احمقانه‌ترین باج گیری های بزرگ تاریخ

یکی از منزجرکننده‌ترین جرم‌های بشریت، باج گیری یا اخاذی است که در طول تاریخ به وفور و برای افراد مشهور زیادی اتفاق افتاده است.

قدمت باج گیری به اندازه اسرار است. این ایده که شخصی از اطلاعات مخفی استفاده کند تا دیگری را وادار به انجام کار مورد خواسته خود کند، در تمام زمان‌ها و همه فرهنگ‌ها وجود داشته است. این کار معمولا مورد انزجار عموم قرار می‌گیرد و مطمئنا جرم محسوب می‌شود، اما برای تحقق این امر، ابتدا باید باج‌گیر را دستگیر کرد. اغلب قربانی هم تمایل دارد همه اطلاعات در سکوت نگه داشته شود و این همان چیزی است که داستان‌های باجگیری را به شدت جذاب می‌کند. نکته‌ای که باید به خاطر داشته باشید این است که باج گیری فقط زمانی جواب می‌دهد که کسی متوجه وقوع آن نشود. نکته جالب ماجرا هم این است که گاهی این فرآیند به طرز شگفت انگیزی، نتیجه معکوس می‌دهد!

باج گیری

10- سازمان KGB روسیه سعی داشت با ویدیوی مستهجن از رئیس جمهور اندونزی اخاذی کند

یکی از محبوب‌ترین منابع باج‌گیری، سابقه جنسی افراد است. افراد مختلف و حتی دولت‌ها، سال‌هاست که از روابط جنسی علیه دشمنان خود استفاده می‌کنند. در مورد سوکارنو، رئیس جمهور اندونزی، KGB (سازمان امنیت و اطلاعات شوروی) تصمیم گرفت تا این مرد را گیر بیندازد. پس ترتیب ملاقات او با خدمه هواپیما را در جریان بازدید از مسکو در دهه 1960 دادند. آنها در اتاق او شنود کار گذاشته بودند و ظاهرا از رابطه او فیلم گرفتند.

سوکارنو اولین رئیس جمهور این کشور پس از سلب استعمار هلند محسوب می‌شد، اما مزایای استراتژیک زیادی را برای کشورهایی مانند اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا در منطقه ارائه می‌داد. مسئولان شوروی معتقد بودند که فیلمبرداری از او با مهماندار و پخش کردن فیلم باعث بدنام شدن او و از دست دادن موقعیتش می‌شود؛ مگر اینکه در برابر اراده و خواسته آنها سر تعظیم فرود بیاورد. افسانه‌ها می‌گویند که او در مورد وجود فیلم مشکوک شده بود و برای اطمینان، یک کپی از نوار را درخواست کرده بود.

اتفاقا سازمان سیا آمریکا هم سعی کرد کاری مشابه انجام دهد. آنها برای ساختن چند فیلم مستهجن به دنبال افراد شبیه به سوکارنو بودند و وقتی در این کار موفق نشدند، ماسکی شبیه به او ساختند تا شخص دیگری بپوشد. این فیلم ظاهرا «روزهای خوش» نام داشت، اگرچه هیچ کس نمی‌داند چه اتفاقی برای آن افتاده است.

باج گیری

9- شوروی سعی کرد تا خبرنگاری را همجنس‌گرا معرفی کند

جوزف آلسپ یکی از مشهورترین گزارشگران کشور آمریکا در دوران اوج جنگ سرد بود. از او به عنوان مردی آگاه یاد می‌شد که بین سیاستمداران بزرگ، حتی رئیس جمهور هم خبرچین داشت. او با سازمان سیا جهت جمع آوری اطلاعات کار می‌کرد و از شغل خود به عنوان پوشش استفاده می‌کرد. به همین واسطه، ستون‌های خبری او توسط میلیون‌ها نفر خوانده می‌شد.

از آن جایی که آلسوپ، مامور مخفی سیا شناخته می‌شد، دولت شوروی به هیچ وجه طرفدار او نبود. ، وقتی او به مسکو آمد، شوروی از فرصت استفاده کرد و به لطف شایعات موجود در مورد تمایلات جنسی آلسوپ، برنامه‌ای برای باج گیری از او ترتیب داد.

