بناهای باستانی عظیم با طرز ساخت نامشخص در سراسر جهان وجود دارند. بناهایی که انسان در قرن فعلی همچنان توانایی ساخت آنها را با پیشرفتهترین ابزار و تکنولوژی ندارد. ماجرا از چه قرار است؟ چرا باید انسانهایی که تنها یک نسل با انسانهای نخستین فاصله دارند، از نوعی سیستم ضد جاذبه جهت جابهجایی سنگهایی با اندازه بیش از سیصد تن استفاده کنند؟ آیا امروز در مکان زندگی خود شاهد جابهجایی اشیایی با وزن چند تن برای ساخت و ساز هستید؟ بدون شک پاسخ خیر است. در نتیجه اجداد باستانی ما چه چیزی در اختیار داشتند و با استفاده از آنها خواستار خلق چه پیامی برای آیندگان بودند؟ با گجت نیوز در سری مقالات فضانوردان باستانی همراه باشید تا شاید بتوانیم ابهاماتی از این قضایا رفع نماییم.در اولین قسمت این مجموعه به بررسی تپه گوبکلی ، یکی از سازهها و بناهای سنگی باستانی می پردازیم.
بازدیدکنندگانی از جهانهای دیگر
بسیاری از دانشمندان و مردم عادی اعتقاد دارند که در سالهای بسیار دوری موجودات فضایی از سیاره ما بازدید کردهاند و نشانههای زیادی اعم از بناهای سنگی اسرار آمیز به جای گذاشتهاند. این اعتقاد که طی سالیان گذشته به تئوری «فضانوردان باستانی» تبدیل شده است، بیان میکند که موجودات فضایی و فرازمینی، به صورت مستقیم با اجداد ما دیدار داشته و میان آنها زندگی میکردند و در این راستا، شواهد زیادی وجود دارد. از مهمترین شواهد مذکور میتوان به خدایان باستان و بناهای سنگی اشاره کرد.
تپه گوبکلی
در این مقاله بهعنوان اولین شماره از سری مقالات فضانوردان باستانی، میخواهیم به معرفی و بررسی بنای سنگی حیرت انگیزی در نزدیکی کشور ایران بپردازیم؛ یعنی سازههای «تپه گوبکلی». این سازه در استان شانلی یورفا با فاصله 800 کیلومتری از پایتخت کشور ترکیه، یعنی استانبول قرار داد. درست در سال 1994 بود که چوپانی در ارتفاعات، متوجه نوک سنگی شد که از قلب مزرعهاش ببرون آمده بود. کنجکاوی او منجر به حفاری و کشف ستونی به طول شش متر شد. ستونی بی عیب و نقص و باستانی با شکلهایی از حیوانات عجیب.
حفاریها و بررسیهای بیشتر مشخص نمود که این حکاکیها توسط سنگ تراشهایی ماهر و با استفاده از ابزار پیشرفته درست شدهاند. گسترش این خبر یک حقیقت محض را تعیین کرد، یک چوپان به طور اتفاقی موفق به کشف یکی از حیرتانگیزترین سازههای باستانی در قرن حاضر شده است. گسترش این خبر باعث شد تا یک تیم باستانشناس آلمانی برای بررسیهای بیشتر و مختلفی همچون تاریخنگاری کربنی تشکیل شود. این تحقیق و بررسی سیزده سال طول کشید.
در این سیزده سال تنها از پنج درصد یک تمدن بسیار غولپیکر و مدفون پردهبرداری شد. تمدنی که هنوز بخش اعظمی از آن زیر خاک قرار دارد. درست است که توانایی پرده برداری از کل این تمدن مدفون را نداریم، اما میدانیم که در زیر زمین تپه گوبکلی چه چیزی وجود دارد؛ یعنی رشتهای از دایرهها که با نظم خاصی روی یکدیگر قرار گرفته و میانشان ستونهای عظیم حجاری شده با ارتفاع شش متر و وزن بیش از پانزده تن.
تمدن انسان آپدیت میشود!
نتایج تاریخ نگاری کربنی، حقیقتی حیرت انگیز را آشکار کرد. عمر سازههای تپه گوبکلی، دوازده هزار سال است! تقریبا هفت هزار سال بیشتر از حلال حاصلخیز بین النهرین که تا پیش از این، بهعنوان مهد تمدن شناخته میشد. حال تپه گوبکلی پیشرفتهترین بنای باستانی بوده و هنوز مکانی با قدمت بیشتر کشف نشده است.
