تصور شما از تجربه نزدیک به مرگ چیست؟ اخیرا گروهی از دانشمندان بلژیکی نگرشی دقیق به این پدیده داشته و نشانههای آن را مورد بررسی قرار دادهاند.
به گفته کارشناسان، برخی از افراد مورد آزمایش که تجربه نزدیک به مرگ را داشتهاند، این پدیده را به همراه ویژگیهایی عجیب و غریب توصیف میکنند که از جمله آنان میتوان به احساس آرامش، دیده شدن یک نور بسیار روشن و همچنین جدا شدن از قالب فیزیکی اشاره کرد.
مطالعات جدید دانشمندان بر روی تجربیات بعد از مرگ ، نشان میدهد که همه افراد این نشانههای مشترک را با توالی خاص و تعریف شدهای تجربه نمیکنند. به عبارت دیگر، در لحظات آخر زندگی انسان، مغز و اعصاب و باورهای فرهنگی او به چالش کشیده شده و هر شخص تجربه نزدیک به مرگ را به شکلی منحصر به فرد تجربه خواهد کرد.
این مطالعه جدید که از سوی گروهی از دانشمندان بلژیکی انجام گرفته است، بر روی 154 مورد و روایت مختلف از انجمن بین المللی مطالعات نزدیک به مرگ (International Association for Near-Death Studies) و گروه علوم کما (Coma Science Group) انجام گرفت و نتایج جالبی را نیز در پی داشت.
واکنشهای مربوط به افرادی که تجربه نزدیک به مرگ را داشتهاند، به کمک مقیاسی تحت عنوان گریسون اندیای (Greyson NDE) تعیین میشود که توسط یک روانشناس آمریکایی با نام بروس گریسون (Bruce Greyson) طراحی شده است.
تحقیق بر روی پدیده تجربه نزدیک به مرگ ، بیش از یک قرن از سوی افراد مختلف مورد مطالعه قرار داشته است. جالب اینکه اولین مطالعه مربوط به این پدیده، به سال 1975 میلادی و تحقیقات روانشناسی با نام ریموند مودی (Raymond Moody) بازمیگردد. او برای اولین بار پیشبینی کرد که تجربیات نزدیک به مرگ ، در واقع چشماندازی از دنیای بعد از مرگ هستند.
امروزه جزئیات مربوط به این پدیده، تقریبا به عباراتی کلیشهای تبدیل شدهاند. گشوده شدن تونلی نورانی، شکلگیری احساسات مثبت درونی و این قبیل موارد، از جمله مواردی هستند که چشماندازی از زندگی بعد از مرگ را برای افراد به تصویر میکشند.
مطالعه بر روی تجربه نزدیک به مرگ ، با وجود جذابیت فراوان، پیچیدگیهای بسیار زیادی دارد. اولین مشکلی که بسیاری از دانشمندان با آن دست و پنجه نرم میکنند، جدا ساختن پدیدههای روانشناختی از اعتقادات مذهبی افراد است. از سوی دیگر، چالشهای اخلاقی موجود برای ضبط اطلاعات فیزیولوژیکی افراد در حین مرگ نیز از جمله پیچیدگیهای این مطالعه به شمار میروند.
بدتر اینکه بررسی تجربه نزدیک به مرگ ، به شکل تنگاتنگی با تحقیقات حاشیهای در ارتباط است. از این جهت به طور دقیق نمیتوان مرز باریک مطالعات علمی را با بحثهای شبه علمی تشخیص داد.
بسته به آنچه که افراد در کدام ناحیه از جهان زندگی میکنند و مطالعات آنان در چه زمینههایی انجام میگیرد، میتوان گفت که بین 4 الی 15 درصد از انسانها در حین مرگ، با چنین پدیدهای سر و کار دارند.
جالب است بدانید که افرادی که تجربیات مشابه را گزارش میکنند لزوما نمیمیرند! در واقع میتوان گفت که مشاهده نشانههای مربوط به این پدیده، یک واکنش عصبی به ترس ناشی از مرگ هستند. علاوه بر این، برخی از افراد نیز بعد از تجربه نزدیک به مرگ ، نشانههای آن را به خاطر سپرده و به زندگی عادی بازمیگردند. از این جهت میتوان گفت که تعداد بسیار بیشتری از افراد وجود دارند که در طول زندگی خود با این پدیده سر و کار داشتهاند.
