تئوری زمین تخت یک نظریه عجیب و جنجالی با طرفداران خاص خود است که بر اساس آن، سیاره ما به جای شکل کروی، تخت در نظر گرفته میشود! اما دلیل تمایل عدهای به باور این نظریه چیست؟
مدتی پیش یکی از نوابغ بزرگ دنیای زمین تخت گرایان به نام مایک هیوز دیوانه (Mad Mike Hughes) در چندمین تلاشش برای فرستادن موشکی آماتوری به آسمان شکست خورد؛ این فرد جزو طرفداران نظریه زمین تخت بوده و باور دارد که سیاره ما کروی نیست و دانشمندانی که از هزاران سال پیش برای اثبات گرد بودن زمین تلاش کردهاند و عملا عمر خود را صرف توسعه دانش ستاره شناسی کردهاند، همگی دروغگو هستند.
هیوز برای اثبات باورهایش مدتی پیش دست به اقدامی دیوانهوار زد و تلاش کرد که با یک موشک دستساز به ارتفاع نیم کیلومتری زمین برود. او میخواست که از آنجا با تهیه تصاویر مختلف، مدارک مستندی از تخت بودن زمین جمعآوری کرده و نسل بشر را از باور غلط گرد بودن زمین نجات دهد!
اما جالب اینجاست که بر طبق اساسیترین مفاهیم هوانوردی، قوس زمین تنها از ارتفاع 1 کیلومتر به بعد قابلمشاهده است و از طرف دیگر، اصلا نیازی به ساخت موشک مخصوصی برای رفتن به 500 متری زمین نیست، چرا که برجهای فراوانی با ارتفاع بیش از این مقدار ساخته شدهاند و کوههای بلندتری هم وجود دارند که با رفتن به نوک آنها، گردی زمین به راحتی دیده میشود.
با تمام این تفاسیر نکته مهمی که در ذهن بسیاری از مخاطبان عادی و علاقهمند به وجود میآید، این است که چرا برخی افراد با وجود فراهم بودن امکانات و اسناد و مدارک بسیار برای نقض باورهایشان، اصطلاحا به هیچ صراطی مستقیم نیستند و مانند مایک هیوز دیوانه، طرفداران تئوری زمین تخت و سایر افرادی که علاقه دیوانهواری به نظریههای توطئه آمیز دارند، چشمان خود را بر روی واقعیتها میبندند؟
در ادامه قصد داریم تا دلیل کشش تئوریهایی مانند نظریه زمین تخت و به صورت کلی، تئوریهای توطئه را از جنبهها مختلف بررسی کنیم؛ با ما همراه باشید.
اطلاعاتی در مورد تئوری زمین تخت
زمین تخت گرایان هم مانند تمامی طرفداران ایدئولوژیهای عجیب دیگر که پایه و اساس علمی ندارند، بر روی جزئیات نظریهای که موردقبول آنهاست با یکدیگر اختلافهایی دارند، اما به صورت کلی اکثریت این افراد معتقدند که تمامی ما انسانها بر روی جرمی دیسک مانند که لبههای آن توسط دیوارهایی یخی محصور شده، قرار گرفتهایم و کل اجرام آسمانی مانند ماه، خورشید و سایر ستارهها در یک ساختار گنبدی مانند بر روی دیسک زمین قرار گرفته و فاصلهای آنها بسیار نزدیکتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
در مورد تاریخچه این نظریه هم میتوان گفت که زمین تخت گرایی عصر حاضر در اواسط قرن 19 و با انتشار برخی نوشتهها از نویسندهای به نام ساموئل روبوتم (Samuel Rowbotham) آغاز شد که تفسیرهای عجیب و غریبی از دانش ستاره شناسی داشت.
در دهه 50 میلادی با تاسیس انجمن بینالمللی زمین تخت (International Flat Earth Society) توجههای بیشتری به این موضوع جلب شد و همانطور که ویرن سوامی (Viren Swami) یکی از روانشناسان اجتماعی برجسته دانشگاهی در انگلستان اظهار کرده است، آنچه که امروز از تئوری زمین تخت در ذهن بسیاری وجود دارد، صحبتهای مختلفی در فضای آنلاین، در مورد افرادیست که زمین را تخت در نظر میگیرند. سلبریتیهای نه چندان معروفی هم مانند رپر آمریکایی B.o.B وجود دارند که هرچند وقت یکبار صحبتهایی را در مورد نظریه زمین تخت مطرح میکنند و اطلاعاتپایهای ستاره شناسی را زیر سوال میبرند.
جنبه روانشناسی باور به تئوری زمین تخت
زمین تخت گرایی در عصر اینترنت آنقدر پدیده جدیدی است که دانشمندان هنوز تحقیقات روانشناسی رسمی بر روی آن انجام ندادهاند و اخیرا اقدامات اولیه برای مطالعه در این رابطه شروع شدهاند. با این حال، تئوری توطئه زمین تخت را میتوان مانند تمامی نظریههای توطئه آمیز دیگر از دیدی کلی بررسی کرد؛ در طول دهههای گذشته روانشناسان بسیاری در موردعلاقه بخشی از اعضای جامعه به زیر سوال بردن مفاهیم پایهای و اطلاعاتی که از منابع گوناگون به دست آنها میرسد، انجام دادهاند و موضوع باور تئوریهای توطئه را از جنبههای گوناگون بررسی کردهاند.
کارن داگلاس (Karen Douglas)، روانشناسی از دانشگاه کنت (University of Kent) انگلستان میگوید که جاذبه چنین نظریههایی چند دلیل اصلی دارد؛ دلیل اول به تلاش برای کسب دانش و دور شدن از ناآگاهی مربوط میشود. به صورت کلی ما انسانها در شرایطی که احساس عدم اطمینان از دور و اطراف خود داشته باشیم، به تئوریهای توطئه علاقه بیشتری نشان میدهیم.
