جادو

طبق تحقیقات انجام شده، جادو می‌تواند باور مردم به شبه علم را افزایش دهد

طبق آخرین تحقیقات انجام شده، جادو می‌تواند باور مردم به شبه علم را افزایش دهد. مخصوصا هنگامی که این تردستی‌ها رنگ و بوی علم به خود بگیرند.

شبه‌علم‌ها باورها و کارهایی هستند که به غلط به عنوان علم ارائه می‌شوند. فال گیری، طالع بینی و انرژی درمانی همگی شبه‌علم هستند که بر پایه هیچ روش علمی نیستند. جادو و شعبده بازی نیز از عواملی هستند که باعث افزایش باور مردم به این علم‌های دروغین می‌شوند. با گجت نیوز همراه باشید تا در این مطلب به شما بگوییم که جادو چگونه باعث باور مردم به شبه‌علم می‌شود.

حقیقت شعبده بازی

شعبده بازها از مهارت‌های خاصی بهره‌مند هستند که آن‌ها را قادر می‌کنند تا با ذهن شما بازی کنند. توجه داشته باشید که کار آن‌ها تردستی است و نه جادوگری. تعریفی که مردم از جادوگری در ذهن خود دارند چیزی شبیه به معجزه است درحالی که تردستی یک شعبده باز تکنیکی است که طی قرن‌ها آزمون و خطا اصلاح شده است. در حقیقت توانایی شاخص این تردستان فریب اذهان بینندگان است. طبیعتا این فنون با رضایت خود بینندگان و به منظور سرگرمی به آن‌ها نشان داده می‌شود اما از طرفی هیچ تضمینی نیست که فرد شعبده باز از تردستی‌هایش برای اهداف پلید و نامناسب و فریب مردم استفاده نکند. این امر مثال بسیار عالی برای دانش فرهنگی است.

شعبده بازان معمولا پیش از انجام هر تردستی روایتی را برای بینندگان تعریف می‌کنند که روند کار را توضیح می‌دهد. آن‌ها در حقیقت عنوان می‌کنند علی رغم اینکه جادوگر نیستند اما از قدرت‌های خاصی بهره می‌برند. این چنین توضیحات در دو دسته قرار می‌گیرند؛ گروهی مدعی می‌شوند که توانایی‌های خارق العاده فیزیکی دارند و دیگر گروه از توانایی‌های جادویی ذهنی خود می‌گویند. در حقیقت هر دو گروه به یک روش تردستی را انجام می‌دهند. از طریق انجام فنون تمرین شده و اجرای برنامه‌های از پیش تعیین شده. در حقیقت ما توقع نداریم که یک شعبده باز پرده از حقیقت پشت تردستی‌اش بردارد و همه چیز را برای بینندگان شفاف سازی کند. به طبع مردم خود به خواسته‌ خود برای دیدن برنامه و فریب خوردن به آن جا می‌روند.

شعبده بازی و علم روانشناسی

هنگامی که شعبده بازان تردستی خود را برای حضار توضیح می‌دهند، در حقیقت رشته افکار آن‌ها را بدست گرفته و با آن بازی می‌کنند. تردستان در اکثر موارد مدعی می‌شوند که می‌توانند ذهن مردم را بخوانند. روش‌هایی هستند از جمله خواندن زبان بدن و خواندن میمیک صورت که به پیش بینی رفتار مردم کمک می‌کنند. شعبده باز می‌تواند هنگام بازی با کلمات بر تصمیم گیری بینندگان تاثیر بگذارد. اگرچه چنین روش‌هایی به پیش بینی افکار و تصمیمات انسان‌ها کمک می‌کنند اما روش‌هایی نیستند که تضمین کنند شما می‌توانید اذهان مردم را بخوانید.

اکنون سوالی که در ذهن ما ایجاد می‌شود این است که آیا آگاه کردن بینندگان از حقیقت کار این شعبده بازان خطری به همراه دارد؟ خوشبختانه اخیرا تحقیقی در همین زمینه انجام شده است که ما را در یافتن پاسخ سوالمان یاری می‌کند. نویسندگان این تحقیق به طور خلاصه می‌گویند:

تحقیقات ثابت کردند که عملکرد یک شعبده باز هنگام اجرای برنامه‌اش می‌تواند بر عملکرد شناختی و عاطفی ما تاثیر بگذارد. به طور مثال یک تردست در اجرای خود به کودکان نه و کمتر از نه سال نشان داد که چگونه با استفاده از یک طلسم تمبری را خراش داده و آتش می‎زند. پیش از انجام تردستی کودکان بزرگ‌تر به وجود جادو باور نداشته و سرسختانه با آن مخالفت می‌کردند. پس از انجام تردستی همه کودکان وجود جادو را باور کردند. در نهایت به تمام کودکان گفته شد که این تنها یک حقه بوده و جادویی وجود ندارد و نحوه انجام تردستی نیز به آن‌ها نشان داده شد. این بار کودکان بزرگ‌تر با شک و تردید از بود و نبود جادو سخن گفتند و کودکان کوچک‌تر همچنان به طور کامل وجود جادو را باور کرده بودند. این نتایج نشان می‌دهد که تجارب ناهنجار می‌تواند باورهای کودکان را تغییر دهد.

