احتمالا تا الان خبر بزرگ دنیای علم را شنیدهاید؛ خیر، منظورمان کشف هفت سیارهی مشابه با زمین نیست؛ خبر دیگری که دربارهی کرهی زمین خودمان است. محققان زمین شناس، قارهی جدیدی را بر روی سیارهی زمین کشف کردهاند که سالهاست از چشم ما پنهان بوده است. این قاره، زیلندیا (Zealandia) نام دارد!
قارهی زیلندیا در حدود 4.9 میلیون کیلومتر مربع وسعت داشته و بیش از 95 درصد آن در زیر آب قرار دارد. البته کشف این قاره به طور ناگهانی و یک شبه اتفاق نیافتاده بلکه بیش از نیم قرن است که دانشمندان با این قاره آشنایی دارند. همچون بسیاری از اکتشافات زمینشناسی دیگر، کشف زیلندیا نیز در نتیجهی جستجوی انسان برای منابع معدنی و نفت حاصل شد.
وگن استگپول (Vaughen Stagpoole) یکی از دانشمندان ژئوفیزیک و رئیس دپارتمان علوم زمین شناسی در GNS Science میگوید:
نامیدن زیلندیا به عنوان یک قاره، تنها یک حرکت فرمالیته و به نوعی علمی است. از نظر موقعیتهای اقتصادی مانند مواد معدنی، نفت و گاز، مدتها پیش از آن مطلع بودیم.
با این حال، نیوزیلند و نیو کلدونیا که یک منطقهی فرانسوی است، در ابتدای راه کشف این قاره هستند. به گفتهی استگپول، زیلندیا یک قارهی وسیع و عمدتا کشف نشده با موقعیتهای فراوان است که میتواند ثروتهای بیشماری را در خود پنهان کرده باشد.
اکنون به بررسی چگونگی کشف زیلندیا و دلیل اهمیت آن میپردازیم.
رشد ناگهانی سکوهای نفتی نیوزیلند
دههی 1960، زمان آغاز صنعت حفاری مناطق حاشیهی نیوزیلند و در نتیجه، کشف قاره زیلندیا بود.
از آن زمان تاکنون، سرانهی تولید نفت خام نیوزیلند به 30 درصد تولید ایالات متحده رسیده که رشد اقتصادی بزرگی برای این جزیره محسوب میشود. در حقیقت، دولت نیوزیلند در حال حاضر حدودا 200 چاه نفتی احداث کرده و سالانه در حدود 100 میلیون دلار درآمد از آنها کسب میکند.
سایمون بریدجز (Simon Bridges)، وزیر انرژی و منابع نیوزیلند در کنفرانس خبری خود در سال 2016 گفت:
نفت همچنان بخش اعظم صادرات نیوزیلند را تشکیل میدهد و گاز طبیعی نیز برای صنایع و تولیدات برق ضروری است و در بیش از 300 هزار خانه مورد استفاده قرار میگیرد.
با این حال، باید به این نکته اشاره کرد که بسیاری از شهروندان نیوزیلند از خطرات و مضرات محیطی که این چاههای نفتی بر محیط زیست دارند، ناراضی هستند.
تاجران نفت و زمینشناسان در دهههای 1960 و 1970 در این فکر بودند که آیا زمینهای بیشتری در کف اقیانوس اطراف نیوزیلند و نیو کلدونیا وجود دارد که دارای نفت بیشتری باشند؟ پس در اوایل دههی 70 میلادی، آنها شروع به حفاریهای آزمایشی در این مناطق کردند.
در این آزمایشها، آنها متوجه شدند که نمونههای به دست آمده از مناطق مختلف این ناحیه، شباهت زیادی به یکدیگر داشته و به شکل پوستههای قارهای هستند. با هر سفر اکتشافی جدید، نمونهها و شواهد بیشتری از وجود پوستهی قارهای بزرگ در این ناحیه کشف شد.
بروس لویندایک (Bruce Luyendyk)، یکی از دانشمندان ژئوفیزیک در دانشگاه کالیفرنیا، در سال 1995 با بررسی دادههای بدست آمده، نام «زیلندیا» را برای این منطقه ثبت کرد.
لویندایک هرگز قصد نداشت که زیلندیا نام قارهی جدید کرهی زمین باشد. به جای آن، او مناطق نیوزیلند، نیو کلدونیا و بخشهایی از پوستهی قارهای که در حدود 200 میلیون سال پیش از ابرقارهی گندوانا جدا شدهاند را توصیف کرد.
لویندایک در مصاحبهی خود با بیزینس اینسایدر گفت:
دلیل انتخاب این نام، سادگی آن بود. زمانی که به گندوانا نگاه کنید، متوجه میشوید که این مناطق، تکههایی از یک شکل واحد هستند. پس با خودم فکر کردم، چرا دیگران این تکهها را با نامهای مختلف نامگذاری کردهاند؟
آخرین مرحلهی پیدایش زیلندیا
در همان زمان که لویندایک نام “زیلندیا” را بر روی کاغذ آورد، نیو زیلند به یک اتحادیهی ملل متحد به نام مجمع قوانین دریا (UNCLOS) پیوست که به کشف سریعتر این قاره منجر شد.
