همه ساله و با گذشت زمان، تکنولوژیها، شرکتها و همچنین نیروهای اجتماعی و سیاسی قدیمی جایگاه خود را از دست داده و با تکنولوژیها، شرکتها و ایدههای جدید جایگزین میشوند. به عنوان نمونه در خلال دهههای 1920 و 1930، اتومبیل جایگزین کالسکه شد و در سال 1996 لوحهای فشرده (DVD – CD) جایگاه نوارهای کاست را برای ذخیره فایل تصاحب کردند. سلطه لوحهای فشرده نیز ادامه پیدا نکرد و در سال 2010 شاهد بودیم که سرویسهایی مثل نتفلیکس (Netflix)، استفاده از لوحهای فشرده برای ذخیره فیلمهای سینمایی را به حاشیه بردند. همچنین در سال 2008 دوربینهای پولاروید (Polaroid) به طور کامل با دوربینهای دیجیتال امروزی جایگزین شدند. همانطور که میبینید. علاوه بر محصولات، بزرگان فناوری نیز در طول تاریخ در گرداب تغییر و تحول به دام افتاده و جایگاه خود را از دست دادهاند.
دست روزگار چه بر سر بزرگان فناوری میآورد؟
روال چرخش قدرت میان بزرگان فناوری را باید حقیقتا یک پارادوکس دانسته و به همین دلیل “تخریب سازنده” عنوان کرد. تکنولوژی و وسایل قدیمی در مسیر پیشرفت قرار گرفته و به شیوههای گوناگون ارتقا پیدا میکنند (سازندگی)، اما از طرفی دیگر برخی از آیتمهایی که پیشتر با آنها آشنا بوده و در زندگی روزمره خود شدیدا مورد استفاده قرار میدادیم، رفته رفته بازنشسته شده و از دایره کاربرد به بیرون پرتاب میشوند (تخریب).
سال 2016 نیز از روال همیشگی تخریب سازنده در امان نماند و به همین دلیل شاهد بودیم که برخی تکنولوژیها و همچنین بزرگان فناوری ، رو به تحلیل رفته و محبوبیت و کاربرد خود را از دست دادند. در همین حال تکنولوژی و روشهای جدید پا به عرصه وجود گذاشته و سبب شدند تا اعتقاد به کارایی روشهای قدیمی از بین برود. گفتنی است هرچه سرعت پیشرفت تکنولوژی بیشتر میشود، جابهجایی قدرت میان بزرگان فناوری نیز با سرعت بیشتری صورت میپذیرد.
یاهو
پنجمین وب سایت پربازدید دنیا که کاربران بسیار زیادی در سراسر دنیا برای سالهای متمادی از خدمات مختلف آن بهره میبردند، در میانههای سال گذشته میلادی توسط اپراتور وریزون (Verizon) تصاحب شد تا به این وسیله (به عقیده صاحب نظران)، غمانگیزترین معامله 5 میلیارد دلاری در تاریخ تکنولوژی شناخته شود.
یاهو (Yahoo) را باید یکی از برترین سرویسدهندهها و بزرگان فناوری در دنیای اینترنت دانست که در سال 1994 به دست افرادی همچون جری ینگ (Jerry Yang) تاسیس شد و در سال 1996 با داشتن میلیونهای کاربر به صورت عمومی درآمد. با رسیدن به سال 2000، ارزش هر سهم یاهو در بورس به 500 دلار رسید که از میزان محبوبیت و ارزش بالای آن در ابتدای راه خبر میدهد. در همان حوالی، یاهو به دست راست کاربران برای جستجو در دنیای وب تبدیل شده بود. همچنین میلیونها کاربر اینترنت به صورت روزانه به وب سایت یاهو مراجعه کرده و بعد از ثبت نام، از سرویسهای مختلف پرتال آن استفاده میکردند.
