در این مطلب به سراغ آثاری رفتهایم که در سایه بیهیاهویی تولید شدند، اما بهترین فیلمهای ماجراجویانه ساخته شده تا الان به شمار میروند.
فیلمهای ماجراجویانه همیشه دروازهای به جهان ناشناختهها بودهاند که در آن هر گام با خطر، شگفتی و حس کشف همراه است. این ژانر یکی از پرکششترین و جذابترین قالبهای داستانگویی در تاریخ سینماست؛ روایتی از انسان در جستوجوی معنا، هدف یا گنجی پنهان. از دشتهای پهناور و معابد باستانی گرفته تا کهکشانهای دور و سرزمینهای خیالی، سینمای ماجراجویی همواره مخاطب را به جایی بیرون از دایرهی روزمرگی میبرد که در آن تخیل قانون اول است.
همانطور که مجموعههای شناختهشدهای چون ارباب حلقهها و ایندیانا جونز نشان دادهاند، قدرت ماجراجویی در توانایی آن برای خلق تجربهای همهجانبه نهفته است که ترکیبی از هیجان، خطر، شوخطبعی و کشف دوباره روح ماجراجوی درون انسان را ارائه میدهد. بااینحال، فراتر از این نامهای درخشان و پرفروش، دنیایی وسیع از آثار کمتر شناختهشده وجود دارد که شاید نتوانستهاند در گیشه بدرخشند، اما جوهره واقعی ماجراجویی را حفظ کردهاند.
در ادامه این مطلب نگاهی میاندازیم به ده مورد از بهترین فیلمهای ماجراجویانه کمتر دیدهشده میپردازیم که هرچند زیر سایهی بزرگان ژانر ماندهاند، اما برای تماشاگرانی که عاشق کشف دوباره ناشناختهها هستند، تجربهای تازه و فراموشنشدنی خواهند بود.
10 مورد از بهترین فیلمهای ماجراجویانه فراموششده
همانطور که اشاره کردیم، ژانر ماجراجویی از مهمترین شاخههای سینماست که بر محور حرکت، کشف و تجربه شکل میگیرد. این نوع از فیلمها معمولاً مخاطب را به سفرهایی فراتر از مرزهای جغرافیایی یا حتی واقعی میبرند؛ جایی که قهرمانان در مسیر دستیابی به هدفی بزرگ با خطرات ناشناخته و اتفاقات متفاوت روبهرو میشوند.
جوهره فیلمهای ماجراجویانه در احساس جستوجو و میل به عبور از مرزهاست. در چنین داستانهایی، عنصر حرکت و پیشروی نقشی محوری دارد و مخاطب نهفقط نظارهگر وقایع، بلکه همسفر شخصیتها در دنیایی پرهیجان است. این ژانر بهدلیل تنوعش میتواند با سایر گونههای سینمایی مانند تخیل، تاریخی، فانتزی یا علمیتخیلی ترکیب شود و هر بار جلوهای تازه از مفهوم ماجراجویی ارائه کند. در ذیل به بررسی 10 عنوان فراموششده از بهترین فیلمهای ماجراجویانه میپردازیم و خط داستانی آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.
10- The 13th Warrior (محصول سال 1999)
«سیزدهمین سلحشور» اثری است که در مرز میان حماسه و ماجراجویی حرکت میکند و در عین شکست اولیه در گیشه، به مرور زمان به جایگاهی خاص در میان علاقهمندان سینمای ژانری دست یافته و به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ماجراجویانه شناخته میشود. این فیلم که بهکارگردانی جان مکتیرنان، خالق آثاری چون Predator و Die Hard و بر پایهی رمان موفق Eaters of the Dead نوشته مایکل کرایتون، نویسنده Jurassic Park ساخته شد، تلفیقی هوشمندانه از تاریخ، اسطوره و خیال است.
کرایتون در رمان خود افسانهی باستانی «بیووولف» را با نگاهی واقعگرایانه بازآفرینی کرده بود، و فیلم مکتیرنان نیز همین مسیر را در قالبی سینمایی و حماسی ادامه میدهد. در داستان، یک سفیر مسلمان به نام احمد بن فضلان (با بازی آنتونیو باندراس) بهدلیل دسیسههای سیاسی از دربار خلافت تبعید میشود. او در مسیر تبعید با گروهی از جنگجویان وایکینگ روبهرو میشود که درگیر نبردی سهمگین با نیرویی مرموز و کهن هستند. احمد ناخواسته به جمع دوازده جنگجوی دیگر میپیوندد تا سیزدهمین سلحشور گروه باشد.
