در این مطلب به معرفی بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت میپردازیم که نشان میدهند دلهره میتواند از زبانهای گوناگون حرف بزند و فقط به سینمای آمریکا محدود نباشد.
ژانر وحشت از معدود شاخههای سینماست که مرز نمیشناسد و در هر فرهنگی با زبان و شیوهای خاص، ریشه در ترسها و ناخودآگاه جمعی انسانها دارد. در میان تمامی ژانرهای سینمایی، وحشت نهتنها از نظر میزان تولید بلکه از لحاظ میزان مشارکت تماشاگر نیز جایگاه ویژهای دارد. حتی زمانی که یک فیلم ترسناک در حد متوسط ظاهر میشود، ویژگی هیجانی و غریزی این گونه آثار باعث میشود بتوانند مخاطب انبوهی را به سالنهای سینما و پلتفرمهای تماشای آنلاین بکشانند.
در این میان، سهم هالیوود در ساخت آثار برتر ژانر وحشت انکارناپذیر است. این صنعت سالانه دهها عنوان موفق در قالب فیلمهای اسلشر، روانشناختی، فراطبیعی یا شبهمستند تولید میکند که هریک جریانهای تازهای در روایت ترس پدید میآورند. با اینحال، تمرکز بر آثار آمریکایی، تصویر کاملی از این ژانر را ارائه نمیدهد. در دهه اخیر سینمای وحشت فراتر از مرزهای آمریکا رشد چشمگیری داشته و فیلمسازانی از کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا، آمریکای لاتین و اروپا توانستهاند آثار بینظیری خلق کنند و ما نیز در ادامه بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت در ده سال اخیر را مرور خواهیم کرد.
13 مورد از بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت
آثار غیرهالیوودی غالباً از ترکیب اسطورههای محلی، باورهای مذهبی و خرافات تاریخی استفاده میکنند تا وحشتی بسازند که نهتنها از بُعد احساسی، بلکه از نظر فرهنگی و اجتماعی نیز متفاوت از سایر آثار است. برخی از این فیلمها با کمترین بودجه، اما بیشترین خلاقیت موفق شدهاند صحنههایی خلق کنند که حتی منتقدان نیز آنها را بهعنوان نمونههایی از نبوغ سینمای ترس مورد تحسین قرار دادهاند. در ذیل به سراغ ۱۳ عنوان از بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت در ده سال اخیر خواهیم رفت که هر یک یادآور این واقعیتاند که دلهره، ترس و رهایی از آن، تجربهای جهانی است که به زبانهای گوناگون روایت میشود.
13- November (محصول سال 2017)
فیلم November ساختهی راینر سارنت یکی از استثناهای درخشان سینمای نه چندان مشهور استونی است که جایگاه سینمای این کشور را در میان آثار ترسناک دهه اخیر ارتقا داده است. این فیلم که اقتباسی آزاد از رمان Rehepapp به قلم آندروس کیویرک، نویسنده نامدار استونیایی محسوب میشود، مرز میان واقعیت، اسطوره و خیال را چنان ماهرانه در هم میتند که تماشاگر از همان دقایق ابتدایی درمییابد قرار است به جهانی وارد شود که منطق انسانی در آن جایی ندارد.
November آمیزهای از وحشت، تراژدی عاشقانه و طنز سیاه است که در روستایی قرونوسطایی جریان دارد؛ جهانی غرق در زمستانی بیپایان که انسانها در آن میان فقر، خرافه و ایمان گنگ خود سرگرداناند. در این سرزمین، اهالی برای بقا دست به جادو، معامله با شیطان و ساخت موجوداتی سنگی به نام «کِرَت» میزنند؛ مخلوقاتی عجیب که روح انسانها را در ازای خدمت میبلعند.
دوربین با زبانی شاعرانه، حرکات آرام و قابهایی با ترکیببندی دقیق، فضایی میسازد که بیشتر شبیه رؤیایی سرد و بیمارگونه است تا روایتی خطی از واقعیت. موسیقی وهمانگیز و طراحی صدای فیلم نیز در خدمت همین اتمسفر قرار دارد؛ صداهایی که گاه زمزمهوار از میان برف و باد برخاسته و گاه چون فریادی از دل طبیعت بر تماشاگر میکوبند. در November، وحشت از بیمعنایی ایمان، از وسوسه انسان برای غلبه بر مرگ و چرخه تکرارشونده گناه و مجازات پدیدار میشود.