تاریخچه بشر در حالی دو برابر شد که سوالات و ابهامات زیاد و بدون جوابی را خلق کرد. از سازندگان و علت ساخت این سازهها اطلاعاتی در دسترس نیست، زیرا آنها از قلب دوران تاریک آخرین عصر یخبندان بیرون آمدهاند و وارد مرحلهای از تاریخ شدند که قبلا شکل گرفته بود! با این حساب، نزدیک به هفت هزار سال از تمدن بشر به شکل مرموزی فراموش و گم شده است.
بنایی با قدمت هفت هزار سال که مردمانی ناشناس با ابزاری مجهول آن را ساخته، دفن کرده و به مکانی دیگر رفتهاند. هیچ نشانهای مانند دست نوشته و علامت از خود به جای نذاشتند و حتی به دلایلی نامعلوم، قصد خود از ساخت و دفن سازه و نقل مکان کردنشان را ذکر نکردند. علت این کارها چیست؟ آیا در خطر بودند؟ آیا این مکان برایشان مقدس و عزیز بوده و خواستند از خطر دشمن یا بلاهای طبیعی محفوظ بماند و روزگاری در آینده دور کشف شود؟ این قبیل از کارها ما را به قلب یک نظریه میبرد. نظریهای که قصد دارد به ما بفهماند که اسطورههای پیچیده باستانی از حقیقت نشات گرفته و طبق این باور، اجداد ما بسیار پیشرفته بودند.
این نظریه که از معدود نظریات مورد قبول دو گروه باستان شناسان و یوفولوژیستها است که بیان میکند سازههای پیشرفته و غول آسا در سراسر جهان، با شناختی که ما از اجداد نخستین خود داریم که در غارها زندگی میکردند و طرز ساخت آتش بزرگترین کشف آنها بود، نمیتوانستند بناهایی بسازند که حداقل وزن سنگهای مورد استفاده، پانزده و حداکثر سیصد تن بوده است! در نتیجه انتظار میرود گروهی پیش از انسانهای نخستین وجود داشته باشند که از تکنولوژیهایی بسیار پیشرفتهتر از زمان حاضر بهرهمند بودند و بنا به علل نامعلوم، یکباره سقوط کردند و چیزی جز سازههای متروکه و مدفون بهعلاوه انسانهایی با آگاهی و دانش صفر، باقی نماند.
آیا یک جنگ بزرگ همچون بمباران اتمی در سطح جهانی رخ داد و به همین علت، تپه گوبکلی مدفون شد تا سالم بماند؟ آیا خطری بیرونی همچون تهاجم فضایی یا قرار گرفتن در مسیر عبور شهاب سنگها و پرتوهای گاما باعث کوچ کردن آنها از زمین شد و تنها عدهای معدود باقی ماندند؟ هیچ چیز مشخص نیست؛ جز این که اجداد بسیار قدیمی ما، از انسان قرن بیستمی پیشرفتهتر بودند!
جدل میان مذهب و علم
به موضوع اصلی باز میگردیم. پس به صورت خلاصه، قدمت گوبکلی تپه به چندین هزار سال پیش از استون هنج و هرم بزرگ مصر باز میگردد. بنابه نوشتههای کتاب مقدس مسیحیان، یعنی انجیل، دنیا چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح بهوجود آمد؛ یعنی هشت هزار سال بعد از ساخت تپه گوبکلی! بنابراین طی سالیان اخیر متوجه شدیم که آنچه از کودکی درباره تمدن اولیه بشر به ما آموختند با کشفهای جدید، تناقض چشمگیری دارد. از مهمترین این تناقضات، نخستین و ابتدایی بودن اجداد ماست.
سیزده سال حفاری در تپه گوبکلی انجام شد و حتی یک ابزار تراشکاری و کشاورزی پیدا نشد! پس مردم ساکن در آن منطقه چگونه دست به ساخت و ساز میزدند و غذای خود را تامین میکردند؟ آیا به قدری جمعیت و ارتباطات زیاد بود که غذای خود را از مکان و سرزمین دیگری، وارد میکردند؟ اما نکته اصلی که دانشمندان و باستان شناسان را تا حد زیادی متعجب میکند، چیز دیگری است! یعنی حکاکیهای موجود در ستونها.
موجودات و مخلوقاتی زیادی مانند انواع حشرات و حیوانات در این ستونها حکاکی شدهاند که امکان ندارد در یک محیط قرار داشته باشند! بر فرض مثال، در یک ستون خرس قطبی در کنار شتر قرار دارد. چگونه مردم آن زمان با تمامی گونههای حیوانی و زیست بومهای مختلف آشنایی داشتند؟ حتی در عصر حاضر نیز رفت آمد به نقاط متفاوت جهان به این سادگی نیست! در این میان حکاکیهایی از انسانها نیز وجود دارد که به گونهای در حال همکاری هستند و سوال مورد علاقه دانشمندان مذهبی و دینی را مطرح میکند. آیا این تپه گوبکلی و حکاکیهایش، داستان کشتی حضرت نوح را اثبات میکنند؟
باستان شناسان میدانند که بیش از دو هزار افسانه یکسان در سراسر جهان وجود دارد که حاکی از تخریب یک تمدن پیشرفته به وسیله یک سیل بزرگ هستند. برخی از محققان این نظریه را ارائه دادند که نشانههایی از داستان یک سیل فاجعه بار و کشتی نوح در حکاکیها ثبت شدهاند. اگر این امر درست باشد، تاریخ این سیل بزرگ به انتهای آخرین عصر یخبندان باز میگردد؛ یعنی سالیان بسیار دوری از آنچه در انجیل ذکر شده است.
