شباهتهای خیرهکننده بین خدایان باستانی در فرهنگهای جدا از هم، نظریه تاثیر موجودات فرازمینی بر تمدنهای اولیه را تقویت میکند. آیا این همسانیها تصادفی است؟
دانشمندان جریان اصلی اغلب ارتباط مستقیم میان تمدنهای باستانی جدا از هم در قارههای مختلف را رد میکنند. اما کشفیات باستان شناسی متعدد، از جمله نمادها و خدایان باستانی مشترک، این فرضیه را به چالش میکشد.
خدایان باستانی آمریکای میانه: کتوانکوال و استل لاونتا
استل ۱۹ لاونتا، نخستین نمایش شناختهشده از مار بالدار (Feathered Serpent) در آمریکای میانه است. این خدا که در فرهنگهای باستانی مکزیک به نامهای کوکولکان (Kukulkan) یا کتسالکواتل (Quetzalcoatl) شناخته میشد، گفته میشود از آسمانها فرود آمده و دانش بزرگی را برای مردمان باستانی اولمک به ارمغان آورده است. نقوش استل ۱۹ لاونتا، شخصیتی انساننما را نشان میدهد که در نوعی «وسیله نقلیه» یا «صندلی» نشسته و بهنظر میرسد ابزاری را دستکاری میکند.
همسانانگاری شگفتانگیز در اساطیر جهانی
این نوع تصاویر صرفا به آمریکای میانه محدود نمیشود. در افسانههای مائوری (Maori) نیوزلند، خدای پورانگاهوا (Pourangahua) با «پرنده جادویی» خود از هاوائیکی (Hawaiki) به نیوزلند پرواز کرد. طبق افسانهها، این خدای باستانی از آسمانها آمده و سوار بر «پرندهای نقرهای» بود. همچنین، در مصر باستان، خدای هاپی (Hapi) که نماد حاصلخیزی بود، گاهی به شکلی ترسیم میشد که شباهت عجیبی به مار بالدار آمریکای میانه و پورانگاهوا مائوری دارد. این همسانیها، ارتباطات پنهانی را به نمایش میگذارد.
معمای شاه پاکال و نظریه بیگانگان باستانی
در مکزیک امروزی، تابوت کینچ جاناب پاکال (K’inich Janaab’ Pakal) یا شاه پاکال (King Pakal) مایایی، یکی از محورهای اصلی بحث در نظریه بیگانگان باستانی است. نظریهپردازان بیگانگان باستانی معتقدند حکاکی روی درب تابوت پاکال، او را در حال پرواز با نوعی «فضاپیما» نشان میدهد. آنها استدلال میکنند که دستهای پاکال در حال دستکاری نوعی ماشینآلات است، پایش روی پدال قرار دارد و از دستگاه تنفس استفاده میکند. این تصویر نیز یک بار دیگر، موجودی را درون نوعی ماشین نشان میدهد.