12- When Evil Lurks (محصول سال 2023)
فیلم When Evil Lurks ساخته دمیان روگنا، یکی از تکاندهندهترین آثار سینمای وحشت آمریکای لاتین در دهه ۲۰۲۰ و جزو بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت است. این اثر آنقدر بیپروا و تاریک روایت شده که پس از پایان هنوز حس آلودگی و ترس در ذهن تماشاگر باقی میماند. When Evil Lurks داستان روستایی دورافتاده در آرژانتین را روایت میکند که با حضور موجودی شیطانی موسوم به «آلوده» بهتدریج در ورطه فساد و جنون فرو میرود. ورود ناگهانی این نیروی اهریمنی همه چیز را به هم میریزد و مردمان روستا را در زنجیرهای از خطا، ترس و خشونت گرفتار میکند.
آنچه این فیلم را متمایز میسازد، نحوه اجرای واقعگرایانه فضاهای روستایی و رفتار شخصیتهاست. هیچکس قهرمان مطلق نیست و وحشت نه از دل تخیل، بلکه از درون واقعیتی ناپایدار و بهشدت انسانی سر برمیآورد. دمیان روگنا با حذف موسیقی اغراقآمیز و پرهیز از جلوههای ویژه پرزرقوبرق، از سکوت، صدای باد، ناله حیوانات و فریادهای ناگهانی استفاده میکند تا اتمسفری بسازد که از درون میترساند، نه از بیرون.
- یک آزمایش علمی، ترسناکترین فیلمهای تاریخ را معرفی کرد
- اگر طرفدار فیلمهای ترسناک هستید «تلفن سیاه 2» یک دنباله موفق است که باید ببینید
فیلم از همان دقایق نخست، حس اضطراب مدرن و آلودگی معنوی را در تار و پود خود میتند و رفتهرفته انسان را در برابر مفهومی از شر قرار میدهد که نه قابل شناسایی است و نه قابل نابودی. از نظر بصری، When Evil Lurks یادآور آثار مستقل دهه ۷۰ است؛ تصویربرداری با نور طبیعی، تکانهای دستی دوربین و قابهایی که گاهی بیش از حد نزدیکاند، حس ناامنی و آشفتگی را تشدید میکنند. در نهایت، «وقتی شیطان کمین میکند» با جسارت و قدرت اجرایی بالا نشان میدهد که سینمای وحشت آمریکای لاتین نه تنها در حال تولد دوباره است، بلکه میتواند آینده این ژانر را دگرگون کند.
11- Climax (محصول سال 2018)
فیلم Climax ساخته گاسپار نوئه، تجربهای سینمایی است که در همان لحظات آغازین با ضرباهنگ تند رقص، نورهای تند نئون و موسیقی الکترونیک تماشاگر را وارد فضایی پرانرژی و اغواگر میکند، اما خیلی زود این هیجان به یک کابوس بدل میشود. داستان درباره گروهی از رقصندگان جوان است که در تمرینی طولانی و جشنگونه، نوشیدنی مصرف میکنند که ناخودآگاه با LSD آلوده شده و ذهن آنان را تسخیر میکند.
نوئه با مهارت خاص خود در بازی با فرم و ادراک، این سقوط روانی را همانند سقوطی در جهنم به تصویر میکشد. دوربین او بدون قطع و با حرکاتی سرگیجهآور از چهرهای به چهره دیگر میلغزد و مخاطب را در شکنجه ذهنی شخصیتها شریک میکند. بهتدریج که مواد اثر خود را نشان میدهند، رقص به لرزش، موسیقی به ناله و همبستگی گروه به هرجومرج و جنون بدل میشود. گاسپار نوئه، که همیشه مرز میان لذت و کابوس را باریکتر از مو میکشد، در Climax بیش از هر فیلم دیگرش به ژانر وحشت نزدیک میشود.