- 10 تا از بهترین فیلم های اکشن انتقامجویی در تاریخ سینما
- تلخ، تکاندهنده و شاهکار؛ فیلمهای ضد جنگی که بعد از دیدنشان دیگر آدم سابق نیستید
طراحی صحنهها با دقتی مثالزدنی دنیای سرد و خشن اسکاندیناوی قرون وسطی را بازسازی میکند. فیلمبرداری دانته اسپینوتی با قاببندیهای درخشان و نورپردازی مهآلود، حس رازآلود و اسطورهای اثر را دوچندان کرده است. لباسها و زرههای وایکینگی نیز با جزئیات خیرهکنندهای ساخته شدهاند که بهحق میتوانستند نامزد جوایز طراحی لباس شوند. موسیقی تأثیرگذار جری گلدسمیت که از آخرین آثار بزرگ او محسوب میشود، فضایی حماسی و پرهیجان به فیلم بخشیده است. با این حال بودجه عظیم حدود ۱۶۰ میلیون دلاری در برابر فروشی که تنها به ۶۱ میلیون دلار رسید، آن را به یکی از بزرگترین شکستهای مالی هالیوود در دههی نود بدل کرد.
9- White Fang (محصول سال 1991)
فیلم «سپیددندان» یکی از مرواریدهای پنهان در میان انبوه آثار پرفروش و پرزرقوبرق دیزنی است که در سکوت آمد و گذشت، اما برای آنهایی که دوستش دارند، همچنان اثری فراموشنشدنی باقی مانده است. این فیلم که بر پایه رمان جاودانه جک لندن ساخته شده، حیات آلاسکایِ اواخر قرن نوزدهم را در دل برف و سرمای شمال زنده میکند.
در مرکز روایت، ایتن هاوکِ جوان نقش جک کانروی را بازی میکند؛ جویندهای تازهکار که با رؤیای ثروت رهسپار سرزمینهای یخزده میشود. او در مسیر رسیدن به اهداف خود پیوندی عمیق با موجودی نیمهگرگ و نیمهسگ به نام سپیددندان پیدا میکند. نجات این حیوان از چنگال صاحب سنگدلش، آغاز رابطهای است که از شکاکیت متقابل به دوستی ختم میشود. این ارتباط نه ساده است و نه بیدرد و از دل اعتماد، آزمون و فداکاری زاده میشود.
فیلم با کارگردانی رندال کِلِیزِر و فیلمبرداری درخشانش در مناظر خیرهکننده یوکان، حس واقعگرایی و شکوهِ طبیعت را بهگونهای در تصویر میکشد که انگار تماشاگر در میان کوههای برفی و صدای پارس گرگها ایستاده است. موسیقی متأثرکننده و بازی نور و صدا ریتمی آرام اما پرشکوه به روایت میدهد. با وجود بودجه قابل توجه و بازیگران خوب، سپیددندان در زمان اکران زیر سایه آثار عظیمتر دیزنی قرار گرفت و در گیشه آنچنان که باید ندرخشید. با این حال بسیاری از آن به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ماجراجویانه یاد میکنند.
8- Hidalgo (محصول سال 2004)
فیلم «هیدالگو» یکی از آن ماجراجوییهای باشکوه و پرشور سینمایی است که در سکوتی ناعادلانه نادیده گرفته شد. اثری به کارگردانی جو جانستون، خالق «جومانجی» و «کاپیتان آمریکا» که بر پایه روایتی نیمهواقعی از زندگی یک اسبسوار افسانهای آمریکایی به نام فرانک هاپکینز ساخته شده است؛ مردی که از دنیای نمایشهای غرب وحشی و کابویهای خسته به صحرای سوزان عربستان کشیده میشود تا در یکی از سختترین مسابقات اسبسواری تاریخ بشر شرکت کند.
در مرکز این داستان، ویگو مورتنسن در نقشی کاملاً متفاوت ظاهر میشود. او با چهرهای غبارآلود، صدایی خسته و نگاهی آرام ولی سرسخت، روح مردی را مجسم میکند که گذشتهای تلخ را پشت سر گذاشته و اکنون در پی رستگاری است. تنها همراه او در این سفر مرگ و زندگی، اسب باوفای او هیدالگو است. مسیر داستان، تماشاگر را در سفری ۵,۰۰۰ کیلومتری از تمدن غرب تا قلب بیرحم صحرا میکشاند.
