Excoino
بازی ترسناک ممنوع

10 بازی ترسناک که به دلیل بیش از حد دارک بودن ممنوع شدند

زیاده‌روی هیچوقت خوب نیست و همیشه عواقب بدی دارد. در این مطلب با 10 بازی ترسناک آشنا می‌شویم که به‌دلیل خشونت افراطی و بیش از حد دارک بودن، ممنوع یا از بازار جمع‌آوری شدند.

بازی های ترسناک با جنجال غریبه نیستند؛ اما بازی‌هایی وجود داشتند که بیشتر از حد معمول، زیاده‌روی کرده‌اند و از مرزهای اعتدال عبور کردند و همین موضوع باعث ممنوعیت یا جمع‌آوری آنها از قفسه‌های فروشگاه‌ها در سراسر جهان شده است. از شادی ناشی از مصرف مواد مخدر در دنیای ویران‌شهر (دیستوپیایی) گرفته تا بازی‌های بقامحور با پیچیدگی‌های روانشناختی، این بازی‌ها فقط ترسناک نیستند؛ بلکه مردم از کارهایی که می‌توانستند در آنها انجام دهند، می‌ترسیدند. چه تماس‌های وهم‌آور هتل 626 در تاریکی شب باشد و چه خشونت وحشیانه بازی Manhunt، این بازی‌ها به ما نشان می‌دهند که بازی‌ها و گیمرهایی که آنها را بازی می‌کنند تا چه حد می‌توانند پیش بروند.

در ادامه این مطلب با 10 بازی ترسناک آشنا می‌شوید که به‌دلیل زیاده‌روی سازندگان، خشونت افراطی را به نمایش می‌گذاشتند و بیش از حد دارک بودند و به همین دلیل پس از مدتی ممنوع و از بازار جمع‌آوری شدند.

فهرست مطالب

10. Hotel 626

بیایید با بازی هتل 626 شروع کنیم؛ یک بازی تحت وب افسانه‌ای که خیلی زود از فضای اینترنت ناپدید شد. Hotel 626 در سال 2008 توسط شرکتی شناخته شده و محبوب به نام دوریتوس (Doritos) به‌عنوان یک بازی ترسناک منتشر شد.

در این بازی، شما در یک هتل بیدار می‌شوید، اما خیلی زود متوجه می‌شوید اینجا جایی نیست که دوست داشته باشید در آن اقامت کنید. گیمرها فقط می‌توانستند این بازی را بین ساعت 6 عصر تا 6 صبح بازی کنند. البته راه‌هایی برای دور زدن این قانون وجود داشت؛ مثلا می‌توانستید ساعت دستگاه خود را تغییر دهید. همچنین سازندگان مطمئن می‌شدند که شما هنگام بازی کردن، پس‌زمینه‌ای وهم‌آور و تاریک داشته باشید.

هتل 626 سبکی ترسناک و منحصربه‌فرد داشت و به‌جای آواتارهای سه‌بعدی، از ویدیوها و عکس‌های افراد واقعی استفاده می‌کرد. تنها ماموریت شما در این بازی، فرار از دست ارواح، نوزادان شیطانی و یک خدمتکار هتل روانی بود. همچنین معماهای سختی در بازی قرار گرفته بود؛ به‌خصوص آن معمایی که در آن با مردی که تا سر حد جنون گرسنه است، گیر افتاده‌اید و در نهایت فرار می‌کند و شخصیت اصلی بازی را زنده زنده می‌خورد.

با این حال چیزی که این بازی را نابود کرد، جمع‌آوری اطلاعات شخصی گیمرها بود. بازی از چیزهایی استفاده می‌کرد که لرزه بر اندام بازیکنان می‌انداخت. در ابتدای بازی، شماره تلفن شما را می‌خواست تا در ساعات تعیین شده در نیمه شب با شما تماس بگیرد و یک پیام از پیش ضبط شده به شما بگوید که هنوز در هتل هستید!

مورد دوم در خود بازی استفاده می‌شد. یک بخش خاص وجود داشت که شما باید با پیدا کردن عکسی که چهره خودتان را از وب‌کمتان نشان می‌داد، از دست یک دیوانه اره برقی به دست، فرار می‌کردید. با این حال همانطور که که به دنبال چهره خودتان می‌گشتید، ده‌ها چهره دیگر را در حال فرار ناامیدانه مشاهده می‌کردید. این چهره‌ها بازیگر یا مدل سه بعدی نبودند؛ بلکه تصاویری بودند که از افرادی در اتاق خواب‌های خودشان گرفته شده بود و به دیوانه اره برقی به دست که آنها را تعقیب می‌کرد، واکنش نشان می‌دادند. حالا مشکل اینجا بود که شرکت دوریتوس (سازنده بازی) هرگز از گیمر اجازه استفاده از وبکم و عکس‌هایشان را نگرفته بود.