تماشاگر شاهد تلاشی تدریجی انسانها برای حفظ عقلانیت است، در حالی که واقعیت اطرافشان ذرهذره فرو میپاشد. میزان خشونت، هیستری و بیرحمی این تجربه آنچنان واقعی است که عملاً امکان تماشای دوباره فیلم را از بین میبرد. Climax در نهایت جزو بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت شناخته میشود که رنگها، موسیقی، حرکات بدن و نگاههای خیره رقصندگان در کنار فیلمبرداری بدون قطع را چیزی میان رقص و شکنجه نشان میدهد.
10- Huesera: The Bone Woman (محصول سال 2022)
فیلم مکزیکی Huesera: The Bone Woman تجربهای است که در مرز میان وحشت جسمانی و رنج روحی حرکت میکند و پس از تماشای آن حتی صدای شکستن قلنج انگشتان هم میتواند تداعیکننده ترسی خاموش باشد. داستان دربارهی زنی به نام والریا است که همیشه در آرزوی مادر شدن بوده، اما با شروع بارداری درمییابد چیزی در عمق وجودش بیدار شده که دیگر نمیتوان آن را خاموش کرد. کارگردان وحشت را نه از بیرون بلکه از درون بدن و ذهن شخصیت اصلی میسازد.
هر صحنه با ترکیب نورهای سرد، سایههای لرزان و حرکات ناگهانی، حس گیر افتادن در قفسی از انتظارات اجتماعی را بازتاب میدهد. وحشت این فیلم در غوغای خون یا موجودات ماورایی نیست، بلکه در کابوس شناخت خویشتن و مواجهه با بدنِ خستهای است که دیگر فرمانبردار نیست. والریا نه تنها با نیروهای نامرئی، بلکه با تصویری از خود که دیگر نمیشناسد مواجه است. ظاهر آرام او در برابر خانواده و جامعه به تدریج فرو میریزد، و وحشت به نمادی از واقعیتهای خاموش زنان در جوامعی تبدیل میشود که از آنها میخواهند تنها در نقش مادر و همسر تعریف شوند.
- ۱۰ فیلم ترسناک اورجینال نتفلیکس که خواب را از چشمانتان میربایند!
- ۱۰ سریال ترسناک کمتر دیده شده که خواب را بر شما حرام میکنند!
بازی ناتالیا سولیان در نقش والریا یکی از مؤثرترین اجراهای اخیر در سینمای وحشت است؛ او ترس و تنهایی را نه با فریاد، بلکه با نگاههای سنگشده و حرکات فیزیکی محدود منتقل میکند. فیلم با ترکیبی از افزایش تدریجی اضطراب، ریتم کند و نمادپردازی مذهبی، به اثری بدل میشود که یادآور سینمای روانشناختی کارگردانانی چون جنیفر کِنت و پابلو لارائین است.
9- The Lure (محصول سال 2015)
فیلم لهستانی The Lure تجربهای استثنایی در سینمای وحشت مدرن است که ترکیبی غیرمنتظره از پری دریایی، ترس و موزیکال که در نگاه اول ممکن است شبیه یک خیال تبآلود به نظر برسد ارائه میدهد. داستان درباره دو خواهر پری دریایی است که از اعماق دریا به دنیای انسانها میآیند و در یک کلوپ شبانه دهه ۱۹۸۰ ورشو به عنوان خواننده و رقاص مشغول به کار میشوند. در ظاهر، ورودشان به دنیای انسانها پرزرقوبرق و هیجانانگیز است، اما خیلی زود تاریکی زیر لایههای موسیقی پاپ و نورهای نئون آشکار میشود.
زمانی که یکی از آنها عاشق پسری جوان میشود، میان عشق انسانی، غریزه شکارگری دریایی و حسادت خواهرانه، شکافی عمیق شکل میگیرد. این تعارض به تدریج از یک رابطه عاشقانه تراژیک به کابوسی جسمانی و احساسی تبدیل میشود که مرز میان زیبایی و وحشت را محو میکند. کارگردان فیلم، آگنیشکا اسموسینسکا با مهارتی مثالزدنی، موزیک، رقص و ترس را به هم میدوزد تا دنیایی خلق کند که هم جادویی است و هم تهدیدآمیز.
