جهان پیرامون ما همواره در حال تغییر است و با کنش و واکنش نیروها تغییر میکند. آیا با تغییر قوانین جهان ، باز هم موجودات در زمین به وجود میآمدند و آیا جهان برای این که توسط انسان دیده شود، ساخته شده؟
انسانها همواره دوست داشتند که در مرکز همه چیز باشند. یونانیان باستان میدانستند که زمین گرد است، اما اکثر آنها تصور این را هم نمیتوانستند بکنند که همه چیز دور زمین نمیگردد. مایوموندیس، فیلسوف مصری-اسپانیایی یهود، زمین را قلب جهان میدانست و معتقد بود که حتی کتاب الهی نیز بیان کرده که همه چیز به دور زمین میگردد. بیش از 350 سال طول کشید تا کلیسای کاتولیک برای زندانی کردن گالیله به خاطر عقایدش عذرخواهی کند.
در عصر جدید هیچ دانشمندی در مورد مرکزیت زمین در جهان اظهارنظر نمیکند. تمامی شواهد به دست آمده از تلسکوپهای بزرگ نشان از این دارند که زمین هم تکهای کوچک از جهان پهناور است که دور ستاره خود میچرخد.
تغییر قوانین جهان
اما ایده دیگری نیز وجود دارد و آن هم مرکزیت انسان است. این نظریه آنقدر عجیب بود که حتی برخی از علمای یهودی آن را کفر دانستند.
جهان پیرامون ما کامل است. به طرز شگفتانگیزی بسیار کامل است. تمامی گونههای فیزیکی ، سرعت نور، تغییرات الکترونها و نسبت چهار نیروی گرانشی (گرانش، الکترومغناطیس، ضعیف و قوی) برای ساخت یک جهان کامل به وجود آمدهاند.
انیل آناتاسامی درباره جهان پیرامون ما اینگونه نوشته است:
نوترون 1.00137841870 برابر سنگینتر از پروتون است. این امر اجازه میدهد که نوترون به پروتون، الکترون و نوترینو تجزیه شود. این فرایند وجود نسبی هیدروژن و هلیوم را پس از انفجار بیگ بنگ در جهان نشان میدهد. اگر نسبت جرم نوترون به پروتون کمی متفاوتتر بود، جهان ما به کلی تفاوت داشت. در این صورت امکان تولید هلیوم بیشتر و سوختن سریعتر ستارهها بالا میرفت و یا این که پروتون به نوترون تبدیل میشد و اتمها از بین میرفتند. بنابراین ما نیز در پی تغییر قوانین جهان ، هیچگاه به وجود نمیآمدیم.
ذرات نوترون با این میزان جرم کم نیز به طوری تنظیمشدهاند تا به جهان ما اجازه ظهور و پیدایش بدهند. در باب این مساله تفکراتی وجود دارد که نشان میدهد جهان تنها به خاطر این وجود دارد، که ما آن را ببینیم.
این ایده ارتباط نزدیکی با دنیای ذرات کوچک دارد. با توجه به مکانیک کوانتومی، وجود یک ذره در سرعت خاص یا مکان خاص وجود دارد به این دلیل است که در این موقعیت خاص مشاهده شده، قبل از مشاهده شدن سرعتهای متفاوت داشته و یا در مکانهای متفاوت بوده است.
شاید جهان پیرامون ما زمانی به وجود میآید که قابلیتهای فیزیکی آن قابل مشاهده باشند. این نوع تفکر یک نوع ایده رادیکال گونه و عجیب است.
استیفن هاوکینگ در کتاب تاریخچه مختصر زمان مینویسد:
واقعیت قابل توجه این است که ارزش اعداد (اعداد فیزیک بنیادی) بهگونهای تنظیمشدهاند تا زندگی و جهان به وجود آید. به عنوان مثال اگر بار الکتریکی الکترون کمی تفاوت داشت، ستارهها یا قادر به سوختن هیدروژن و هلیوم نبودند و یا این که انفجار در آنها رخ نمیداد. البته شاید زندگیهای هوشمند بیگانه اصلا احتیاجی به نور ستارههای مثل خورشید برای ادامه حیات نداشته باشند.
