در طول تاریخ، نظریههای مختلفی پیرامون نحوه پیدایش انسان در کره زمین مطرح شده است؛ در اینجا به مطالعه این نظریهها پرداخته و آنان را مورد بررسی قرار میدهیم.
در این مطلب، قصد داریم دو نظریه مختلف را با جدول زمانی مخصوص آنها معرفی کنیم. یکی از این نظریهها، توسط بسیاری از مردم غیرقابل قبول بوده و بیشتر به عنوان افسانههای باستانی محسوب میشود. نظریه دیگر، بر مبنای عقیده علمی، در تلاش است که تکامل انسان را با استفاده از باورهای علمی به اثبات برساند. اما اشکال موجود در مورد نظریه دوم این است که با استناد بر آن، بسیاری از پدیدههای قابل مشاهده در زمین را نمیتوان توضیح داد. از این رو میتوان گفت که هریک از این دو نظریه، اشکالات مربوط به خود را دارند. با این حال شما میتوانید با مطالعه و بررسی بیشتر پیرامون هریک از آنها، به استدلالی جامع، برای عقاید خود دست پیدا کنید.
نژاد بشر چه زمان و توسط چه کسی به زمین قدم گذاشت؟ نحوه پیدایش انسان به چه شکل و برای اولین بار در کدام نقطه از زمین صورت گرفت؟ طراحی نژاد انسان توسط چه کسی و در چه زمانی انجام شد؟ علت وقوع سیل عظیم نوح چه بود و آیا آن را نیز میتوان به عنوان یکی از فرآیندهای مهم در نحوه پیدایش انسان به شمار آورد؟ اینها از جمله سوالاتی هستند که دانشمندان با وجود چندین دهه مطالعه و بررسی، از پاسخ به آنان ناتوان ماندهاند.
با استناد بر متون مذهبی موجود در قرآن کریم و یا کتب مقدس مسیحیان، خلقت انسان توسط آفرینندهای قادر و بینیاز انجام گرفته است. از سوی دیگر، گروهی بر این باورند که نیاکان ما در گذشتهای دور، توسط تمدنی بیگانه و پیشرفته از موجودات فضایی مورد ملاقات قرار گرفته و نحوه پیدایش انسان نیز طی فرآیندهایی توسط آنان انجام گرفته است.
به هر شکل، نظریههای متفاوتی برای نحوه پیدایش انسان مطرح گردیده که حتی برخی از آنان در قالب این مقاله نمیگنجند؛ با این حال، هنوز یک سوال بیپاسخ، قرنها ما را با خود سردرگم کرده است: چرا ما وجود داریم؟!
خالق انسان کیست؟ برای پاسخ به این سوال، فرانسیس کریک (Francis Crick) به عنوان محقق انگلیسی مشهور، اظهار نظر جالبی میکند:
ترکیبات و مواد آلی لازم برای شکلگیری حیات بر روی زمین، به طور عمدی توسط سایر موجودات در نقطهای دیگر از کیهان به سیاره ما ارسال شدهاند. نحوه پیدایش انسان به طور دقیق مشخص نیست، اما حضور فعلیمان را میبایست مدیون این رویداد باشیم! ما بر این باور هستیم که حیات بدین طریق به سیاره ما راه یافته است؛ البته باید توجه داشت که چنین نگرشی را نیز باید به عنوان یک احتمال با پتانسیل بالا در نظر گرفت.
علاوه بر این، کریک معتقد است که نحوه پیدایش نسل انسان ، حاصل برخورد مولکولها به همدیگر است. برای درک بهتر این موضوع، میتوان شکلگیری یک هواپیمای بویینگ 747 توسط فرآیندهای یک کامیون زبالهدان را در نظر گرفت! بر اساس تئوری فرانسیس کریک، حیات به خودی خود شکل نگرفته و لازمهی آن این است که مواد اولیه آن، از نقطهای دیگر به زمین راه پیدا کرده باشند. بدین ترتیب، نحوه پیدایش انسان از دیدگاه فرانسیس کریک را میتوان با دانشمندان و محققان تئوری تکامل مورد بررسی مقایسه قرار داد.
