در شماره نخست از سری مقالات فضانوردان باستانی به معرفی و بررسی بنای باستانی تپه گوبکلی پرداختیم و در حین ارائه پاسخهای متعدد، با سوالات بیشتری مواجه شدیم. همان طور که ذکر شد، شاید بتوان پاسخهای بیشتری را در نقاط دیگر کره زمین یافت کرد. مکان مورد نظر در این شماره، بنای غول آسا و مرموز «هوآمان» بوده که چندین برابر اندازه خود، سوال در ذهن مردم جهان باقی گذاشته است. سوالاتی از قبیل چگونگی ساخت این بنا توسط مردمانی که هنوز بهدست اروپاییها کشف نشده بودند! با گجت نیوز در ادامه مطلب همراه باشید.
پیشینه و تاریخچه اینکا
ابتدا به مشخصات جغرافیایی و تاریخی منطقه مذکور بپردازیم تا با پیشینه و اطلاعات کافی به سراغ بنای باستانی هوآمان برویم. رشته کوههای پرو که به عنوان ستون فقرات آمریکای جنوبی شناخته میشوند، در سالیان دور منزلگاه قومی بزرگ و باستانی بوده است. در منطقهای پست واقع در درههای میانی رشته کوه، قوم «اینکا» پایتخت خود را با نام «کوزکو» بنا کرد. بیش از سیصد سال، قوم اینکا حاکم بی چون و چرای این منطقه بود تا در قرن شانزدهم، فاتحان اسپانیایی سر رسیدند و باعث انقراض و نابودی این تمدن شدند.
بر فراز کوزکو واقع در ارتفاع 3600 متری، دژ باستانی هوآمان قرار دارد که دیوارههای عظیم سنگی آن رازهایی حل نشدنی در قلب خود دارند که البته به پیش از تاسیس و ظهور قوم اینکا باز میگردد. به اعتقاد بسیاری از مورخین، در تعداد زیادی از یادبودهای سنگی قوم اینکا، اشارات فراوانی به یک کارگاه ساختمانی وجود دارد که در دو مرحله مجزا و طولانی ساخته شده است. به عبارتی دیگر، نوشتههای موجود در یادبودهای مذکور اذعان دارند که سازههای اینکا بر روی بناهای سنگی مگالیتی و باستانیتر استوارند که از سازندههای اولیه آن هیچ گونه اطلاعاتی در دسترس نیست.
هوآمان همچون دیگر بناهای اینکا، دارای هجاریهای شگفت انگیز بوده که اعتبار تمامی آن در انحصار قوم اینکا قرار ندارد. طبق قواعد باستان شناسی، قوم «کیلکه» تقریبا هزار سال پیش از اینکا، بخش اولیه هوآمان را بنا کرد؛ در این راستا قوم اینکا نیز بر این باور بودند که بخشهای کهنتر و اولیه توسط مردمانی تحت رهبری خدایی نازل شده از آسمانها، ساخته شده است. آیا خدایی که قوم اینکا به آن اشاره دارد، همان معمار جهانگرد ماست؟
ویراکوچا، خدای معماری
در بسیاری از متون نشانههایی از خدایی باستانی وجود دارد که به آمریکای جنوبی آمد و علاوه بر تقدیس کردن مردمان محلی، اقدام به آموزشهای متنوعی در بسیاری از زمینهها، بهویژه معماری نمود. ویژگیهای ظاهری ویراکوچا، او را از تمامی مردم بومی متمایز میکرد که این امر به خوبی در تمامی متون، نگاره و مجسمهها قابل رویت است. ویژگیهایی همچون قد بسیار بلند، موی سفید و پوست رنگ پریده. سوال مهمی مطرح میشود که آیا ویراکوچا طبق اعتقادات قوم اینکا و شواهد نظریه پردازان فضانوردان باستانی، خواستگاهی فرازمینی داشته است؟ اگر پاسخ این سوال مثبت باشد، میتواند کمی به حل معمای چگونگی ساخت هوآمان به ما کمک کند.
قطعه سنگهای کوچک که در اغلب محیطهای طبیعی یافت میشوند، وزنی با میانگین بیست تن دارند که در مقایسه با سنگهای به کار رفته در هوآمان بسیار سبک است. امروزه با وجود این که نیازی به قطعه سنگهای بزرگ برای ساخت و ساز نداریم، اما ماشین آلاتی ساختهایم که توانایی حمل این قبیل سنگها را دارند. نکته جالب توجه آن است که قدمت این ماشین آلات از صد سال تجاوز نمیکند؛ پس چگونه مردم کیلکه و اینکا با دستهای خالی و ابزار ابتدایی موفق به جابهجاییهای غول آسا شده بودند؟ مسلما تنها نیروی انسانی مضاعف پاسخگو نیست، چرا که حرکت دادن این قبیل از وزنهای نجومی نیازمند رفع اصطکاک و گرانش هستند.