با این وجود به نظر میرسد که تعدادی از اعداد برای به وجود آمدن همان زندگیهای هوشمند بیگانه نیز وجود داشته باشند. اکثر این مجموعه اعداد به جهانهای یگر نیز زیبایی خاص خود را میبخشند. هاوکینگ در ادامه میگوید:
جهان ممکن است به خاطر این که موجوداتی مثل ما آن را ببینیم به وجود آمده باشد.
نیروی ضعیف
با این وجود هنوز هم بسیاری هستند که در مورد چرایی پیدایش جهان، متقاعد نشدهاند. در یک مقاله چاپشده در ماه ژانویه، دانشمندان نشان دادند که تغییر قوانین جهان و تبدیل به یک جهان کاملا متفاوت نیز میتواند حیات را به وجود آورد. آنها با اصول فیزیکی، چگونگی ایجاد یک جهان را بدون یکی از نیروهای بنیادین توضیح دادند.
نیروی ضعیف که یکی از نیروهای نامبرده در ابتدای این مطلب بود، یکی از اصلیترین نیروهایی است که جهان بر پایه آن به وجود آمده است. نیروی ضعیف، نیروی از بین برندگی و نابودی است. زمانی که اجسام بزرگ به اجسام کوچکتر شکسته میشوند به خاطر از بین رفتن نیروی قوی نگهدارنده آنها نیست بلکه نیروی ضعیف آنها را در هم میشکند.
ایوان گراس، یکی از نویسندگان این تحقیقات گفت:
باید بگویم که نیروی ضعیف مهمترین نیروی موجود در خورشید و ستارهها است. زمانی که توده داغ یک ستاره دو پروتون هسته هیدروژن را به هم نزدیک میکند، آنها با هم یک ایزوتوپ هیدروژن به نام دیوترون تشکیل میدهند. این یک نوع واکنش نیروی ضعیف است. سپس دیوترون با یک پروتون دیگر واکنش داده تا هسته 3 تایی 2 پروتونی و یک نوترونی هلیوم-3 را تشکیل دهد. این واکنش نیز الکترومغناطیسی است. در نهایت نیروی قوی اجزای هلیوم-3 را با یک هلیوم-3 دیگر به هم میرساند تا هلیوم-4 تشکیل شود و 2 پروتون آزاد گردد. بدون نیروی ضعیف این زنجیره واکنشها هیچگاه انجام نمیشد و به سرعت خورشید به سمت نابودی میرفت.
به طور مشابه نیروی ضعیف، عامل به وجود آمدن آب در این جهان است.
دقیقا بعد از انفجار بیگ بنگ نیروی ضعیف موجب شکست نوترونهای آزاد و تبدیل آنها به پروتون بود. در طول این واکنش، هسته هیدروژن به صورت زیادی در جهان پراکنده شد. هیدروژنی که حالا تشکیل آب را ممکن کرده از همین واکنشها به وجود آمده است. گراس گفت:
اگر جهانی شبیه به جهان ما تشکیل شده بود و نیروی ضعیف را در خود نداشت، نوترون و پروتونهای آزاد با هم واکنش میدادند و هلیوم تولید میکردند. پس از آن جهان پر از هلیوم میشد.
تغییر قوانین جهان ، به وجود آمدن خورشید بزرگ و غول سرخ
گراس و همکارانش در مقاله خود دنیای بدون نیرو ضعیف را با تغییر پارامترهای کلیدی دیگر متصور شدند. جهانی که آنها ساختند تمامی امکانات را برای ساختن حیات در اختیار داشت. اول این که جهان آنها دارای فوتونهای بیشتری نسبت به مادههای موجود بود و نسبت ماده به انرژی در این جهان افت کرد. بر اساس این تغییر ساختار ماده کمتر و انرژی بیشتر، میزان ترکیبات پروتون، نوترونهای آزاد، دیوتریوم و هلیوم درست شبیه به دنیای فعلی ما بود.