طراحی صحنه با رنگهای اشباع و نورهای خیرهکنندهی نئونی، حس خیالی و وهمانگیزی به فیلم میدهد و پرانرژیترین سکانسهای موزیکال نیز در زیر پوست خود، نگرانکننده و رازآلود هستند. با وجود تمام درخششهای ظاهری، The Lure در عمق خود داستانی تلخ درباره هویت، تمایل و قربانی شدن برای عشق است و به عنوان یکی از بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت خود را معرفی میکند.
8- The Ugly Stepsister (محصول سال 2025)
فیلم The Ugly Stepsister که محصولی مشترک میان نروژ، لهستان، سوئد و دانمارک است، یک بازآفرینی تاریک و هولناک از افسانه کلاسیک سیندرلا به شمار میرود و بدون شک در رده بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت قرار میگیرد. در این داستان، تمرکز از قهرمان معمولِ افسانه یعنی سیندرلا برداشته شده و به سراغ «خواهر ناتنی زشت» میرویم؛ شخصیتی که همیشه در حاشیه بوده و حالا مرکز روایت است. فیلم امیلی بلیشفلت با جسارت تمام، از دیدگاه همین زن به ظاهر زشت و منفور جهان خوشنقش داستانی را دوباره تعریف میکند.
او قربانی قضاوت، زیباییستایی افراطی و خشونت اجتماعیست که ظاهر را بر حقیقت انسانی ترجیح میدهد. همین زاویه دید تازه باعث میشود ما نه فقط شاهد یک فیلم ترسناک، بلکه یک نقد اجتماعی دربارهی فشارهای زیبایی، حسادت و تحقیر زنانه در فرهنگ غربی باشیم. The Ugly Stepsister در فرم و اجرا، میان ترس ناگهانی و ترس فیزیکی تعادلی استادانه ایجاد کرده است. طراحی جلوههای ویژه خشن و ملموس، ترکیب نورهای سرد اسکاندیناویایی با فضای بصری خاکستری و نگرانکننده، و موسیقی ناآرام و ناهنجار فیلم، حس یک کابوس زنده را در ذهن مخاطب بیدار میکند.
- هیجانانگیزترین فیلمهای علمی-تخیلی و فانتزی که تا پایان سال اکران میشوند
- 10 تا از بهترین فیلم های جنگ جهانی دوم که عاشقان این ژانر را شیفته خود میکنند
در عین حال، طنز سیاهی که در لحظات درست خودنمایی میکند، فیلم را از تبدیل شدن به تجربهای کاملاً سنگین و بیرحم نجات میدهد. امیلی بلیشفلت در نخستین کارگردانی بلند خود با اعتمادبهنفس میدرخشد. بازی بازیگران، بهویژه نقش اصلی، در مرز بین رنج و خشونت نوسان میکند و مخاطب را وادار میسازد هم بترسد و هم درک کند.
7- One Cut of the Dead (محصول سال 2017)
فیلم ژاپنی One Cut of the Dead شاید در نگاه اول اثری ترسناک به معنای معمول نباشد، اما بدون شک یکی از خلاقانهترین و مفرحترین فیلمهای ژانر زامبی است. این اثر با روایتی غیرمنتظره و فرمی کاملاً متفاوت ساخته شده و در واقع تماشاگر را قدمبهقدم غافلگیر میکند. بهترین راه برای لذت بردن از آن این است که پیش از دیدن، هیچ اطلاعاتی درباره داستان و ساختار فیلم نداشته باشید.
داستان فیلم در ظاهر درباره ساخت یک فیلم زامبی کمبودجه است، اما در ادامه ناگهان به اثری فراژانری تبدیل میشود که با طنز، هیجان و هوشمندی روایی، قواعد معمول سینمای ترسناک را کاملاً از نو تعریف میکند. نکته جالب اینکه تماشای فیلم را نباید با شروع تیتراژ پایان دهید؛ زیرا درست پس از آن است که بخش اصلی و شوخطبعانهی روایت آغاز میشود.
فیلم «یک برش از مردگان» با کارگردانی شیینایچیرو اوئدا و بازی درخشان گروهی از بازیگران کمتر شناختهشده، با بودجهای ناچیز ساخته شد اما به یکی از پدیدههای سینمای ژاپن و جشنوارههای بینالمللی تبدیل. عشق به فیلمسازی و شوخطبعی ژاپنی باعث شده این اثر نهفقط یک فیلم ترسناک یا کمدی، بلکه ادای احترامی عاشقانه به پشتصحنه سینما و تلاش خستگیناپذیر فیلمسازان مستقل باشد.