- بهترین فیلم های جنگ ویتنام که باید تماشا کنید
- 10 فیلم شاخص هنرهای رزمی ترکیبی که آدرنالین را به اوج میرسانند
فیلم در عین ماجراجویی، نگاهی زیبا به پیوند میان انسان و حیوان دارد و از دل دوستی میان مردی شکستخورده و اسبی سرکش، مفهومی از آزادی و ایمان را بیرون میکشد. از نظر فنی، هیدالگو سرشار از تصاویر نفسگیر است. موسیقی حماسی جیمز نیوتن هاوارد به فیلم جانی دوباره میبخشد و در کنار جلوههای ویژهای که هنوز پس از دو دهه تأثیرگذارند، تجربهای سینمایی تمامعیار خلق میکند. با این حال فیلم در گیشه موفقیت چشمگیری نیافت.
7- Wild America (محصول سال 1997)
فیلم «آمریکای وحشی» اثری است سرشار از روح ماجراجویی، دوستی و دلبستگی به طبیعت که در چهارچوبی خانوادگی و گرم روایت میشود به حق در میان بهترین فیلمهای ماجراجویانه قرار میگیرد. این کمدی ماجرایی با الهام از داستان واقعی سه برادر استوفر ساخته شده؛ پسرانی جسور که در دهه ۱۹۶۰ تصمیم میگیرند رویای خود را دنبال کنند و در سفری طولانی از شرق تا غرب آمریکا، مناظر بکر، جانوران نایاب و ماجراهای طبیعت وحشی کشورشان را به تصویر بکشند.
فیلم با محوریت سه بازیگر نوجوان محبوب دهه نود یعنی جاناتان تیلور توماس، دوون ساوا و اسکات بیرستو، حس برادری، کنجکاوی و شوق کشف را زنده میکند. آنان نه تنها نقش سه برادر همخون، بلکه سه روح را ایفا میکنند که هر یک با ویژگیهای متفاوت خود، رنگ تازهای به مسیر ماجراجویی مشترک خود میافزایند. در طول مسیری پرحادثه آنها از دنیای امن خانه فاصله میگیرند تا وارد قلمرویی شوند که زیبایی و خطر در آن ترکیب شدهاند. از پرواز دوربین بر فراز دشتها و کوههای باشکوه گرفته تا مواجهه با حیواناتی که تماشای آن هم الهامبخش است و هم هراسانگیز.
فیلم نشان میدهد که چطور تجربه لمس واقعیت طبیعت از پس قاب دوربین، تبدیل به تجربهای از رشد شخصی و درک عمیق زندگی میشود. فیلم آمریکای وحشی را میتوان اثری ساده اما صادق دانست که در ورای شوخیها و صحنههای ماجراجویانه خود پیام دلگرمکنندهای درباره انسجام خانواده و جستوجوی رویاها دارد. کارگردانی از فضای طبیعت نهایت بهره را میبرد و موسیقی گرم و امیدبخش فیلم حس نوستالژی تابستانهای نوجوانی را زنده میکند.
6- The Lost City of Z (محصول سال 2016)
فیلم «شهر گمشده زی» سفری سینمایی به دل اسرار و رویاهای فراموششده جنگلهای بیپایان و مرموز آمازون است. این فیلم که بر پایه واقعیت زندگی پرسی فاست، کاوشگر، جغرافیدان و افسر ارتش بریتانیا ساخته شده، ما را در مسیر دو سفر جسورانه او برای یافتن شهری افسانهای غرق در طلا همراهی میکند. فاست (با بازی چارلی هونام) دانشمندی است که مرز میان واقعیت علمی و افسانه را میسنجد، اما به تدریج خود در رؤیایی فرو میرود که محور فیلم را شکل میدهد.
او با وجود تمامی هشدارها، تحقیر همقطاران و خطرات مرگبار، بارها به دل ناشناختهها بازمیگردد تا سرانجام در سال ۱۹۲۵ در دل آمازون ناپدید میشود. هونام در یکی از بهترین نقشآفرینیهای خود پرسی فاست را نه صرفاً یک جوینده طلا، بلکه انسانی تصویر میکند که در جستوجوی معناست. او در نگاهش ترکیبی از شجاعت و شکنندگی دارد؛ همانند قهرمانان تراژیک که سرنوشتشان با رؤیا گره خورده است.