این اولین تلاش دانشمندان برای یافتن نظم و ترتیب موجود در میان این نشانهها نیست. چرا که در سالهای گذشته نیز دانشمندی با نام سام پارنیا (Sam Parnia) و 17 عدد از همکارانش موفق شدند که تجربیات نزدیک به مرگ را در 7 دسته کلی طبقهبندی کنند. در واقع تجارب ذهنی مرگ، از آنچه تصور میشد تنوع بیشتری دارد.
در مطالعه اخیر، دانشمندان بلژیکی تجربیات نزدیک به مرگ گروهی از افراد را مورد بررسی قرار داده و ترتیببندی آنان را با یکدیگر به مقایسه گذاشتند.
شارلوت مارتیال (Charlotte Martial) به عنوان یکی از دانشمندان حاضر در این گروه بلژیکی، در این باره اظهار کرد:
هدف ما بررسی میزان توزیع فراوانی این ویژگیها در سطح جهانی و همچنین تمرکز بر ترتیببندی و توالی زمانی آنان بود.
80 درصد از افرادی که تحت بررسی قرار داشتند از احساس آرامش در پی این رویداد خبر دادهاند. 69 درصد از آنان، مشاهده یک نور روشن و 64 درصد دیگر احساسی منحصر به فرد را تجربه کردهاند. جالب اینجاست که تنها 5 درصد از افراد مورد بررسی این مطالعه، از پدیده «افکار سریع» سخن گفته و در نهایت 4 درصد از آنان از توانایی بینش آینده خبر دادهاند.
از نظر ترتیببندی این ویژگیها، 22 درصد از شرکتکنندگان از تجربه خروج از کالبد فیزیکی خبر دادهاند که پس از دیدن یک تونل پر نور، به احساس آرامش رسیدهاند.
یک سوم این افراد، از تجربه خروج از بدن در ابتدای این پدیده سخن گفتند که در آخر نیز به بازگشت به بدن ختم میشد. شارلوت مارتیال در این باره اظهار کرد:
به نظر میرسد که تجربه نزدیک به مرگ در تمامی افراد، با خروج از بدن آغاز و سپس با بازگشت آنان خاتمه پیدا میکند.
البته لازم به توضیح است که در انجام چنین آزمایشهایی، موارد احتیاطی میبایست به طور کامل پیشبینی شوند. به عنوان مثال، تمامی افراد حاضر در این مطالعه، با خواست خود در آن شرکت کردهاند و از حضور افرادی که با اشتراکگذاری این تجربیات احساس ناخوشایندی داشته باشند جلوگیری خواهد شد.
همچنین مسئله حائز اهمیت دیگر، فرهنگ و محل زندگی افراد حاضر در این مطالعه است. تمامی افراد در این آزمایش به زبان فرانسوی صحبت میکردند، از این جهت مشخص نیست که پیشزمینههای فرهنگی آنان در طی این تجربیات تاثیرگذار بودهاند یا خیر. با این حال اگر تحقیقات این چنینی در سایر نقاط دنیا نیز انجام گیرد، میتوان جنبههای مشترک در مورد این پدیده را به خوبی آشکار ساخت. شارلوت مارتیال در این باره میگوید:
به منظور تشخیص تفاوتهای پدیده تجربه نزدیک به مرگ ، به تحقیقات بیشتری نیاز داریم. با انجام تحقیقات بیشتر بر روی افرادی از نقاط مختلف دنیا، میتوان میزان دقیق محتویات تجربه شده از سوی افراد مختلف را با همدیگر به مقایسه گذاشت. علاوه بر اینها، تجربیات اینچنینی را میتوان به انتظارات و زمینههای فرهنگی و مذهبی افراد نسبت داد. البته نباید فراموش کرد که واکنشهای عصبی به ترس ناشی از مرگ نیز در این میان بی تاثیر نیستند.
با توجه به پیچیدگیهای موجود در مطالعه مغز در حین مرگ، مطالعات اینچنینی قادر به ارائه دلایل علمی برای زندگی پس از مرگ نیستند. در بهترین حالت، چنین شواهدی را میتوان به درک «زندگی» از سوی مغز نسبت داد.