این امر منجر به وحشت بخش حقوقی دوریتوس شد و منتقدان و مدافعان حریم خصوصی، خطرهای احتمالی هکرها را خاطرنشان می‌کردند. دوریتوس سرانجام برای جلوگیری از شکایات، این بازی تحت وب را از اینترنت حذف کرد. بنابراین بازی Hotel 626 در واقع ممنوع نشد و خود شرکت سازنده مجبور شد آن را حذف کند؛ هرچند اگر دوریتوس این کار را انجام نمی‌داد، ممنوع شدن و شکایت از آنها، قطعی بود.

9. We Happy Few

بازی We Happy Few بازیکنان را به انگلستان دهه 60 میلادی می‌برد؛ جایی که خیابان‌ها مرتب، رنگ‌ها روشن و همه شاد و سرحال هستند؛ یا این‌که حداقل این‌طور به‌نظر می‌رسد. تنها چیزی که ظاهرا این مکان را سر پا نگه داشته است، یک قرص شادی به جان «جوی» (Joy) است که برای خندان نگه داشتن شهروندان ساخته شده و در عین حال، خاطرات ناخوشایند گذشته و هر چیزی را که مردم را به خود واقعی‌شان تبدیل می‌کند، پاک کرده است. کسانی که تصمیم می‌گیرند مصرف «جوی» را متوقف کنند، «دارندگان» (Downers) نامیده می‌شوند؛ طرد شدگانی که توسط مقامات برای توان‌بخشی، تحت تعقیب قرار می‌گیرند.

برداشت این بازی از شادی که توسط مشت آهنین یک دیستوپیای معتاد به مواد مخدر کنترل می‌شود، یک سوال ناراحت‌کننده است: شادی ساختگی، به چه قیمتی؟ قطعا شادی ساختگی و غیر واقعی، نمی‌تواند زیبا باشد.

داستان بازی با شخصیت «آرتور هستینگز»، یکی از سه شخصیتی که می‌توانید در طول بازی کنترل کنید، آغاز می‌شود. او یک بریده روزنامه قدیمی را کشف می‌کند که خاطراتش از وقایع قبل از مصرف «جوی» را زنده می‌کند و او را ترغیب می‌کند که مصرف این ماده مخدر را کنار بگذارد و واقعیت در حال فروپاشی اطرافش را ببیند. شهر ولینگتون ولز در ظاهر روشن است، اما برای کسانی که به جوی معتاد نیستند، این توهم به سرعت در تصویری تاریک از فروپاشی اجتماعی و فیزیکی محو می‌شود.

شهروندان روزهای خود را در سرخوشی اجباری می‌گذرانند و همه لبخندهای مصنوعی می‌زنند و هر کسی که جرات اخم کردن داشته باشد، با چماق مورد حمله قرار می‌گیرد. بازی We Happy Few کمی بیش از حد، دارک و تاریک بود. این بازی با ممنوعیت موقت در استرالیا مواجه شد. مقامات این کشور ادعا می‌کردند که تصویرسازی این بازی از شادی ممکن است سوءمصرف مواد مخدر را تشویق کند و نگرانی‌هایی در مورد عادی‌سازی مصرف مواد مخدر به وجود بیاورد.

منتقدان نیز استدلال می‌کردند که تصویرسازی این بازی از شادی اجباری، بیش از حد به واقعیت نزدیک است. با این حال، طرفداران در پاسخ می‌گفتند این بازی در مورد ستایش مصرف مواد مخدر نیست؛ بلکه یک داستان هشداردهنده در مورد خطرهای جامعه‌ای است که اصالت و واقعی بودن را فدای مثبت‌اندیشی جعلی می‌کند.