در دوره‌ای که هم‌جنس‌گرایی می‌توانست به حرفه اشخاص پایان دهد، آلسوپ تمایلات جنسی خود را پنهان نگه می‌داشت. KGB ترتیب ملاقات این گزارشگر با مردی در اتاق هتل مسکو را تنظیم کرد و سپس به صورت مخفیانه از آنها عکس گرفت. قصد آنها این بود که او را به جاسوس خود تبدیل کنند، اما همه چیز طبق برنامه پیش نرفت …

آلسوپ به جای انجام خواسته‌های شوروی، از آنها خواست تا یک کپی از عکس‌ها را به او نشان بدهند. او سپس تاریخچه جنسی کامل خود را در اختیار سیا قرار داد، که شامل وقایع هتل مسکو هم می‌شد و اینگونه اهرم فشار شوروی را از بین برد. خبر این حادثه به جی. ادگار هوور و سپس رئیس جمهور رسید. اما حتی زمانی که افراد بیشتری به این اطلاعات دست یافتند، هیچ کس از این اطلاعات استفاده نکرد و به حرفه آلسوپ آسیبی نرسید. جالب این است که سال‌ها بعد، شخصی سعی کرد تا عکس‌ها را در اختیار رسانه‌ها قرار دهد، اما منابع رسانه‌ای که این عکس‌ها دریافت کرده بودند از انتشار آن‌ها خودداری کردند.

باج گیری

8- فرقه ساینتولوژی سعی کرد از سازندگان سریال South Park اخاذی کند

کلیسای ساینتولوژی چندین دهه است که درگیر حاشیه‌های فراوانی بوده است. اوضاع در حال حاضر، بهتر از قبل نیست و این فرقه خود را درمیان شوخی‌های متعددی می‌بیند. البته هیچکدام از این شوخی‌ها و کنایه‌ها به پای توهین‌های سریال «پارک جنوبی» نمی‌رسد.

در سال 2005 سریال محبوب پارک جنوبی، اپیزودی را با عنوان «محبوس در کمد» پخش کرد که کاوش‌های عمیقی در ساینتولوژی و اعتقادات آن داشت. این فرقه که به بدنامی، خشونت و تعصب بی‌جا مشهور بود، اصلا با این شوخی‌ها کنار نیامد. پس بزرگان این فرقه، کارآگاه‌هایی را استخدام کردند تا خالقان پارک جنوبی، یعنی تری پارکر و مت استون را بررسی کنند. آن‌ها امیدوار بودند تا گند کاری‌های این دو مرد را پیدا و برای باج گیری استفاده کنند. این کار شامل انجام بررسی سوابق و حتی بررسی سطل زباله آنها می‌شد!

کلیسا انجام چنین عمل خصمانه‌ای را انکار کرد، اما یادداشت فاش شده، خلاف این موضوع را ثابت می‌کرد. با این حال هیچ سابقه بدی برای اخاذی وجود نداشت و مسئولان ساینتولوژی با انبوهی از اطلاعات بی‌فایده مانند خدمات پذیرایی و انواع ماشین‌های مورد علاقه پارکر و استون روبه رو شدند.

باج گیری

7- اف‌بی‌آی تلاش کرد تا فعال حقوق مدنی را مجبور به خودکشی کند

اف‌بی‌آی سال‌ها برای سرنگونی مارتین لوتر کینگ جونیور تلاش می‌کرد. جی. ادگار هوور، مدیر اف‌بی‌آی به شدت می‌ترسید که او به حزب کمونیست بپیوندد؛ بنابراین آنها قصد داشتند پیش دستی کنند و از هر طریقی که لازم بود، این مرد را سرنگون کنند. این تلاش شامل وادار کردن او به خودکشی هم می‌شد!

کینگ تحت نظر قرار گرفت و در حالی که هیچ رابطه‌ای با کمونیسم کشف نشد، اف‌بی‌آی شواهدی را پیدا کرد که نشان می‌داد کینگ روابط نامشروع زیادی داشته است. هوور تصمیم گرفت از این اطلاعات به علاوه نوارهای ویدئویی، جهت باج‌گیری از کینگ، یک سال پس از سخنرانی معروفش با عنوان «من رویایی دارم» استفاده کند.

نامه‌ای ناشناس به همراه نوارها برای کینگ ارسال شد. در طول نامه، بارها به او توهین شده بود و او را کلاهبردار و عجیب و حیوان صفت خطاب قرار داده بود. کینگ تهدید شده بود که نوارها در اختیار کلیساها و عموم مردم قرار خواهد گرفت. در ادامه آمده بود: «فقط یک کار برایت باقی مانده است. خودت می‌دانی چیست.» کینگ می‌دانست که آن‌ها می‌خواهند خودکشی کند.

کینگ به سرعت متوجه شد که اف‌بی‌آی پشت این نامه قرار دارد و به هیچ وجه از این باج گیری کثیف خوشش نیامد! در عوض او با اف‌بی‌آی مقابله کرد و میراث خود را به عنوان یکی از بزرگترین رهبران حقوق مدنی در تمام دوران حفظ کرد.