آزمایشهای مختلفی انجام شده که در آنها، کنترل شرایط اطراف به صورت مصنوعی از دست داوطلبان خارج شده و با حس عدم اطمینان ایجادشده، شانس باورپذیر بودن نظریههای دسیسهآمیز برای این افراد بالاتر رفته است. سال گذشته هم مقالهای در ژورنال “Memory Studies” به چاپ رسید که در آن شواهدی مربوط به افزایش تمایل افراد جامعه به قبول تئوریهای توطئه، در زمانی که بحرانهای اجتماعی بزرگ رخ میدهند، ارائه شد.
داگلاس میگوید که باورهای دسیسهآمیز به مخاطب قول دستیابی به نوعی دانش و کنترل که دیگران از آن محروماند را میدهند و به نوعی حس برتری اطلاعاتی را در فرد القا میکنند. به بیان سادهتر، انسانها به صورت کلی خواهان امنیت و کنترل داشتن بر شرایط اطراف هستند و در حالتی که این نیازها ارضا نشوند، تئوری زمین تخت و یا هر تئوری توطئه دیگر روزنه امیدی از کنترل و امنیت را برای فرد ایجاد میکنند.
به علاوه اینها، قرار گرفتن در دسته یا گروهی از همفکران که همگی مفاهیم پایهای را زیر سوال میبرند و دنیای اطراف را به صورت سیاهوسفید میبینند، اعتماد به نفس فرد را بالا برده و باعث میشود که به عنوان مثال، فرد احساس کند در جبههای با همسنگران که همگی زمین تخت گرا هستند، در حال مبارزه با دروغپردازانی است که بر اساس باور این افراد، از طریق گسترش باور گرد بودن زمین کسب درآمد میکنند!
به چالش کشیدن مفاهیم پایهای
مایکل وود (Michael Wood)، یکی دیگر از روانشناسان دانشگاهی در انگلستان میگوید که طرفداران تئوری زمین تخت معمولا از دلیل باور خود به این نظریهها آگاه هستند؛ در بررسیهای فعالیت زمین تخت گرایان در فضای مجازی، وود متوجه این نکته شد که علاقهمندان به این نظریه دسیسهآمیز نمیتوانند تصور قرار گرفتن زمین در فضایی بیکران و وجود اجرام آسمانی بیشمار در کیهان را بپذیرند و ترجیح میدهند که سیاره را مانند گنبدی خصوصی که تمامی کائنات در اطراف آن قرار دارد و به دور آن میگردند، در نظر بگیرند.
وود اظهار کرده است که برخی از مخالفان حقیقت گرد بودن زمین بر اساس باورهای مذهبی به این نتیجه رسیدهاند که محل زندگی ما جرمی دیسک مانند است و برخی دیگر از این افراد هم با قلابی خواندن فرود فضانوردان آمریکایی بر روی ماه در دهههای گذشته، به باورهایی اینچنین میرسند.
سوامی میگوید که در تالارهای گفتمان زمین تخت، اکثر افراد از سازمانهایی مانند ناسا متنفرند و حتی تلاشهای کمپانیهای خصوصی هوافضا را دسیسه میدانند؛ یکی دیگر از دلایل بروز چنین پدیدهای، دشواری نسبی فهمیدن فیزیک و طور کلی، علوم مختلف است و باید در نظر داشت که پناه بردن به تئوری زمین تخت بسیار راحتتر از صرف وقت، هزینه و انرژی برای فهمیدن دلایل گوناگون گرد بودن زمین است.
جالب است بدانیم که گردی زمین باوری نیست که انسان از ابتدای زندگیاش، به صورت ذاتی آن را پذیرفته باشد و بررسیها نشان دادهاند که با وجود اینکه کودکان از دوران ابتدایی میدانند که زمین گرد است، تصور درستی از نحوه عملکرد نیروی جاذبه و اجرام آسمانی گرد نداشته و بر اساس مشاهدات خود در دنیای اطراف، سیاره را تخت فرض میکنند. با این حال تا سن 13 سالگی دانش کودکان در مورد زمین دقیقتر و دقیقتر میشود و از مرحلهای به بعد، گرد بودن زمین را بهتر درک میکنند.
متاسفانه تحقیقات نشان دادهاند که در صورت تثبیت باور تئوریهای توطئه در شخص، تغییر نظر او کار دشواری میشود و چون انسان به صورت کلی علاقه شدیدی به حفظ باورهایش دارد، بحث و گفتگوی بیشتر برای متقاعد کردن طرفداران نظریههای دسیسهآمیز تنها شرایط را بدتر میکند.
سوامی معتقد است که به صورت کلی، اگر با یک زمین تخت گرا در مورد گرد بودن زمین بحث کنیم، طرف مقابل وارد فرآیندی به نام «مقاومت روانی» (Psychological reactance) شده و باورش به تخت بودن زمین قویتر میشود.
این دانشمند در انتهای یکی از مصاحبههایش گفته که بهترین راه برای جلوگیری از تثبیت باورهای اینچنین، اقدامات پیشگیرانه است؛ او میگوید که افراد دارای مهارتهای تفکر تحلیلی و انتقادی کمتر دچار باورهای دسیسهآمیز میشوند. میتوان از دوران کودکی چنین مهارتهایی را در اعضای در حال رشد جامعه تقویت کرد و به بچهها یاد داد که برای برطرف کردن مشکلات و فهم دنیای اطراف، به فکر و ذهن خود اتکا کنند و باورهای مختلف و همچنین خرافات عجیب و غریب و بیپایه و اساس را بدون دلیل و منطق قبول نکنند.