همانطور که در سال 2019 پیش‌بینی شده بود، این ممنوعیت سرانجام لغو شد. تصویرسازی بازی We Happy Few از جهانی معتاد به شادی کاذب، به‌خوبی به فشارهای اجتماعی فعلی ما برای «فقط شاد بودن» اشاره دارد. این بازی با مجبور کردن بازیکنان به انتخاب بین پیروی از جامعه یا چسبیدن به واقعیت، یک فکر نگران‌کننده را مطرح می‌کند: آیا اگر انتخابی نداشته باشیم، شادی می‌تواند واقعی باشد؟ تکان‌دهنده‌تر این‌که آیا ما در حال حاضر نسخه خودمان از شادی کاذب و اجباری را مصرف می‌کنیم؟

بنابراین بازی We Happy Few با این که خیلی دارک بود، اما ایده جالب و قابل تاملی داشت.

8. Phantasmagoria

تصور کنید که کامپیوتر خود را روشن می‌کنید و وارد دنیای سورئال و وهم‌آلود فانتاسماگوریا می‌شوید. این بازی قطعا طوری طراحی شده بود که شما را ساعت‌ها بعد از بازی کردن، بیدار نگه دارد یا کابوس‌ها را به خواب شما بیاورد. این بازی در یک عمارت عظیم با غژغژهای همیشگی در ساحلی مه‌آلود اتفاق می‌افتد و شما را به زندگی «آدرین دلانی» می‌برد؛ نویسنده‌ای که امیدوار است به همراه همسرش از حواس‌پرتی‌های دورش فرار کند. با گذشت روزها، مشخص می‌شود که این عمارت، ترسناک‌تر از آن چیزی است که او انتظارش را داشت.

آدرین تاریخچه پیچیده صاحب قبلی عمارت را کشف می‌کند؛ جادوگری که در هنرهای سیاه، دستی داشت و تاثیر ماندگاری از خود بر جای گذاشت و شاید چند نفرین هم پشت سر گذاشت. یکی از ویژگی‌های پیشگامانه این بازی، استفاده از ویدیوی فول موشن (FMV) بود؛ به این معنی که از بازیگران واقعی برای ایفای نقش هر شخصیت فیلمبرداری شد و کمی واقع‌گرایی خام به آن اضافه کردند. این ایده، تمام صحنه‌های ترسناک را حتی وحشتناک‌تر می‌کرد.

وقتی همسر آدرین تحت طلسم عمارت قرار می‌گیرد، از یک آدم دوست‌داشتنی به غریبه‌ای دیوانه و سرگردان تبدیل می‌شود. استفاده از بازیگران واقعی و زنده، اصالت نگران‌کننده‌ای را به ارمغان آورد که باعث شد طرفداران ژانر وحشت به سمت بازی هجوم بیاورند. با هر سکانس، مرز بین وحشت مجازی و وحشت واقعی، به‌طور نگران‌کننده‌ای باریک‌تر می‌شد. این تصاویر زنده همچنین راه را برای ساخت «هتل 626» در یک دهه بعد، هموار کرد و شاید بتوانیم از آن برای بهتر کردن بازی های ترسناک در سال‌های بعد، تقدیر کنیم.

زمانی که بازی Phantasmagoria در سال 1995 منتشر شد، با ترکیبی از شیفتگی و خشم از سوی جامعه مواجه شد. صحنه‌های بی‌پرده خشونت، تسخیر شدن توسط موجودات ماوراءالطبیعه و سوءاستفاده روانی، به سرعت‌ آن را به یکی از بحث‌برانگیزترین بازی های ترسناک زمان خود تبدیل کرد. منتقدان فورا آن را به دلیل بیش از حد صریح بودن، محکوم کردند و می‌گفتند برخی از صحنه‌های بازی فراتر از مرزهای تعیین شده هستند.

لحظه وحشتناک قرار گرفتن سر در مخلوط‌کن، به‌تنهایی می‌توانست میزان خشونت و وحشت در این بازی را تعریف کند. طرفداران نیز مشتاقانه صحنه‌های ترسناک و دلهره‌آور بازی را پخش می‌کردند و منتقدان نیز هر چه می‌گذشت بیشتر نگران می‌شدند. استرالیا باز هم اشتیاق کمتری به این بازی نشان داد و آن را به دلیل بیش از حد دارک بودن و افراط در خشونت و وحشت، ممنوع کرد.

با وجود ممنوعیت، بازی فانتاسماگوریا به‌عنوان یک اثر کلاسیک فرقه‌ای تاریک و محبوب، ژانر بازی های ترسناک را از سایه‌ها بیرون آورد و این سبک را به گیمرهای بیشتری معرفی کرد. هرچند سازندگان این بازی واقعا زیاده‌روی کردند، اما میراث و اثری که این بازی بر ژانر بازی های ترسناک گذاشت، پابرجا مانده است.

