انتونی ون در (Anthony van der) یک دانشجوی سینما در کشور هلند است و بعد از اینکه گوشی آیفون وی دزدیده شد، ایدهای به ذهنش آمد. با تعجب نسبت به این موضوع که چه نوع شخصیت و آدمی گوشی وی را دزدیده و تکلیف این دستگاههای ربوده شده در نهایت چه خواهد بود، او به طور شگفتانگیزی اجازه داد تا گوشی هوشمند دیگری را از وی را بربایند، اما این بار دیگر حادثه اتفاقی نبوده و همه چیز از قبل سازماندهی شده بود. در واقع هدف وی ساخت مستند گوشی من را پیدا کن (Find my Phone) بوده است.
در مستند گوشی من را پیدا کن چه کسی قربانی واقعی است؟
او از یک اپلیکیشن جاسوسی که سربروس (Cerberus) نام داشت استفاده کرد. این نرم افزار به انتونی اجازه میداد تا گوشی خود را ردیابی کرده و حتی آن را از راه دور به طور دلخواه، هر زمان که به اینترنت وصل شد کنترل کند. گفتنی است گوشی قربانی این کارآگاه بازی برای آزمایش انتونی و ساخت مستند گوشی من را پیدا کن، اچ تی سی وان (HTC One) بود.
به لطف استفاده از این نرم افزار، او توانست تا مکالمات برقرار شده توسط شخص سارق را به راحتی گوشی کرده و همچنین پیامهای کوتاهی که توسط وی ارسال میشد را بخواند. تمامی این آیتمها ذخیره شده و به صورت مستندی 21 دقیقهای درآمدند. با قرار دادن زیرنویس انگلیسی، کاربر کاملا متوجه میشود که در هر لحظه چه اتفاقی در حال افتادن است. در هر صورت، نام این فیلم کوتاه “گوشی من را پیدا کن” است!
به باد دادن گوشی و به نوعی به طور عمدی آن را به دست سارق دادن کار آسانی نیست. در حین پیادهسازی این نقشه برای آغاز مستند گوشی من را پیدا کن ، حتی یک فرد انتونی را در همان اطراف پیدا کرده و به وی یادآور شد که گوشی خود را از روی بیدقتی جا گذاشته است! چهار روز در شهر روتردام بدون هیچگونه ردی از ناخنکزنی فردی به گوشی گذشت. در آمستردام که به طور متوسط روزانه 17 مورد سرقت گوشی گزارش میشود، باز هم گوشی توسط فردی برداشته نشد. ناامید از اجرای پروژه دلخواه و به دست آوردن نتایج مورد نظر، انتونی و همکارانش تصمیم گرفتند تا اولین قطار را سوار شده و به منزل خود بازگردند. بعد از جمع کردن وسایل و بدون اینکه لحظه سرقت ثبت شود، بالاخره شخصی گوشی را ربود. هیجان این مستند درست از همینجا آغاز شد.
بعد از چهار روز سکوت، انتونی یک اطلاعیه (نوتیفیکیشن) مبنی بر تعویض سیمکارت به یک مورد استفادهکننده از اعداد عربی دریافت کرد تا به این وسیله قسمتهای اصلی مستند گوشی من را پیدا کن شروع شوند. به کمک نرم افزار تعبیه شده، وی توانست تا به گوشی برای ثبت یک عکس، دستوری صادر کرده و اپلیکیشن دوربین را باز کند. به نظر این سارق یا تنبل بوده و یا فاقد هوش و ذکاوت قابل توجهی بوده است، چرا که حتی زحمت ریست کردن گوشی و یا پاک کردن یک اپلیکیشن را به خود نداد. در نهایت سارق یک عکس از خود گرفت که به طور فوقالعادهای واضح و قابل تشخیص بود!
به لطف نرم افزار Cerberus، انتونی قادر بود تا به مکالمات برقرار شده بین سارق و دیگران گوش داده و صدای هر دو طرف را بشنود. بالاخره قربانی داستان (انتونی) بابت این داستان و همچنین سارق احساس ندامت و ناراحتی کرده و بابت گوش دادن به صحبتهای وی احساس گناه کرد، چرا که هزینه دریافت این اطلاعات از سمت گوشی مسروقه به پای فرد سارق نوشته شده و از شارژ وی کم میشد. با در نظر گرفتن وضعیت بیخانمانی وی، این گوشی یک محول لوکس بهشمار میرفت و این فرد توانایی خرید آن را نداشت. یک شب انتونی برای تسکین روح خود و رها شدن از این حس گناه، از طرف شخص رباینده گوشی را شارژ کرد! بعد از گذشت یک روز که گوشی در طول آن تماما خاموش مانده بود، انتونی با شماره تماس گرفته و وانمود به برقراری تماسی اشتباه کرد تا به این وسیله از متصل بودن گوشی و روشن بودن آن اطمینان حاصل کند.
بعد از وقوع یک شانس که در نتیجه آن رویارویی نزدیک با سارق اتفاق افتاد، مستند به انتهای خود نزدیک شد. در زمان اتصال گوشی به اینترنت، نرم افزار مد نظر انتونی وظایف خود را انجام داده تا در انتها مجموعهای از حوادث پیاپی ثبت شوند. در هر صورت این نگاه جالبی است تا بدانیم بعد از سرقت یک گوشی چه اتفاقی برای آن خواهد افتاد. هر لحظه از این ویدیو و مستند شبیه به برگی از یک داستان هیجانانگیز است و شخص خواننده دوست ندارد تا رسیدن به انتهای داستان، کتاب را زمین بگذارد.
مستند گوشی من را پیدا کن تاکنون 2.3 میلیون بار دیده شده است. نکتهای که باید در انتهای داستان به آن اشاره کنیم، این است که به راستی کدام فرد قربانی داستان بوده است؟ انتونی و یا سارق؟ درباره این سوال با منطق و انصاف قضاوت کنید.