برای همه ما اتفاق افتاده است که با وجود تلاش بسیار برای خلاص شدن از شر بسیاری از افکار باز هم قادر به کنترل آنها نیستیم و این افکار هستند که به راحتی بازگشته و نشان میدهند که غیر قابل نظارت هستند.
افکار انسان در موارد بسیاری غیر قابل کنترل است تا جایی که تلاش های بیوقفه بشر برای کنترل افکار خود راه به جایی نمیبرد و در نهایت ما مجبور هستیم تن به حضور آنها بدهیم، اما چرا کنترل انسان بر افکارش تا این حد ضعیف است.
در سنت بودایی ذهن انسان به میمون تشبیه میشود؛ علت این تشبیه زیبا و بجا نیز بر میگردد به تمایل ذهن به پرسه زدنها و بینظمیهای همیشگی، بیعلاقگی آن به نظم و پایداری و تمایل موذیانه ذهن به بیثباتی. ما هم در اینجا این مقایسه باستانی از سنت بودایی را میپذیریم، زیرا تحقیقات جدید نشان داده است کنترل انسان بر افکارش چیزی در حدود صفر است.
افکار انسان؛ گرفتار در چنبره ناخودآگاه
گاهی هر چقدر تلاش میکنیم تا از شر برخی افکار راحت شویم، نمیتوانیم. انگار این فکرها متعلق به ما نیستند و از حیطه کنترل ما خارج هستند. اخیرا محققان با انجام پژوهشهایی درصدد بودهاند تا چرایی این فرایند را تشخیص دهند.
در این تحقیق مشخص شد انسان هر قدر هم تلاش کند نمیتواند به سرعت خود را از شر افکارش برهاند. در واقع سرکوب لحظهای افکار غیر ممکن است. بطور مثال اگر به شما رنگ قرمز را نشان دهند و سپس از شما بخواهند به رنگ قرمز فکر نکنید، اتفاق جالبی میافتد؛ شما هر قدر تلاش کنید نمیتوانید به رنگ قرمز فکر نکنید. علت آن به حضور فکر رنگ قرمز در کورتکس بصری مغز بازمیگردد.
در واقع حضور افکار در ناخودآگاه انسان باعث میشود این افکار در لایههای زیرین ذهن جا خوش کرده و هر وقت که مایل باشند به سطح خودآگاه بیایند و توان خود را در مقابل قدرت کنترل انسان نشان دهند.
همچنین بخوانید:
اسناد محرمانه پروژه سلاح های کنترل ذهن دولت آمریکا منتشر شد!
پژوهشگران پس از انجام این تحقیق به این نتیجه رسیدند که افکار در لایههای ناخودآگاه میتوانند به سطح بیایند و تصمیمات و رفتار ما را از خود متاثر ساخته و حتی افسار کنترل افکار و رفتار ما را در دست بگیرند.
در موارد بسیاری شاهد بودهایم که فردی عزم خود را جزم میکند تا سیگار را کنار بگذارد، اما این فرد نمیتواند به راحتی خود را از شر فکر سیگار رها کند. فکر سیگار آنچنان به او فشار میآورد تا در نهایت تن به کشیدن مجدد سیگار بدهد.
فکر سیگار در ذهن او جولان میدهد و او نمیتواند این فکر را سرکوب کند. در واقع کنترلی بر فکر سیگار وجود ندارد. بر این اساس شاید انسان قادر نباشد خود را از شر افکار مزاحم رها کند.
با این وجود پژوهشگران احتمال میدهند یک راه برای خلاصی از شر برخی افکار وجود داشته باشد و آن ایجاد افکار جایگزین است یعنی به جای اینکه فکرهای قبلی را سرکوب کنید سعی نمایید با ایجاد تفکرات جدید جای افکار قدیمی را پر کنید.
محققان این فرایند را تعویض فکری نام نهادهاند و معتقدند که این روش میتواند برخی افکار ناخواسته را از ساحت ذهن کم رنگ نماید.
البته پژوهشگران به نکته جالب دیگری نیز اشاره دارند. اینکه در صورت تسلط انسان بر آنچه که به ذهن آگاهی موسوم است، میتواند نقش مهمی در کنترل تفکرات خود داشته باشد. شاید این همه تاکیدی در برخی از نحلههای فکری و نیز بودیسم بر مراقبه میشود به خاطر رسیدن به حداقل توانایی و مهارت برای کنترل ذهن است تا بتوان این میمون سرکش و بازیگوش ذهن را وادرا نمود کمی نظم و پایداری را رعایت نماید و به انسان امکان دهد تا کنترل بیشتربی بر تفکرات خود و در نتیجه تصمیمات و رفتارهایش داشته باشد.