گاهی اوقات یک عکس میتواند ارزشی بیشتر از هزاران کلمه داشته باشد، این گفته شاید در عرصه دانش بیشتر نمود داشته باشد. با گجت نیوز همراه شوید تا مروری داشته باشیم بر 11 تصویر علمی که هر یک در زمان خود توانستهاند روند علم را تغییر بدهند یا فهم ما را از پدیدههای علمی بهتر و ملموستر کنند.
۱. آناتومی انسان، طراحی توسط لئوناردو داوینچی
شاید هنرمند ایتالیایی «لئوناردو داوینچی»، یکی از مشهورترین نقاش عصر رنسانس و شاید تمامی اعصار باشد که هر فردی او را میشناسد و حداقل تابلوی شام آخر و مونالیزا را از او در خاطر دارد. اما داوینچی غیر از نقاش، یک دانشمند، ریاضیدان و نابغه نیز بود. طراحیهای خارقالعاده او در زمینه کالبدشناسی گواه این ادعا است. او میخواست بداند که بدن انسان از چه ساخته شده و چگونه کار میکند. اما با مرگش در سال 1519، جستار فوقالعادهاش درباره بدن تمام نشده باقی ماند و مقالات علمیاش نیز در جایی منتشر نشد. کالبدشناسان بالینی بر اساس آنچه از او باقی مانده، بر این اعتقادند که کار لئوناردو صدها سال از زمانه خودش جلوتر بوده و از برخی جهات هنوز میتواند به فهم ما از بدن انسان کمک کند. حالا سئوال این است که این طرحها را که 500 سال پیش کشیده شدهاند، چگونه میتوان با آنچه تکنولوژی عکاسی دیجیتال به ما نشان میدهد، مقایسه کرد؟
2. نخستین عکس اشعه ایکس، توسط ویلهلم کونراد رونگتن
در سال ۱۸۹۵ «ویلهلم کونراد رونگتن»، استاد فیزیک دانشگاه ووربرگ آلمان، مشغول آزمایشاتی در رابطه با تخلیه جریان الکتریکی در لولههای شیشهای خالی از هوا بود. در اواخر همان سال، زمانی که این فیزیکدان، شبی به تنهایی در اتاق تاریکی مشغول آزمایش بود، هالهای را روی دیوار دید. چیزی که او دید توسط نور مرئی یا فلورسانس ایجاد نشده بود. او این نور را اشعه نامشخص یا X یا همان اشعه ایکس نامید. بعد از چند ماه بررسی، او متوجه شد وقتی اشیا را در برابر این اشعه قرار میدهد، سایههایی از آنها روی دیوار تشکیل میشود. او در مرحله بعد، یک فیلم عکاسی را روی دیوار قرار داد و دست همسرش را در برابر اشعه قرار داد و به این ترتیب نخستین عکس اشعه ایکس دنیا را ثبت کرد. در سال ۱۹۰۱، ویلهلم رونگتن به خاطر این کشف، برنده جایزه نوبل شد.
3. عکسی توسط روزالیند فرانکلین
تصویر علمی بالا مربوط به سال 1953 است. در اوایل دهه 1950 دو دانشمند به نامهای روزالیند فرانکلین و ویلکینز با استفاده از اشعه ایکس درباره DNA مطالعه میکردند. فرانکلین یک عکس اشعه ایکس از DNA تولید کرد که به جیمز واتسون و فرانسیس کریک کمک کرد بر روی یک ساختار سه بعدی از DNA کار کنند. در سال 1953 این دو دانشمند دانشگاه کمبریج اعلام کردند که ساختمان DNA را پیدا کردهاند و این که این ساختار به شکل مارپیچ دوتایی است. DNA که مخفف دئوکسی ریبونوکلئیک اسید است مولکولی حاوی ژنهای انسان است. هر چند که DNA در سال 1869 کشف شده بود اما نقش حیاتی آن در تعیین توارث ژنتیکی تا سال 1943 مشخص نشد. در اوایل دهه 1950 واتسون و کریک دو نفر از انبوه دانشمندانی بودند که میخواستند ساختار DNA را مشخص کنند.
4. اتصالات مولکولی در یک مولکول پنتاس
این تصویر علمی در سال ۲۰۰۹ به وسیله محققان IBM از یک مولکول پنتاسن گرفته شده است. شیوه استفاده شده، نوع تکاملیافته همان فناوری بینینگ و روهرر است. به طوری که میبینید اجزای مولکول ۱/۴ نانومتری نتاسن کاملا مشخص هستند. در این عکس حلقههای شش ضلعی که هریک پنج اتم کربن دارند و حتی جایگاه اتمهای هیدروژن دور حلقهها هم نمایان است.
5. تصویری از جدول تناوبی اصلی دیمیتری مندلیف
تلاش «دیمیتری مندلیف» باعث شد که عناصر در یک جدول به شیوه منظم و عقلانی مرتب شوند. او در نیمه قرن نوزدهم، عناصر شناختهشده را در یک جدول تناوبی قرار داد و توانست جایگاه عناصر ناشناختهای را که پس از آن کشف شدند را هم مشخص کند. این جدول نخست به صورت یک فرم ترسیم شد که شباهتی به یک جدول نداشت. جدول تناوبی که اکنون، همه دانشآموزان باید حفظ شوند، یکی از نمونههایی است که نشان میدهند یک نمودار اطلاعاتی یا اینفوگراف چگونه میتواند فهم مردم را از روش نظاممند علم بهتر کند.
