکنولوژی ایمپلنتها و تراشه های مغزی روز به روز پیشرفتهتر میشود، به نظر میرسد که بحث اخلاقی قرار دادن تجهیزات الکترونیکی در مغز افراد چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
موضوع استفاده از تراشه های مغزی برای بهبود عملکرد سیستم عصبی افراد هر روز به واقعیت نزدیکتر میشود و در حالی که عدهای از دانشمندان سخت مشغول برطرف کردن چالشهای عملی کردن این ایده هستند، به نظر میرسد که تلاش چندانی برای روشنتر شدن بحث چالشهای اخلاقی این مسئله انجام نشده است. در ادامه با ما همراه باشید تا بیشتر این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.
به نظر میرسد که آیندهای همراه با ایمپلنتهایی که در مغز افراد قرار میگیرند اجتنابناپذیر است؛ در ابتدا انتظار میرود که این تجهیزات الکترونیکی برای بهبود وضعیت افراد مبتلا به بیماریهایی مانند صرع استفاده شوند، اما مطمئنا در آیندهای نه چندان دور شاهد این موضوع خواهیم بود که افراد مختلف برای بهبود عملکرد مغز و افزایش کارایی مرکز سیستم عصبی خود، از این تجهیزات استفاده میکنند.
در دنیای علم و تکنولوژی، این حوزه با نام «رابط کاربری مغز و کامپیوتر» (BCIs) شناخته میشود و همانطور که اشاره شد، روز به روز پیشرفت این حوزه بیشتر میشود. با این وجود کمتر دیده شده که دانشمندان به دنبال جنبه اخلاقی این ماجرا باشند؛ اما اخیرا، دو مقاله از طرف دانشگاه کارولینای شمالی منتشر شده که دقیقا به همین بحث و نگرانیهای به کار گیری تجهیزات مختلف برای تاثیر گذاشتن در عملکرد طبیعی مغز پرداختهاند.
جنبه اخلاقی تراشه های مغزی
در این دو مقاله، به موضوع استفاده از تراشه های مغزی مختلفی که گروهی از آنها در داخل مغز کاشته میشوند و گروه دیگری در بیرون جمجمه قرار دارند، پرداخته شده است. به صورت کلی، تجهیزات BCI طوری طراحی میشوند که سیگنالهای مغزی را دریافت کرده و برای استفاده در کامپیوتر، این سیگنالها را به دادههایی خوانا، ترجمه کنند.
شاید بارزترین نمونه چنین تراشههایی محصولی باشد که به تازگی توسط سرمایهدار جنجالی، ایلان ماسک ارائه شد؛ مدتی پیش مقالهای در گجت نیوز، در مورد این محصول که نیورالینک (Neuralink) نام دارد، منتشر کردیم. ماسک در هنگام معرفی تراشه مورد نظر، تعدادی خوک که نیورالینک در مغز آنها کار گذاشته شده بود را به خبرنگاران نشان داد. ماسک میگوید که این تراشه بیش از هر چیز میتواند به افراد مبتلا به عارضههای مغزی گوناگون کمک کرده و کارایی مرکز سیستم عصبی بدن را بهبود ببخشد.
ولکو دوبلیوویچ (Veljko Dubljević)، یکی از نویسندههای مقالههای تازه منتشر شده میگوید که ایمپلنتهایی که وارد جمجمه میشوند، از لحاظ خواندن سیگنالهای مغزی به صورت مستقیم کارایی بالایی دارند، اما به صورت همزمان نگرانیهای اخلاقی بسیاری با توسعه این فناوری به وجود آمده است.
در عین حال مشکلات مختلفی از جمله بحث جراحی، کار گذاشتن تراشه های مغزی داخل جمجمه، عفونت محل زخم و حتی قدیمی شدن تجهیزات کار گذاشته شده مطرح میشود که در نهایت چالشهای قابل توجهی را بر سر راه توسعه حوزه مورد نظر به وجود خواهند آورد.
مشکلات روانی و جسمانی
با این تفاسیر، دوبلیوویچ میگوید که بحث اخلاقی استفاده از ایمپلنتهای مغزی باید هم از لحاظ تاثیرات روانشناختی و هم از جنبه تاثیرات فیزیکی و جسمی این موضوع بررسی شود. فاکتورهای مختلفی در این مسیر مورد توجه قرار میگیرند که تاثیرات بلند مدت به کار گیری این ایمپلنتها و همچنین جنبه اخلاقی استفاده از حیوانات برای آزمایش تراشهها جزو آنهاست. به علاوه کسی نمیداند که تراشههای مورد نظر دقیقا چه تاثیرات روی روان کاربر خواهند داشت.
دوبلیوویچ و همکارانش در مقالات خود به تحقیقی اشاره میکنند که سالها پیش در مورد بیماران مبتلا به صرع انجام شده بود. این افراد داوطلب شده بودند تا از تراشه های مغزی مخصوصی که قبل از وقوع حملات صرع به آنها هشدار میداد، استفاده کنند. در میان عوارض جانبی این تحقیق، دانشمندان نشان دادند که داوطلبان مورد نظر پس از مدتی دچار پریشانی بنیادی روانی شده بودند.
این محققان جنبه افزایش کارایی مغز افراد سالم به کمک این ایمپلنتها را هم مورد بررسی قرار دادهاند؛ سوالات زیادی در این رابطه مطرح میشوند و به عنوان مثال میتوان پرسید که اگر شخصی مجهز به نوعی تراشه مغزی در یک آزمون شرکت کند، آیا نتایج او با کسانی که از این تراشه استفاده نکردهاند، یکی خواهد بود و یا باید در ابتدای انجام آزمون چنین اشخاصی رد صلاحیت شوند؟
نگرانیهای اساسی
دوبلیوویچ میگوید که این سوال و پرسشهای مشابه باید به دقت مورد بررسی قرار بگیرند، اما متاسفانه تا به امروز تحقیقات چندان زیادی در این رابطه انجام نشده است. محققان در مقالات خود نوشتهاند که این کارهای پژوهشی برخی از پرسشهای اساسی پیش روی دنیا را مورد توجه قرار دادهاند و همانطور که میدانیم، تکنولوژی تراشه های مغزی چه ما خوشمان بیاید، چه نه روز به روز پیشرفتهتر میشوند.
تعجبی ندارد که در آیندهای نه چندان دور شاهد به کار گیری این تراشهها در مغز بسیاری از مردم جهان باشیم و موضوع اصلی که بسیاری از ما را نگران میکند، نحوه کنترل این ایمپلنتها خواهد بود. تصور کنید که یک حکومت سرکوبگر از طریق این تراشهها مردم خود را کنترل کند یا هر دولت و سازمان اطلاعاتی و جاسوسی دیگری بتواند به این روش افکار مردم را سرقت کند.
چه کسی به دادههای تهیه شده توسط این ایمپلنتها دسترسی خواهد داشت؟ چه کسی از این دادهها استفاده خواهد کرد؟ دوبلیوویچ و همکارانش میگویند که باید قبل از آنکه دیر شود، جوابی برای این سوالات پیدا کنیم.