دانشمندان و محققان تئوری تکامل، بر این باورند که نحوه پیدایش انسان را میتوان به تجمع مولکولها نسبت داد. این مولکولها ضمن برخورد با یکدیگر، حیات را به صورت غیر منظم و تصادفی به شکل امروزی آن تغییر دادهاند. اما فرانسیس معتقد است که راهیابی حیات به زمین را میتوان مدیون پدیده پاناسپرمیا بود!
کتاب مقدس، نحوه پیدایش انسان را اینگونه توضیح میدهد:
آنگاه خداوند گفت: آدم را بصورت ما و شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همه حشراتی که بر زمین میخزند، حکومت نماید. پس خدا آدم را بصورت خود آفرید. او را بصورت خدا آفرید. ایشان را نر و ماده آفرید. خدا ایشان را برکت داد و بدیشان گفت: «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمایید، و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همه حیواناتی که بر زمین میخزند، حکومت کنید.»
نحوه پیدایش انسان بر اساس تکامل علمی
55 میلیون سال قبل
نخستین پستانداران بر زمین پای نهادند.
8 الی 6 میلیون سال قبل
نخستین گوریلها تکامل یافته و میمونها و انسانهای مشابه با آنان نیز بر زمین پای نهادند.
5.8 میلیون سال قبل
پیدایش اررین (Orrorin)، به عنوان اولین انسانهایی که بر روی دو پای خود راه میرفتند.
5.5 میلیون سال قبل
پیدایش آردیکپی (Ardipithecus)، به عنوان انسانهایی همراه با صفاتی مشترک از گوریلها و شامپانزهها که در جنگل زندگی میکرد.
4 میلیون سال قبل
پیدایش جنوبیکپیآسا (Australopithecines)، به عنوان انسانهایی که مغز آنان، هماندازه مغز شامپانزهها در حجم 400 الی 500 سانتی متر مکعب بود. این دسته از انسانها، بر روی دوپای خود به صورت عمودی راه میرفتند و در دشتها زندگی میکردند.
3.2 میلیون سال قبل
لوسی (Lucy) به عنوان یک نمونه معروف از جنوبیکپی عفاری (Australopithecus Afarensis)، در شمال کنیا و جنوب اتیوپی زندگی میکرد.
2.7 میلیون سال قبل
پیدایش پرامردم (Paranthropus) که در مراتع و جنگلها زندگی میکرد. این گونه از انسان، دارای فک بسیار قدرتمندی جهت جویدن ریشهها و پوششهای گیاهی بود که در حدود 1.2 میلیون سال قبل منقرض شد.
2.5 میلیون سال قبل
انسان ماهر با نام علمی هومو هابیلیس (Homo Habilis)، دارای برآمدگی صورت کمتری نسبت به انسانهای پیش از خود بود. اما با این وجود، همچنان بسیاری از ویژگیهای میمون را همراه خود داشت و حجم مغز او در حدود 600 سانتی متر مکعب بود. این نسل از انسانهای نخستین، برای اولین بار شروع به استفاده از ابزارهای سنگی کرد و صنعت الدوایی را شکل داد. این فرهنگ، تا 1 میلیون سال بعد نیز ادامه یافت و رژیم غذایی انسان را تغییر داد. به واقع این نسل از انسانهای اولیه، با ساخت ابزارهایی همچون ساطور و تراشه، شروع به شکار انواع حیوانات کرده و بخش وسیعی از تغذیه آنان به گوشت حیوانات اختصاص یافت.
2 میلیون سال قبل
پیدایش انسان کارورز (Homo Ergaster)، با مغزی در حجم 850 سانتی متر مکعب که در آفریقا زندگی میکرد.
1.8 الی 1.5 میلیون سال قبل
پیدایش انسان راستقامت (Homo Erectus) در آسیا؛ اولین گروه از انسانهایی که از قاره آفریقا به خارج از آن مهاجرت کردند؛ انسان راستقامت مغزی با حجم 1000 سانتی متر مکعب داشت.
