هیچ چیزی توان ورود به سفیدچاله و هیچ چیزی توان فرار از سیاه چاله را ندارد. در صورت برخورد سیاه چاله و سفیدچاله چه اتفاقی رخ خواهد داد و کدام یک میتواند دیگری را نابود کند؟
برخورد سیاه چاله و سفیدچاله را میتوان یکی از لحظات هیجانانگیز و باورنکردنی جهان دانست. لحظهای که دو غول کیهانی با جرم باورنکردنی در مسیر یکدیگر قرار میگیرند. مشاهده این برخورد میتواند دید انسان به جهان را تغییر داده و اخبار علمی را منفجر کند.
رخدادهای عجیب پس از برخورد سیاه چاله و سفیدچاله
آلبرت اینشتین توانست با نظریه نسبیت عام جهان را دگرگون کند. او معادلات خاصی را ارائه داد که میتوانستند برای توضیح گرانش و مفهوم انحنای فضا-زمان مفید باشند. بعدها فیزیکدانان برجسته توانستند در تلاش برای پاسخ به این معادلات مفهوم سیاه چاله و سفیدچاله را پیشنهاد کنند. در ابتدا کسی باور نداشت سیاه چاله وجود خارجی داشته باشد. هرچند امروزه کسی در وجود آنها تردید ندارد.
ما حتی توانستهایم بزرگترین سیاه چاله های جهان را شناسایی کنیم. متاسفانه تاکنون امکان مشاهده مستقیم سفیدچاله میسر نشده است. هرچند با نگاهی به تاریخ علم رد کردن آنها عاقلانه بهنظر نمیرسد.
سیاه چاله گرانش فوقالعاده زیادی دارد و میتواند هر جرمی را که از افق رویداد رد میشود ببلعد. ما نمیدانیم که پس از ورود به سیاه چاله چه اتفاقی برای جرم خواهد افتاد. هرچند توانستهایم راههای زنده ماندن انسان در سیاه چاله را پیدا کنیم.
در سمت مقابل سفیدچاله قرار دارد. یک غول کیهانی دیگر که دقیقا برعکس سیاه چاله عمل میکند. سفیدچاله مرتب انرژی به بیرون پرتاب میکند و هیچ جرمی امکان وارد شدن به آن را ندارد. در رابطه با سفیدچاله نظریههای جذابی مطرح شده است. با توجه به اینکه کدام نظریه درست باشد، نتیجه برخورد سیاه چاله و سفیدچاله متفاوت خواهد بود.
سفیدچاله بهعنوان معکوس سیاه چاله
برخی از دانشمندان تصور میکنند سفیدچاله بهعنوان معکوس سیاهچاله ایجاد میشود. به این معنی که پس از گذشت چند صد میلیون یا شاید میلیاردها سال سیاه چاله به نقطه پایان خود میرسد. اینجاست که سفیدچاله بهعنوان یک غول کیهانی ناپایدار و با عمر کوتاه شکل میگیرد. این غول کیهانی تمام آنچه سیاه چاله در طول عمر خود بلعیده است را به بیرون پرتاب میکند.
از آنجایی که سفیدچاله بسیار ناپایدار است، برخورد آن با سیاه چاله سبب فروپاشی سریع میگردد. سفیدچاله خیلی سریع به سیاه چاله تبدیل میشود و در کنار رقیب خود قرار میگیرد. سپس آن دو در فرآيندی آرام با هم ادغام میشوند تا یک سیاه چاله قویتر را شکل دهند.
برخورد سیاه چاله و سفیدچاله با حضور کرمچاله
گروهی از پژوهشگران باور دارند سیاهچالههای چرخان به کرمچاله متصل میشوند. کرمچاله نیز همچون تونلی است که نقطهای از فضا-زمان را به نقطهای دیگر متصل میکند. مفهومی که بهخوبی در فیلم Interstellar نشان داده شد. بیایید تصور کنیم که کرمچاله از سوی دیگر به یک سفیدچاله متصل میشود. به این معنی که انرژی و جرم بلعیده شده توسط سیاه چاله از کرمچاله گذشته و توسط سفیدچاله دفع میگردد.