اطلاعات زیادی از تخریب فاجعهبار این سیل وجود دارد که باعث مهاجرتهای زیادی در زمان خودش شد. یخها به سرعت ذوب میشدند و سطح آبها بالا میآمد که در موازات آن، خشکیها و سرزمینهای زیادی غرق شدند. پس سوالی جدی بهوجود میآید: سازنده گوبکلی چه کسی بود؟ با چه هدفی ساخته شد و چگونه بعد از دوازده هزار سال به شکل اولیه خود باقی ماند؟ در اینجا نظریه پردازان مذهبی که اعتقاد دارند کوه آرارات محل توقف کشتی نوح است و در پانصد کیلومتری تپه گوبکلی قرار دارد، بیان میکنند که این سازه به دست نوح و مردمش ساخته شده است! ادعایی که با سخنان محققین و باستان شناسان در تناقض قرار دارد.
معمار جهانگرد و قدرتمند
تپه گوبکلی به طور خاصی زیر شن قرار گرفته و عمدا دفن شده است. به نظر میرسد که دیگر از آن استفاده نمیشده ولی تا حدی برای ساکنین قابل احترام بود که بهجای رها نمودن یا تخریب آن، به دقت مدفونش کردند و به نوعی، آرامشی ابدی را به آن هدیه دادند. اما چرا ساکنین با این دقت بناهای یادبود خود را که نشان دهنده تمدن و قدمت آنها بود، به آرامی در عمق شش متری دفن کردند؟ قصد حفاظت از آن در برابر دشمنان را داشتند یا میخواستند روزی بازگردند و مکان مورد احترامشان تا آن زمان، دست خورده و کشف نشده باقی بماند؟
باید از خودمان بپرسیم که چرا باید شخصی این سازهها و بناهای عظیم و زیبا را در نقاط مختلف جهان بسازد. در کمال تعجب، بیش از نیمی از آنها معماری و شکل یکسان دارند. آیا سازندهای واحد آنها را میساخت؟ بدون شک تئوری تبادل یک علم میان نقاط مختلف جهان بنا به دلایل زیادی میتواند رد شود، زیرا اشخاصی که در آن زمان زندگی میکردند، نمیتوانستند فواصل زیادی را تنها به دلیل گسترش علم و نوعی معماری خاص طی کنند. از سوی دیگر، اگر فرض کنیم که میتوانستند این کار را انجام دهند، نیروی انسانی لازم جهت ساخت را از کجا میآوردند؟ مردمان قدیم که به دلایلی همچون تمرین نظامی و کشور گشایی، دست به حمله به سرزمینهای دیگر میزدند، بعید بوده که به آسانی از حرف و علم چند معمار بیگانه اطاعت کنند تا بناهای بزرگی بسازند؛ مگر آن که معمار مذکور در جایگاه یک خدا و شخصی با قدرت فرازمینی قرار داشته باشد.
اگر به بررسی اکثر این سازهها بپردازیم، متوجه میشویم که تمامی آنها با هدفی یکسان ساخته شدهاند. تعداد زیادی از آنها، مکانها و بناها را بهعنوان ساختههای دست خدایان توصیف میکنند. تعدادی دیگر نیز بهعنوان خانهای که خود برای خشنودی خدایان ساختهاند. اما بهراستی این سازهها به دست خدایان ساخته شدهاند؟ یا به دست موجودات فرازمینی؟
با بررسی دقیق سازهها و مکانهای بیشتر، متوجه نکات و علل اصلی ساخت آنها میشویم. علتهایی که خود سازندگان نیز از آنها خبر نداشتند! به نوعی نمیدانستند در حال ساخت چه چیزی هستند و کورکورانه اطاعت میکردند. چرا؟ شاید با بررسی مکانی در نقطه دیگر کره زمین، یعنی کوهستانهای مرتفع پرو واقع در آمریکای جنوبی به جوابهای بیشتری برسیم. مکان و سازهای مرموز و غول آسا به نام «هوآمان» که در شماره بعد به معرفی و بررسی آن خواهیم پرداخت.