1.6 میلیون سال قبل
اولین گونه از انسانها که موفق به اختراع آتش شدند، در منطقه کوبی فورا از کنیا زندگی میکردند. شواهد قانع کننده بیشتر از اکتشاف آتش در اسرائیل کشف شده و قدمتی 780 هزار ساله دارد. برخی دیگر از پیشرفتهای صنعتی در زمینه ساخت ابزارهای سنگی، به فرهنگ آشولی (Acheulean) مربوط به 100 هزار سال قبل است.
600 هزار سال قبل
پیدایش انسان هایدلبرگی (Homo Heidelbergensis) که در آفریقا و اروپا زندگی میکرد. ظرفیت مغز او، هماندازه مغز انسان امروزی است.
500 هزار سال قبل
کشف اولین شواهد از ساخت پناهگاه و کلبههای چوبی، توسط انسانهای این دوران، در شهر چیچیبو (Chichibu) صورت گرفت.
400 هزار سال قبل
اولین انسانها، شروع به شکار با نیزه کردند.
325 هزار سال قبل
کشف ردپای سه انسان نخستین در دامنه آتشفشانی در کشور ایتالیا که فصل تازهای را از قدمت و نحوه پیدایش انسان به روی دانشمندان گشود.
280 هزار سال قبل
انسانهای نخستین، در سالهایی بسیار دور، اولین نمونههای مربوط به تیغههای سنگی را ساختند.
230 هزار سال قبل
پیدایش نئاندرتالها (Neanderthals) در غرب انگلستان و شرق ایران؛ نئادرتالها تا زمان پیدایش انسان امروزی (28 هزار سال قبل) در زمین حضور داشتند.
195 هزار سال قبل
پیدایش انسان خردمند (Homo Sapiens) و مهاجرت آنان به آسیا و اروپا؛ قدیمیترین بازماندههای مربوط به این نسل از انسان، چندی پیش در اتیوپی کشف شد. حجم مغز این نوع انسان، 1350 سانتی متر مکعب بود.
170 هزار سال قبل
پیدایش حوای میتوکندریایی (Mitochondrial Eve) به عنوان جد مستقیم تمامی انسانهای امروزی که گفته میشود در آفریقا زندگی میکرد.
150 هزار سال قبل
آغاز صحبت کردن انسان! بقایای پوستههای مربوط به جواهرات قدیمی نشان میدهد که انسان 100 هزار سال قبل با اختراع نمادهایی خاص، قادر به تکلم بوده است.
140 هزار سال قبل
آغاز تجارت دور انسانها
110 هزار سال قبل
پیدایش اولین مهرهها که از پوستهی تخم شترمرغ ساخته میشد.
50 هزار سال قبل
جهشی بزرگ به سمت جلو! فرهنگ انسانی با سرعت بسیار بیشتری نسبت به قبل شروع به پیشرفت کرد. آغاز مراسم تدفین مردگان، ساخت لباس از پوست حیوانات و توسعه ابزارهای پیچیدهی شکار از همین نسل آغاز شد. در این دوران، قاره اقیانوسیه نیز توسط انسانهای نقاط مختلف جهان مورد سکونت قرار گرفت.
33 هزار سال قبل
اکتشاف قدیمیترین هنرهای ترسیمی در غارها مربوط به این دوران است. صنعتگران عصر حجر، نقاشیهای دیواری دیدنی و بسیاری را در فرانسه بر جای گذاشتهاند. انسان راستقامت در همین دوره رو به انقراض رفت و جای خود را به انسان مدرن داد.
18 هزار سال قبل
انسان فلورسی (Homo Floresiensis)، به عنوان انسانهای کوتوله در این دوران و حوالی جزیره اندونزیایی فلورس زندگی میکرد. قامت این انسانها در حدود 1 متر بود و اندازه مغز آنها همچون شامپانزهها بود و برای شکار، از ابزارهای سنگی پیشرفته استفاده میکرد.
12 هزار سال قبل
انسانهای مدرن، به قاره آمریکا راه پیدا کردند.
10 هزار سال قبل
کشاورزی توسعه چشمگیری پیدا کرد. پیدایش روستاها و اهلی کردن سگها در همین دوران آغاز شد.
5500 سال قبل
عصر سنگی به پایان رسید و انسانها به اکتشافی تاریخی یعنی «فلز» دست یافتند.