اگر این نظریه درست باشد، برخورد سیاه چاله و سفیدچاله سبب نابودی تونل بین آنها و آزاد شدن مقدار بسیار زیادی انرژی میگردد. از آنجایی که منبع تغذیه سفیدچاله قطع شده، سیاه چاله میتواند با گرانش قدرتمند خود آن را ببلعد. در واقع صرفا سیاه چاله قویتر و بزرگتر خواهد شد.
سفیدچاله بهعنوان جهش کوانتومی
در این مرحله به یک نظریه بسیار جذاب میرسیم. عموما تصور ميکنیم که در مرکز سیاه چاله نقطهای بهنام تکینگی وجود دارد. جایی که شاهد رسیدن چگالی و گرانش به بینهایت هستیم. قوانین استاندارد فیزیک نمیتوانند توضیح دهند که در این نقطه چه اتفاقی رخ میدهد. هرچند یک نظریه جدید بهنام گرانش لوپ کوانتومی پاسخ جذاب دارد.
بر اساس این نظریه شرایط سیاه چاله ممکن است به شکلگیری تکینگی نزدیک شود؛ اما این اتفاق هرگز رخ نخواهد داد. چراکه اثرات کوانتومی با قدرت زیاد جلوی ایجاد تکینگی را میگیرند. در عوض فشار شدید باعث ایجاد یک نوع جهش میگردد. جهشی که سبب میشود ماده و انرژی با سرعتی نزدیک به سرعت نور به بیرون پرتاب شود.
در واقع سفیدچاله بهعنوان بخشی تکامل از سیاه چاله شکل گرفته است. این نظریه میتواند یکی از بزرگترین معماهای بشر یعنی نابودی اطلاعات در سیاه چاله را نیز حل کند. اگر نظریه گرانش لوپ کوانتومی درست باشد، در صورت برخورد سیاه چاله و سفیدچاله چه خواهد شد؟
در نتیجه چنین برخوردی مقدار بسیار زیادی ماده و انرژی به محیط اطراف پرتاب میشود. انفجار رخ داده آنقدر شدید خواهد بود که امواج آن حتی در دورترین نقاط جهان حس میشوند. بهباور دانشمندان در نتیجه این برخورد سیاه چاله نابود شده و به سفیدچاله تبدیل میگردد.
سفیدچاله بهعنوان باقیمانده بیگبنگ
تاکنون نظریههای متعددی در رابطه با پایان جهان هستی مطرح شده است. یکی از این نظریهها امکان معکوس شدن روند گسترش جهان و جمع شدن آن در یک نقطه بسیار کوچک را مطرح میکند. نقطهای که میتواند تکینگی نام گیرد. سپس با انفجاری بزرگ جهانی جدید ایجاد میشود. این تصویر باعث شده برخی مرگ جهان در سیاه چاله و تولد آن با سفیدچاله را مطرح کنند.
بر اساس این نظریه سفیدچاله اصلی هنگام ایجاد جهان فعالیت داشته است. هرچند تعدادی سفیدچاله کوچک نیز هستند که هنوز مقداری از انرژی و ماده فشرده را در خود دارند. در صورت برخورد این مدل سفیدچاله با سیاه چاله شاهد یک فاجعه کیهانی خواهیم بود.
گرانش شدید سیاه چاله باعث ایجاد ناپایداری بیشتر در سفیدچاله میگردد. در نتیجه سفیدچاله دچار فروپاشی شده و انرژی فوقالعاده زیادی آزاد میشود. این انرژی آنقدر زیاد است که سیاه چاله تنها میتواند بخش کمی از آن را جذب کند. در نتیجه شاهد نابودی سیارهها و ستارهها تا شعاع مشخصی خواهیم بود.
با توجه به جرم دو غول کیهانی و مدت زمان طول کشیدن این برخورد، اثرات این فاجعه میتواند بسیار گستردهتر باشد. در نهایت سیاه چاله کمی بزرگتر میشود و قسمتی از جهان نابود میگردد. در نهایت فراموش نکنید که دانشمندان هنوز نتوانستهاند وجود سفیدچاله را اثبات کنند. حتی در صورت وجود سفیدچاله نیز امکان چنین برخوردی بسیار پایین است. هرچند اگر چنین اتفاقی رخ دهد، لحظهای رویایی برای علاقهمندان به فیزیک و اخبار نجوم خواهد بود.