7. Rule of Rose

بازی Rule of Rose یا «قانون رز» با وجود ظاهر یتیم‌خانه‌ای که دارد، به هیچ وجه برای کودکان مناسب نیست. جنیفر، شخصیت اصلی بازی به سرعت متوجه می‌شود که او آخرین خوش‌شانس وارد شده به ساختار اجتماعی پیچیده‌ای است که توسط گروهی از کودکان اداره می‌شود؛ گروهی که خود را «اشراف‌زادگان مداد رنگی قرمز» می‌نامند. قربانی کردن‌های عجیب و آیین‌های دیوانه‌واری که در بازی گنجانده شده‌اند، وحشت افسارگسیخته‌ای را به جان گیمرها می‌اندازد.

بازی Rule of Rose با واگذاری بخش عمده‌ای از وحشت به تخیل و با اشاره به همه چیز در پشت صحنه، ترس را در دل گیمرها ایجاد می‌کند. این امر منجر به کنترل فرقه‌مانند و سلسله مراتب اجتماعی از هم گسیخته، می‌شود. در حالی که سایر بازی‌ها ممکن است از زامبی‌ها یا هیولاها استفاده کنند، در این بازی خود بچه‌ها هستند که صحنه را برای وحشت آماده می‌کنند و جنیفر را مجبور به انجام کارهای آزاردهنده‌ای مانند قربانی کردن حیوانات، عروسک‌های مثله شده و قفس می‌کنند.

هر آیین، او را عمیق‌تر به درون بازی‌های کوچک و پیچیده گروه «اشراف‌زادگان مداد رنگی قرمز» می‌کشاند. جنیفر همچنان که آیین‌ها را یکی پس از دیگری تحمل می‌کند، به آرامی حقایق پیچیده‌ای را در مورد کودکان کشف می‌کند و خاطراتی از گذشته آسیب‌زای خود را به یاد می‌آورد. این یک وحشت روانشناختی تاریک در بهترین حالت خود است یا شاید هم در بدترین حالت؛ بستگی دارد در مورد خاطرات سرکوب‌شده‌ای که به شکل لالایی‌های ترسناک، دوباره ظاهر می‌شوند چه احساسی داشته باشید.

در حالی که این بازی قطعا بیشتر از جنبه جنسی، خشونت‌آمیز بود، برخی از روزنامه‌نگاران و منتقدان ادعا کردند که بازی Rule of Rose دارای زمینه‌های شهوانی خشونت‌آمیز با دختران زیر سن قانونی است. البته این امر باعث شد که منتقدان غوغای بیشتری در مورد این بازی به پا کنند و حتی شهردار رم و اتحادیه اروپا را در انتشار آن دخیل کنند.

اما این بار ایتالیا بود که بیشترین انتقاد را به این بازی وارد کرد. ایتالیایی‌ها در مورد ممنوعیت آن شوخی می‌کردند و می‌گفتند که هر فریم آن پر از انحراف است. سیاستمداران در بریتانیا بر اساس شایعات و حدس‌های نادرست، خشم خود را نسبت به محتوایی که حتی ندیده بودند، برانگیختند. در نهایت این بازی منتشر شد، اما فقط در تیراژ محدود و همین باعث شد اکنون به یک بازی نادر و گران‌قیمت تبدیل شود. ترکیب کودکان وهم‌آلود، آیین‌های فرقه‌مانند و خشونت نمادین و افراطی، باعث شدند Rule of Rose در چندین کشور ممنوع و از قفسه‌های فروشگاه جمع‌آوری شود.

6. Manhunt

اگر Manhunt را بازی کرده باشید، حتما می‌دانید که یک بازی ترسناک چقدر می‌تواند دارک و وحشیانه باشد. شما در این بازی در نقش جیمز ارل کش (James Earl Cash)، یک زندانی محکوم به اعدام، بازی می‌کنید که به او فرصت دوباره‌ای داده می‌شود. کارگردان پشت صحنه و ناجی جیمز، شخصیتی مرموز است که تمام جزئیات خونین فیلم پیچیده‌ای که می‌سازد را کنترل می‌کند. از لحظه‌ای که جیمز از ون زندان بیرون می‌آید، تنها هدفش زنده ماندن در شب با از بین بردن خلاقانه مجموعه‌ای از اعضای باندها است؛ گروه‌هایی مانند Hoods و Smileys که هر کدام به روش مرگبار خود، با یکدیگر تفاوت دارند.