6- The Wolf House (محصول سال 2018)
فیلم The Wolf House یکی از متفاوتترین و خلاقانهترین آثار ژانر ترسناک است که به زیبایی نشان میدهد چگونه ترکیب واقعیت سیاه و تخیل سورئال میتواند تجربهای فراموشنشدنی خلق کند. این فیلم انیمیشنی که در کشور شیلی ساخته شده، بر پایه ماجرایی واقعی به نام «کولونیا دیگنیداد» شکل گرفته است؛ جامعهای منزوی و مرموز که در دهههای گذشته به پوششی برای سوءاستفادهها و جنایات پنهان تبدیل شد.
در «خانه گرگ»، ما با دختری به نام ماریا روبهرو میشویم که از این فرقه مخوف میگریزد و در خانهای پناه میگیرد که به تدریج به کابوسی زنده و تغییرپذیر بدل میشود. فضای فیلم با استفاده از تکنیکهای استاپموشن و عروسکسازی دستساز ساخته شده و همین باعث شده هر نما همچون کابوسی بصری و پرجزئیات جلوه کند. دیوارها زنده میشوند، چهرهها تغییر میکنند و محیط پیرامون بهطور دائم در حال فروریختن و بازسازی است.
- کانجورینگ (Conjuring) بازمیگردد، منتظر فیلم ها و سریالهای جدید باشید
- ۱۰ فیلم ترسناک برتر یک دهه اخیر؛ رتبهبندی تکاندهندهترین آثار سینمای وحشت
کارگردانان فیلم، کریستوبال لئون و خوآکین کوئینتِلا اثری خلق کردهاند که در مرز میان سینمای تجربی و وحشت حرکت میکند. خانه گرگ بیش از آنکه بخواهد شما را بترساند، میخواهد درون ذهن و روانتان نفوذ کند و نشان دهد که وحشت واقعی، در درون انسان و در تاریخ تاریک جوامع نهفته است. به دلیل ماهیت خاص و سنگین، این فیلم برای همه تماشاگران مناسب نیست. اما برای کسانی که به دنبال اثری بیرقیب هستند، The Wolf House جزو بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت شناخته میشود.
5- The Wailing (محصول سال 2016)
فیلم The Wailing از برجستهترین نمونههای سینمای کره جنوبی است که نشان میدهد این کشور فراتر از آثار شناختهشده کارگردانانی مانند پارک چانووک و بونگ جونهو، گنجینهای از فیلمهای تأثیرگذار در ژانر وحشت و درام دارد. این اثر که تلفیقی از راز، ترس، باورهای کهن و روانشناسی انسان مدرن است، به شکلی استادانه جهان خرافات و واقعیت را به هم میآمیزد. در مرکز داستان، یک افسر پلیس ساده و کمی دستوپاچلفتی قرار دارد که زندگی آرامش بهیکباره با انتشار نوعی بیماری مرموز و مرگبار در روستایی دورافتاده به هم میریزد.
شایعات دهان به دهان پخش میشوند , برخی میگویند ورود یک غریبه مرموز ژاپنی عامل این مصیبت بوده است. از اینجا به بعد، فیلم تماشاگر را در دنیایی از شک، وحشت، و ابهام اخلاقی غوطهور میکند. هرچه داستان جلوتر میرود، تضاد میان ایمان و ترس بیشتر میشود و مرز بین خیر و شر چنان در هم میآمیزد که تشخیص حقیقت از خیال تقریباً غیرممکن میگردد.
کارگردان نا هونگ-جین، با مهارت بالایی موفق شده فضایی مرطوب، مهآلود و خفقانآور بسازد که حس دلهره و اضطراب دائمی به بیننده منتقل میکند. فضای تصویربرداری تیره، باران پیوسته، و سکوت سنگین روستا به شکلی طبیعی در جان مخاطب نفوذ میکنند. اجرای بازیگران، بهویژه نقش اول (کواک دو-وون) در فیلم «شیون» بهقدری واقعی و پرجزئیات است که تماشاگر بدون آنکه بفهمد، کاملاً در مسیر جنون و شک او پیش میرود.
