دهه 1950 میلادی را باید دوران تب اتمی دانست. کشورهای دارای فناوری هستهای نظامی دست به ساخت هرچیزی زده بودند و فقط جای خودکار اتمی خالی بود! زیردریایی هواپیمابر نیز یکی از دیگر از طرحهای آن دوران است که نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در پی ساخت آن بود.
در دوران پر تنش جنگ سرد و هنگامی که تب جنگ افزارهای اتمی رواج بالایی داشت، نیروی دریایی آمریکا به فکر ساخت یک بستر دریایی جدید برای حمل هواپیما افتاد. حاصل این درخواست طرح زیردریایی هواپیمابر AN-1 بود که یک شناور زیرسطحی بسیار بزرگ با پیشران اتمی بود و میتوانست 8 فروند جت جنگنده که همراه خود داشت را در مدتی کمتر از 8 دقیقه به پرواز در آورد. گرچه این زیردریایی هرگز ساخته نشد، اما نگاهی به مشخصات در نظر گرفته شده برای آن میتواند جالب باشد.
قدرت به شدت ویرانگر جنگ افزارهای اتمی علیه اهداف دریایی یکی از دلایلی بود که پنتاگون را بر آن داشت تا به راهکاری دیگر متفاوت از ناو هواپیمابر فکر کند. برای این منظور دو طرح تدوین شد که اولی ساخت یک جت جنگنده دوزیست با قابلیت نشست و برخاست از روی آب بود. البته این طرح با ساخت هواپیمای XF2Y سی دارت (Sea Dart) به دست کمپانی هوافضای آمریکایی کانویر (Convair) و سقوط یکی از آنها که منجر به کشته شدن خلبان آزمایشگر شد، کنار رفت.
طرح دوم استفاده از زیردیایی هواپیمابر بود. این طرح مفهومی که با نام AN-1 شناخته میشد، نمونهای تغییر یافته از زیردریایی اتمی موشک انداز کلاس هالیبوت (Halibut) بود. هالیبوت یک زیردریایی منحصر به فرد بود که برای شلیک موشکهای کروز SSM-N-8 ریگولوس (Regulus) ساخته شد. از آنجا که این زیردریاییها برای شلیک موشک بودند، با 150 متر داراز و 13 متر پهنا از بیشتر شناورهای زیرسطحی بزرگتر بود و 6 پرتابگر برای موشکهای ریگولوس داشت.
زیردریاییهای کلاس هالیبوت موشکها را در آشیانهای که درون بدنه ساخته شده بود نگهداری میکردند. هر موشک ریگولوس اندازه یک جنگنده جت کوچک بود. هنگام شلیک، ریل پرتابگر موشک باز شده و موشک از روی آن شلیک میشد. ناگفته نماند ریگولوس نخستین موشک اتمی در دنیا بود!
این زیردریاییها زیر آب تا 40 کیلومتر بر ساعت سرعت داشتند و مجهز به پیشران 15 هزار اسب بخاری دارای سوخت هستهای بودند. این زیردریایی میتوانست با یک بار سوخت گیری بدون محدودیت برد به هرجای دنیا سفر کند. همچنین برای محافظت از خود دارای 8 لوله 533 میلیمتری پرتاب اژدر بود که از این تعداد 6 عدد در جلو و دو لوله پرتابگر دیگر در عقب زیردریایی قرار داشتند.
در طرح AN-1 هشت عدد جنگنده برای حمل توسط زیردریایی در نظر گرفته شده بود. این جنگندهها که توسط کمپانی هوافضا، امنیتی و دفاعی آمریکایی بوئینگ (Boeing) طراحی شده بودند، ساختاری مانند تیغ داشتند. این جنگندهها برای به پرواز در آمدن توسط ریل بالا آورده و با استفاده از 3 موتور توربوجت مدل SE-105 که هریک بیش از 102 هزار نیوتون رانش تولید میکردند، به صورت عمودی به آسمان پرتاب میشد. این موتورها ساخت ساخت کمپانی دفاعی و هوافضای آمریکایی کورتیس-رایت (Curtiss-Wright) بودند. پس از به پرواز در آمدن جنگنده، دو عدد از موتورها رها شده تا در آب بیوفتند و برای استفاده مجدد بازیابی شوند. گرچه این هواپیما هرگز ساخته نشد، اما تخمین زده میشد هنگام پرواز به سرعت 3 ماخ (به طور ساده سه برابر سرعت صوت) برسد.