UNCLOS پنج منطقهی دریایی را تعریف کرد که یکی از آنها دارای تعریف «قارهای» است. بخش «دریای محلی» تا حدود 20 کیلومتر دورتر از ساحل ادامه مییابد. کشورها میتوانند کنترل دقیقی بر روی اتفاقاتی که در این منطقه میافتد داشته باشند، مانند حفاری، ماهیگیری، کشتیرانی، پرواز و مهاجرت.
بین 20 تا 320 کیلومتر دورتر از ساحل، “منطقهی اقتصادی” وجود دارد که به گفتهی استگپول “کشتیها میتوانند بدون نیاز به مجوز، عبور کنند”. با این حال، کشور بسیاری از حقوق حفاری و ماهیگیری را در اختیار دارد.
فراتر از 320 کیلومتر به نوعی منطقهی آزاد شناخته میشود. اما بخشی از قوانین دریایی به نام «مقاله 76» بیان میکند که یک کشور در صورتی که با ارائهی شواهد و مدارک کافی ثابت کند آن زمین به سرزمین آنها مرتبط میشود، حق حفاری و بهرهبرداری از منابع آن را به دست میآورد.
بدین ترتیب در دههی 1990 و اوایل دههی 2000، نیوزیلند و دیگر کشورها به دنبال جمعآوری این اطلاعات رفتند و با کوهی از مدارک بازگشتند. در نهایت در سال 2004، اتحادیه ملل متحد شکل نهایی مرزبندی زیلندیا را تعیین کرد.
به دنبال مشخص شدن مرزها، بخش زیادی از این سرزمین به نیوزیلند تعلق پیدا کرد و این کشور نیز حقوق حفاری منابع خود را در این منطقه به طور زیادی گسترش داد (مناطق بین مرزهای قرمز و زرد در عکس زیر).
این تلاشها منجر به جمعآوری نمونههای حفاری، تصاویر ماهوارهای، اسکنهای لرزهای و دیگر اطلاعات دربارهی سطح دریای زیلندیا شد.
استگپول میگوید که این دادهها سبب انجام پژوهشهای آتی دربارهی این قاره شدند. یکی از این گزارشات که در سال 2012 منتشر شد، این بخشها را چنین توصیف میکند: “یک تکهی قارهای با وسعت بیش از 3 میلیون کیلومتر مربع بین استرالیا، نیوزیلند و نیو کلدونیا”.
در این حین سوال مهمی پیش آمد: آیا تمامی این زمینها فقط تکههایی از ابرقارهی گندوانا هستند یا آنکه بخشی از یک قارهی کشف نشدهاند؟
زیلندیا ؛ قارهی کشف نشده
استگپول و همکارانش در مقالهی GSA Today در مارچ/آپریل 2017، که یک ژورنال آمریکایی مربوط به جامعهی زمینشناسی است، تکلیف زیلندیا را روشن کردند.
به گفتهی لویندایک:
من فکر میکنم که آنها مجموعهای از شواهد محکم را با دقت در کنار هم گذاشتند. من فکر نمیکنم که مرز تعیین شده برای زیلندیا تغییر چندانی بکند، شاید فقط مقداری از گوشههای آن کاهش یابد.
با وجود آنکه از سال 2012 تاکنون، نیوزیلند حقوق حفاری در زیلندیا را به فروش میرساند، به گفتهی استگپول، هیچکس دقیقا نمیداند چه منابعی در زیلندیا وجود دارد. او میگوید:
ما هنوز در تلاشیم که تاریخچهی صفحات تکتونیکی را درک کنیم. نیو کلدونیا، آلمان، استرالیا و سایر کشورها به طور مداوم در حال بررسی این ناحیه هستند تا به چگونگی تشکیل این لایهی قارهای و گذشتهی آن پی ببرند.
به گفتهی استگپول، میبایست سفرهای اکتشافی آبی بیشتری انجام شود تا اطلاعات دقیقتری از منابع زمینی و ثروتهای پنهان زیلندیا به دست آوریم – مانند نفت، سنگهای قیمتی و سایر مواد قابل استخراج. در حال حاضر، مشکل تکنولوژی و نیروی انسانی وجود دارد و میبایست ابزارهای پیشرفته را به همراه کشتیهای کافی برای جستجو در این منطقه به کار بگیریم.
او در پایان میگوید:
زیلندیا یک موقعیت بسیار عالی است. همانطور که اکتشافات خود را در این قاره افزایش میدهیم، از نظر اقتصادی نیز با شرایط بهتری روبهرو خواهیم شد.