- 20 تا از بهترین فیلم های علمی تخیلی در تاریخ سینما
- بهترین فیلمهای زامبی محور با حالوهوای اروپای قرون وسطی
بازی او در کنار سیینا میلر در نقش همسر فاست و رابرت پتینسون در نقش همراه وفادارش، ابعادی عاطفی و انسانی به روایت میبخشد. شهر گمشده زی با کارگردانی عالی و تصویرگری خیرهکننده جیمز گری، نه تنها یکی از بهترین فیلمهای ماجراجویانه، بلکه تأملی فلسفی بر مرز میان جاهطلبی، جنون، علم و ایمان است. با اینکه در زمان اکران با استقبال سرد منتقدان و شکست تجاری روبهرو شد، امروز بسیاری از تماشاگران و دوستداران سینمای ماجراجویانه، آن را اثری کمقدر دیدهشده و عمیقاً تأملبرانگیز میدانند.
5- Murphy’s War (محصول سال 1971)
فیلم «جنگ مورفی»، یکی از آثار کمتر شناختهشده و در عین حال درخشان سینمای جنگی است که متأسفانه در میان آثار پرزرقوبرق ژانر جنگ جهانی دوم نادیده گرفته شده است. این فیلم با فضایی غمانگیز و داستانی پرتنش، بیش از آنکه تنها درباره نبرد و سلاح باشد، روایتی از ویرانی درونی مردی که از دل جهنم جنگ برمیخیزد تا خشم خود را به شکلی وسواسی به انتقام تبدیل کند. در مرکز این روایت، پیتر اوتول در نقشی کمنظیر میدرخشد. او همان چهره کاریزماتیک و پرشور است که پیشتر در Lawrence of Arabia 1962 مخاطبان را مسحور خود کرده بود، اما در این فیلم برخلاف قهرمان بلندپرواز لورنس، شخصیتی خشمگین و شکسته را خلق میکند.
نام او در فیلم مورفی، ملوانی ایرلندی است که پس از غرقشدن کشتی تجاریاش به دست زیردریایی آلمانی (U-Boat)، از مهلکه جان به در میبرد. مورفی در سواحل ونزوئلا سر از آب بیرون میآورد، اما زخم انتقام در درونش شعلهور میماند. کارگردانی پیتر یوستینف با مهارت فراوان میان شکوه طبیعت گرمسیری و تاریکی روان انسان تعادل میآفریند. جنگ در اینجا نه میدان نبردی پر از فریاد و گلوله، بلکه صحنهای درونی است که در ذهن مورفی جریان دارد. فیلم با ریتمی آهسته اما حسابشده، او را در مسیر ساخت یک هواپیمای قدیمی و آمادهسازی حمله انتقامی به زیردریایی آلمانی دنبال میکند.
تصویربرداری چشمنواز از مناظر استوایی ونزوئلا و استفاده از رنگ و نور طبیعی، به فیلم حالوهوایی شاعرانه و در عین حال تلخ بخشیده است. موسیقی متن آرام اما سنگین، این حس را تقویت میکند که مورفی در واقع با خودِ خود میجنگد، نه با دشمن واقعی. با وجود بازی خیرهکننده اوتول، فیلم جنگ مورفی در زمان اکران با استقبال محدود منتقدان و فروش ناامیدکننده روبهرو شد و بهتدریج در سایه آثار پرهزینهتر دهه ۷۰ گم شد. با این حال ویژگیهای داستانی، بازیگران توانمند و کارگردانی حرفهای این اثر را در میان بهترین فیلمهای ماجراجویانه فراموششده جاودانه کرده است.
4- Everest (محصول سال 2015)
فیلم «اورِست» یکی از تأثیرگذارترین بازآفرینیهای سینمایی از دلِ واقعیت است که به کارگردانی بالتازار کورماکور، بر اساس فاجعه واقعی سال ۱۹۹۶ ساخته شده است؛ رویدادی که طی آن دو گروه از کوهنوردان حرفهای و ماجراجو، در حین بازگشت از اورست در میان طوفانی مرگبار گرفتار شدند و یکی از سیاهترین روزهای تاریخ صعود به اورست رقم خورد. فیلم زندگی و انگیزههای متفاوت اعضای دو تیم را به تصویر میکشد؛ از راب هال، کوهنورد باتجربه و متعهد (با بازی جیسون کلارک) که تمام وجودش را وقف امنیت شاگردان و مشتریانش کرده، تا بک وِیدرز (با نقشآفرینی جاش برولین) پزشک ماجراجوی تگزاسی که برای یافتن معنای زندگیاش پای به خطرناکترین سفر عمر میگذارد.