4- Train to Busan (محصول سال 2016)
فیلم Train to Busan نقطه عطفی در سینمای زامبیمحور است؛ اثری که در دورانی عرضه شد که بسیاری باور داشتند این ژانر دیگر تازگی و هیجان سابق را از دست داده است. اما این فیلم کرهای نشان داد که هنوز هم میتوان از دل داستان زامبیها، اثری تأثیرگذار و هیجانانگیز خلق کرد. ماجرای فیلم درباره گروهی از مسافران است که سوار قطاری سریعالسیر از سئول به بوسان میشوند، بیآنکه بدانند کشورشان در حال فروپاشی است. خیلی زود خبر شیوع نوعی ویروس مرگبار پخش میشود و آرامش سفر به کابوسی خونین تبدیل میگردد.
زامبیها یکی پس از دیگری به قطار نفوذ میکنند و هر واگن به صحنهای از نبرد میان بقا و نابودی بدل میشود. در میانه این هرجومرج، داستان بر رابطه پدری سرد و غافل با دختر خردسالش تمرکز دارد؛ رابطهای که در طول سفر و در برابر چشمان تماشاگر احساسبرانگیز میشود. حرکت قطار، فضاهای تنگ واگنها و عدم امکان فرار از مسیر از پیشتعیینشده، همه دست به دست هم میدهند تا بیننده حس گیر افتادن در جهنمی متحرک را تجربه کند.
- ۱۰ هیولای نمادین سینمای وحشت که همه آنها را میشناسند
- ۱۰ فیلم ترسناک اورجینال نتفلیکس که خواب را از چشمانتان میربایند!
هر حرکت در فیلم با ضربآهنگی حسابشده طراحی شده؛ از غرش موتور قطار تا برخورد زامبیها به شیشهها، همه چیز به احساس اضطراب و هیجان میافزاید. در کنار صحنههای پرهیجان و جلوههای بصری چشمگیر، فیلم لایههای اجتماعی و انسانی عمیقی نیز دارد. «قطار بوسان» بدون شک یکی از بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت است که هر فردی باید آن را تماشا کند.
3- Raw (محصول سال 2016)
فیلم Raw ساخته جولیا دوکورنو اثری تکاندهنده و خاص است که به یکی از حساسترین و ترسناکترین مراحل رشد انسان یعنی مواجهه یک نوجوان با میل، هویت و غریزه سرک میکشد. این فیلم در عین سادگی داستان، تأثیری عمیق بر بیننده میگذارد و تا مدتها ذهن او را درگیر میکند. ماجرا دربارهی دختری آرام و گیاهخوار به نام «جاستین» است که برای ادامه تحصیل وارد دانشکده دامپزشکی میشود. در همان روزهای اول، در مراسمی عجیب میان دانشجویان تازهوارد، او برای نخستین بار گوشت میخورد.
از همان لحظه، جاستین دچار وسوسهای تاریک و مهارناشدنی نسبت به گوشت انسان میشود؛ وسوسهای که نه تنها هولناک، بلکه استعارهای از ورود ناگهانی او به دوران بلوغ و کشف خود واقعیاش است. دوکورنو در ساخت فضای فیلم با مهارت عجیبی عمل میکند. محیط دانشگاه با نورهای سرد فلورسنت، راهروهای طولانی و برخوردهای خشن دانشجویان، حالتی بیروح و ناآشنا دارد و انگار همه چیز در مرز میان واقعیت و کابوس قرار گرفته است.
دوربین اغلب به جاستین نزدیک میماند، تا تماشاگر حس کند در ذهن و بدن او گرفتار شده است. فیلم پر از صحنههای آزاردهنده است، اما خشونت در فیلم «خام» هرگز تنها برای شوک دادن به بیننده نیست؛ بلکه وسیلهای است برای نمایش اضطراب فروخورده زنان جوان که در میانه جامعهای پر از فشار، باید میل، هویت و استقلال خود را بشناسند و با آن کنار بیایند.