یاهو در یک دوره زمانی چند ساله پرچمدار بلامنازع دنیای وب بود، اما متاسفانه در حفظ آن موفق نبوده و اسم و رسم خود را بر باد داد. یاهو عملکرد خود را پابهپای دیگر رسانههای جمعی نوظهور پیش نبرد و با عدم سرمایهگذاری در زمینههایی همچون بهبود موتور جستجوی خود و همچنین ارائه امکاناتی برای دستگاههای موبایل، راه را برای ابراز وجود سرویسهای جدید باز گذاشت. یاهو هیچوقت سعی نکرد تا بیش از یک پرتال عادی ظاهر شود، در حالی که میبینیم امروز شرکتهایی مثل گوگل به چه میزان سرویسهای مختلف در کنار پرتال کاربری خود ارائه میکنند.
یاهو در زمانی که در اوج قدرت قرار داشت، میتوانست با ارائه مبالغی وسوسهانگیز، فیس بوک (Facebook) و گوگل (Google) را در همان سالهای ابتدایی راهاندازیشان تصاحب کرده و نام حود را به عنوان یکی از بزرگان فناوری جاودانه کند. میزان سرمایه و سهم بازار یاهو در سال 2008 به اوج خود رسید و از آن زمان تاکنون، در سراشیبی سقوط قرار گرفته است، چرا که کاربران با گذر زمان، توسط وب سایتها و اپلیکیشنهای جدید جذب میشوند. اگر در سال 2005، یاهو به میزان یک میلیارد دلار در وب سایت علی بابا (Alibaba) سرمایهگذاری نمیکرد، مطمئنا خیلی قبلتر از رده خارج میشد.
در سال 2012 مریسا میر (Marissa Mayer)، به عنوان یکی از مدیران سابق گوگل، به یاهو آورده شد تا بلکه بتواند دستی بر سر و روی وضعیت نابهسامان آن بکشد. متاسفانه به دلیل فقدان استراتژی مناسب، عدم مدیریت قدرتمند و درگیر شدن با مسائل امنیتی بسیار خطرناک در دنیای وب، وی نیز نتوانست کاری برای حفظ یاهو بکند و این ثمره 22 ساله را دو دستی به وریزون تقدیم کرد. از آنجایی که بخش اعظم کسب و کار یاهو اکنون زیر نظر وریزون صورت میگیرد، غول پیشین دنیای اینترنت دیگر همانند قبل مستقل و خودمختار نخواهد بود. گفتنی است سرویسهای یاهو همچنان پابرجاست، اما صدها میلیون کاربر خود را در بهت و حیرت باقی گذاشته است.
ماریسا میر و دیوید فیلو (David Filo) به همراه چهار مدیر ارشد دیگر درست بعد از انتقال قدرت به وریزون، شرکت را بدرود گفتند تا کار یاهو رسما یک سره شود. احتمالا این شش مدیر تصمیم گرفتند تا از اخراج و استعفای اجباری جلوگیری کنند، چرا که بعد از فروش یک کمپانی بزرگ همانند یاهو، اگر کارمندان در سر جای خود باقی بمانند، مطمئنا مدیران طبق نظر و استراتژی مالک جدید تغییر خواهند کرد.
باتری لیتومی، گلکسی نوت 7، هاوربرد و دیگر دستگاههای منفجرشونده
پیش از عرضه گلکسی نوت 7 (Galaxy Note 7) به بازارهای جهانی، با یک نقد و بررسی میتوانستیم به سادگی پیشبینی کنیم که این گوشی برای مدتها پرچمدار بدون رقیب تمامی گوشی های هوشمند، مخصوصا گوشی های اندرویدی خواهد بود. بعد از گذشت زمانی کوتاه از عرضه گلکسی نوت 7 و گزارش 35 مورد انفجار و آتشگرفتگی دستگاه، سامسسونگ (Samsung) تصمیم گرفت تا میلیونها گوشی فروخته شده را بازپس گرفته و تنها با تامین باتری آن از یک سازنده دیگر، مجددا گوشی ها را به کاربران بازگرداند. وقتی که سری جدید گوشی های گلکسی نوت 7 نیز گرفتار آتشسوزی و انفجار شدند، برای سامسونگ چارهای جز توقف خط تولید، جمعآوری تمامی دستگاههای توزیع شده و در ادامه اعلام رسمی عدم موفقیت پروژه گلکسی نوت 7 باقی نماند.