باج گیری

6- باج گیری از شرکت نستل به کمک کبوتر

ریختن سم در غذا یک جنایت موذیانه است که می تواند وحشت جمعی را به همراه بیاورد. انسان امروزی انتظار دارد غذایی که می‌خورد کاملا بی‌خطر باشد و هیچ دوز و کلکی در کار نباشد. پس دلیلی وجود ندارد که شخصی، اقدام به مسموم کردن مواد غذایی در قفسه فروشگاه‌ها کند. در سال 1999 مردی پس از ریختن سیانور در محصولاتی مانند سس مایونز و خردل، سعی کرد از شرکت نستل باج گیری کند. او تهدید کرد که اگر شرکت به او الماس‌هایی به ارزش 14 میلیون دلار پرداخت نکند، اقدامات خصمانه بیشتری انجام خواهد داد.

برنامه‌ی مرد دیوانه این بود که مسئولان نستل را وادار کند تا الماس‌ها را در کیسه‌های کوچکی، دور گردن کبوتر دست آموز وی قرار دهند تا این محموله گرانبها را به دست صاحبش برساند. در عوض پلیس فقط یک دستگاه ردیابی را روی کبوتر کار گذاشت و آن را تا خانه مرد تعقیب کرد؛ جایی که او دستگیر و به خاطر جرایم مختلف از جمله باجگیری به 11 سال زندان محکوم شد.

باج گیری

5- باجگیری از بازیکن معروف هاکی 

تنها چیزی که برای موفقیت در هر نقشه باج گیری ضروری است، لغزش و ترس قربانی است. این موضوع در مورد داستان مدلی که سعی کرد از جارومیر جاگر، بازیکن هاکی سو استفاده کند، صدق نمی‌کند. اهرم فشار این زن، عکس‌های سلفی در رختخواب این بازیکن معروف بود، اما نقشه‌اش بیش از حد ساده‌لوحانه بود.

جاگر که در آن زمان 43 ساله بود، در خواب شیرین به سر می‌برد که مدل 18 ساله در رختخواب با او عکس گرفت. مشخص نیست که آیا خود مدل یا شخص دیگری سعی کرده از این عکس برای اخاذی 2000 دلاری استفاده کند. مشکل این بود که جاگر مرد مجردی محسوب می‌شد که با یک زن بالغ خوابیده بود. پس خلافی صورت نگرفته بود و برایش اهمیتی نداشت که مردم عکس را ببیند. در نتیجه تصمیم گرفت به باج گیر بگوید که هر کاری دوست دارد بکند. عکس منتشر شد و هیچ کس از جمله جاگر، اهمیتی به این موضوع نداد.

نتیجه این خرابکاری، دامان خود مدل را گرفت که در آن زمان با یک بازیکن جوان هاکی قرار می‌گذاشت. با شنیدن این خبر، بازیکن جوان از این مدل بدذات جدا شد و جالب‌تر اینکه علاقه‌اش نسبت به جاگر که الگوی ورزشی‌اش بود را از دست داد.

 

باج گیری

4- باجگیری مافیا از بازیکن بازنشسته و درستکار آمریکایی

جورج راترمن، بازیکن بازنشسته فوتبال در سال 1961 برای مقام کلانتری در شهر کمپبل کانتی کنتاکی کاندید شده بود. اوباش محلی از این موضوع خوشحال نبودند و دوست نداشتند این مقام که همیشه با فساد می‌چرخید به دست کلانتری جدید و مطیع قانون بیفتد.

خانواده راترمن در جریان انتخابات، تماس‌های تلفنی تهدیدآمیزی دریافت می‌کردند و سپس، در ماه مه ۱۹۶۱ جورج راتمن ربوده شد و تحت مصرف مواد مخدر قرار گرفت. زمانی که به هوش آمد، متوجه شد که در رختخواب با یک رقصنده به نام آوریل فلاورز قرار دارد و چند نفر درحال عکسبرداری از او هستند. نقشه این بود که مافیا، او را وادار به کناره‌گیری از انتخابات کند. در عوض ماجرای توطئه لو رفت و به جای اینکه باعث رسوایی راتمن شود، او را به راس قدرت در کلانتری شهر رساند.

باج گیری

3- اخاذی ناموفق از جان استیموس

در کنار سیاستمداران، افراد مشهور هم محتمل‌ترین هدف باج گیران به شمار می‌روند. آنها اغلب ثروتمند هستند و شخصیت عمومی برجسته‌ای دارند و قاعدتا دوست دارند این موقعیت را حفظ کنند. به عنوان مثال، شخصی مانند جان استیموس، بازیگر هالیوود دوست دارد تصویر عمومی خود به عنوان مردی جذاب، خوش‌تیپ و بی‌آزار را حفظ کند. اما در سال 2010، زن و شوهری ادعا کردند که عکس‌هایی از استیموس برهنه با دختری زیر سن قانونی دارند که در حال مصرف مواد مخدر هستند. این عکس‌ها مطمئنا می‌توانست حرفه او را نابود کند.