در مورد بزرگسالان چطور؟ به نظر نمی‎رسد که بزرگسالان با دیدن تردستی یک شعبده باز فریب این شبه علم را خورده و به یک امر ماورالطبیعه باور پیدا کنند حتی اگر خود به امری ماورالطبیعه‌ی دیگری باور داشته باشند. در حقیقت افرادی که باورهای ماورالطبیعه دارند، شعبده بازها را کلاهبردارانی که از اسم  ماورالطبیعه استفاده می‌کنند می‌نامند. بدین معنی که تردستی شعبده باز باور ماورالطبیعه آن‌ها را دچار تحول نمی‌کند. متاسفانه تحقیقی در رابطه با جواب این سوال انجام نشده است اما با توجه به شواهد می‌توان گفت دیدن شعبده بازی باعث نمی‌شود که افراد بزرگسال به چیزی که قبلا به آن باور نداشته‌اند باور پیدا کنند.

رابطه جادو و شبه علم

جادو

باور بزرگسالان به جادو و شعبده بازی مشلول یک شرط بزرگ می‌شود؛ شبه علم. کافی است تا تردست به فریب خود رنگ و بویی از علم بدهد؛ در این صورت بزرگسالان نیز آن‌ها را باور می‌کنند. ظاهرا بزرگسالان تنها به یک توضیح علمی قابل قبول نیاز دارند تا فریب بخورند و معمولا توضیحات شعبده بازان در این زمینه خوب عمل می‌کنند. به طور مثال اگر شما توانایی ذهنی خود را به خوبی نشان داده و مطلبی در رابطه با درهم تنیدگی کوانتومی بگویید؛ در نظر بزرگسالان قانع کننده میاید. به جرات بزرگسالان اقرار نمی‌کنند که به جادو باور دارند اما معتقدند که اگر برای رخداد‌های عجیبی که دیده‌اند یک توضیح منطقی بشنوند حتی اگر این توضیح حقیقتا بی‌ربط و بی اساس باشد؛ احتمال وقوع اتفاقات خارق العاده وجود دارد.

شبه‌روانشناختی چیست

رابطه شبه روانشناختی با روانشناسی دقیقا مانند رابطه شبه‌ علم با علم است. اجرای شعبده بازی را درنظر بگیرید؛ شعبده باز از یکی از بینندگان درخواست می‌کند تا داوطلب شده و سکه‌ای را در یکی از دستان خود پنهان کند. سپس شعبده باز بعد از کمی توضیح در رابطه با علم روانکاوی به شخص داوطلب می‌گوید که سکه در کدام دستش پنهان شده است. این دقیقا شرح آزمایشی بود که توسط محققان صورت گرفت. هدف آزمایش نیز این بود که آیا با استفاده از مهارت‌های روانشناختی می‌توان در باور مردم تغییری ایجاد کرد یا خیر؟

شعبده باز ادعا کرده بود که با استفاده از مهارت‌های روانشناسی خود ذهن فرد داوطلب را خوانده و محل سکه را فهمیده است اما در حقیقت او با استفاده از یک ردیاب محل سکه را پیدا کرده بود. نتیجه این آزمایش این بود که تلفیق تردستی‌های یک شعبده باز با تعابیر شبه‌روانشناختی می‌تواند تا حدی اعتقاد مردم به عوامل خارق العاده را افزایش دهد و در حقیقت هیچ مهم نیست که فرد اجرا کننده به عنوان یک روانکاو معرفی شود یا به عنوان یک شعبده باز. این تحقیقات ثابت می‌کنند که باور مردم به شبه علمی از نوع شبه‌روانشناختی با چنین اجراهایی افزایش پیدا می‌کند زیرا اگر فرد شعبده باز می‌تواند ذهن فردی را بخواند و از محل پنهان کردن سکه با خبر شود پس در نتیجه می‌تواند ذهن هر فرد دیگری را نیز بخواند.

چیزی که در نهایت مردم را از باور به شبه‌ علم نجات می‌دهد سواد علمی است. در این صورت اگر فرد شعبده باز یا هر شخص دیگری با استفاده از چند جمله در رابطه با درهم تنیدگی کوانتومی قصد فریب شما را داشت با پاسخ خود در رابطه با فیزیک کوانتم به آن‌ها بفهمانید که  شما فریب سخنانشان را نمی‌خورید. پس تا زمانی که اطلاع کافی در رابطه با موضوعی نداشتید آن را باور نکنید و از قضاوت بپرهیزید.