هنری فورد

10 واقعیت جالب در مورد هنری فورد ٬ موسس کمپانی فورد

موسس کمپانی خودروسازی فورد٬ هنری فورد (Henry Ford) زندگی ماجراجویانه‌ای داشت. او نخستین خط تولید انبوه اتومبیل را راه اندازی کرد و پس از آن٬ کار روی ساخت یک ماشین پرنده را آغاز کرد. در این مقاله می‌خواهیم به 10 واقعیت جالب زندگی این مخترع و کارآفرین فقید آمریکایی بپردازیم.

اکثر مردم هنری فورد ٬‌ موسس کمپانی فورد موتور٬ یکی از بزرگ‌ترین و شناخته‌شده‌ترین خودروسازان در جهان را می‌شناسند. اگر در کلاس تاریخ به حرف‌های معلمتان توجه کرده باشید٬ قطعا می‌دانید که فورد برای راه اندازی خط تولید که انقلابی در صنعت خودروسازی به پا کرد٬ مورد ستایش قرار می‌گیرد. فورد به لطف این نوآوری در خط تمونتاژ توانست یکی از اهداف بزرگ زندگیش را به سرانجام برساند؛ هدف آن ساخت اتومبیلی مقرون به صرفه بود که اغلب مردم بتوانند آن را خریداری کنند.

پس از دهه‌ها تلاش سخت٬ فورد موفق به تولید ٬Ford Model T نخستین وسیله‌ی نقلیه‌ای شد که به اندازه‌ی کافی برای خرید توسط شهروندان رده‌ی متوسط جامعه ارزان بود. هنری فورد همیشه به دنبال نوآوری و اختراع بود که همین باعث جالب شدن زندگی شخصی او شده است. در ادامه ما می‌خواهیم به 10 واقعیت جالب در مورد هنری فورد ٬ کارآفرین٬ مخترع٬ نویسنده و نظریه پرداز آمریکایی بپردازیم.

او در یک مزرعه بزرگ شد

هنری فورد به عنوان یک مخترع بزرگ٬ کار خودش را به عنوان یک پسر روستایی فروتن آغاز کرد. او همراه دو برادر و دو خواهر خود در مزرعه‌ای واقع در میشیگان بزرگ شد. پس از درگذشت مادرش٬ پدر فورد مصرانه خواستار این شد که او مدیریت مزرعه‌ای که در آن بزرگ شده را در دست گیرد. با این حال خود فورد هیچ علاقه‌ای به زندگی در مزرعه نداشت و مهندسی به تمام فکر و ذکر او تبدیل شده بود. سرانجام او در سن 16 سالگی خانه را ترک کرد تا به یک شاگرد مکانیک در شهر دیترویت تبدیل شود.

او با توماس ادیسون ارتباط نزدیکی داشت

جای نعجب ندارد که این دو مغز متفکر در اوایل قرن بیستم با یکدیگر ارتباط نزدیکی داشته باشند. در ابتدا فورد برای ادیسون کار می‌کرد. او به عنوان یک مهندس در شرکت Edison Illumination مشغول فعالیت شده بود. وی کار خودش را در سال 1891 آغاز کرد و درست دو سال بعد٬ مقام او مهندس ارشد شرکت ارتقاء پیدا کرد.

هنری فورد

فورد از زمان کار خودش در این شرکت٬ ارتباط نزدیکی را با ادیسون ایجاد کرده بود. در حقیقت او پیش از آن که بخواهد شرکت خودروسازی پرآوازه‌ی خودش را تاسیس کند٬ تلاش کرد تا با همکاری ادیسون یک شرکت خودروسازی به نام «دیترویت اتومبیل» را تاسیس کند.

او آخرین نفس ادیسون را به یادگار نگه داشته است

این واقعیت چیزی بیش از یک مورد عجیب است. اصلا چطور می‌شود نفس کسی را یادگاری نگه داشت؟ ظاهرا هنگامی که ادیسون در بستر مرگ قرار داشته٬ فورد آخرین نفس او را در داخل یک لوله‌ی آزمایشگاهی ذخیره کرده است. شما می‌توانید این لوله را در موزه هنری فورد مشاهده کنید. بیشتر می‌توان این کار هنری فورد را شاعرانه توصیف کرد.

در اوایل زندگی٬ فورد یک راننده اتومبیل‌های مسابقه‌ای بود

علاوه بر ساخت٬ فورد به رانندگی خودرو نیز علاقه‌مند بود. او اوایل دوران بزرگسالی خودش را علاوه بر کار روی مهندسی و آموختن به عنوان یک مکانیک و مهندس٬ به عنوان یک راننده اتومبیل‌های مسابقه‌ای گذراند. او می‌توانست به دانشی که داشت تکیه کرده و اتومبیل خود را نیز به خوبی تعمیر کند.

هنری فورد

او تقریبا یک سناتور بود

در سال ٬1918 هنری فورد به حذب دموکارت پیوست و امید داشت که به یک سناتور تبدیل شود. در زمان ریاست جمهوری وودرو ویلسون از وی درخواست شد تا به عنوان یک دکومرات از سنای میشیان برگزیده شود و او نیز متقاعد شده بود. با این حال فورد تمایلی به فعالیت در یک دفتر کار سنتی نداشت. فورد به امتناع از پرداخت حتی 1 دلار برای تبلیغات معروف است.

با وجود پافشاری وودرو ویلسون مبنی بر راه اندازی کمپین تبلیغاتی توسط فورد٬ خود وی بر این باور بود که اگر مردم بخواهند او یک سناتور شود٬ به هر حال به او رای خواهند داد و نیازی به این کمپین نیست. در هر صورت فورد یک سناتور رسمی نشد. اون بدون هرگون تبلیغی موفق به کسب 4500 رای شد که تنها چند رای کمتر از حد نصاب برای تبدیل شدن به یک سناتور بود.