5000 سال قبل
اولین آثار بر جای مانده از متون نوشتاری
4000 الی 3500 سال پیش از میلاد مسیح
سومریان در منطقه بین النهرین، اولین تمدن را بر روی زمین شکل دادند.
محققین بر این باورند که تکامل و نحوه پیدایش انسان ، بدین ترتیب صورت گرفته و تمدنی که امروزه ما میشناسیم، از کجا و در چه زمانی آغاز شده است.
البته اخیرا اکتشافات گستردهتری نیز صورت گرفتهاند که این جدول زمانی را به میلیونها سال قبلتر نیز نسبت میدهند. با این حال، به طور دقیق نمیتوان زمان شکلگیری تمدن و حیات بر روی زمین را به طور قطعی اعلام کرد.
جیسون رایت (Jason Wright) به عنوان استادیار فیزیک نجومی و فضایی از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، فرضیهای جدید را مطرح ساخته است. آیا این احتمال وجود دارد که گونهای باستانی و قدیمی از موجودات پیشرفته فضایی ، با قدم نهادن به زمین، زحل و یا حتی مریخ، موجب پیدایش شکل امروزی انسان شده باشند؟ محققان معتقدند که مشکلاتی از قبیل فرسایش در طی زمان، تمامی آثار چنین احتمالی را از بین میبرد؛ از این رو نمیتوان در این زمینه به دنبال ردپایی از بیگانگان بود. اما همچنان فرضیه اصلی، به عنوان یک احتمال با پتانسیل بالا، به قوت خود باقی خواهد بود. تصور کنید که گونهای پیشرفته از موجودات بیگانه، میلیونها سال بر روی زمین زندگی کرده و تکامل امروزی ما را پدید آوردهاند. آیا میتوانیم با بررسی سایر نقاط منظومه شمسی از جمله سیاره مریخ و یا کره ماه، به نشانههایی از تکنولوژیهای آنان دست پیدا کنیم و بدین طریق، نحوه پیدایش انسان را به این مسئله نسبت دهیم؟
اگر چنین فرضیهای را محتمل بدانیم، بد نیست که نگاهی به جدول زمانی آنوناکی بیندازیم. آنوناکیها، گونهای پیشرفته از موجودات فرازمینی هستند که میلیونها سال پیش به زمین سفر کرده و با طراحی نژاد انسانها، تمدن امروزی ما را جرقه زدند. بر اساس اکتشافات باستانشناسان در منطقه بین النهرین، آنوناکی (در زبان سومری: فردی که از آسمان به زمین میآید)، گروهی بسیار پیشرفته از سیارهای در منظومه شمسی ما هستند. آنوناکیها، در حدود 432 هزار سال قبل، در خلیج فارس فرود آمده و منجر به تغییری اساسی در مفاهیم فرهنگ و تمدن امروزی ما شدند. آیا میتوان نحوه پیدایش انسان و همچنین دستیابی به ابزارها و مهارتهای پیشرفته را به حضور بیگانگان در زمین نسبت داد؟
نحوه پیدایش انسان بر اساس افسانه های آنوناکی
– حوادث قبل از سیل عظیم (طوفان نوح)
450 هزار سال قبل
با فرسوده شدن اتمسفر سیاره نیبیرو (سیارهای دور دست در منظومه شمسی)، حیات رو به انقراض رفت. آنو (Anu) پادشاه سیاره نیبیرو بود. آلالو (Alalu) در طول یک سفر فضایی، از وجود سیارهای با نام زمین مطلع میشود، زمین سرشار از ذخایر طلا بود و با این میزان از طلا، میشد اتمسفر سیاره نیبیرو را احیا کرد.
445 هزار سال قبل
به رهبری انکی (Enki) یعنی پسر آنو (Anu)، آنوناکیها به زمین سفر کردند. اولین ماموریت آنها، استخراج طلا از اعماق آبهای خلیج فارس بود؛ به همین علت آنوناکیها در همین منطقه فرود آمدند.
430 هزار سال قبل
آب و هوای کره زمین، از سیاره نیبیرو بهتر است؛ از این جهت تعداد بیشتری از آنها به زمین میآیند. در میان آنها، نینهورساگ (Ninhursag) به عنوان خدای کوهستانها نیز به زمین آمد.