دلیل آتشسوزی و انفجار تقریبا واضح است. همانند هاوربردهایی که در ابتدای سال 2016 یکی پس از دیگری منفجر میشدند، گوشی های همراه ساخته شده توسط بزرگان فناوری نیز سالها است برای تامین نیروی مورد نیاز خود از باتریهای لیتیومی استفاده میکنند. در نظر داشته باشید مایع درون باتریهای لیتیوم یون شدیدا مستعد آتشگرفتن است. از آنجایی که قطب مثبت و قطب منفی باتریهای لیتومی تنها توسط یک پلاستیک نازک از یکدیگر جداشدهاند، امکان برقراری اتصال کوتاه و در ادامه عبور جریان از یک مسیر ناخواسته تقریبا بالاست. برقراری اتصال کوتاه به آتشگرفتن مایع درون باتری منجر میشود.
گلکسی نوت 7 اولین و آخرین گوشی نیست که از آتشسوزی باتری رنج برده است، چنانکه میبینیم هماکنون نیز برخی اوقات خبری مبنی بر آتشسوزی یک دستگاه ساخت دست خود سامسونگ و یا دیگر شرکتها شنیده میشود. با اینکه تصور میشد گوشی هوشمند اپل (Apple) با استفاده از موقعیت به محبوبیت ویژهای خواهد رسید، انفجار چند دستگاه آیفون (iPhone) نیز همه کاربران را از وجود ایمنی مطلق ناامید کرد. در نظر داشته باشید درصد انفجار و آتشسوزی در گوشی های هوشمند بسیار پایین است، اما موضوع اینجاست که کم یا زیاد، این حادثه اتفاق میافتد. در نتیجه تمامی حوادث یاد شده، پرچمدار سامسونگ دار فانی را وداع گفت و محققین شدیدا به فکر ابداع یک تکنولوژی جدید برای ساخت باتری فرو رفتند.
واین
در سال 2012 واین (Vine) به تصاحب توییتر درآمد تا به این وسیله کاربران را قادر به ساخت و ارسال ویدیو کلیپهای کوتاه کند. طی دو سال بعد از خرید توسط توییتر، واین الگوهای رفتاری زیادی را تولید کرده و به یک پلتفرم بسیار محبوب برای کاربران به منظور ساخت ویدیو کلیپهایی شش ثانیهای درآمد. به عنوان نمونه، کلیپهای یک کاربر بالغ بر 4 میلیون بار بازدید خورد و سبب شد تا یک شرکت، مبلغ 200 هزار دلار به وی برای ساخت یک کلیپ کوتاه پرداخت کند.
واین طی مدت زمان بسیار کوتاهی رشد کرد و به اوج خود رسید. در اواسط سال 2014، تقریبا بالغ بر 3.64 درصد از تمامی کاربران گوشی های اندروید از واین استفاده میکردند، رقمی که امروز به 0.66 درصد کاهش پیدا کرده است. همانطور که در ابتدا نیز به آن اشاره کردیم، رفت و آمد و انتقال قدرت در دنیای تکنولوژی و میان بزرگان فناوری، امری متداول است، به همین دلیل اپلیکیشنهایی مثل اسنپ چت (Snapchat) و اینستاگرام (Instagram) جای واین را نزد کاربران گرفتند.
اگرچه واین ارتباط خوبی با کاربران برقرار کرده و طی مدت زمانی کوتاه به محبوبیت فوقالعادهای رسید، اما هیچوقت در مدیریت جذب و ابقا کاربر موفق عمل نکرد. واین با وجود مشاهده کاهش تعداد کاربران، دست از بهبود و توسعه قابلیتهای خود برنداشت، با این وجود اپلیکیشنهایی همانند اینستاگرام دو برابر سریعتر در مسیر پیشرفت حرکت کرده و همه کاربران را به سوی خود جذب کردند. کاهش سودآوری واین بالاخره سبب شد تا توییتر تصمیم بگیرد هرطور شده از دست آن خلاص شود. در نهایت هیچ خریداری پیدا نشد و توییتر ناچار شد تا خبر توقف سرویسدهی اپلیکیشن واین در چند ماه بعد را اعلام کند.