استیموس به جای پرداخت باج 680 هزار دلاری، مستقیما به سراغ پلیس رفت و اعلام کرد که هیچ عکسی وجود ندارد و همه این ادعاها دروغ است. اف‌بی‌آی به خانه باج گیران یورش برد و معلوم شد که هیچ عکسی وجود ندارد. این زوج ادعا کردند که عکس‌ها توسط اف‌بی‌آی دزدیده شده است. در هر صورت این زوج به چهار سال حبس محکوم شدند.

باج گیری

2- تهدید کوپ به انتصاب اولین کلانتر زن آمریکا ختم شد

کنستانس کوپ زنی نبود که به سادگی به بازی گرفته شود. در جولای 1914 هنری کافمن – تاجر ابریشم – ماشین خود را به کالسکه کوپ کوبید. او به کالسکه‌ی این زن، آسیب جدی وارد کرد اما از پرداخت غرامت سر باز زد. اما کوپ سرسخت تصمیم نداشت به این راحتی کوتاه بیاید. او از کافمن شکایت کرد و بلافاصله شروع به دریافت نامه‌های تهدیدآمیز کرد. نزدیکان کافمن به دنبال اخاذی از کوپ بودند و تهدید کردند که خواهر نوجوانش را ربوده و به بردگی سفیدپوستان در خواهند آورد. در نامه دیگری، درخواست پرداخت 1000 دلار شده بود و گفته شده بود که نتیجه عدم پرداخت، سوزاندن خانه کوپ خواهد بود.

با کمک کلانتر محلی، کوپ توانست کافمن و زیردستانش را به دام بیندازد. کلانتر شهر که شدیدا تحت تأثیر اراده کوپ قرار گرفته بود، او را به سمت کمک کلانتر منصوب کرد؛ شغلی که پیش از آن توسط هیچ زن دیگری بدست نیامده بود.

باج گیری

1- اخاذی از پادشاه فرانسه و تبعید

تعداد کمی از انسان‌ها در طول تاریخ، زندگی‌ای به جالبی شوالیه دئون داشته‌اند. این شوالیه به مدت 49 سال به عنوان یک مرد زندگی گذراند و در نقش دیپلمات و جاسوس به پادشاه فرانسه خدمت کرد. سپس به مدت 33 سال به عنوان یک زن به زندگی پرداخت. درک می‌کنم که کمی گیج شده باشید!

دئون پس پایان جنگ هفت ساله، به عنوان سفیر فرانسه به دربار بریتانیا فرستاده شد، اما هدف حقیقی‌اش، جاسوسی برای پادشاه لوئیس پانزدهم بود. متأسفانه دیون زندگی پرخرجی داشت و در نهایت به دلیل ولخرجی‌های بی‌پایان از دربار بریتانیا اخراج شد. او از ترس پادشاه فرانسه، تهدید کرد که تمام اسراری که به عنوان جاسوسی فرانسوی در چنته دارد، افشا خواهد کرد.

بریتانیایی‌ها آشکارا دئون را در آغوش گرفتند و پادشاه فرانسه هم به او مبلغی پرداخت کرد تا ساکت بماند، اما با دستور پادشاه فرانسه، دئون تبعید شد و دیگر نتوانست به خانه بازگردد. سال‌ها گذشت و پادشاه لوئیس پانزدهم درگذشت. در ادامه پسر پادشاه فقید به دئون پیشنهاد داد تا تمام اسناد و مدارک خود را در اختیار فرانسه قرار دهد و در عوض حکم تبعیدش باطل شود. و ضمنا هویت زنانه‌اش به او برگردانده شود!

داستان از این قرار است که دئون در واقع یک زن بوده که مجبور شده است به عنوان یک مرد زندگی کند. بعدها این موضوع توسط عموم مردم پذیرفته شد دئون را به چهره‌ای مشهور در جامعه فرانسه تبدیل کرد. اما با آغاز انقلاب آمریکا همه چیز تغییر کرد. زمانی که دئون قصد داشت دوباره به عنوان یک سرباز فعالیت کند، مورد استقبال مردم قرار نگرفت زیرا در آن زمان، زنان نمی‌توانستند سرباز باشند. پس به او گفته شد تا به صومعه بپیوندد! هر گونه نفوذ سیاسی که او تا آن زمان با زحمت بدست آورده بود، به کلی از بین رفت. در نهایت هم دئون به زندان انداخته شد. گویا تغییر جنسیت این بار نتیجه معکوس داده بود!

دئون به انگلستان بازگشت و حقوق بازنشستگی خود را از دست داد. وی در آپارتمانی مشترک با زن مسن دیگری زندگی می‌کرد و بالاخره در سن 81 سالگی و در فقر کامل از دنیا رفت.

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*