در این مطلب نگاهی داریم به تاریخچه واکمن سونی، از مرحله خلق تا اثرات شگرف تاریخی و فرهنگی آن بر تجربه شنیداری و تعامل مردم با موسیقی و در نهایت میراث بزرگ آن که زمینهساز فناوریهای انقلابی بعدی شد.
تصور زندگی در دورهای که در آن خبری از هدفون و شخصیسازیهای مخصوص پلیلیست موزیک نیست، بدون شک دشوار و ناخوشایند است. اینکه زمانی نمیتوانستیم آهنگهای مورد علاقهمان را بدون توجه به مقصد و موقعیت جغرافیایی همراه خود داشته باشیم، باعث میشود تا امروزه بیش از پیش قدردان فناوریهای مورد استفاده در زندگی باشیم. با اینحال افرادی که متولد دهه شصت و ماقبل هفتاد میلادی هستند و در آن دوران زندگی کردهاند، خیلی بهتر متوجه این تفاوتها خواهند شد.
در آن دوران، موسیقی بهعنوان یک رویداد ساکن و متمرکز مطرح بود و مردم برای گوش فرا دادن به موزیک مورد علاقه خود، مجبور بودند تا بهطور زنده در محلی خاص حاضر باشند و در صورت عدم حضور، ممکن بود فرصت شنیدن آنرا از دست دهند. بعدها، فناوری ضبط موسیقی جای خود را باز کرد که البته همچنان عدم استقلال و اتصال آن به یک منبع مشخص، دسترسی به آن را محدود میکرد.
از این رو مردم مجبور بودند برای گوش دادن به موسیقی، در ماشین خود یا مکانی نزدیک به تجهیزات صوتی قرار میگرفتند. آن روزها گوش دادن به موزیک یک تجربه اشتراکی بود و مردم باید در مورد آنچه قرار بود گوش دهند، به توافق جمعی میرسیدند و بچهها نیز با سلایق متفاوت خود، به تمسخر موسیقیهای مورد علاقه والدین خود میپرداختند!
اما اختراع واکمن توسط سونی در سال 1979 همهچیز را به یکباره دگرگون کرد. بهلطف این فناوری که در ترکیب با چندفناوری موجود حاصل شده بود، مردم حالا میتوانستند موسیقی خود را به هرکجا که قصد رفتن داشتند، با خود حمل کنند و برای اولین بار در تاریخ، فرآیند گوش سپردن به موزیک، شکلی خصوصی، شخصی و در عین حال همگانی را بهخود گرفت.
با اینکه سلطنت واکمن بر صنعت موسیقی مدتهاست که به پایان رسیده، اما تاثیر آن بر فرهنگ عامه، هم از این جهت که در دورهای به نمادی از فرهنگ جامعه تبدیل شد و هم در تاثیری که بر جامعه مدرن داشته، همچنان به قوت خود باقی است و آثار آن حس میشود.
اولین دستگاههای ضبط صدا
واکمن بدون اختراعات پیشین در حوزه ضبط موزیک، هیچگاه نمیتوانست خلق شود. بنابراین، برای اینکه داستان این فناوری را بهتر بیان کنیم، باید به اواسط قرن نوزدهم گریز بزنیم. توماس ادیسون در حالی اغلب بهعنوان پدر صدای ضبط شده شناخته میشود که زمینه اولیه آن توسط اختراع گرامافون و به سال 1877 برمیگردد.
با اینحال مورخین در سال 2007 دریافتند که 20 سال پیش از کشف ادیسون، اولین بار یک مخترع فرانسوی بهنام ادوارد لئون اسکات بود که این فناوری را ابداع کرد. در سال 1857، اسکات تعدادی کاغذ ضبط شده را به اداره اختراعات فرانسه تحویل داد که با آنچه او “فونوتوگرافی” نامیده، ایجاد شده بود.
تفاوت اصلی بین اسکات و ادیسون این بود که اسکات قصد چندانی برای پخش صداها نداشت. در عوض، او دنیایی را تصور داشت که در آن مردم بتوانند امواج صوتی را روی کاغذ، مانند زبان نوشتاری بخوانند و تمام اطلاعات شنیداری مربوطه را دریافت کنند. اختراع اسکات با دریافت صداها و ترجمه ارتعاشات به یک رسانه فیزیکی مشابه گرامافون تبدیل شد. با این وجود، حتی مهندسین صوتی امروزی نیز در تشخیص شکل موجهای صوتی ناتوان هستند.
خوشبختانه کار اسکات، پایان خوشی داشت و زمانیکه رکوردهای او دوباره کشف شدند، با استفاده از فناوری مدرن، برای اولین بار مورد پخش قرار گرفتند. آن قطعات ضبط شده اکنون به عنوان بخشی از پروژه First Sounds (اولین آواها) ذخیره شدهاند.
