این احتمال وجود دارد که انسان هوموساپینس یا همان انسان مدرن عامل مرگ نئاندرتال ها نبوده باشد و آنها بنا به دلایل دیگری منقرض شده باشند.
شاید این تصور که انسان مدرن عامل انقراض نئاندرتال ها بوده است تصوری اشتباه باشد. این احتمال وجود دارد که عوامل دیگری بستر لازم برای انقراض انسان نئاندرتال را فراهم کرده باشد.
در دنیای دیرینه شناسان، یک اجماع نسبتا محکم وجود دارد که بر اساس آن انسان مدرن در نهایت مرگ و انقراض نئاندرتال ها را رقم زده است. اما تحقیقات جدید به عمل آمده این فرضیه را تا حد زیادی زیر سوال برده و احتمالات جدیدی را مطرح کرده است.
نئاندرتال ها در حدود ۴۰ هزار سال پیش بتدریج از روی زمین محو شدند. آنها دارای فرهنگی غنی بوده و آناتومی بدنشان به گونه ای بود که می شد مشابهت های بسیاری بین آن و آناتومی بدن انسان مدرن کشف کرد. اما چرا انسان های نئاندرتال به یکباره از روی زمین محو شدند؟
این فرضیه که رقابت نئاندرتال ها با انسان مدرن زمینه انقراض آنها را فراهم کرد فرضیه ای محکم اما قابل نقد و بحث و بررسی بود. بر همین اساس تحقیقات همچنان ادامه داشت تا منشا این انقراض مشخص گردد. پژوهش جدید به عمل آمده نشان می دهد که ممکن است ما انسان های مدرن عامل مرگ نئاندرتال ها نباشیم و اگر این موضوع درست باشد می تواند انسان مدرن را از عذاب وجدان تاریخی برهاند.
پژوهشگران نروژی عقیده دارند، انقراض نئاندرتال ها ممکن است ناشی از یک شانس بد جمعیت شناختی باشد. آنها در جریان پژوهش خود سعی کردند از فرضیه مبتنی بر انقراض نئاندرتال ها توسط انسان مدرن فاصله گرفته و توجه خود را بر عوامل دیگر متمرکز نمایند.
سه فاکتور جدید تاثیر گذار در انقراض نئاندرتال ها
آنها در نهایت به سه فاکتور و یا عامل رسیدند که می توانند جمعیت های کوچک را از خود متاثر سازند. این عوامل شامل موارد زیر می شود؛ خویش آمیزی یا inbreeding که به معنای آمیزش بین جمعیت های گیاهی و جانوری است که از نظر ژن شناختی به هم نزدیک اند. دوم اثر آللی یا Allee effects به عنوان یک پدیده بیولوژیکی که در آن، یک جمعیت کوچک، میانگین توانایی زیستی افراد گروه را کاهش میدهد و در نهایت اتفاقات تصادفی (نوسانهای تصادفی در نسبت زاد و ولدها، مرگ و میرها و جنسیتها) که بقای گروههای کوچکتر را در وضعیت بدی قرار میدهد.
یافته های فوق در تطابق با این موضوع است که چرا برخی نئاندرتال ها موفق شدند برای هزاران سال دیگر نیز به بقا خود ادامه دهند. فراموش نکنیم که عوامل فوق بر روی گروه های جمعیتی کم تاثیر می گذارد و گروه های جمعیتی نئاندرتال هم کم جمعیت بوده است تاجاییکه احتمال می رود جمعیت آنها بین ۵ تا ۷۰ هزار بوده است.
در این میان انسان مدرن هم نقش داشته، اما نقش آن ربطی به تسخیر منابع و رقابت با انسان نئاندرتال ندارد. در واقع آمیزش جنسی انسان مدرن با نئاندرتال ها شانس خویش آمیزی یا درون زایی را برای آنها کمتر کرد. جمعیت انسان مدرن روز به روز بیشتر شده و شانس درون زایی نئاندرتال ها هم روز به روز کمتر شد.
بر اساس مطالعات انجام شده و شبیهسازیهای صورتگرفته، این فاکتورها بتنهایی برای توضیح انقراض نئاندرتالها در طول یک دوره ۱۰۰۰ ساله کافی بودند.
نا گفته نماند که انسان نئاندرتال علیرغم انقراض کامل خود و سپردن زمین به دست انسان هوموساپینس، همچنان یادگاری از خود به جای گذاشته است که تا امروز هم ادامه دارد. دی ان ای این گونه در انسان مدرن به یادگار مانده است تاجاییکه می توان گفت ۲ درصد دی ان ای انسان های اروپایی و آسیایی متعلق به نئاندرتال ها است و این بدان معناست که آنها با انسان مدرن رابطه زناشویی داشته اند.