نظریه ریسمان چیست؟

بسیاری از فیزیک دوستان نظریه ریسمان (String Theory) را تلاشی برای متحد کردن دو ستون علم فیزیک در قرن بیستم، یعنی مکانیک کوانتومی و نظریه نسبیت آلبرت انیشتین می‌دانند که با یک چارچوب فراگیر می‌تواند تمام واقعیت‌های فیزیکی را تعریف کند.

هنگامی که فیزیکدانان تمامی ذرات بنیادی را حلقه‌های یک بعدی یا ریسمانی در نظر می‌گیرند که هرکدام در فرکانس‌های مختلف ارتعاش پیدا می‌کنند، درک فیزیک آسان‌تر می‌شود. نظریه ریسمان به فیزیکدانان اجازه تطابق قوانین حاکم بر ذرات موسوم به «مکانیک کوانتومی» با قوانین حاکم بر فضا-زمان موسوم به «نسبیت عام» و متحد کردن چهار نیروی بنیادی طبیعت در یک چارچوب واحد را می‌دهد، اما مشکل در این است که نظریه ریسمان تنها در یک جهان با ابعاد ۱۰ یا ۱۱ بعدی کاربرد دارد و به درد ابعاد فضایی فشرده نمی‌خورد.

نظریه استرینگ به طور کلی مبحث و دیدگاهی در فیزیک نظری و بیشتر مربوط به حوزهٔ فیزیک انرژی‌های بالاست. این نظریه در ابتدا برای توجیه کامل نیروی هسته‌ای قوی به وجود آمد، اما پس از چندی با گسترش کرومودینامیک کوانتومی کنار گذاشته شد و در حدود سال‌های ۱۹۸۰ دوباره برای اتحاد نیروی گرانشی و برطرف‌کردن ناهنجاری‌های تئوری ابر گرانش با «انقلاب تئوری رشته» به مجامع علمی بازگشت؛ بنابر آن، ماده در بنیادین‌ترین صورت خود نه ذره بلکه ریسمان مانند است. در ادامه و در سال ۱۹۹۵ فیزیکدانان با ترکیب این نظریه با نظریه گرانش زیاد توانستند به ساختار فعلی و مورد قبول نظریه String دست پیدا کنند.

نگاهی به چیستی نظریه رسیمان

نظریه ریسمان

نظریه ریسمان تلاشی برای متحد کردن دو ستون علم فیزیک در قرن بیستم است

گونه‌های مختلفی از نظریه رسیمان وجود دارد، اما اکثر آن‌ها گزینه‌های خوبی برای توضیح طبیعت و مواد پیرامونمان نیستند و در نتیجه می‌توان گفت دو نوع نظریه ریسمان داریم که به شرح زیر هستند:

  1. ریسمان بوزونی
  2. اَبَرریسمان

ریسمان بوزونی:

اولین و ساده‌ترین گونه نظریه ریسمان به شمار می‌رود و به ۲۶ بعد برای هم‌خوانی با ضوابط و پیش‌فرض‌های فیزیکی (مانند تقارن لورنس) احتیاج دارد. متأسفانه در طیف ذرات آن تاکیون (ذره‌ای که سریعتر از نور حرکت می‌کند) وجود دارد، بنابراین قادر نیست مدلی از طبیعت باشد. همچنین از آمار بوز پیروی می‌کند؛ به همین خاطر به‌طور طبیعی نمی‌تواند توصیف‌گر ذراتی مثل الکترون باشد. البته این نظریه در توصیف ذرات میدانی مانند گراویتون‌ها و فوتون‌ها موفق است.

اَبَرریسمان:

با استفاده از فرض ابرتقارن (یعنی در مقابل هر ذره بوزی ذره‌ای فرمیی داریم) نظریه است که قابلیت آن را دارد که توصیف‌گر طبیعت باشد. تعداد ابعاد مورد نیاز در ابرریسمان غالباً ده است. در حال حاضر پنج نظریهٔ ابرریسمان وجود دارند که می‌توانند توصیف‌گر طبیعت باشند. این پنج نظریه شامل گونه I، ‏ IIA ‏ IIB و دو نظریه ابرریسمان دیگر که به هتروتیک معروف‌اند می‌شود.

نظریه استرینگ که از آن با نام تئوری همه چیز (Theory of Everything) نیز یاد می‌شود، توانسته به ما در درک اجسام دو بعدی و پنج‌بعدی کمک کند و اطلاعات خوبی از دوگانگی‌های متصل‌کننده و یکتاساز به لطف کنجار رفتن فیزیکدانان با این نظریه حاصل شده است.

نظر شما در باره این نظریه علمی چیست؟ آیا به طور کلی به فیزیک علاقه دارید؟ نظرات خود پیرامون نظریه ریسمان را با سایر کاربران گجت‌نیوز به اشتراک بگذارید.