سیر تکاملی ضبط موسیقی
پس از اختراع گرمافون توسط ادیسون و عرضه آن به عموم مردم، این فناوری در سالهای بعد نیز توسط ادیسون و دیگران بهبود یافت و از ضبط اصلی فویلی به استفاده از سیلندرهای مومی تبدیل شد. در دهه 1880، امیل برلینر با معرفی رکورد مسطح (از طریق کتابخانه کنگره) پیشرفت بزرگی را حاصل کرد. به دلیل استحکام بالاتر نسبت به سیلندرهای موم، امکان ضبط دائمی و در نهایت تولید انبوه این فناوری فراهم شد.
رکوردها برای نزدیک به یک قرن با وجود رقبای اندک، بهعنوان اصلیترین راه برای مصرف صدای ضبط شده مورد استفاده قرار گرفتند. در سال 1964، ویلیام لیر نوار به اختراع یک سیستم پلیر با گنجایش 8 آهنگ پرداخت که عمر طولانیتری نسبت به گذشته را در حافظه عمومی ایجاد کرد. محبوبیت کوتاه آن تا حد زیادی ناشی از معامله با شرکت فورد بود که آنها را بهطور استاندارد در خودروهای خود مورد نصب قرار داده بود.
بلندگوهای استریوی خودرو از دهه 30 میلادی بهوجود آمدند و کرایسلر در دهه 50 تلاش کرد تا برای اولین استریو صوتی ضبط شده در خودروهای خود، صفحه گردانی از نوع آنبورد را تعبیه کند. علیرغم گزارشها، این فناوری عملکرد خوبی داشت، اما آنطور که پلیرهای 8 آهنگه بعدها جا افتادند، در جلب نظر عموم موفق نبود. با اینحال، در آن زمان فناوری صوتی در مراحل اولیه خود قرار داشت و البته بهسرعت در حال تکامل بود.
اختراع نوار کاست
ضبط مغناطیسی، با استفاده از سیم فولادی برای اولین بار در اواخر قرن بیستم پدیدار شد، اما نزدیک به چهار دهه طول کشید تا به نوار مغناطیسی تغییر و تکامل یابد. فرمت جدید آن، کیفیت خروجی صدا را تا حد زیادی بهبود بخشید اما این فناوری بسیار حجیم بود و طوری نبود که بتوان آنرا به سادگی حمل کرد. بالاخره در سال 1958، شرکت RCA به انتشار نوارهای کاستی پرداخت که ابعاد کوچکتری در قیاس با فناوری قرقره به حلقه پیشین داشت. البته اندازه آن نوارهای کاست همچنان بزرگ بود و تقریبا سه برابر نمونههای کاست محبوب و جاافتاده محسوب میشود.
در دهه 60 میلادی، لو اوتن، که در آن زمان برای کمپانی فیلیپس کار میکرد، تصمیم گرفت تا این فناوری را به ابعادی تبدیل کند که بتواند در جیب جا شود. چند سال بعد او این ایده را عملی کرد و نوار کاست معروف که امروزه بسیاری با آن خاطره دارند، خلق شد. تا سال 1966، آلبومها روی نوارهای کاست ضبط میشدند و در اواخر دهه 70، این نوارها راه خود را به ماشینها پیدا کردند و به سرعت جایگزین پلیرهای 8 آهنگی شدند.
ضبط صدای قابل حمل با Sony Pressman
معرفی نوار کاست، پروسه ضبط صدا را بهطور قابل توجهی پرتابل و قابل حمل کرده بود و علاوه بر آلبومهای تولید انبوه، برنامههای اولیه نیز بر ضبط شخصی متمرکز شد. با در نظر گرفتن این موضوع، سونی TC-100 را در سال 1966 عرضه کرد که به گفته موزه رادیو، اندازه آن تقریبا در حد یک منشی تلفنی قدیمی محسوب میشد.
دو سال بعد مدل جدیدتری بهنام TC-50 وارد بازار شد که با ابعادی کوچکتر قابل جایگیری در یک دست بود و یک میکروفون داخلی داشت. ناسا این مدل را در اختیار فضانوردان خود در طول ماموریتهای آپولو قرار داد تا فعالیتهای آنها بهتر ثبت شوند.
دستگاههای ضبط کاست دستی، ده سال بعد در زمانیکه سونی به رونمایی از محصول جدید خود با نام Pressman پرداخت، دستخوش تحولی جدی شد. استقبال از این وسیله تا حدی زیاد بود که سونی به تولید نیم میلیون دستگاه از این محصول پرداخت. این فروش بالا یک نقطه عطف بسیار چشمگیر برای گجتی بود که در زمان خود یک مورد خاص محسوب میشد.
بررسی ظاهری محصول Pressman مانند دیدن آخرین اجداد یک گونه، درست قبل از ظهور نوع تکامل یافته است. یعنی میتوان آنرا در شکل و شمایل امروزی سنجید اما یک یا دو جز اساسی در آن وجود ندارد. زمانیکه پرسمن وارد صحنه شد، فناوری واکمن نیز بهطور اجتنابناپذیری متولد شد.