416 هزار سال قبل
زمانی که فرآیند استخراج طلا با مشکل مواجه میشود، آنو همراه با انلیل به زمین میآیند و فرآیند استخراج طلا در قاره آفریقا ادامه پیدا میکند. در این حال انلیل رهبری این ماموریت را به دست می گیرد و انکی برای ادامه کار به آفریقا فرستاده می شود. آنو پیش از ترک زمین توسط نوهی آلالو به جنگ تهدید میشود.
400 هزار سال قبل
هفت قرارگاه کاربردی در جنوب بین النهرین ساخته میشود که از جمله آنان میتوان به یک فرودگاه فضایی «سیپار» (Sippar)، مرکز کنترل ماموریت «نیپور» (Nippur) و یک مرکز متالورژی «شوروپپاک» (Shuruppak) اشاره کرد. کشتیها با طلای خالصسازی شده از آفریقا میرسند و به توسط ایگیگی (Igigi) به سفینههای فضایی که از نیبیرو میآیند، تحویل داده میشود.
380 هزار سال قبل
نوهی آلالو، با کسب اعتماد و پشتیبانی ایگیگیها، علیه آنوناکیها شورش کرده و به دنبال تسلط بر زمین است. در پی این اتفاق، جنگی بزرگ در میگیرد و پیروان انلیلیها در جنگ خدایان کهن پیروز میشوند.
300 هزار سال قبل
کار طاقت فرسای آنوناکیها در معادن زمین، موجب شورش آنان میشود. انکی و نینهورساگ، با دستکاری ژنتیکی میمون ماده، نسل جدیدی از کارگرها را خلق میکنند. کارگرها شروع به کار میکنند، انلیل با حمله به معادن تمامی کارگرها را به عدن در بین النهرین میبرد. در اینجا، انسان امروزی شروع به تولید مثل کرده و نیاکان ما پا به دنیا میگذارند.
200 هزار سال قبل
حیات بر روی زمین به علت عصر یخبندان، با مشکلات جدی رو به رو میشود.
100 هزار سال قبل
آبوهوا دوباره گرم میشود. آنوناکی (نفیلیم در تورات)، بر خلاف میل انلیل با دختران آدمیان ازدواج میکند.
75 هزار سال قبل
عصر یخبندان جدیدی آغاز شده و تنها گونههای قوی و غارنشین از انسان نجات مییابند.
49 هزار سال قبل
انکی و نینهورساگ، انسانهایی از نژاد آنوناکی را بر مسند پادشاهی شوروپپاک قرار میدهند. انلیل از این تصمیم خشمگین شده و در صدد نابودی انسانها بر میآید.
13 هزار سال قبل
به علت عبور سیاره نیبیرو از نزدیکی زمین، جذر و مدی فوقالعاده بزرگ در راه است. انلیل، آنوناکی را به قسم وامیدارد تا در مورد آن، چیزی به انسانها نگوید تا نژاد آنان به کلی نابود شود.
– حوادث بعد از سیل عظیم (طوفان نوح)
11 هزار سال پیش از میلاد مسیح
انکی سوگند خود را میشکند و به زیوسدرا (نوح) دستور میدهد که کشتی بزرگی را بسازد. سیلی بزرگ سرتاسر زمین را در بر میگیرد و بسیاری از شهرها و پایگاههای ساخته شده آنوناکی را از بین میبرد. انلیل به باقیمانده انسانها، مهارتهای کشاورزی و بذر مربوط به گیاهان را میدهد، انکی نیز به اهلی کردن حیوانات مشغول میشود.
10 هزار و 500 سال پیش از میلاد مسیح
فرزندان نوح، در سه نقطه از زمین ساکن میشوند. نینورتا (Ninurta) به عنوان پسر بزرگ انلیل، کوهستانها را سد کرده و با خالی کردن آب رود، بینالنهرین را قابل سکونت میکند. انکی ناحیه مربوط به رود نیل را به دست خود میگیرد. از شبه جزیره سینای برای ساخت فرودگاه فضایی استفاده شده و مرکز کنترلی مربوط به آن نیز در کوه موریا (Mount Moriah) ساخته ساخته میشود.
