تپه های مغناطیسی (Magnetic Hills) یا شیبهای با جاذبه معکوس، سراشیبیهایی هستند که درک ما از جاذبه زمین را به چالش میکشند. در این مناطق عجیب و اسرارآمیز دوچرخه سواری به سمت بالای شیب راحتتر است و خودروهایی که در وضعیت خلاص قرار دارند، در کمال تعجب به جای حرکت به سمت پایین سراشیبی، به بالا حرکت میکنند. در همین رابطه محققین تصمیم گرفتند این پدیده طبیعی را بیشتر مورد بررسی قرار دهند.
بر اساس درک ما از فیزیک کلاسیک، حرکت کردن به طرف پایین سراشیبیها نیاز به نیروی کمتری دارد؛ اما در تپه های مغناطیسی این درک به چالش کشیده میشود. تپه های مغناطیسی پدیدههایی طبیعی هستند که در سراسر دنیا یافت میشوند؛ تپه کانفویژن (Confusion Hill) در کالیفرنیا آمریکا و تپه نیوبرانزویک (New Brunswick) در کانادا تنها نمونههایی از این پدیده اسرارآمیزند که میتوان آن را در کشورهای دیگری چون بریتانیا، استرالیا، برزیل، ایتالیا و ایران هم دید. در نگاه اول، تپه های مغناطیسی جادویی به نظر میآیند و شایعاتی در مورد وجود اختلال در میدان گرانش و حتی دخالت سحر و جادو را با خود همراه میکنند؛ اما توجیه علمی دانشمندان در مورد آنها منطقیتر به نظر میآید.
پدیده تپه های مغناطیسی ناشی از خطای دید است
دانشمندان معتقدند که وجود چنین پدیدهای به خاطر خطای دید است؛ آنها با استفاده از وسایل نقشهبرداری، ارتفاع بخش بالایی و پایینی سراشیبی را با یک نقطه مرجع مقایسه کردند و از این طریق متوجه واقعیت شدند.
در همین رابطه براک وایس (Brock Weiss) فیزیکدان دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا (Pennsylvania State University) در مصاحبهای با سرویس خبری DBIS در سال ۲۰۰۶، چنین گفت:
شیب این تپهها به گونهای است که هنگام حرکت فرد به بخش کم ارتفاع، تصور حرکت به بالای تپه به وجود میآید.
اما چگونه چنین تصوری به وجود میآید؟
روانشناسان معتقدند که دلیل ایجاد این تصور اشتباه، خط افق است؛ از آنجایی که درک ما از محیط اطراف نسبی است، با مرجع قرار دادن خطی که به نظر خط افق میآید، تصور جاذبه معکوس ایجاد میشود.
روانشناس بریتانیایی راب مکینتاش (Rob Macintosh) از دانشگاه ادینبرا (Edinburgh)، در صحبتهایش با کانال یوتیوب ساینس چنل (Science Channel) در مورد سراشیبی اریشایر اینگونه اظهار کرد:
شیب جاده اندکی کمتر از شیب مناظر اطراف و در همان راستا است. به گونهای که شیب نصبی جاده در جهت مخالف به نظر میرسد.
در سال ۲۰۰۳، آزمایشی توسط محققان دانشگاههای پدووا و پاویا در ایتالیا، در مورد بررسی تاثیرات خط افق در فهم محیط اطراف، انجام گرفت. در این آزمایش، مدلهایی در ابعاد کوچک از تپه های مغناطیسی، به گونهای ساخته شدند که به داوطلبان حس حضور در این تپهها را منتقل میکردند. این مناظر طوری دستکاری شده بودند که با نگاه کردن به آنها، تصورات داوطلبان از قوانین جاذبه به چالش کشیده میشد. نتیجه تحقیق این بود که در غیاب خط افق حقیقی در یک منظره، اجزایی از منظره مانند درختان به عنوان شاخص درک محیط عمل میکنند و باعث ایجاد تصوری غلط از واقعیت میشوند.
تیم محققین این آزمایش، در گزارش خود که در ژورنال روانشناسی ساکلاجیکال ساینس (Psychological Science) به چاپ رسیده، اینگونه اظهار کردند:
نتایج نشان میدهند که درک ما از سطوح شیبدار وابسته به خط افق است. در شرایط خاص، یک شیب تند در تناسب با یک شیب ملایمتر، معکوس به نظر میآید.
در ادامه گزارش چاپ شد آمده است:
واکنش داوطلبان به مشاهداتی که از مدلهای ساختهشده داشتند، کاملا با واکنشهای افرادی که در تپه های مغناطیسی حضور داشتند، قابل قیاس است. در این آزمایشها، وقتی داوطلبان مشاهده میکردند که جسمی در خلاف تصور بهجای پایین آمدن از شیب، به بالا حرکت میکند، دچار سردرگمی و حیرت میشدند.
توجیهات ارائهشده در مورد تپه های مغناطیسی گواه این امر است که با وجود تواناییهای بی حد و مرز مغز انسان، زاویه دید تأثیر زیادی در درک واقعیت دارد.