هنوز مشخص نیست که آیا جانداران فرازمینی در گوشهای از فضا مشغول زندگی هستند یا خیر و تاکنون نشانهای از حیات بیگانه پیدا نشده است؛ با این حال در ادامه به دنبال پیدا کردن جواب این سوال هستیم که چرا جستجو برای کشف آدم فضاییها اهمیت دارد؟
چندین دهه جستجو برای یافتن نشانهای از جانداران فرازمینی تاکنون به نتیجهای نرسیده و دانشمندان همچنان به دنبال یافتن علامتی از موجودات فضایی هستند. حتی اگر هرگز چنین تلاشهایی به ثمر نرسند، در ادامه با ما همراه باشید تا به این مطلب بپردازیم که چرا جستجو برای یافتن حیات فرازمینی میتواند بسیار پراهمیت باشد.
اهمیت جستجو برای جانداران فرازمینی
در ژوئن سال گذشته نیروی دریایی ارتش آمریکا جلسهای را برای نمایندگان سنای این کشور برگزار کرد که به بحث یوفوها مربوط میشد. در آن زمان خبر این اتفاق چندان سر و صدا نکرد، اما میتوان مطمئن بود که اگر روزی نشانهای از موجودات فضایی کشف شود، خبر این موضوع جنجالهای زیادی را به پا میکند. از طرف دیگر نظرسنجیها نشان میدهند که 56 درصد مردم ایالات متحده به یوفوها باور دارند.
بسیاری از مخاطبان با شنیدن کلمه یوفو به یاد آدم فضاییها میافتند و سریعا هر خبری از این پدیده را به جانداران فرازمینی ارتباط میدهند؛ اما همانطور که میدانیم، یوفو مخفف کلمات «شی ناشناس پرنده» بوده و همانطور که از کلمه ناشناس میتوان برداشت کرد، شیئی که در آسمان یا هر جای دیگر رویت شده، ناشناخته است و میتواند به هر پدیدهای ارتباط داشته باشد.
اکثر دانشمندان معتقدند که برای قبول کردن ادعاهای شگفتانگیز باید مدارک شگفتانگیزی ارائه شود؛ بنابراین برای قبول کردن ایدههای عجیبی مانند ارتباط هر شی ناشناس پرنده به موجودات فضایی، باید دقت شدیدی به خرج داده شود و در حالی که نیازی به جستجو برای یافتن مدارک عجیب و غریب نیست، با این وجود نباید سادهانگارانه و بدون اعمال دقت لازم چنین ایدههایی را قبول کرد. از طرف دیگر گاهی اوقات پدیدههای غیر قابل توجیه با مدارک و توضیحاتی بسیار ساده و ابتدایی قابل فهم میشوند.
در مورد پدیدههای مختلف یوفولوژی باید از خود بپرسیم که کدام توضیح احتمال وقوع بیشتری دارد؛ اینکه جانداران فرازمینی واقعا وجود دارند و با سفینههای خود به زمین آمدهاند تا انسانها را رصد کنند؟ یا اینکه پروژههای سری نظامی و پدیدههای طبیعی ناشناخته چیزی را در آسمان به ما نشان میدهند که هر روز آن را نمیبینیم و برای ما بسیار غیرعادی است؟ تاکنون اکثر دانشمندان به شکل مستقیم یا غیرمستقیم اعلام کردهاند که در صورت عدم وجود مدارک قابل قبول برای اثبات ارتباط یوفوها به موجودات فضایی، احتمال دوم را در مواجهه با بحث یوفولوژی مدنظر میگیرند.
از طرف دیگر وقتی صحبت از بررسی پدیدهایی مثل اشیا ناشناس پرنده به میان میآید، باید در نظر داشته باشیم که هر چه نسبت به یک جواب خاص علاقه بیشتری داشته باشیم، به صورت ناخودآگاه به سمت یافتن شواهد مربوط به این جواب سوق داده میشویم. به بیان دیگر هرچه بیشتر به بحث واقعی بودن جانداران فرازمینی باور داشته باشیم، این احتمال هم که یوفوها را به جانداران مورد نظر ارتباط دهیم افزایش مییابد؛ بنابراین باید مواظب باشیم که علاقه شخصی قضاوت ما را خدشهدار نکند و ما را به گمراهی نکشاند.
حتی اگر اشیا ناشناس پرنده همگی به دلیل وقوع پدیدههای طبیعی شکل گرفته باشند، بررسی آنها و جستجو برای یافتن علت دقیق وقوع این پدیدهها بسیار مفید بوده و در بدبینانهترین حالت ممکن، میتواند باعث گسترش دانش ما در رابطه با طبیعت و دنیای اطراف شود؛ همچنین، برخی محققان باور دارند که هرچه پدیدهای نادرتر و شگفتانگیزتر باشد، تحقیق و پژوهش در رابطه با آن هم پرثمرتر و مفیدتر خواهد بود.