بلک بری
در زمانهای نه چندان دور، بلک بری (Blackberry) به عنوان یک برند بسیار محبوب و پرچمدار در دنیای گوشی های هوشمند شناخته میشد، وقتی که خیلی از کمپانیهای امروزی هنوز گوشی هوشمندی به بازار عرضه نکرده بودند. برای هر فردی که امنیت دیجیتال به عنوان یک دغدغه محسوب میشد، بلک بری حرف اول و آخر را میزد. همانند گوشی های آیفون که تا چند سال قبل خیلی لوکس و خاص به نظر میرسند، گوشی های بلک بری نیز همگی همواره منحصربهفرد تلقی میشدند. متاسفانه در میانههای سال گذشته میلادی، کمپانی، طراحی و عرضه پرچمدار جدید به بازار را متوقف و اعلام کرد که صنعت سخت افزار را به طور کلی بدرود خواهد گفت. این موضوع برای یکی از بزرگان فناوری که در دورهای پادشاه دنیای گوشی های همراه محسوب میشد بسیار دردآور و باورنکردنی بود.
در سال 1999 یک شرکت مشاورهای با نام ریسرچ این موشن (Research in Motion) نخستین بلک بری را عرضه کرد، دستگاهی که به کارمندان اجازه میداد تا در زمان عدم حضور در اداره، به دریافت و ارسال ایمیل بپردازند. به لطف قدرت بلک بری در زمینه کاری خود، تا سال 2004 شرکت RIM توانست دو میلیون کاربر جذب کند و به لطف این پیشرفت روزافزون توانست تا در سال 2007، به عنوان ارزشمندترین کمپانی در TSX شناخته شود، چرا که بازار چیزی حدود 67 میلیارد دلار بر روی آن سرمایهگذاری کرده بود.
در سال 2008 نخستین آیفون (iPhone) رسما به دنیای دیجیتال پای گذاشت تا به این وسیله بلک بری استورم (BlackBerry Storm)، به عنوان نخستین گوشی لمسی بلک بری، رفته رفته به حاشیه رانده شود. اگرچه در سال 2010 شرکت RIM مرز 40 میلیون کاربر را نیز گذراند، اما از زمان عرضه آیفون مسیر رو به سرازیری بلک بری آغاز شده است. RIM دیگر نتوانست محصولی انقلابی برای قد علم کردن در مقابل اپل عرضه کند. با گذر زمان گوشهگیری بلک بری از بازار بیشتر و بیشتر شد، تا جایی که نام آن در نظر بسیاری از کاربران تقریبا محو شد و کمتر کسی نام آن را به عنوان یکی از بزرگان فناوری یاد میکرد. در سال 2016، بلک بری کمتر از 1 درصد سهم بازار گوشی های هوشمند را در اختیار داشت، در حالی که تنها یک دهه قبل این رقم تا 50 درصد نیز تخمین زده میشد.
Meerkat
طول عمر میرکت حقیقتا پایین بود. این اپلیکیشن پخش زنده تقریبا در اوایل سال 2015 به میدان رقابت وارد شد و در کنگلومرا سالانه فیلم SXSW، توانست به محبوبیت بالایی برسد. تقریبا در همان حوالی، به طور ناگهان سر و کله یک اپلیکیشن فوقالعاده مشابه دیگر با نام پریسکوپ (Periscope) پیدا شد تا در ادامه به ازای 100 میلیون دلار، حتی پیش از اینکه کسی از وجود آن با خبر باشد، توسط توییتر خریداری شود. میرکت در بدو ورود و ابتدا مسیر پیشرفت خود توسط پریسکوپ متوقف شد و در ادامه رقیب قدرتمندی همچون فیس بوک لایو آن را به طور کلی نابود کرد. در سیام سپتامبر سال گذشته (حدود 4 ماه قبل)، میرکت به طور رسمی از سرویسدهی خارج شد.