دوم این که هر موجود بیگانهای که این جهان را میسازد، باز هم باید بنشیند و نظارهگر تشکیل همه چیز باشد. نیرویهای ضعیف در مقیاس کوچک شکل میگیرد، بنابراین در دنیای دیگر که نیروهای قوی و الکترومغناطیس در مقیاسهای بزرگ و وسیع رخ میدهد باز هم گازها تشکیل صفحات کهکشانی و تودههای سنگین ستارهای را خواهند داد. البته تفاوتهایی وجود دارد که به طور مثال میتوان به وجود مقادیر زیادی از دیوتریوم در جهان جدید اشاره کرد، اما باز هم جهان شکل فعلی خود را حفظ خواهد کرد.
در زمان شکلگیری ستارهها در این جهان تازه، بدون وجود نیروی ضعیف هیدروژن با هلیوم ترکیب نمیشد اما مقادیر زیادی از دیوتریوم وجود داشت که روشنایی زیادی را به جهان میداد. شکسته شدن پروتون به دیوتریوم و نگهداشته شدن هر دو ماده توسط نیروی قوی کنار یکدیگر ایزوتوپ هلیوم سنگین هلیوم-3 را تشکیل میدهد. فرایند ترکیب دیوتریوم دارای نور ساطعشده کمتری نسبت به فرایند به وجود آمده توسط نیروی قوی در خورشید خواهد بود. اکثر ستارههای به وجود آمده در جهان دیگر، بیشتر شبیه به غولهای سرخ ستارهای این جهان میشدند و زود از بین میرفتند.
اما بعضی از ستارهها زمان بیشتری میسوزند (شاید زمانی به اندازه میلیاردها سال). ما هیچ سیاره دارای حیات دیگری برای مثال زدن در کنار زمین خودمان هنوز کشف نکردهایم و پیدایش زندگی روی زمین میلیاردها سال زمان برده است. هیچ دلیلی وجود ندارد که نشان دهد شکل گیری حیات در دنیای دیگر نیز زمان متفاوتی لازم داشته باشد.
بنابراین چه تغییری در مورد سیارههای جهان جدید به وجود خواهد آمد؟ گراس گرفت: فکر میکنم چیزی که در جهان جدید توجه را به خود جلب میکند، کمتر بودن اجسام جامد است.
در جهان بدون نیروی ضعیف، ستارهها شبیه به کارخانههای شیمیایی خواهند بود. هرچه از عمرشان میگذرد پروتونهای بیشتری را تجزیه میکنند و به مواد بزرگتری تبدیل میشوند. در جهان ما این مساله کمی متفاوت خواهد بود. کربن و اکسیژن زیادی تولید میشود و همچنین مقادیر قابل توجهی از عناصر رادیو اکتیو فوق سنگین مثل اورانیوم نیز تولید خواهد شد. در جهان دیگر، بدون تجزیه نوترون، ترکیب نیروی قوی در زمان به وجود آمدن نیکل با 28 پروتون توانایی خود را از دست خواهد داد. گراس در این مورد گفت: در جهان جدید امکان ساخته شدن طلا، آهن، ید و زنون وجود خواهد داشت اما مقادیر آن بسیار کمتر است. مواد شیمیایی سبکتر مثل اکسیژن و کربن فراوانی بیشتری نسبت به دیگر عناصر دارند.
گراس در ادامه گفت:
اگر شما در سیارهای در جهان بدون نیروی ضعیف باشید، شباهتهای بسیاری را با این جهان خواهید دید. ستارهها کمی بزرگتر هستند چرا که ستارههایی که میلیاردها سال دیوتریوم سوزاندهاند به حجم بیشتری نسبت به ستارههای جهان فعلی احتیاج خواهند داشت. به علاوه این که روشنایی آنها نیز کمتر است.
بنابراین سیارهای که در جهان بدون نیروی ضعیف باشد، به ستاره خود نزدیکتر است. تمامی مسائل بیان شده در حد نظریه هستند و هیچ سندی برای اثبات وجود جهان دیگر در دست نیست. گراس و تیم او به این نتیجه رسیدند که حتی با وجود این که در جهان دیگر آب، ساختار زندگی و یا ستارههایی با عمر زیاد یافت شوند، امکان پیدایش حیات کم است و جهان بدون نیروی ضعیف نمیتواند گزینه مناسبی برای جایگزینی دنیای فعلی ما به منظور به وجود آمدن حیات جدید باشد.