از اواخر دهه 40 تاکنون سه پروژه رسمی و علنی در مورد بحث یوفوها در آمریکا انجام شده که شناختهشدهترین آنها، پروژه کتاب آبی بود که بین سالهای 1952 و 1969 بیش از ده هزار مورد از برخورد با اشیا ناشناس را مورد بررسی قرار داد. با وجود روشهای گوناگون اعمال شده برای توجیه برخوردها، تا به امروز حدود 600 مورد از این پروندهها به نتیجه نرسیدهاند و دلیل قانعکنندهای برای وقوع آنها ارائه نشده است.
به عنوان مثال در دهه 50 میلادی نیروی هوایی آمریکا و بریتانیا در پروژهای مشترک با یک یوفو روبهرو شدند که هنوز توجیهی برای آن ارائه نشده و از آنجایی که پدیدههای این چنینی با وضعیت منحصر به فرد خود تنها یک بار رخ میدهند، امکان بررسی دقیق و انجام تحقیقات علمی بر روی آنها بسیار دشوار میشود. از آن زمان تاکنون چیزی در حدود 70 سال زمان گذشته و تکنولوژی بشر شدیدا پیشرفت کرده است؛ بنابراین در صورت وقوع مجدد چنین پدیدهای دانشمندان آزادی عمل و امکانات بیشتری در اختیار خواهند داشت تا آنچه در آسمان دیده شده را دقیقتر بررسی کنند.
در سال 1967 وقتی جوسلین بل برنل (Jocelyn Bell Burnell) سیگنالهای رادیویی کوتاهی که از نقطهای ثابت در فضا دریافت شده بودند را کشف کرد، ایده ارتباط این سیگنالها با جانداران فرازمینی مطرح شده بود. در آن زمان پدیدههایی مثل ستارهها و یا اجرام آسمانی مختلف چنین رفتاری را از خود نشان نمیدادند و در حالی که امکان توجیه آنچه رویت شده بود وجود نداشت، محققان منبع سیگنالها را “LGM-1” که مخفف «مرد کوچک سبز رنگ» (اشاره به موجودات فضایی) بود، نامگذاری کردند.
اما با وجود یافتن نمونههای دیگری از سیگنالهای مورد نظر در قسمتهای دیگر فضا، دانشمندان امکان بررسی دقیقتر را پیدا کردند و بعد از مدتی مشخص شد که پدیده تپ اختر (Pulsar) عامل به وجود آورنده امواج بوده است؛ تپ اختر بقایای شگفتانگیز و بسیار فشرده یک ابرنواختر بوده و در آن دوران تپ اخترها آنقدر از لحاظ دانش ستاره شناسی و کیهان شناسی مهم بودند که دو جایزه نوبل به دانشمندان مسئول کشف این پدیده اهدا شد.
با این تفاسیر در بحث وجود یا عدم وجود جانداران فرازمینی به موضوع «پارادوکس فرمی» (Fermi’s Paradox) میرسیم؛ بر طبق فاکتورهای این موضوع، سه حالت کلی در مورد حیات خارج از جو زمین وجود دارد که در اولین حالت، شکلگیری زندگی در روی یک جرم آسمانی بسیار سخت و پیچیده است و به همین دلیل، ما انسانها تنها موجودات زنده در کل کهکشان و یا حتی کیهان هستیم و هیچ جاندار دیگری در فضا وجود ندارد.
حالت دوم پارادوکس فرمی این ایده را مطرح میکند که شاید شکلگیری حیات آنقدرها هم سخت نباشد و در سراسر کیهان موجودات فضایی زیادی وجود داشته باشد. در حالت سوم هم این بحث مطرح میشود که هر تمدن فضایی پس از تولد و رشد، به مرحله نابودی میرسد و جاندارانی که تاکنون در فضای اطراف به وجود آمدهاند، هرکدام به طریقی از بین رفتهاند؛ بنابراین ما انسانها هم در مسیر این سرنوشت هستیم و در حال حاضر فاصله چندانی با نابودی نداریم.
صرفنظر از اینکه کدام حالت پارادوکس فرمی صادق است، به نظر میرسد که شرایط حال حاضر ما به وضعیت سوم نزدیکتر بوده و به همین دلیل، بسیار مهم است که در کنار تلاش برای پیشرفت علم و تکنولوژی و یافتن موجودات فضایی، حواسمان باشد که بشریت به درجهای از پیشرفت رسیده که میتواند نسل خود را نابود کند و اگر مراقب نباشیم، ممکن است قبل از پیدا کردن اثری از جانداران فرازمینی جان خود را از دست بدهیم.