محققان این روزها به دنبال روش هایی جدید برای جایگزینی روش های قدیمی رمزگذاری که همان پسوردهای معمولی می باشد هستند.از روش های جدیدی که برای جایگزینی پسوردهای معمولی ابداع شده و مورد استفاده قرار می گرد می توان به استفاده از سنسور های بیومتریک تشخیص اثر انگشت و یا تکنولوژی نو ظهور تشخیص عنبیه چشم ، اشاره کرد.اما نظرتان در مورد آنلاک کردن گوشی یا لاگین کردن در وب سایت ها با استفاده از امواج مغزی چیست ؟!
ذهن آدمی در مواجهه با پدیدههای مختلف، عکسالعملی متفاوت نشان میدهد. عکسالعملی که به شکل امواج مغزی قابل رهگیری است و برای هر شخصی متفاوت است. Blair Armstrong مدیر مرکز ادراک، مغز و زبان باسک به همراه تیمش امواج مغزی ۴۵ نفر را بررسی کرده است. ۷۵ لغت شامل کلماتی مثل DVD و FBI به افراد داده شده تا آن را بخوانند. تفاوت امواج مغزی بسیار زیاد بوده به طوری که تیم تحقیقاتی با دقت بالای ۹۴ درصد، اشخاص را شناسایی کرده است.معنی کلمات در ذهن انسان حک میشود و صرفاً مثل خاطرات زودگذر نیست. اتفاقات ممکن است از ذهن آدمی پاک شوند اما معنی کلمات پایداری بسیار زیادی دارد. برخی خاطرات یادآور وحشت و اندوه از موضوعاتی خاص است و برخی دیگر به مرور زمان دچار تغییر معنا میشوند. به این نوع خاطرات اپیزودیک میگویند و به موازات تغییر نگرش ما، مفهومشان هم تغییر میکند. اما کلمات مثل خاطرات نیستند، معنایشان در گذر زمان و با تغییراتی که در اطراف آدمی رخ میدهد، تغییر نمیکند.مثلاً کسی که در آمریکا زندگی میکند با شنیدن کلمهی دلار یاد پول و ثروت میافتد و معنای خاصی در ذهن خود دارد، یک اروپایی هم با شنیدن یورو به معنای مشابهی فکر میکند. اگر ازرش دلار یا یورو تغییر کند، معنایی که در ذهن تداعی میشود، مثل گذشته است.بنابراین امواج مغزی که متأثر از معانی کلمات هستند، ثبات نسبتاً زیادی دارند و میتوان از آن برای شناخت فرد استفاده کرد.
شاید میپرسید که رمز عبور و حسگر اثر انگشت چه مشکلی دارد و چرا به راهکاری بهتر نیاز داریم؟
پاسخ با توجه به روشهایی که هکرها برای دور زدن سد یا سدهای امنیتی پیدا میکنند و هر از گاهی به اخبار داغ دنیای گجت بدل میشود، روشن است. اثر انگشت هیچ دو انسانی یکی نیست اما حسگر اثر انگشت هم کاملاً امن نیست چرا که با پدیدهای ظاهری سروکار دارد. میتوان راهی برای یافتن اثر انگشتی که مشابه کاربر است، پیدا کرد و این کاری است که هکرها در انجامش استاد شدهاند. آیفون ۶ و گلکسی اس۵ با تمام تلاشی که سازنده کرده، بازیچهی دست هکرها شدهاند.
قطعاً حسگر اثر انگشت امنیت بالاتری دارد اما کافی نیست. امواج مغزی اگر روزی به مرحلهی کاربرد برسند، مقولهای باطنی خواهند بود که هک کردنش مشکلتر است.
و خشونت دلیل دیگری برای استفاده از امواج مغزی
آرمسترانگ به ماشینربایی سال ۲۰۰۵ در مالزی اشاره میکند و میگوید استفاده از اثر انگشت به این نتیجه منتهی شده که رباینده برای دسترسی به خودرو و روشن کردن آن، انگشت قربانی را بریده است! این هم واقعیتی جالب است که استفاده از طرح مغزی را توجیه میکند. نمیتوان قربانی را تهدید کرد و انتظار داشت که امواج مغزی به آن چیزی تبدیل شوند که درها را میگشاید.
مورد دیگری که باید به آن اشاره کرد، سهلالاستفاده بودن از امواج مغزی است. اگر بتوان زمان تشخیص امواج را کاهش داد، این روش سادهتر از لمس حسگر اثر انگشت است.
البته دقت داشته باشید که تشابه امواج مغزی و نیاز به ابزارآلات پیچیده یک مانع بزرگ برای پیشرفت این ایده است ولیکن حسگر اثر انگشتی که امروز در گوشیها میبینیم هم روزگاری یک رویای دور مینمود. ممکن است چند سال بعد حسگر امواج مغزی هم به سادگی حسگر اثر انگشت در دنیای گجت گام بردارد.
به نظر شما ایدهی استفاده از امواج مغزی به عنوان روش امن آنلاک گوشی یا سایناین تا چه حد عملیاتی است و آیا دقت آن به ۱۰۰ درصد نزدیک خواهد شد؟