رویکرد بازی برای تنوع در کشتن فجیعانه دشمنان، Manhunt را به سرعت معروف کرد. هر قتل در این بازی در مقیاسی از «سریع و تمیز بودن» تا «به‌طور وحشتناکی استادانه»، درجه‌بندی می‌شد. بازی Manhunt فقط به شما اجازه نمی‌داد دشمنان را از بین ببرید؛ بلکه شما را به چالش می‌کشید تا این کار را با هیجان زیادی انجام دهید. سلاح‌ها از کیسه‌های پلاستیکی گرفته تا تفنگ‌های میخکوب، متغیر بودند و هر کدام طعم متفاوتی به روش قتل شما می‌دادند. کارگردان، وحشیانه‌ترین قتل‌ها را تشویق می‌کرد و به جیمز برای هر شاهکار وحشیانه، امتیاز بالاتری می‌داد.

این بازی بلافاصله در نیوزلند ممنوع شد و به‌عنوان «به‌شدت توهین‌آمیز» برچسب‌گذاری شد. استرالیا رتبه‌بندی آن را به سرعت کاهش داد و بریتانیا نیز پس از آن‌که در ابتدا یک قتل واقعی را به این بازی منتسب کرد، برای مدتی بازی Manhunt را از قفسه‌های فروشگاه‌ها حذف کرد. این بازی آنقدر بدنام بود که منتقدان می‌پرسیدند آیا Manhunt فقط یک بازی ترسناک است یا یک فیلم ترسناک تعاملی؟

5. Hatred

بازی Hatred (نفرت) در یک کلام، بی‌رحمانه است. شخصیت اصلی بازی که اسمی هم ندارد، از خواب بیدار می‌شود، به آینه خیره می‌شود و تصمیم می‌گیرد که وقت کشتن تمام کسانی است که در معرض دیدش قرار می‌گیرند. شما در نقش آنتاگونیست بازی می‌کنید؛ یک ضد قهرمان پوچ‌گرا که کت چرمی به تن دارد و اساسا همزاد Yhwach در بازی Bleach است. کل ماموریت او، در واقع ماموریت گیمرها، نابودی هر کسی است که در بازی می‌بینید.

این بازی نه حرف دارد و نه عمل. در Hatred، هیچ داستان رهایی‌بخش و هیچ ماموریت نجات‌بخشی وجود ندارد. کل بازی یک محیط سندباکس است که هدف آن صرفا تا حد امکان مخرب و وحشی بودن است. در بعضی بازی‌ها به شما گفته می‌شود باید شهر را نجات دهید؛ اما در Hatred به شما می‌گویند این اسلحه و نارنجک‌انداز را بردارید و همه را بکشید. هر مرحله بازی، رژه‌ای از قتل عام است و امتیازات درون بازی به شما برای افزایش هرج و مرج پاداش می‌دهند تا خیابان‌ها را به تاریک‌ترین مهمانی خیابانی جهان تبدیل کنید.

واکنش‌ها به بازی Hatred، فوری و شدید بود. پس از شکایاتی مبنی بر این‌که بازی خشونت بی حد و حصر را ترویج می‌کند، این بازی موقتا از فهرست بازی‌های استیم حذف شد. سازندگان بازی هم هیچ اهمیتی به شکایات نشان نمی‌دادند و در برابر واکنش‌ها و اتهامات مربوط به خشونت افراطی می‌گفتند: «بله درست می‌گویید.»

در حالی که ممکن است سری بازی‌های GTA به‌خاطر جذاب جلوه دادن جرم و جنایت مورد انتقاد قرار بگیرد، Hatred و سازندگان آن می‌گفتند: «بیایید زرق و برق را فراموش کنیم و با تمام وجود بازی کنیم.» توسعه‌دهندگان بازی هدف آن را حذف تمام چیزهای فلسفی جعلی می‌دانستند که برای توجیه خشونت در بازی‌ها به کار می‌رفت. در نتیجه شاهد یک بازی بی‌رحمانه و پر از خشونت بودیم که در چندین کشور از جمله آلمان و نیوزلند ممنوع شد و به‌طور گسترده به‌عنوان یک بازی خشونت‌آمیز غیر قابل جبران شناخته شد.