یکی از کارشناسان نظامی دریایی میگوید که موشکهای کروزی که در آن دوره استفاده میشد ابعادی مشابه جنگندهها داشتند. پس بدین ترتیب یک زیردریایی با توانایی پرتاب موشک کروز، میتوانست جنگنده را نیز به پرواز در آورد. وی میافزاید مشکل اصلی فرود آمدن هواپیما بود. طرح بوئینگ که یک جنگنده عمود پرواز بود، میتوانست هنگام نشستن در حالی که موتور آن به سمت پایین است، به صورت عمودی فرود آید. طرح مفهومی بوئینگ در چندین هواپیمای آزمایشی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد با وجود داشتن اعتمادپذیری بالا، کنترلش به شدت سخت است. به صورتی که برای فرود خلبان ناچار است در حالی که سر و ته قرار دارد و از بالای شانه به عقب خود نگاه میکند، هواپیما را فرود آورد.
در دهه 1950 ارتش آمریکا همواره در آستانه جنگ اتمی قرار داشت و در آن بحبوحه اتمی، طرح زیردریایی هواپیمابر AN-1 میتوانست به شدت مفید و کاربردی باشد. چنین شناوری گرچه قادر به حمل شمار بالایی جنگنده و اعزام به یک جنگ کلاسیک نبود، اما میتوانست بدون آنکه کشف شود وارد حریم دریایی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و یا متحدان آن همچون چین شده، خود را به ساحل دشمن برساند و جنگندههای مسلح به بمب اتمی را به سمت اهدافی در قلب خاک دشمن راهی کند. از مزایای نقشه فوق این بود که دشمن هرگز نمیتوانست احتمال، زمان یا مسیر حمله جنگندههای مهاجم را پیشبینی و خود را برای مقابله با آن آماده کند.
همچنین این زیردریایی هواپیمابر میتوانست در سواحل آمریکا، اروپا یا آسیا زیر آب پنهان بماند و در صورتی که دشمن اقدام به حمله هوایی و اعزام هواپیماهای مسلح به جنگ افزارهای اتمی میکرد، زیردریایی در کوتاهترین زمان ممکن جنگندههای خود را به منظور رهگیری تهدیدها به آسمان بفرستد و جنگندهها نیز با استفاده از تسلیحات هوا به هوا جلوی تهاجم دشمن را در همان لحظات آغازین حمله گرفته و هواپیماهای دشمن را بسیار دورتر از خاک خودی نابود کنند. مجددا عدم امکان پیشبینی محل استقرار این زیردریاییها سبب میشد دشمن نداند از کدام طرف حمله کند و بدین ترتیب موفق به انجام حمله هوایی غافلگیرانه نشود.
زیردریایی هواپیمابر AN-1 یک طرح جلوتر از زمان بود. امروزه با ظهور موشکهای ضدکشتی هایپرسونیک بار دیگر ناوهای هواپیمابر بزرگ در معرض خطر قرار دارند. گرچه این شناورهای پیل پیکر توسط چندین ناو، ناوشکن و همچنین زیردریایی تهاجمی همراهی میشوند و همگی مجهز به پدافند چندلایهای برای مقابله با طیف گستردهای از تهدیدها، از موشکهای بالستیک گرفته تا موشکهای کروز و حتی اژدر هستند، اما استفاده از زیردریایی هواپیمابر همچون 60 سال پیش مجددا میتواند راهکاری کاربردیتر و ایمنتر باشد. زیردریاییهایی که امروزه هواپیماهای بدون سرنشین را پرواز درآورده و بازیابی میکنند میتوانند در آینده نقش ناوهای هواپیمابر را نیز ایفا کنند.
ارتش ایالات متحده آمریکا پیشتر پهپادهای رزمی بسیار و زیردریاییهایی بسیار بزرگتر از AN-1 ساخته است. در اینجا فقط مسئله زمان است که چه زمانی این دو با یکدیگر ادغام و ترکیبی از پنهانکاری و توان رزمی و تهاجمی هوایی بالا داشته باشیم. پهپادهای پنهانکار و رادارگریز هوشمندی را در نظر بگیرید که توسط یک زیردریایی ساکت و پنهانکار به قلب قلمرو دشمن حمل شده و بی آنکه مشخص شود چه زمانی و از کجا آمدند، بدون کشف شدن توسط دشمن دست به انجام حمله هوایی علیه اهداف مهم و حیاتی دشمن بزنند.