هنر در میان تمام فعالیتهای خلاقانه، پدیدهای منحصر به فرد است. هنرِ «هنر» این است که میتواند مفاهیم و مطالبی را از دل اشیای بیجان یا پدیدههای طبیعی بیرون بکشد و به ما نشان دهد که جز از دریچه دید هنرمند قادر به دیدن آنها نخواهیم بود. برای بیشتر ما که دنبالکننده اخبار دنیای فناوری هستیم، LED منبعی برای تامین نور پسزمینه صفحات نمایش است و دایم از کیفیت آنها و نمونههای OLED و غیره حرف میزنیم. اما ذهن هنرمند است که میتواند ترکیب رنگها و LED و حسگرهای حرکتی را به جای گجتی جدید، در قالب دریایی از رنگ و نور ببیند که میتواند مدت مدیدی بیننده را از دنیای واقعی به محیطی خیالی و فانتزی ببرد. این درست همان کاری است که گروه Squidsoup انجام داده است.
این گروه سالها بود که تلاش میکرد اثر یک بصری فانتزی بیافریند، اثری هنری و Immersive. در تعریف این اصطلاح آمده است: چیزی وابسته به فناوری دیجیتال یا تصویری که احساسات فرد را به شدت درگیر کند و شاید باعث ایجاد احساس روحی متفاوتی شود. Immersion تجربهای است که فرد را تا حد ممکن درگیر اثری (معمولا واقعیت مجازی) کند به گونهای که او را از خود واقعیاش دور کند. به رغم نام و توضیح عجیب و غریبش این احتمالا همان حسی است که بسیاری از ما در حین انجام بازیهای کامپیوتری و غرق شدن در دنیای آنها تجربه کردهایم.
این گروه هنری میخواست اثر هنری Immersiveاش میدانی از رنگ و نور را به وجود آورد که از کف تا سقف کشیده شده است و بیننده بتواند آزادانه از میان آن عبور کند. نخستین تجربهها برای عملی ساختن این ایده در سال ۲۰۰۸ و با همکاری دانشگاه ETH زوریخ انجام شدند. در آن زمان آنها دو مکعب کوچک از نورهای LED ساختند. پس از آن نوبت ساخت دو مکعب ۳ متر در ۳ متر در سال ۲۰۱۱ بود که با سیستم بصری سه بعدی و اختصاصی این گروه موسوم به اقیانوس نور (Ocean of Light) ساخته شدند. در این نمونه مقیاس به حد کافی بزرگ بود، اما سختافزار به حد کافی برای پذیرفتن مردم قدرتمند نبود. اما بالاخره با برطرف کردن تمام نقاط ضعف و خلق چیزی که اکنون Submergence نامیده میشود این گروه به آرزوی خود رسیدند و نشان دادند که در دنیای هنر هم پشتکار باعث موفقیت خواهد شد.
این مجموعه از حدود ۴۰۰ رشته LED استفاده میکند که در مجموع ۸۰۰۰ LED را به کار میگیرند. همراه با حرکت بیننده در این هزارتو، رنگها به تدریج جان مییابند. ابتدا حرکات بیننده را دنبال میکنند، بعد سعی میکنند از دست آنها فرار کنند و محیطی خیالی را با تجربهای صوتی و بصری برای بیننده بوجود میآورند.
آنطور که آنتونی رو (Anthony Rowe) میگوید، هدف آنها این بوده است که «بیننده همواره داخل این تجربه باشد و آن را به عنوان یک محیط و نه یک شیی ببیند.» آن هم محیطی که هنرمندان گروه معتقدند باید تجربه شود نه اینکه مورد تحلیل قرار بگیرد. این اثر هنری تعاملی یا حداقل پاسخدهنده است، اما با همه سیستمهایی که افراد باید مدتی را صرف یادگیری نحوه تعامل با آن (مکانیسم، عوامل تحریک کننده، پاسخها و غیره) کنند متفاوت است. رو میگوید : «ما نمیخواستیم افراد به داخل این اثر وارد شوند و فکر کنند، خب پس اگر من به این سمت بروم، یا پایم را تکان دهم، یا هر چیز دیگری در آن صورت این اتفاق خواهد افتاد.»
البته اگر در مورد نحوه کار سیستم هم کنجکاوی کنیم، مشکلی پیش نخواهد آمد. آنها ابتدا میخواستند از حسگرهای حرارتی و مادون قرمز استفاده کنند، اما لامپهای LED کار را خراب میکردند. پس از آن خواستند از حسگرهای فشاری در کف اثر استفاده کنند. اما در نهایت به راهحل سادهتری دست یافتند. یک جفت دوربین کینکت در زیر رشتههای LED که به پاهای بینندگان نگاه میکنند. اکنون که سختافزار و نرمافزار و امکانات فیزیکی این گروه کامل شده است، آنها امید دارند که تجربههای بعدیشان از این دریای نور و رنگ، بزرگتر و درخشانتر باشد.
این اثر از ۱۷ ژانویه تا ۱۷ فوریه امسال در نمایشگاهی در اسلو نروژ برپا خواهد بود و به احتمال زیاد پس از آن در نقاط دیگر اروپا نیز به نمایش گذاشته خواهد شد. در گالری زیر میتوانید تصاویر دیگری از این مجموعه خیالانگیز را مشاهده کنید.
{photo}91/11/30/0{/photo}