4. Mariam

بازی Mariam که در اصل در عربستان سعودی توسعه داده شده بود، تقریبا به محض ورود به اپ استور، سروصدای زیادی به پا کرد. این بازی داستان دختربچه‌ای به نام مریم را دنبال می‌کند که گم شده و از بازیکن می‌خواهد که در یافتن راه خانه‌اش به او کمک کند. اما چیزی که به‌عنوان یک تعامل به ظاهر بی‌ضرر شروع می‌شود، به سرعت تبدیل به موضوعی ترسناک می‌شود. در حین راهنمایی مریم، بازیکنان با سوالات شخصی و تهاجمی روبه‌رو می‌شوند؛ این سوال‌ها با گفتن این‌که او می‌تواند ذهن شما را با صحبت در مورد اخبار داغ بخواند شروع می‌شود و سپس با یک سوال معمولی «کجا زندگی می‌کنی؟» به پایان می‌رسد.

بازی با این سوال‌های عجیب و غریب و نگران‌کننده، پیش می‌رود و شما را به این فکر می‌اندازد که مریم بیشتر یک مزاحم است تا یک کودک گم‌شده. با پیشرفت بازی، کمتر به کمک به مریم و بیشتر به نجات او از شرایطش فکر می‌شود و باعث می‌شود بازیکنان احساس کنند که وارد یک جلسه درمانی با تم ترسناک شده‌اند؛ جلسه‌ای که هرگز در آن ثبت نام نکرده‌اند.

چیزی که واقعا باعث نگرانی شد، تمایل بازی به درخواست دسترسی به موقعیت مکانی بازیکنان بود که شایعاتی در مورد نظارت احتمالی و جمع‌آوری داده‌ها ایجاد کرد. گزارش‌ها حاکی از آن بود که مریم ممکن است واقعا بازیکنان را ردیابی کند و هر پیام ترسناک به یک سرویس GPS شبح‌وار که توسط برادر بزرگ اداره می‌شود، اشاره داشت. این بازی در واقع هیچ داده‌ای جمع‌آوری نمی‌کرد، اما فضای وهم‌آلود و سوال‌های نگران‌کننده بازی منجر به نگرانی‌هایی در مورد حریم خصوصی در بین بازیکنان و والدین آنها شد.

طولی نکشید که Mariam کمتر شبیه به یک بازی ترسناک و بیشتر شبیه به یک افسانه تعاملی شد؛ جایی که بازیکنان به یک دختر گم‌شده کمک می‌کردند و اطلاعات بسیار بیشتری از آنچه هر کسی باید با یک برنامه یا بازی به اشتراک بگذارد را به او می‌دادند.

بازی مریم در عربستان سعودی جنجال به پا کرد و والدین نگران، این بازی را به تاثیرگذاری ناسالم بر کودکان متهم کردند. برخی حتی ادعا می‌کردند که این بازی خودآزاری را ترویج می‌کند، اما هیچ مدرکی برای اثبات این ادعاها نداشتند. با توجه به این اعتراضات، مقامات به سرعت وارد عمل شدند، این بازی را ممنوع کردند و در مورد تاثیر روانی آن بر گیمرهای نوجوان و جوان، هشدار دادند. ظاهرا این بازی ترسناک، کار خود را کمی بیشتر از حد، خوب انجام داده بود و مرز بین گیم‌پلی پرتنش و مزاحمت دیجیتال را از بین برده بود.

بازی Mariam با گیم‌پلی نگران‌کننده و مکانیک‌های عجیبش، همچنان یک بازی کنجکاوکننده است و کسانی را که به دنبال رمز و راز هستند، جذب می‌کند. اما این بازی چیزی بیشتر از یک بازی ترسناک معمولی است. این یک داستان دیجیتالی در آتش است که شما را به بازی کردن ترغیب می‌کند و سپس شما را به این فکر می‌اندازد که آیا باید این کار را می‌کردید یا نه. در نهایت Mariam به یک افسانه شهری تبدیل شد و ثابت کرد که گاهی اوقات ترسناک‌ترین چیز این است که بفهمید مکان خود را با میل و اراده خود به یک کودک خیالی و ترسناک داده‌اید.

3. Postal 2

پستال 2 داستان “The POSTAL Dude” را دنبال می‌کند؛ مردی که فقط سعی می‌کند هفته‌اش را با کارهای ساده مانند خرید شیر، نقد کردن چک حقوق و بازگرداندن کتاب از کتابخانه بگذراند. پیش پا افتاده به‌نظر می‌رسد، اما Postal 2 به شما این امکان را می‌دهد که هر کار را با آرامش یا روشی نه‌چندان مسالمت‌آمیز انجام دهید. منظور از «نه‌چندان مسالمت‌آمیز»، استفاده از شعله‌افکن‌ها، بیلچه‌ای با لبه تیز و حجم زیادی از خشونت و هرج و مرج است.

