سربازها یا بهتر بگوییم ابرسربازهای سایبورگ گزینه ای است که می تواند معادلات بسیاری از جنگ ها را بر هم بریزد، بر این اساس ارتش آمریکا خواهان استخدام آنهاست، اما هنوز شرایط و بستر لازم فراهم نیست.
ابرسربازان سایبورگ می توانند در جنگ ها دست به اقداماتی بزنند که از عهده سربازهای عادی خارج است. لذا ارتش آمریکا برای استخدام این گونه از انسان-ربات ها چراغ سبز نشان داده است. با این وجود شرایط مورد نیاز به طور کامل فراهم نشده است.
ابرسربازان سایبورگ محصول بیومهندسی و چندین حوزه تحقیقاتی دیگر هستند. سربازان بسیاری در طول جنگ مجروح شده و مجبور می شوند تا با استفاده از فناوری های پیشرفته نقص ها و کمبودهای خود را جبران کنند. اینکه یک سرباز مبادرت به استفاده از پای مصنوعی و یا یک چشم مصنوعی بنماید مشکلی ایجاد نمی کند، بلکه داستان از جایی شروع می شود که قطعه فناورانه مورد استفاده بسیار پیشرفته بوده و به سرباز سایبورگ توانمندی متفاوتی بدهد.
تکلیف وزارت دفاع و ارتش آمریکا با انسان ربات نما هنوز مشخص نیست و بازتابهای اخلاقی و حقوقی و نیز شیوه تعاملی سرباز سایبورگ در جامعه و در جبهه هنوز مبهم است. با این وجود فناوری هر روز محصول جدید معرفی می کند و بتدریج بیم آن می رود که انسان هایی معلول پس از درمان تبدیل به ابرانسان شده و از توانمندی بسیار بالاتری نسبت به انسان عادی برخوردار شوند.
چالش های اخلاقی انسان سایبورگ
ارتش آمریکا آینده ای را پیش بینی می کند که در آن سربازان می توانند از طریق تقویت های چشمی، شنوایی، عضلانی و حتی عصبی مانند پوشش های شبکیه یا ایمپلنت های عصبی به طرز بی سابقه ای تقویت شوند. شاید طراحی مجدد انسان و آماده سازی آن برای جنگ با چالش های علمی و فنی بسیاری همراه باشد، اما از آنها مهمتر چالش ها حقوقی و اخلاقی هستند که می تواند در راس تمامی مشکلات پیش روی بشر عرض اندام کنند.
داشتن یک پای مصنوعی بازتاب اخلاقی و حقوقی ندارد که مردم را نگران نماید، اما سربازی که با پای مصنوعی قادر به دویدن با سرعت های فرا انسانی شود می تواند بازتاب های بسیاری داشته باشد. حال هر قدر که انسان سایبورگ مجهز به فناوری های بیشتری باشد به یقین به ابر انسان نزدیک تر شده و نگرانی ها نیز به مراتب بیشتر خواهد شد.
اما رابطه سربازهای سایبورگ با سربازهای عادی نیز چالشی است که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت. در واقع در ارتش شاهد حضور جمعیتی ترکیبی از دو گونه خواهد بود. سربازانی که به صورت سایبورگ درآمده و دارای ویژگی های برتر هستند و سربازان عادی و با خصایص محدود انسانی. سوال مهم دیگر اینکه آیا ممکن است سربازان تغییر یافته در نهایت به دارایی های ارتش تبدیل شوند؟
تصور کنید یک سرباز سایبورگ از خدمت مرخص شده و به زندگی عادی باز گردد. او دیگر نمی تواند در بازیهای انسان های عادی مشارکت کند، زیرا ممکن است تبدیل به یک ابررایانه شده باشد و کسی حاضر نخواهد بود با وی حتی شطرنج هم بازی کند. از سوی دیگر سفر آنها به کشورهای خارجی می تواند مشکل ساز شود، زیرا در برخی از کشورها ممکن است آنها را دستگیر کرده و به راز فناوری های پیشرفته به کار برده در اندامهایشان پی ببرند.
به هر حال مرز بین انسان و ربات بتدریج کمرنگ می شود و دیگر قادر نخواهیم بود تشخیص دهیم که چه چیز انسان و چه چیز را باید ربات تصور کنیم اینجاست که باز هم چالش های اخلاقی آغاز می شوند. انسان جدید ثمره ترکیب علومی به مانند هوش مصنوعی، بیو مهندسی و نانو است و مخلوق آنها می تواند چالش ساز باشد.
فناوری و علوم یاد شده می توانند به سرعت ارتقا پیدا کرده و روز به روز انسان و سربازهای سایبورگ پیشرفته تری را به جهان معرفی کنند، اما آیا نظام سیاسی، حقوق و اخلاقی انسان ها هم پا به پای فناوریهای جدید پیش خواهد رفت؟ زمانی که ما انسان ها به توافقات اخلاقی و حقوقی در خصوص انسان سایبورگ برسیم، سطح فناوری به مراتب پیشرفته تر از امروز خواهد بود و باز هم نیازمند تجدید نظر های اخلاقی و حقوقی خواهیم بود. به هر حال انسان جدید همه معادلات را بر هم خواهد ریخت و قبل از ظهور آن باید پیش بینی های لازم به عمل آید