جنگ هسته ای وحشتناکتر از آن چیزی است که تصور میکنید. فکر راه افتادن جنگ هسته ای تن هر انسانی را به لرزه در میآورد، اما آیا میدانستید تعدادی از جنگ های هسته ای تاریخ تا مرز آغاز رفتهاند، اما هرگز عملی نشدهاند؟
جنگ های هسته ای به خاطر شدت انرژی آزاد شده بعد از انفجار این دسته از بمبها، بسیار مهیب بوده و انتظار میرود در صورت وقوع آنها در هر زمانی، صدها هزار کشته بر جای بماند. با این حال در طول تاریخ چندین جنگ هسته ای تا مرحله اجرا رفته است، بدون این که انسانهای سراسر کره زمین از آن مطلع شوند!
بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در آگوست سال 1945، به پایان جنگ جهانی دوم ختم شد. با این حال بعد از آن اتفاق، پنجرهای جدید به سوی سلاحهای اتمی باز شد، به طوری که امروز قدرت بمبهای هسته ای، بسیار بیشتر از بمبهایی است که آمریکا بر روی سر مردم ژاپن انداخت و صدها هزار نفر را به خاک و خون کشید.
بر اساس توافق MAD که در جریان جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بسته شد، اگر یک کشور از سلاحهای اتمی علیه کشوری دیگر استفاده کند، آن کشور طی مدت زمانی بسیار کوتاه حمله انجام شده را مجددا به وسیله یک بمب اتمی پاسخ خواهد داد.
در جریان جنگ سرد و چندین مرتبه بعد از آن، مردم سراسر جهان به دفعات مجبور به نگه داشتن نفس خود شدند، چرا که ابرقدرتهای دنیا به جنگ هسته ای نزدیک شده بودند. در ادامه، به 9 مرتبهای که کره زمین به وقوع یک جنگ هسته ای دیگر نزدیک شده اما در نهایت از آن جان سالم به در برده است، اشاره خواهیم کرد.
اکتبر سال 1960
رادارهای دارای توانایی تشخیص سریع، به ابزارهایی مهم در جریان روی کار آمدن سلاحهای اتمی تبدیل شدند. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، در سراسر دنیا رادارهایی قرار داد تا در صورت پرتاب موشک اتمی از سوی شوروی به سمت آنها، خیلی زود از این موضوع مطلع شود. این موضوع همچنین به آنها کمک میکرد بر اساس قرارداد MAD، در کوتاهترین زمان ممکن به موشک(های) پرتاب شده پاسخ بدهند.
در پنجم اکتبر سال 1960، آژیر خطر یکی از رادارهای آمریکا که در گرینلند دانمارک قرار داشت به صدا در آمد. این رادارها تعدادی موشک را تشخیص داده بودند و طبق برآوردها، آنها تا 20 دقیقه بعد از اعلام وضعیت هشدار به نقاط مختلف آمریکا برخورد میکردند.
بعد از ارائه این خبر، ترس و وحشت در مرکز فرماندهی دفاع هوایی آمریکا در آمریکای شمالی (NORAD) حاکم شده بود، به طوری که بالاترین میزان هشدار تا آن زمان صادر شد. اما بعد از این که مشخص شد در همان زمان، نخست وزیر شوروی مشغول بازدید از نیویورک است، حدس و گمانها به سمت وجود یک ایراد فنی رفت.
در نهایت مشخص شد رادارها به بالا آمدن ماه در اطراف آسمان نروژ را به اشتباه موشکهای شوروی تلقی کردهاند. اگر آنها خیلی زود به این اشتباه پی نمیبردند، بدون شک پیش از برخورد موشکهایی که هرگز وجود نداشتند، چند بمب اتمی روانه نقاط مختلف شوروی کرده و یک جنگ هسته ای را آغاز میکردند.
دسامبر سال 1961
یک سال بعد، مرکز فرماندهی هوایی استراتژیک در اوماها آمریکا، ارتباط خود با مرکز رادار قرار گرفته در گرینلند را از دست داد. مسئولان این مرکز در ادامه تلاش کردند با مرکز فرماندهی NORAD تماس برقرار کنند، اما متاسفانه خط ارتباطی بین آنها نیز از کار افتاده بود.
از آنجایی که فرماندهان تصور میکردند از کار افتادن سرویسها و راههای ارتباطی به صورت همزمان غیر ممکن است، احتمال در راه بودن یک حمله اتمی از سوی شوروی افزایش پیدا کرد.