بازی Postal 2 که در یک شهر کوچک کویری اتفاق می‌افتد، نه‌تنها خشونت را مجاز می‌داند، بلکه عملا برای آن فرش قرمز پهن می‌کند. تقریبا هر NPC که در بازی به آنها نگاه می‌کنید، یک توهین سریع آماده دارد و شهر پر از گروه‌هایی مانند معترضان خشمگین و بنیادگرایان عصبانی است. اگر فکر می‌کردید رفتن به بانک استرس‌زا است، Postal 2 آن را مانند یک مسابقه گلادیاتوری می‌کند. درست زمانی که فکر می‌کنید نمی‌تواند از این مسخره‌تر شود، بازی به شما اجازه می‌دهد یک گربه را به لوله تفنگ خود وصل کنید و از آن به‌عنوان صدا خفه‌کن استفاده کنید.

بدیهی است که واکنش‌ها به این بازی خشونت‌آمیز، شدید و انفجاری بود. بازی پستال 2 در نیوزلند کاملا ممنوع شد؛ جایی که آن را به شدت توهین‌آمیز می‌دانستند. استرالیا نیز از این روند پیروی کرد و آن را به دلیل خشونت بیش از حد و ظلم به حیوانات، ممنوع کرد. حتی در ایالات متحده، این بازی خود را در شرایط سختی پیدا کرد و در سیستم دادگاهی به‌عنوان مدرکی مبنی بر این‌که بازی‌های ویدیویی جوانان را به مسیر تاریکی سوق می‌دهند، مورد اشاره قرار گرفت. برای اولین بار، سازندگان بازی هیچ بحثی نکردند و با افتخار از Postal 2 به‌عنوان بازی که به جنبه تاریک تخیل شما آزادی عمل می‌دهد، یاد کردند.

2. Demonophobia

این بازی ترکیبی از نقش‌آفرینی (RPG) و رمان تصویری است و شما را به درون کابوسی می‌اندازد که برای آزمایش استقامت ذهنی و شاید سلامت عقل شما طراحی شده است. شما در نقش «ساکوری کونیکای»، دختری 14 ساله، بازی می‌کنید. ساکوری بدون هیچ سرنخی از این‌که کجاست، خیلی زود متوجه می‌شود که در دنیایی است که همه چیز فقط یک هدف دارد: این‌که زمانش را تا حد امکان، زجرآور کند.

چیزی که Demonophobia را متمایز می‌کند، این است که به شما اجازه نمی‌دهد فقط از وحشت عبور کنید؛ بلکه از شما می‌خواهد که آن را با جزئیات دقیق و پیکسلی، تماشا کنید. انگار گیم‌پلی ساکت و بدون موسیقی متن به اندازه کافی شوم نبوده و بازی هر اشتباهی را به یک صحنه مرگ جدید و نگران‌کننده تبدیل می‌کند. هر موجودی غافلگیری وحشتناک خود را برای ساکوری دارد. این غافلگیری‌ها از سر بریدن تا مرگ با لجن را در بر می‌گیرند.

طراحی بازی شما را وادار می‌کند تا هر صحنه مرگ را با نوعی توجه عاشقانه به جزئیات، تجربه کنید. می‌توان گفت که Demonophobia فقط نمی‌خواهد شما آن را بازی کنید، بلکه می‌خواهد شما همراه با آن رنج بکشید. وقتی به مرحله 4 می‌رسید، اوضاع واقعا عجیب و غریب می‌شود. ساکوری با غول‌های عجیبی مانند «آسمودئوس» روبه‌رو می‌شود و با هر مرحله، بازی راه‌های جدیدی پیدا می‌کند تا کل تجربه شما را به تدریج، پیچیده‌تر کند. ساکوری که هنوز 14 سال دارد، می‌تواند لباس‌هایش را گم کند، توسط موجودات لزج غافلگیر شود یا با لحظات خاصی روبه‌رو شود که تماشای آنها نفرت‌انگیز و منزجر کننده است.

