Excoino
نئاندرتال‌ها منقرض

اگر نئاندرتال‌ها منقرض نشده بودند، امروز چه شکلی بودند؟

اگر نئاندرتال‌ها منقرض نمی‌شدند چه می‌شد؟ ظاهرشان چگونه بود؟ پاسخ‌های شگفت‌انگیز دانشمندان به این سوالات را در اینجا بخوانید.

انسان خردمند (هومو ساپینس) به مدت ۴۰ هزار سال تنها گونه انسانی بوده که روی زمین قدم گذاشته است. خویشاوندان باستانی ما هزاران سال پیش از بین رفتند و جز چند فسیل، ابزارهای پراکنده و ردپایی در DNA ما چیزی از خود به جای نگذاشتند. اما اگر سرنوشت به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد چه؟ اگر نئاندرتال‌ها منقرض نشده بودند، امروز در کنار ما چه شکلی بودند و چگونه زندگی می‌کردند؟

کارشناسان معتقدند پاسخ این سوال پیچیده‌تر از تصور ماست. شاید آن‌ها از نظر ظاهری تفاوت خیره‌کننده‌ای با ما نداشتند، اما دنیای ما برایشان جای بسیار سختی بود.

چهره‌ای آشنا اما متفاوت

تصور عمومی از نئاندرتال‌ها به عنوان موجوداتی خمیده، کم‌هوش و غارنشین کاملا اشتباه است. به گفته باستان‌شناسی به نام دکتر اپریل نوول، این ایده که می‌توانستید یک کلاه روی سر نئاندرتال بگذارید و او را در مترو کنار خود بنشانید بدون اینکه متوجه تفاوت‌ها شوید، دیگر پذیرفتنی نیست.

بر اساس فسیل‌های به جا مانده از آن‌ها، می‌دانیم که نئاندرتال‌ها به طور متوسط کمی کوتاه‌تر از ما با پاهای کوتاه‌تر و لگنی پهن‌تر بودند. آن‌ها بدنی بسیار عضلانی و زمخت با هیکلی درشت و سرهایی حتی بزرگ‌تر از ما داشتند. جمجمه آن‌ها فضای بیشتری برای مغز را نشان می‌دهد و ویژگی بارز چهره‌شان، بروهای برجسته و پیشانی‌های کوتاه بود.

با وجود این تفاوت‌ها، پروفسور جان هاکس تأکید می‌کند که تقریبا تمام ویژگی‌های فیزیکی آن‌ها با تنوع موجود در انسان‌های امروزی هم‌پوشانی دارد. به عبارت دیگر آن‌ها به جای اینکه شبیه موجودات افسانه‌ای باشند، بیشتر شبیه یک نسخه متفاوت اما کاملا قابل تشخیص از انسان بودند.

آیا نئاندرتال‌ها واقعا منقرض شدند؟

شاید تکان‌دهنده‌ترین بخش ماجرا این باشد که برخی دانشمندان معتقدند نئاندرتال‌ها منقرض نشده‌اند، بلکه در ما ادغام شده‌اند! به گفته دکتر هوگو زبرگ از موسسه کارولینسکا سوئد، در واقع آن‌ها هرگز از بین نرفتند؛ ما با هم ادغام شدیم!

این گونه‌های انسانی در دورانی که با هم زندگی می‌کردند، به طور گسترده با یکدیگر زاد و ولد داشتند. امروزه بسیاری از انسان‌ها حامل بخشی از DNA نئاندرتال و دنیسووان (یکی دیگر از خویشاوندان باستانی ما) هستند. اگر آن‌ها ناپدید نمی‌شدند، این آمیختگی ژنتیکی ادامه می‌یافت و احتمالا در نهایت به یک گونه انسانی واحد و ترکیبی منجر می‌شد.

انسان اجتماعی در برابر نئاندرتال منزوی

بزرگ‌ترین تفاوت ما با نئاندرتال‌ها نه در ظاهر بلکه در ساختار اجتماعی و مغز ما نهفته است. یکی از نظریه‌های اصلی برای بقای انسان خردمند این است که ما خودمان را «اهلی» کردیم و به موجوداتی فوق‌العاده اجتماعی تبدیل شدیم.

در مقابل، نئاندرتال‌ها در گروه‌های کوچک و نسبتا منزوی زندگی می‌کردند. تحقیقات ژنتیکی نشان می‌دهد که آن‌ها انعطاف‌پذیری شناختی کمتری داشتند، در پردازش زبان با دشواری بیشتری روبرو بودند و فاقد ژن‌های مرتبط با خودآگاهی و خلاقیت بودند.

بیشتر بخوانید

طبق گفته دکتر نوول، در دنیای به شدت متصل امروزی من فکر می‌کنم نئاندرتال‌ها عقب می‌ماندند یا حداقل کنار گذاشته می‌شدند. آن‌ها به سختی می‌توانستند با جوامع بزرگ، پرسرعت و به شدت اجتماعی ما سازگار شوند. شاید یک نکته جالب این بود که آن‌ها کمتر تمایل به «دنباله‌روی از گله» داشتند و احتمالا به راحتی تحت تأثیر شبکه‌های اجتماعی قرار نمی‌گرفتند!

جهانی بدون حیوانات خانگی و تغییرات اقلیمی

اگر نئاندرتال‌ها منقرض نمی‌شدند و گونه غالب باقی می‌ماندند، سیاره ما امروز چه شکلی بود؟ از آنجایی که آن‌ها تأثیر بسیار کمتری بر محیط زیست داشتند و در جوامع کوچک زندگی می‌کردند، احتمالا خبری از شهرهای بزرگ و کشاورزی گسترده نبود.

یک پیامد عجیب دیگر این است که دنیای تحت سلطه نئاندرتال‌ها، جهانی بدون حیوانات خانگی بود. هیچ مدرکی مبنی بر تلاش آن‌ها برای اهلی کردن حیوانات وجود ندارد؛ یعنی نه سگی، نه گربه‌ای و نه اسبی در کار بود.

شاید مهم‌تر از همه گرایش آن‌ها به انزوا و زندگی در گروه‌های کوچک، مانع از گسترش بی‌رویه فناوری و بهره‌کشی از محیط زیست می‌شد. به گفته کارشناسان در آن صورت شاید امروز با بحران تغییرات اقلیمی مواجه نبودیم. داستان انقراض آن‌ها در واقع داستان ظهور ویژگی‌های منحصر به فرد (و گاهی مخرب) گونه ماست.

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*