پبل
پبل (Pebble) را باید در عصر کنونی به عنوان یک پیشگام و پیشرو در حوزه ساعتهای هوشمند یاد کنیم، اما متاسفانه با مرگ خاموش ساعتهای هوشمند، عمر آن نیز در سال 2016 به پایان رسید. پبل آمال و آرزوهای زیادی را دنبال میکرد، چرا که پتانسیل بالایی در زمینه تخصصی خود داشت. با این وجود نه تنها پبل، بلکه هیچ شرکت دیگری نمیتواند بعد از حضور سامسونگ و اپل به عنوان بزرگان فناوری در یک حوزه از فعالیت، سرپا بایستد. به همین دلیل پبل نیز زیر فشار سنگین محبوبیت برند سامسونگ و اپل در دنیای ساعتهای هوشمند رفته رفته از بین رفت. در سال 2016 پبل رسما توسط فیت بیت (Fitbit)، به عنوان یکی از بزرگان فناوری در حوزه ردیابهای سلامتی، خریداری شد. بعد از این قرارداد تصمیم بر این شد تا تولید تمامی محصولات تحت برند Pebble متوقف شده و دیگر هیچ خدماتی به کاربران کنونی ساعتهای هوشمند پبل داده نشود.
جک هدفون آیفون
کاربران پروپاقرص محصولات اپل، تصویر این فرد را به خوبی به خاطر دارند، تبلیغی نمادین و البته بیربط که بعد از بریدهشدن پای جک هدفون 3.5 میلیمتری از آیفون 7 (iPhone 7) در رسانههای اجتماعی منتشر شد. کاربران آیفون 7 در عوض اتصال به گوشی به وسیله جک صوتی استاندارد 3.5 میلیمتری، ناچار باید از پورت لایتنینگ استفاده کرده و یا اتصال بدون سیم از طریق بلوتوث را ترجیح دهند. حذف جک 3.5 میلیمتری سبب شد تا محصول نهایی کمی نازکتر و سادهتر شده و همچنین با حرکت در مسیر چشمانداز ترسیم شده توسط استیو جابز (Steven Jobs)، به دوام و استقامت بالاتری برسد. یکی دیگر از دلایل تصمیم اپل برای حذف یک استاندارد پای ثابت گوشی های هوشمند از آیفون، تلاش برای ارتقای کیفیت صدا و بهبود طراحی هدفون بود تا به این وسیله فرصت جدیدی برای دیگر شرکتها به منظور نمایش خلاقیت و ارائه محصولاتی جدید منطبق با تکنولوژی به کار رفته ایجاد شود. در هر صورت اپل به عنوان یکی از بزرگان فناوری ، با تغییر سبک طراحی محصولات، مسیر کلی یک تکنولوژی را تغییر میدهد.
Gawker
Gawker.com یک وب سایت اهانتکننده بود که در دامن زدن به شایعات بیاساس نقش بسیار مهمی را ایفا میکرد. گاکر مدیا گروپ (Gawker Media Group) در سال 2003 توسط نیک دنتن (Nick Denton) تاسیس شد و 13 سال بعد در سال 2016، به دلیل وارد شدن به یک نزاع شدید با پیتر ثیل (Peter Thiel) و هالک هوگان (Hulk Hogan) نام آن از میان بزرگان فناوری محو شد. بسیاری از افرادی که علاقه شدیدی به فعالیتهای بیاساس دارند، گاکر را از دست دادند، اما افراد به دنبال اطلاعات سالم و صحیح در دنیای اینترنت، از شر امثال چنین منابع تو خالی راحت شدند.
گاکر شدیدا به خود میبالید، چرا که وب سایتش را محلی آزاد و بیدغدغه برای خبرنگاران تلقی میکرد تا به این وسیله هر چیزی که دلشان میخواهد را به عنوان محتوا تولید کرده و به اقشار جامعه بخورانند. با در پیش گرفتن این روال، گاکر به منبعی جالب و آموزنده و در عین حال هجوآمیز و دروغین تبدیل شد. گفتنی است دلیل در افتادن پیتر ثیل و هالک هوگان با گاکر و در ادامه تلاش همه جانبه آنها برای نابودی وب سایت را باید در انتشار چند خبر رسوایی جنسی مرتبط با این دو نفر جستجو کرد.