در حالی که وضعیت به حالت هشدار رسیده بود و همه در حالت آمادهباش به منظور مقابله با یک جنگ هسته ای قرار داشتند، یک جنگنده نیروی هوایی ارتش آمریکا بعد از برقراری ارتباط با مرکز رادار گرینلند متوجه شد هیچ حملهای در کار نیست. در نهایت مشخص شد بروز یک مشکل فنی، سبب از بین رفتن بیشتر خطوط ارتباطی بین مراکز فرماندهی اصلی و ایستگاههای رادار شده بود.
اکتبر سال 1962
یکی از دفعاتی که جنگ هسته ای تا نزدیکترین مراحل آغاز پیش رفت، سال 1962 و حین بروز بحران موشکی کوبا بود. در این بحران شوروی، ساخت چندین مقر موشکهای اتمی را در کوبا آغاز کرد، به این معنی که موشکهای اتمی این کشور، بیخ گوش آمریکا قرار گرفته بود. بعد از این اتفاق ارتش آمریکا در مرحله DEFCON 3 قرار گرفت، به این معنی که تا پرتاب بمبهای اتمی آنها تنها دو مرحله فاصله وجود داشت.
بعد از میانههای شب بیست و پنجم اکتبر این سال، یکی از نگهبانان مرکز هدایت قطعه در مینه سوتا، فردی را مشاهده کرد که در تلاش برای عبور از فنسها به منظور ورود به محوطه محافظت شده بود. از آنجایی که نگهبان تصور میکرد این فرد یکی از نیروهای نفوذی ارتش شوروی است، بعد از شلیک به سمت وی، آژیر خطر را به صدا در آورد.
همه میدانستند در زمان قرارگیری در مرحله DEFCON 3، هیچ تستی صورت نخواهد گرفت، به همین دلیل به صدا در آمدن آژیر مطمئنا به معنی نزدیک شدن به یک حادثه ناگوار است. در ادامه به خلبانان مرکز هوایی واقع در ویسکانسین دستور داده شد سوار بر هواپیماهای حملکننده بمبهای اتمی شوند. بعد از انجام این کار مشخص شد آژیر خطر به صدا در آمده، هیچ ارتباطی به موشکهای اتمی احتمالی پرتاب شده به سوی آمریکا نداشته است. اما متاسفانه هواپیماها به سمت نقاط هدف حرکت کرده بودند.
یک خودرو پیش از بلند شدن هواپیماهای بمببر از زمین، با سرعت به انتهای باند پرواز رسید و به خلبانان نشان داد عملیات متوقف شده است. جالب است بدانید در نهایت مشخص شد فردی که نگهبان تصور میکرد یک سرباز شوروی است، در اصل یک خرس بوده است که تلاش میکرد به محیط تحت محافظت وارد شود. احتمالا بروز این حادثه در زمان قرارگیری در موقعیت DEFCON 3 سبب توهم نگهبان شده بود. در هر صورت آنها به موقع به واقعیت پی بردند تا از یک جنگ هسته ای تمام عیار جلوگیری شود.
اکتبر سال 1962
دو روز بعد، حوادثی رخ داد که سبب شد احتمال بروز جنگ هسته ای به بیشترین میزان ممکن در طول تاریخ برسد. در صبح روز بیست و هفتم اکتبر این سال، یک هواپیمای شناسایی مدل U-2F آمریکا که بر فراز آسمان کوبا مشغول گشتزنی بود، توسط شوروی مورد اصابت قرار گرفت، به طوری که خلبان آن جان خود را از دست داد. این موضوع سبب شد حساسیتهای اخیر آمریکا به خاطر تاسیس مقرهای موشکی شوروی در کوبا به بیشترین حد ممکن برسد.
کمی بعدتر مشخص شد یک زیردریایی B-59 شوروی در حال تلاش برای شکستن سد حائلی است که نیروی دریایی ارتش آمریکا اطراف کوبا مستقر کرده است. در ادامه ناو جنگی غول پیکر USS Beale آمریکا به سمت محل تشخیص زیردریایی به راه افتاد. کاپیتان B-59 تصور کرد این زیردریایی در خطر حمله قرار گرفته است، به همین دلیل دستور داد بمبهای اتمی درون آن را آماده پرتاب کنند.
پیش از پرتاب موشکهای اتمی B-59، میبایست هر سه افسر ارشد زیردریایی فرمان پرتاب را صادر میکردند. خوشبختانه دومین افسر ارشد با این کار مخالفت کرد و از کاپیتان درخواست کرد بعد از بردن B-59 بر روی سطح آب، منتظر دریافت دستور از سوی مسکو شوند. افسر وسیلی آرکیپوو (Vasili Arkhipov) از بروز یک جنگ هسته ای تمام عیار با این تصمیم خود جلوگیری کرد.