مردمان پیش از میلاد یا قرن بیستمی؟
پس تا الان به صورت کلی متوجه آن شدیم که قوم کیلکه و اینکا حاوی تکنولوژی استخراج سنگهای چند تنی، حمل آنها به مکان مورد نظر، انبار کردن، برش دقیق و صاف به میزان دلخواه و در نهایت قرار دادنشان در ارتفاعات چند متری بودند. نکتهای که سوالات زیاد و حیرت انگیزی را ایجاد میکند، چگونگی برش دادن دقیق این سنگها در آن زمان میباشد. گرانیت ترکیبی از کوارتز، فلدسپات و میکا است که یعنی برای برش و صاف کردن آن به الماس نیاز داریم. پس سازندگان هوآمان از یک جعبه ابزار با تکنولوژی پیش از میلاد استفاده میکردند، یا قرن بیستمی؟
دومین شگفتی هوآمان، چگونگی قرار گیری سنگها بر روی هم است. آنها چطور به راحتی و بدون هیچ خطایی روی یکدیگر سوار شدند؟ وزن میانگین هر قطعه سنگ در دیوارهای هوآمان بین 50 تا 100 تن بوده که به شکل قطعههای پازل است؛ یعنی برش یا قالب گیری آنها درست طبق یک نقشه از پیش تعیین شده بسیار دقیق انجام شده. حتی در بعضی از قطعهها نشانههایی از ذوب شدن میبینم! بدون شک ذوب کردن گرانیت و قالب گیری آن امری ساده برای کیلکه و اینکا نبوده است!
بنابر نظر محققین مختلف و نامدار همچون جورجیو سیکلوس، سبک ساخت قطعههای دیوار هوآمان مانند بتن قالب ریزی شده است و با توجه به این که از هیچ گونه ملاتی میان سنگها استفاده نشده، به نظر میرسد تمامی آنها در جای خود قالب ریزی شدهاند! درست است که این نظریه دیوانگی به نظر میرسد، اما تنها راه حل یافت شده جهت ساخت دیوارهای هوآمان، همین نظریه میباشد.
از افسانه تا واقعیت
طبق افسانهای که درباره این محل وجود دارد، عامل ساخت این بنای یکپارچه یک پرنده بوده است. این پرنده مادهای شیمیایی بسیار قدرتمندی را در منقار خود حمل میکرده که توانایی ذوب کردن سنگ را داشت. اگر بخواهیم به معنای ریشهای هوآمان نیز نگاه کنیم، به «شاهین سر» یا «سر شاهین» میرسیم. مادهای که بتواند سنگ را ذوب کند، نمیتواند در دست یا دهان هیچ گونه جاندار زندهای، حتی برای ثانیهای قرار گیرد. پس منظور از این شاهین چه بوده؟ آیا طبق گفته نظریه پردازان فضانوردان باستانی، این موجود نه یک شاهین، بلکه یک فضاپیما و یوفو پرنده بوده که مردمان محلی آنها را برادران آسمانی صدا میکردند؟
پس چگونگی ساخت بنای هوآمان با دو نظریه کلی مواجه میشود. نخست نظریه تمدن نابود شده انسان است که در شماره قبل مطرح کردیم و دومین نظریه، ادغام و همکاری فرازمینیها و زمینیها است. آیا ابزار و تکنولوژی لازم از سوی فرازمینیها به قوم کیلکه و اینکا داده شد تا این بنا به شکل دلخواه خودشان ساخته شود؟
امروزه ابزار مختلفی برای کارهای ذکر شده میشناسیم که در دوران قدیم دو حالت جایگزین برایشان وجود داشت؛ یا آنها را نداشتیم یا پیچیدهتر و پیشرفتهتر در اختیارمان گذاشته شده بود. پس نقطه عطف چگونگی ساخت هوآمان همچنان به عنوان یک راز باقی میماند. هنگامی که به مکانهای همچون هوآمان که با سنگهای چند صد تنی ساخته شدهاند نگاه میکنیم، باید توجهمان جلب شود و از خودمان بپرسیم که چرا نمیتوانیم ساخت بناهای باستانی خود را تکرار کنیم! آیا پیشرفت انسان سیر نزولی پیش گرفته و دیگر علم گذشته خود را در اختیار نداریم؟
هوآمان ، کوهی از سوالات بی پاسخ
فرآیند شکلدهی سنگهای مگالیتی و بزرگ، چه با استفاده از انرژی حرارتی و چه ماده شیمیایی قوی و مرموز، در نهایت یک مورد قطعی است؛ سازندگان باستانی از این فناوری در مقیاس گسترده استفاده کردند، اما چرا؟ هدف اصلی آنها از ساخت چنین بناهای سنگی چه بوده است؟ در نتیجه علت ساخت و کاربرد هوآمان مجهول میماند، مگر آن که موجودات فضایی و فرازمینی همان خدایان باستان هستند که به مردم کیلکه و اینکا دستور و راهنمای ساخت چنین بناهایی را میدادند و از آنها بهعنوان سکوی فرود یا موارد دیگر استفاده میکردند.
پس اگر هوآمان به دست یا دستور موجودات فضایی ساخته شده است، میتوان بناها و نشانههای دیگری از زمان حضور آنها در دیگر نقاط کره زمین یافت کنیم؟ احتمالا همین طور است و خوشبختانه مسیر مشخصی در این امر داریم، یعنی سنگها.
در شماره بعد از سری مقالات فضانوردان باستانی به بررسی «سنگهای افسانهای کارناک» واقع در کشور فرانسه میپردازیم و بیان میکنیم انسانهای سازنده آن که تنها یک نسل با انسانهای غار نشین فاصله داشتند، چگونه از ریاضیات پیشرفته همچون قضیه فیثاغورس استفاده میکردند و نشانههای زیادی از علم فوق پیشرفته خود در بناها به جای گذاشتهاند.