- معرفی بهترین آثار غیرهالیوودی ژانر وحشت در ده سال اخیر
- 10 تا از بهترین فیلمها درباره هوش مصنوعی؛ از ماتریکس تا Her
در کنار آنها، حضور بازیگرانی همچون جِیک جیلنهال، کرولین مورفی، اِمیلی واتسون و کیرا نایتلی بر عمق انسانی و احساسی فیلم میافزاید. کارگردان با بهرهگیری از فیلمبرداری عظیم و نفسگیر در نپال و آلپ ایتالیا، فضایی را خلق کرده که تماشاگر را دقیقاً در مرکز سرمای استخوانسوز، کمبود اکسیژن و وحشت طوفان قرار میدهد. هر لرزش، هر طناب و هر صدای زوزه باد، حس سقوط و نابودی را تداعی میکند. جلوههای بصری حیرتانگیز و موسیقی اندوهگین داریو ماریانلی، به گونهای درهم میآمیزند که تماشاگر را در پلان به پلان این فیلم غرق میکند. در مجموع، اورست فیلمی احساسی و نفسگیر است که هر بینندهای را در پایان با چشمانی اشکآلود ترک میکند.
3- Emperor of the North (محصول سال 1973)
فیلم «امپراطور شمال» ساخته رابرت آلدریچ، از آن دسته آثار پرقدرت و کمتردیدهشدهای است که روح سرکش و ماجراجویانهی سینمای دهه هفتاد را در خود زنده نگه میدارد. آلدریچ که پیشتر با فیلمهای جسورانهای همچون The Dirty Dozen و Ulzana’s Raid شناخته شده بود، در این اثر نیز همان لحن زمخت، پرانرژی و سرشار از تعارضهای انسانی را دنبال میکند. ماجرا در سالهای دهه ۱۹۳۰ میگذرد؛ زمانی که فقر، بیکاری و ناامیدی بر سراسر آمریکا سایه افکنده است.
در میان انبوه بیخانمانها و ولگردهایی که برای زنده ماندن بر پشت قطارها به سفر ادامه میدهند، مردی به نام شَک مَن (با بازی لی ماروین) وجود دارد؛ ولگردی باهوش، مغرور و بیباک که لقب «امپراطور شمال» را نه به خاطر ثروت، بلکه به سبب اراده شکستناپذیرش برای آزادی به دوش میکشد. در مقابل او، مأمور قطاری است به نام شکلی (با بازی اِرنِست بورگناین)، مردی وسواسگونه و بیرحم که نظم آهنینش را تا مرز سادیسم پیش میبرد.
یکی از این دو شخصیت نماینده نظم سخت و تحمیلی دنیای صنعتی، و دیگری نمادی از روح آزاد و مقاومت در برابر اقتدار است و همین اختلاف محور اصلی فیلم را شکل میدهد. در طول مسیر قطار به سوی پورتلند، جدالی مرگبار میان آنها شکل میگیرد؛ نبردی نمادین که به جنگی میان آزادی و کنترل، فردیت و قدرت تبدیل میشود. هر صحنه از این تعقیب و گریز، پر از تنش، خشونت و بازی روانی میان دو انسان است که هریک حاضرند برای اثبات برتری خود تا آخرین نفس پیش بروند.
آلدریچ با فیلمبرداری پرتحرک و استفاده از لوکیشنهای خشن طبیعی، فضایی خلق کرده که سرمای فلز و بوی بخار قطار را تقریباً میتوان حس کرد. دوربین در کنار بازی درخشان ماروین و بورگناین، دائماً در جنبوجوش است. موسیقی پرطنین فرانک دِوُل نیز بر حس فیلم میافزاید. در پایان، Emperor of the North نه فقط داستانی درباره یک رقابت پرهیجان بر سر کنترل یک قطار است، بلکه اثری خشن، تلخ و باشکوه قلمداد میشود که با وجود گذر زمان، هنوز قدرت لمس قلب تماشاگر را دارد.
2- The Man Who Would Be King (محصول سال 1975)
فیلم «مردی که میخواست سلطان باشد» ساخته جان هیوستون، یکی از درخشانترین و بهترین فیلمهای ماجراجویانه قرن بیستم به شمار میرود که بر اساس داستان کوتاه بهیادماندنی رودیارد کیپلینگ ساخته شده است. این اثر روایتی از دو مرد است که در پی افسانه قدرت و شکوه، در پهنه کوهستانهای خشن افغانستان سرنوشت خود را رقم میزنند. فیلم داستان دو افسر سابق ارتش بریتانیا، دِرِووُت (با بازی مایکل کین) و دنیِل دراوُت (با بازی شان کانری) را دنبال میکند. این دو دوست ماجراجو پس از ترک خدمت در هند تصمیم میگیرند برای ساختن سرنوشتی تازه و یافتن ثروتی عظیم، به کافرستان در میان کوههای هندوکش سفر کنند.