9780 سال پیش از میلاد مسیح
را/مردوک، اولین پسر انکی، حکومت مصر را بین ازیریس (Osiris) و ست (Seth) تقسیم میکند.
9330 سال پیش از میلاد مسیح
ست با کشتن ازیریس، حاکمیت دره نیل را به کلی به دست خود میگیرد.
8970 سال پیش از میلاد مسیح
هروس (Horus) با راهاندازی جنگ اهرام اول، انتقام پدرش ازیریس را میگیرد. ست به آسیا فرار کرده و شبه جزیره سینای و کنعان را به تصرف خود در میآورد.
8670 سال پیش از میلاد مسیح
با شورش پیروان آنلیل به علت تصاحب کلیه امکانات فضایی توسط انکی، جنگ اهرام دوم آغاز میشود. نینورتا پسر انلیل، بعد از پیروزی در این جنگها، تمامی تجهیزات هرم بزرگ را تخلیه میکند. نینهورساگ با برگذاری کنفرانس صلح، زمین را به دو دسته حکومتی مجزا از هم تقسیم میکند. حکومت مصر از را/مردوک گرفته شده و به سلسلهای از توث (Thoth) داده میشود.
8500 سال پیش از میلاد مسیح
آنوناکی، یک پایگاه فضایی جدید برای دستیابی به امکانات فضایی را احداث میکند که جریکو (Jericho) یکی از آنهاست.
7400 سال پیش از میلاد مسیح
با ادامه یافتن دوران صلح، آنوناکی به انسان اجازه میدهد که به پیشرفتهای بیشتری دست پیدا کند. در این زمان، عصر نئولیتیک آغاز شده و نیمه خدایان در مصر حضور پیدا میکنند.
3800 سال پیش از میلاد مسیح
تمدن شهرهای سومری در مصر آغاز شده و آنوناکی شهرهای کهن از جمله اریدو و نیپور را مجددا تاسیس میکند. آنو برای بازدید، به زمین سفر میکند. شهر جدید اوروک (Uruk) به افتخار او ساخته میشود. او معبد این شهر را به نوهی دخترش یعنی اینانا/ایشتار میبخشد.
– پادشاهی در زمین
3760 سال پیش از میلاد مسیح
سلطنت زمین به انسان اعطا میشود. کیش اولین پایتخت تحت نظارت نینورتا است. تمدن در سومر شکوفا شده و به اوج خود میرسد.
3450 سال پیش از میلاد مسیح
قدرت در سومر به نانار/سین (Nannar/Sin) اعطا میشود. مردوک، بابل را با عنوان «دروازه خدایان» معرفی میکند و پس از وقوع حادثه برج بابل، آنوناکی زبان بشر را تغییر میدهد. با شکست کودتای مردوک، او به مصر بازگشته و با کشتن توث و برادرش دموزی (Dumuzi) که با اینانا نامزد بود، در هرم بزرگ زندانی میشود. مردوک از طریق راهروی اضطراری این هرم به تبعید میرود.
3350 تا 3100 سال پیش از میلاد مسیح
با انتصاب اولین فرعون در ممفیس، دوران هرج و مرج به پایان رسیده و تمدن وارد مرحلهای جدید میشود.
2900 سال پیش از میلاد مسیح
تمدن از سومر به اوروک (Erech) منتقل میشود. سلطنت سومین ناحیه (دره سند) نیز به اینانا سپرده میشود.
2650 سال پیش از میلاد مسیح
با تغییرات محل اصلی حکومت در سومر، پادشاهی متزلزل میشود. در این میان، انلیل از افزایش جمعیت انسانها و مشکلات موجود خشمگین است.
2371 سال پیش از میلاد مسیح
اینانا عاشق شارو-کین (Sharru-Kin) میشود. شارو-کین با احداث یک پایتخت جدید آکاد، امپراطوری جدیدی را احداث میکند.