2- Godzilla Minus One (محصول سال 2023)
فیلم Godzilla Minus One از آن دسته آثار نادری است که موفق میشود هم به میراث کلاسیک خود ادای احترام کند و هم نگاهی تازه و عمیق به آن بیفکند. در تاریخ طولانی این فرنچایز، عناوین ضعیف و فراموششدنی کم نبودهاند، اما هر از گاهی نسخهای ظاهر میشود که یادآور اصالت و شکوه فیلم اصلی سال ۱۹۵۴ است. این اثر جدید دقیقاً در همان مسیر حرکت میکند، با این تفاوت که توانسته حتی گامی فراتر بردارد و تماشاگران نسل امروز را نیز بهشدت تحتتأثیر قرار دهد.
«گودزیلا منهای یک» با تمرکز دوباره بر ترس، ویرانی و مسئولیت انسان در برابر قدرتی که خود خلق کرده، به اثری پرمعنا و تکاندهنده تبدیل شده است. فیلم از زاویه دید انسانهایی روایت میشود که پس از جنگ جهانی دوم، در ویرانی و ناامیدی زندگی میکنند. در چنین شرایطی، هیولای عظیم نهفقط دشمنی بیرونی، بلکه تجسمی از احساس گناه، ترس و ناتوانی انسانها در مواجهه با گذشته است.
- بهترین سریال های زامبی محور که زیر سایه مردگان متحرک گم شدند
- ۱۰ فیلم ترسناک هیجانانگیز که بر اساس داستان واقعی ساخته شدهاند
- ۱۰ مینی سریال ترسناک که از ابتدا تا انتها وحشت را به جان شما میاندازند
توکیو در آتش و دود فرو میرود و صحنههای ویرانگری گودزیلا با دقتی سینمایی و تنشی خیرهکننده اجرا شدهاند. جلوههای ویژه آن، با وجود سادگی در مقایسه با بلاکباسترهای آمریکایی، واقعگرایانه، تأثیرگذار و احساسی هستند. نورپردازی سرد، امواج خشم در دریا و چهرههای سرشار از ترس و اندوه، فضایی میسازد که بیننده را در دل فاجعه نگه میدارد و این فیلم مهیج را به عنوان یکی از بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت مطرح میکند.
1- Titane (محصول سال 2021)
فیلم Titane دومین اثر ژولیا دوکورنو است؛ فیلمسازی که با نخستین فیلم خود یعنی خام (Raw)، نامش را در میان جسورترین صداهای سینمای معاصر ثبت کرد. اما در این اثر تازه، دوکورنو پا را از مرزهای معمول فراتر میگذارد و جهانِ بهظاهر منطقی سینما را در هم میشکند تا تجربهای کاملاً متفاوت و تلخوشیرین از ترس، بدن و هویت خلق کند. ماجرای «تیتان» درباره زنی است که در کودکی در یک تصادف سهمگین آسیب میبیند و تکهای از فلز را در جمجمهاش حمل میکند.
او در بزرگسالی به شخصیتی غیرقابلپیشبینی، خشمگین و منزوی تبدیل میشود که درگیر زنجیرهای از رویدادهای عجیب و خشونتبار است؛ اتفاقاتی که او را در مسیر سقوطی بیپایان میان میل، گناه و کشف دوباره خویشتن قرار میدهد. دوکورنو در این فیلم بدن انسان را به قلمرویی از آزمون و تحول بدل میکند. تیتان در ظاهر مجموعهای از صحنههای تکاندهنده و نامعمول است، اما در عمق خود به واکاوی مفاهیمی چون جنسیت، خانواده، بحران هویت و پذیرش درونی میپردازد.
او پرسشهای زیادی درباره معنی مادر بودن، جسمانی بودن عشق و مرزهای تغییرپذیری انسان مطرح میکند و تماشاگر را وادار میسازد تا میان واقعیت و خیال، عقل و شهوت، تمایز قائل نشود. از نظر بصری نیز فیلم خیرهکننده است. هر قاب تیتان سرشار از رنگهای فلزی، نورهای تند و تضادهای نوری است که جهان سرد و مکانیکی قصه را میسازد.
گجت نیوز آخرین اخبار تکنولوژی، علم و خودرو 



