در حالی که این بازی در ژاپن با سن قانونی پایین‌تری ساخته شد، جای تعجب نیست که موجی از خشم و انزجار را در خارج از کشور در پی داشت. بسیاری از کشورها آن را کاملا ممنوع کردند؛ نه فقط به‌دلیل صحنه‌های شهوانی بسیار بحث‌برانگیز با یک فرد زیر سن قانونی، بلکه به‌دلیل خون‌ریزی و روش بی‌پروای آن در نمایش صحنه‌های وحشتناک، آن هم بدون هیچ هدف مشخصی. منتقدان این سوال را مطرح کردند که آیا این یک بازی ترسناک است یا مجموعه‌ای از انیمیشن‌های وحشتناک در لباس مبدل؟

با این حال Demonophobia هنوز طرفداران وفادار خود را دارد که عمده آنها در ژاپن هستند و مجذوب چالش‌های سادیستی و هیجان زنده ماندن در هر مرحله می‌شوند. کسانی که این بازی را تجربه می‌کنند کمتر از جمله «من بازی را تمام کردم» استفاده می‌کنند و بیشتر می‌گویند «من از آن جان سالم به در بردم».

1. Euphoria

بازی Euphoria تاریک‌ترین عنوان در لیست ما است. این بازی یک رمان تصویری تعاملی برای رده سنی مثبت 18 سال محسوب می‌شود که مرز باریکی بین وحشت روانشناختی و محتوای فراتر از مرزها را طی می‌کند. این بازی، بازیکنان را در یک داستان به‌شدت نگران‌کننده قرار می‌دهد که هر چه بیشتر در آن پیش می‌روند، تاریک‌تر می‌شود. داستان در یک اتاق سفید و خلوت اتفاق می‌افتد و با شخصیت اصلی بازی با نام کیسوکه تاکاتو، به‌همراه شش زن دیگر شامل پنج نفر از همکلاسی‌هایش و یک معلم، آغاز می‌شود که در اسارت از خواب بیدار می‌شوند و هیچ خاطره‌ای از چگونگی رسیدن به آنجا ندارند.

یک گوینده ناشناس، آنها را با یک هدف نگران‌کننده تنها می‌گذارد: تنها از طریق مجموعه‌ای از بازی‌های پیچیده و تحقیرآمیز می‌توانید زنده بمانید و فرار کنید. هر بازی، دری را باز می‌کند و بازیکنان را مجبور می‌کند که تصمیم بگیرند تا چه حد حاضر هستند برای فرار از این کابوس پیش بروند. این یک وحشت ذهنی است؛ چرا که هر وظیفه، سلامت عقل شخصیت‌ها و سلامت عقل بازیکن را نیز تضعیف می‌کند.

به‌جای ترس‌های ناگهانی یا جامپ اسکرها، بازی Euphoria بر عذاب روانی تمرکز می‌کند و رنج جسمی و روحی شخصیت‌ها را با وضوح نگران‌کننده‌ای به نمایش می‌گذارد. به کیسوکه گفته می‌شود که برای فرار باید به تمام دختران حاضر در اتاق که بیشتر آنها زیر سن قانونی هستند، تجاوز کند و آنها را آزار جنسی دهد. در طول بازی مشخص می‌شود که هر سناریو، بخشی از یک راز بزرگتر است که شامل انگیزه‌های تاریک کیسوکه می‌شود؛ زیرا او دائما با میل خود برای زیاده‌روی، در نبرد است. داستان به تدریج اطلاعات بیشتری در مورد پیشینه هر شخصیت آشکار می‌کند. بازی بسته به انتخاب‌های بازیکن، پایان‌های متعددی را ارائه می‌دهد؛ از پایان‌های تاریک تا رستگاری‌بخش.

اگرچه بازی Euphoria به‌عنوان یک بازی با درجه سنی X برای بزرگسالان طبقه‌بندی می‌شود، اما استفاده از دختران زیر سن قانونی، باز هم در ژاپن، کل بازی را نگران‌کننده‌تر و آزاردهنده‌تر می‌کند. محتوای افراطی Euphoria هم به‌دلیل موضوع آزاردهنده و شهوانی و هم به دلیل تصاویر گرافیکی خشونت‌آمیز، مورد انتقاد قرار گرفت. بسیاری از منتقدان معتقد بودند که این بازی از خطی که هیچ بازی دیگری نباید از آن عبور کند، عبور کرده است. در نقدها، برخی از بازیکنان اعتراف کردند که Euphoria مانند تماشای یک تصادف ماشین است؛ وحشتناک و هولناک، اما چشم برداشتن از آن دشوار است.

بیشتر بخوانید

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*