2316 سال پیش از میلاد مسیح
شارو-کین با هدف حکومت بر 4 منطقه (سند، نیل، سومر و آکاد)، خاک مقدس را در بابل از بین میبرد. درگیری مردوک و اینانا وارد مرحلهای جدید شده و با سفر برادر مردوک یعنی نرگال (Nergal)، از آفریقای جنوبی پایان میپذیرد. او، برادر خود مردوک را متقاعد میکند که از بین النهرین خارج شود.
2291 سال پیش از میلاد مسیح
نارام-سین (Naram-Sin) بر مسند پادشاهی آکاد نشسته و با حمله به مصر، در تلاش برای تصاحب شبه جزیره سینای برمیآید.
2255 سال پیش از میلاد مسیح
اینانا، قدرت در بینالنهرین را به دست میگیرد. نارام-سین با نیپور به مخالف برخواسته و آنوناکیهای بزرگ به آکاد حملهور میشوند. اینانا فرار میکند و پادشاهی سومر و آکاد به دست نیروهای خارجی وفادار به انلیل و نینورتا میافتد.
2220 سال پیش از میلاد مسیح
تمدن سومری، تحت فرماندهی پادشاه لاگاش (Lagash) به درجات بالا میرسد. توث با کمک به گود-آ (Gudea)، معبد زیگورات را برای نینورتا میسازد.
2193 سال پیش از میلاد مسیح
مصر بین پادشاهان فراعنه و مردوک تقسیم میشود.
2130 سال پیش از میلاد مسیح
از آنجا که انلیل و نینورتا، پادشاهی را در نقاط دورتری دنبال میکنند، حکومت در مرکز بینالنهرین به انحطاط رفته و تلاش اینانا برای تصاحب قدرت بی فایده است.
با دقت در متون کشف شده در کتیبههای سومر، نحوه پیدایش انسان ، حاصل دخالتی مستقیم از سوی بیگانگان فضایی است. اما آیا این متون تاریخی قابل استناد هستند؟ چه دلیلی دارد که ما موجودات مغرور، خود را برترین نوع نژاد نامیده و برای کشف حقیقت نحوه پیدایش انسان ها، از مطالعه بقایای تمدنهای قدیمی سر باز بزنیم؟
در طول تاریخ، تئوریهای جسورانهای که به صورت تصورات خیالی تلفی شده کم نیست، ولی همین مسائل پس از گذشت زمان به صورت حقایق ثابت روز درآمده است.
چه بسا مسائل غیرممکنی در گذشته، امروز به صورت حقایق مسلم درآمده اند. نسلهای آینده، انواع حیات را که امروز ما حتی خواب آن را هم روی زمین نمیتوانیم ببینیم، در کیهان خواهند دید. اگر ما امروز این نوع از حیاتها را نمیتوانیم ببینیم باید قبول کنیم که حیات روی زمین، از قدیمیترین نوع آن است.
ما که نمونه خلقت و آفرینش هستیم، 400 هزار سال طول کشیده تا به قد و قامت امروزی خود رسیدهایم، چه کسی میتواند دلایل ارزنده و محکمی بر اینکه در سایر سیارات، شرایط مناسب برای پیدایش موجودات هوشمند دیگر و یا مشابه ما نمیتواند وجود داشته باشد را ارائه دهد؟ آیا دلیلی وجود دارد که حریفان و یا والاتر از خود را در سایر کرات نداشته باشیم؟ آیا ما حق باطل ساختن این احتمال را داریم؟ ما با مطالعه و بررسی رویدادهای تاریخی، میتوانیم به سرنخهایی از نحوه پیدایش انسان دست پیدا کرده و از این واقعیت اسرارآمیز پردهبرداری کنیم!
امروز زمانی فرا رسیده که ما به کوچکی خود پی ببریم و اکتشافی از جهان بیکران مجهول به عمل آوریم. در آن هنگام پی خواهیم برد که ما پشیزی حقیر در این جهانی هستی محسوب نمیشویم. بنابراین، آیندهی کارهای ما، جولانگاه وسیع کیهان است که خدای بزرگ گفته است باید باشد. تا ما نتوانیم آینده را خوب وارسی کنیم، نخواهیم توانست گذشتهمان را با شهامت و شجاعت کافی مورد بررسی قرار دهیم.