6. نمایش اسکلت دایناسورها درسوروس در سال
در سال 1868 اسکلت دایناسور برای اولین بار به نمایش گذاشته شد. یک جوینده فسیل به نام «ویلیام پارکر فولک» بقایای یک گونه دایناسور به نام «هادرسوروس فولکی» را پیدا کرده بود. گرچه تا آن زمان پنج نوع دایناسور دیگر هم پیدا شده بودند، ولی اسکلت دایناسور یاد شده، کاملترین اسکلتی بود که پیدا شده بود. این استخوانها به هم متصل شدند و در آکادمی علوم طبیعی فیلادلفیا و سپس در موزههای دیگر آمریکا به نمایش گذاشته شدند. اینجا بود که دایناسور در نزد عموم مردم، تبدیل به یک پدیده شد. عکسهایی که از اسکلت گرفته شده بود، بین مردم میچرخید و برای اولین بار چیزی که زیستشناسها از قرنها پیش میدانستند، مورد توجه مردم قرار گرفت و آنها هم فهمیدند که زمانی مخلوقاتی عجیب بر دنیا حکمرانی میکردند.
7. اسب در حال حرکت توسط ادوارد مویبریج
در سال 1878، لئونارد استنفورد، فرماندار سابق کالیفرنیا، ماموریتی به عکاسی به نام ادوارد مویبریج داد تا یک نظریه را ثابت کند؛ اسب در حال چهارنعل رفتن، هر چهار پایش را از سطح زمین جدا میکند. مویبریج از چند دوربین استفاده کرد تا بتواند ۱۲ عکس در کمتر از نیم ثانیه بگیرد و به این ترتیب برای نخستین بار یک اسلاید نواری فیلم درست کرد. او با این کار نهتنها درستی نظریه استنفورد را ثابت کرد، بلکه پیشگام ثبت تصاویر متحرک هم شد. در آن زمان، عکسبرداری فناوری تازهای بود.
8. نخستین نوترینوی ثبتشده
در سال 1970، با استفاده از دو فناوری عکاسی و محفظههای جوشان، برای نخستین بار نوترینو مورد رصد قرار گرفت. در این عکس نوترینو، به یک پروتون برخورد کرده است و باعث ایجاد سه ذره شده در سمت راست شده است. نوترینو به مزون مو تبدیل شده است که به صورت خط طولانی مرکز مشخص است. خط کوتاه، نشاندهنده پروتون است و سومین خط، مزون پی است.تصویر علمی
9. نخستین تصویر علمی از ساختمان مشبک کریستال سیلیکون
این تصویر علمی با فناوری STM یا میکروسکوپ تونلی اسکنی به وسیله «گرد بینینگ» در سال ۱۹۸۳ گرفته شد. فناوری STM، یکی از نخستین روشهای مشاهده اتمها و مولکولها به صورت تکی بود، این فناوری بسیاری از رشتههای دانش را متحول کرد که فناوری نانو یکی از آنها بود. این شیوه در سال ۱۹۸۱ ابداع شد و بینیگ و «روهرر» به خاطر آن در سال ۱۹۸۶ برنده جایزه نوبل شدند.
10 . نخستین عکسی از تابش زمینهای ریزموجی کیهانی
گرمای فوقالعاده ناشی از انفجار بزرگ Big Bang، امواجی ایجاد کرد که هنوز قابل تشخیص هستند، البته اکنون این امواج به صورت ریزموج درآمدهاند و به صورت پرتوتابی زمینهای ریزموجی کیهانی دیده میشوند. حضور این پرتوها، تاییدکننده درستی فرضیه انفجار بزرگ است. در سال ۱۹۴۸ برای نخستین بار وجود این پرتوها پیشبینی شد و در سال ۱۹۶۵ به صورت تصادفی این پرتوها رصد شد. اما برای ایجاد نقشهای از این پرتوتابی زمینهای نیازمند تجهیزات بسیار حساستری بودیم که با پرتاب یک ماهواره توسط ناسا در سال ۱۹۸۹، امکان آن مهیا شد. در سال ۱۹۹۲ سرانجام با کمک تجهیزات این ماهواره، چنین نقشهای ایجاد شد و فیزیکدانی به نام جورج اسموت به خاطر همین کار برنده جایزه نوبل شد.تصویر علمی
11. رنگینکمان مغز
این تصویر علمی سال ۲۰۰۷ توسط «جین لیوت» در مرکز دانش مغز هاروارد از مغز یک موش گرفته شده است و در آن برای نخستین بار مسیر اتصالات سلولهای مغزی یا نورونها به خوبی مشخص شده است. برای گرفتن این عکس از فناوری جدید فلوروسانس برای برچسب زدن تکی به هر نورون استفاده شده است. در این شیوه ژنهایی برای القای پروتئینهای فلورسان در نورونها القا میشود و به این ترتیب هر نورون به همراه آکسونها و دندریتهایش رنگ خاصی میگیرد و به این ترتیب دنبال کردن مسیر اتصالات مغزی بسیار آسان میشود.