اکتبر سال 1962
اکتبر 56 سال قبل، یکی از نفس گیرترین بازههای زمانی برای مردم کره زمین بود، چرا که هر ثانیه احتمال وقوع یک جنگ هسته ای وجود داشت. متاسفانه جنگ هسته ای، یک بازی دو سر باخت محسوب میشود، چرا که بعد از آن هیچ پیروزی وجود نداشته و علاوه بر دو طرف جنگ، کل کره زمین ویران خواهد شد.
در همان روز بیست و هفتم اکتبر 1962، خلبانان نیروی هوایی ارتش ایالات متحده آمریکا تقریبا جنگ جهانی سوم را بر فراز آبهای بین آلاسکا و روسیه آغاز کردند. هواپیمای شناسایی U-2 آمریکا در مسیر قطب شمال به منظور نمونهبرداری هوایی قرار داشت. در جریان این اتفاق، هواپیما به طور اتفاقی بر فراز محدوده هوایی شوروی قرار گرفت و سپس موقعیت اصلی که میبایست به آن میرسید را گم کرد. هواپیمای شناسایی U-2، پیش از پیدا کردن مسیر شرق به منظور خروج از محدوده هوایی شوروی، برای 90 دقیقه در آن مشغول به پرواز بود!
بعد از تشخیص ورود U-2 به آسمان شوروی، شش جنگنده میگ برای ساقط کردن آن روانه آسمان شدند. این موضوع سبب نگرانی مرکز فرماندهی هوایی استراتژیک آمریکا شد، چرا که یکی دیگر از هواپیماهای شناسایی ارزشمند U-2 آنها در آستانه نابودی قرار داشت. در حالی که آنها این هواپیما را در معرض ساقط شدن میدیدند، خود را برای آغاز یک جنگ هسته ای با شوروی آماده کرده و یک جنگنده F-102 Delta Daggers مجهز به موشکهای اتمی را به منطقه فرستادند.
همچنین بخوانید:
خوشبختانه خلبانان جنگندههای میگ هرگز به F-102 Delta Daggers برخورد نکرده و توانستند به وسیله اسکورت کردن هواپیمای شناسایی U-2، آن را از محدوده هوایی شوروی خارج کنند. یک حرکت اضافی از سوی جنگندههای دو کشور سبب آغاز یک جنگ هسته ای وحشتناک میشد.
اکتبر سال 1962
یک روز بعد از این حادثه، رادارهای قرار گرفته در نیوجرسی آمریکا به مرکز کنترل NORAD اطلاع دادند موشکهای اتمی شوروی در راه هستند. این خبر پیش از ساعت 9 صبح به مقر فرماندهی رسید و اعلام شد موشکها تا ساعت 9:02 دقیقه به فلوریدا برخورد خواهند کرد.
از آنجایی که پیغام خیلی دیر به دست مرکز فرماندهی رسیده بود، پیش از این که در مقر NORAD هر گونه تصمیمی اتخاذ شده و یا عملی صورت بگیرد، ساعت 9:02 دقیقه فرا رسید، اما هیچ اتفاقی رخ نداد! به همین دلیل انجام هر گونه اقدام به تعویق افتاد.
بعدها مشخص شد رادارهای واقع در نیوجرسی به خاطر وجود یک رزمایش، به اشتباه پرتاب موشک از سوی شوروی را تشخیص داده بودند. در واقع در اطراف این ایستگاه رادار، آزمایشی به منظور شبیهسازی پرتاب موشک از سوی کوبا به نقاطی از آمریکا انجام شده بود.
نوامبر سال 1979
در ساعت 3 صبح نهمین روز نوامبر 1979، کامپیوترهای مرکز NORAD ناگهان شروع به آژیر کشیدن کرده و پیغامی باورنکردنی را اعلام کردند. طبق پیامها، نزدیک به هزاران موشک اتمی از سوی زیردریاییهای شوروری به سمت ایالات متحده آمریکا پرتاب شده بود. این موضوع دیگر به معنی آغاز یک جنگ هسته ای نبود، چرا که در صورت برخورد موشکها، بساط هستی از روی کره زمین برچیده میشد!
در ادامه یک هشدار آمادهباش در بیشترین سطح ممکن صادر شد و خلبانهای بمب افکنها و موشکهای دارای کلاهکهای هسته ای برای پرواز آماده شدند. بخش فرماندهی اضطراری نیروی هوایی، که وظیقه آن جابهجا کردن رییس جمهور در صورت وقوع جنگ هسته ای است، بدون این که رییس جمهور وقت یعنی جیمی کارتر را منتقل کند، هواپیمای اختصاص یافته برای وی را به پرواز در آورد.