آیا او در تعطیلات آخر هفته هم به اختراغ می‌پرداخت؟

فورد برای مقدار کار 5 روز در هفته٬ 40 ساعت کار که اغلب شهروندان طبقه کارمند در ایالات متحده با آن آشنا هستند٬ شناخته می‌شود. این تغییری از برنامه‌ی معمول و رایج بود. برنامه‌ی پیشین شامل 6 روز٬ به طور خاص 48 ساعت کار در هفته بود.

فورد معتقد بود باید کارمندان را برای حفظ کاراییشان٬ سلامت و شاداب نگه داشت. او همچنین بر ای نباور بود که افرادی با زمان آزاد زیاد٬ پول بیشتری خرج می‌کنند و این بر اقتصاد کشور اثر مثبت می‌گذارد.

او غرق در ادبیات بود

این نکته نباید برای هرکسی که کتاب دنیای قشنگ تو (Brave New World) را مطالعه کرده چیز جدیدی باشد. دنیای قشنگ تو یک رمان طنز آمیز است که بر آینده‌ای دودویی متمرکز است. به طور مثال در این کتاب از عبارت «فورد ما» به جای پروردگار ما استفاده شده است. همه چیز در این کتاب نشان دهنده‌ی نزدیک بودن فورد به هنر در اوایل قرن بیستم است.

شهر فوردلندیا

فورد رویاها و آرزوهای زیادی داشت، اما در اکثر مواقع او فردی بود که ایده‌هایش را عملی می‌کند. به همین خاطر است که او را به عنوان مردی بزرگ با هدف تولید انبوه اتومبیل‌هایی که مردم عادی نیز قادر به خریدن آن‌ها هستند، می‌شناسیم. این یک ایده‌ی بسیار بزرگ از سوی فورد بود که سرانجام به آن رسید.

با این حال فورد همانند هر شخص موفق دیگری، عاری از هرگونه اشتباه نیز نبود. شاید یکی از قابل ذکر‌ترین مواردی که کمتر در مورد فورد شنیده بودید، خرید زمین بزرگی در آمازون و تلاش برای احداث یک شهر به نام «فوردلندیا»باشد.

قطعه زمینی که قرار بود به یک منطقه مسکونی به نام فوردلندیا تبدیل شود، درست در وسط جنگل آمازون بود که نزدیک‌ترین شهر با آن ساعت‌ها فاصله داشت. فورد امیدوار بود این مکان را تاسیس کند و در آن به تولید لاستیک مخصوص تایر اتومبیل‌ها بپردازد. افراد محلی آن منطقه کسب و کار فورد را رد کردند و فوردلندیا خیلی سریع شکست خورد. با وجود تمام موفقیت‌هایش٬ فورد چنین شکست‌های بزرگی را نیز در زندگی خود تجربه کرده بود. این نشان می‌دهد٬ هر شکستی می‌تواند پلی به سوی موفقیت باشد و به معنای شکست خوردن کامل فرد نیست.

او تلاش کرد یک خودرو پرنده بسازد

اشتیاق مهندسی فورد فراتر از تولید اتومبیل‌های معمولی بود. او پس از آنکه موفق به راه اندازی خط تولید انبوه خودرو شد و امپراتوری خود را تاسیس کرد٬ جاده‌ها را کوچک دید و به سمت آسمان چشم دوخت. فورد ابتدا در طول جنگ جهانی اول به تولید هواپیماهای جنگی پرداخت. با این حال در همینجا توقف نکرد و به فکر تولید یک خودرو پرنده افتاد. این رویاییست که هنوز هم شرکت‌های خودروسازی به آن دست نیافته‌اند.

هنری فورد

او توانست نمونه‌ی اولیه‌ی ماشین پرنده‌ی خودش را تولید کند. با این وجود در طول آزمایش ناموفق بود و راننده‌ی آن نیز کشته شد. بنابراین پروژه در نیمه‌ی راه رها شد.

دادخواست 6 سِنتی

در سال ٬1919 فورد یک دادخواست تهمت علیه شرکت شیکاگو تریبون را تنظیم کرد. او در اصل به دنبال دریافت غرامت 1 میلیون دلاری بود٬ اما تریبون  فورد را یک خیال‌گرای بی‌سواد خواهند و لقب آشوبگر را به آن داد. این دادخواست پیچ و تاب‌های جالبی داشت. در نکته‌ای جالب تریبون یک سوال تاریخی از فورد پرسید٬ اما او نتوانست سال انقلاب آمریکا را به صورت صحیح پاسخ دهد. در انتها٬ فورد موفق به کسب 1 میلیون دلار نشد و فقط 6 سنت گرفت. این حتی به اندازه‌ی دست‌مزد وکیلش نیز نبود.

هنری فورد مرد کاملی نبود٬ بسیاری از پروژه‌های او ناموفق بودند و لایق دریافت جایزه‌ی «پدر سال» نبود. با این حال٬ هیچ شکی نیست که رد پای او نه تنها در ایالات متحده٬ بلکه در جهان نیز به جای مانده است. هدف او ساخت نخستین خودرو مقرون به صرفه برای عموم مردم بود و همین هدف باعث ایجاد تحولی در صنعت حمل و نقل شد.

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*

6 دیدگاه

  1. ذهن پویا و فعالی داشته واسه خودش

  2. الا یه دورانی بود عصر طلایی توی قرن 19 واقعا خیلی پیشرفت کرد

  3. یک فراماسونه شکست خورده