در طول مسیر این دو دوست با خطرات بیپایان مواجه میشوند، اما جاهطلبی و شوخطبعی آنها را به سمت هدفشان راهی میکند. در نهایت، مردم محلی بهاشتباه آن دو را فرستادگان آسمانی و حاکمان مقدس خود میپندارند و چنان قدرتی بهدستشان میافتد که حتی رؤیایش را نیز در سر نمیپروراندند. هیوستون که خود یکی از استادان روایت کلاسیک هالیوود است، با تسلطی مثالزدنی داستان کیپلینگ را از مرز ماجراجویی صرف فراتر میبرد. کارگردانی او سرشار از لحظات شاعرانه و تصویری است؛ از صحنههای پرشکوه در دل کوههای خطرناک گرفته تا فرهنگ سرزمین ناشناختهای که به زیبایی بازآفرینی شده است.
- 15 تا از بهترین فیلم های ژان کلود ون دام، فرانکی محبوب هالیوود
- 10 تا از بهترین فیلمهای هیولایی که ارزش بارها دیدن را دارند
- ۱۰ فیلم قدیمی و متفاوت با موضوع جنگ هستهای که ارزش تماشا دارند
موسیقی متن موریس جار، با فضای حماسی و اندوهگین خود به روایت عمق خاصی میبخشد و هر نما را همچون بخشی از اسطورهای باستانی جلوه میدهد. بازی درخشان میان کین و کانری، هستهی احساسی فیلم را شکل میدهد؛ دو دوستی که در پیچوخم جاهطلبی پیوندشان از برادری به رقابت و از عشق به جهان به سقوط در واقعیت میرسد.
1- The Fall (محصول سال 2006)
فیلم «سقوط» به کارگردانی تارسم سینگ، اثری خیالانگیز، شاعرانه و منحصربهفرد است که مرز میان رؤیا و واقعیت را با نگاهی کودکانه و حسی عمیق از درد و امید درمینوردد. تارسم سینگ، که پیشتر با «سل» (The Cell) نگاه متفاوت و بصری خود را نشان داده بود، در این فیلم به اوج شکوفایی تخیل و شاعرانگی خویش میرسد و اثری میآفریند که هم از نظر زیبایی بصری و هم از نظر حس انسانی نهفته در روایت، در حافظهی سینمایی مخاطب ماندگار میشود. فیلم در دهه ۱۹۲۰ و در یک بیمارستان لسآنجلس آغاز میشود. روی واکر (با بازی درخشان لی پیس)، بدلکار افسرده سینما است که پس از حادثهای دلخراش از ناحیه ستون فقرات آسیب دیده و در بیمارستان با الکساندریا، دختربچهای مهاجر (با بازی کاتینکا اونتارو) آشنا میشود.
به مرور میان این دو شخصیت پیوندی ناپیدا شکل میگیرد. با آغاز قصهگوییهای روی برای الکساندریا، دنیایی تخیلی و باشکوه زاده میشود؛ جهانی سرشار از رنگ، قهرمانان افسانهای، پادشاهان شرور و مناظری که یادآور نقاشیهای زنده و رؤیاهای انسانیاند. تارسم سینگ این جهان فانتزی را بیهیچ جلوه ویژه دیجیتالی و صرفاً با فیلمبرداری در بیش از ۲۰ کشور گوناگون ازجمله هند، ازبکستان، نامیبیا، اندونزی و ایتالیا خلق کرده است.
روایت فیلم یادآور روح فیلمهای کلاسیکی است که به عمق عاطفه انسانی میپرداختند. به همین دلیل، «سقوط» نه صرفاً یک فانتزی بصری، بلکه یک تجربه احساسی و انسانی عمیق است؛ فیلمی دربارهی درمان از راه تخیل و پیوند میان دو روح شکستخورده که دوباره به زندگی بازمیگردند. با وجود شکست در گیشه و پخش محدود در زمان اکران، The Fall اکنون از دید بسیاری از منتقدان و سینمادوستان، به عنوان یکی از زیباترین و بهترین فیلمهای ماجراجویانه در سینمای مدرن شناخته میشود.
گجت نیوز آخرین اخبار تکنولوژی، علم و خودرو 
