مشاور امنیت ملی رییس جمهور از آنجایی که میدانست تصمیمگیری جیمی کارتر ممکن است بین سه الی هفت دقیقه زمان ببرد، از اطلاعرسانی به وی خودداری کرد، چرا که میخواست از واقعی بودن تهدید گزارش شده مطمئن شود.
همچنین بخوانید:
بعد از سپری شدن شش دقیقه پراسترس برای تمامی افسران و سربازان مراکز نظامی، از طریق اطلاعات ماهوارهای مشخص شد هیچ جنگ هسته ای در کار نیست. بعدها مشخص شد یکی از متخصصان، نوار شبیهسازی جنگ هسته ای را درون سیستم قرار داده و سبب شده همه آن را واقعی تصور کنند. به راستی اگر هزاران موشک اتمی با یکدیگر به یک محدوده مشخص بر روی زمین برخورد کنند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
سپتامبر سال 1983
در نیمههای شب روز بیست و ششم سپتامبر 1983، رادارهای واقع در مقر Serpukhov-15 قرار گرفته در جنوب مسکو، نزدیک شدن یک موشک اتمی را گزارش کردند. کمی بعدتر، وجود چهار موشک دیگر نیز تایید شد.
گفتنی است در ابتدای این ماه، تنشها بین شوروی و آمریکا افزایش پیدا کرده بود، چرا که شوروی با ساقط کردن یک هواپیمای کره، سبب مرگ 269 نفر شامل یکی از اعضای کنگره آمریکا شده بود.
استنیسلاو پترو (Stanislav Petrov) افسر ارشد مقر Serpukhov-15 میبایست خیلی سریع به مقام مافوق خود، تشخیص نزدیک شدن پنج موشک اتمی را اطلاع میداد تا تصمیمات ضروری اتخاذ شوند. این تصمیم، مطمئنا پاسخ به موشکهای پرتاب شده بود، به این معنی که باید یک جنگ هسته ای تمام عیار بین دو کشور آغاز شود. به همین دلیل افسر ارشد تصمیم گرفت کمی این کار را به تعویق بیندازد.
پترو میدانست در چنین لحظهای باید خیلی سریع مافوق خود را در جریان حادثه قرار بدهد، اما در این لحظه قادر به حرکت نبود و دست و پای خود را (احتمالا به خاطر استرس و ترس) بسته تصور میکرد.
یکی دیگر از دلایل این افسر برای به تعویق انداختن اطلاعرسانی به ردههای بالاتر، احتمال وجود یک خطا بود، چرا که تصور میکرد اگر آمریکا به طور ناگهانی قصد آغاز جنگ هسته ای با شوروی را داشته باشد، مطمئنا کشوری با این پهنه وسیع را به وسیله صدها موشک بمباران خواهد کرد، به جای این که تنها پنج موشک اتمی روانه خاک آن کند.
پترو بین دو راهی مانده بود، چرا که به خاطر کمبود وقت هیچ راهی برای تشخیص صحیح وجود نداشت، مگر این که تا زمان اعلام شده برای برخورد موشکها با اهداف صبر کند. بعد از بیست و سه دقیقه فرضیه افسر ارشد مقر مبنی بر اشتباه بودن گزارش حمله اتمی تایید شد. بعدها مشخص شد ماهوارههای شوروی، بازتاب نور خورشید بر بالای ابرها را موشک تصور کرده بودند!
ژانویه سال 1995
چهار سال بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بوریس یلتسین (Boris Yeltsin) اولین رییس جمهور روسیه به عنوان بزرگترین تکه باقی مانده از شوروی سابق، تقریبا یک جنگ هسته ای را آغاز کرد.
در بیست و پنجم ژانویه 1995، رادارهای روسی پرتاب موشک اتمی از سوی یک زیردریایی واقع در آبهای اطراف نروژ را تشخیص دادند. در واقعیت، خبری از موشک اتمی پرتاب شده به سمت روسیه نبود و تنها یک راکت تحقیقاتی به منظور مطالعه بیشتر پیرامون شفق شمالی در اطراف نروژ پرتاب شده بود. اگرچه مقامهای رسمی نروژ، کاخ کرملین را از این پروژه تحقیقاتی مطلع کرده بودند، اما اطلاعرسانی به مقر رادارها انجام نشده بود.
بعد از این که زیردریاییهای روسی به حالت آمادهباش در آمدند، کیف مخصوص صدور دستور پرتاب موشکهای اتمی روسیه نزد رییس جمهور این کشور آورده شد. خوشبختانه خیلی زود مشخص شد فرضیه یلتسین درباره اشتباه بودن گزارش حمله اتمی صحیح بوده است. ماهوارههای روسی نیز عدم وجود هر گونه جنگ هسته ای را تایید کردند.