واکمن راهحلی برای یک مشکل شخصی و در عین حال جهانی
در اواخر دهه 70، موسیقی درخواستی و شخصی به بخش عمدهای از فرهنگ عامیانه مردم تبدیل شده بود. افراد بهراحتی میتوانستند آهنگهای ضبط شده از هنرمندان مورد علاقهشان را برای پخش در خانه یا در حین رانندگی دریافت کنند و بومباکسهای نسبتا قابل حمل که البته با معیارهای امروزی بسیار عظیم بود به مردم اجازه میداد تا موسیقیشان را با خود حمل و پخش کنند.
با اینحال موسیقی در فرم امروزی، هنوز در قالبی چندوجهی و تمام عیار به گوشه و کنار زندگی مردم نفوذ نکرده بود. موقعیتهای خاصی وجود داشت که ممکن بود استفاده از بومباکس در آنها چندان توجیه نداشته باشد و همچنین اندازه آن نیز چندان برای حمل خوشدست و مناسب نبود. اینجا بود که یک دستگاه پخش کاست شخصی با هدفون همراه، بسیار بهکار میآمد.
داستان از این قرار است که در سال 1979 و اندکی پس از انتشار Pressman، ماسارو ایبوکا، رئیس کمپانی سونی، از کارمند خود به نام نوریو اوگا پرسید که آیا میتواند دستگاهی بسازد که به ایبوکا اجازه دهد تا در پروازهای بینالمللی بهوسیله آن بتواند به نوارها گوش دهد.
با استفاده از زمینه طراحی Pressman، اوهگا به ساخت یک نمونه اولیه از دستگاهی جدید برای پرواز بعدی ایبوکا پرداخت. ایبوکا آنقدر تحت تاثیر قرار این محصول قرار گرفت که این دستگاه قبل از پایان سال به تولید انبوه رسید. سونی این گجت را Walkman نامید، محصولی که بهعنوان نسخه فشردهتر پرسمن، امکان گوش دادن به موسیقی را در حین راه رفتن و جابجایی فراهم میکرد.
آندریاس پاول، محترع واقعی واکمن؟
در سال 1977، آندریاس پاول براساس حق ثبت اختراعات گوگل، پنتت دستگاهی را با نام Stereobelt ثبت کرد. این نام به توانایی کاربر برای پوشیدن ابزار متصل به بدن اشاره دارد. هنگامیکه واکمن به بازار عرضه شد، پاول مذاکراتی را با سونی برای دریافت حق پتنت خود آغاز کرد. این شرکت در ابتدا موافقت کرد که حق امتیاز را فقط برای واحدهای فروخته شده در آلمان بپردازد، اما پاول همچنان بر مالکیت این پتنت به مدت 25 سال اصرار ورزید و خود را مخترع واقعی واکمن میدانست.
در حالیکه سونی همچنان ادعا داشت که خالق واقعی این فناوری است و ادعای پاول را رد میکرد، در سال 2001 مذاکرات با او را از سر گرفت.
مشخص نیست که آیا سونی از پتنتهای پاول باخبر بوده یا خیر، اما بدون شک چشمانداز فناوری قطعا برای ظهور چنین دستگاهی در آن زمان مهیا بوده است. البته به گفته مقامات نزدیک به این پرونده، سونی مبلغی معادل چند میلیون دلار را به پاول پرداخت کرده است. این توافق بدان معنی است که سونی احتمالا افتخار تاریخی اختراع واکمن را به نام خود حفظ خواهد کرد. ناتوانی پاول در اثبات ادعای مالکیت اختراع او نیز احتمالا برای اون غیرقابل هضم بوده، البته وقتی میلیونها دلار برای خرج کردن دارید، از شدت این رنج کاسته خواهد شد!
رونمایی از Walkman TPS-L2
اولین واکمن که TPS-L2 نام داشت، در اواخر سال 1979 با عرضهای محدود وارد بازار ژاپن شد. در حالیکه سونی مطمئن بود ایده خوبی در دست دارد، اما نسبت به بازخورد مردم در تردید بود. برنامه سونی برای تولید اولیه دستگاه، 300.000 عدد بود و پیشبینی این بود که هر ماه 5000 دستگاه از این محصول فروخته شود. این احتیاط اولیه بهدرستی پیشبینی شد زیرا فروش واکمن در ماه اول عرضه خود بهکندی انجام گرفت. با اینحال، جوانان ژاپنی بهسرعت شیفته گجتهای خود شدند و فروش آنها ظرف مدت کوتاهی افزایش یافت. تنها پس از 60 روز از عرضه واکمن، این شرکت موفق به فروش 500.000 دستگاه شد.
Walkman در اواسط دهه 80 میلیادی به نام تجاری Soundabout وارد ایالات متحده شد. سونی در نهایت تصمیم گرفت که نمیخواهد محصول خود را با نامهای متفاوت در کشورهای مختلف عرضه کند و در نتیجه نام واکمن جهانی شد. فناوری آن زمان در مقایسه با آنچه که امروز با آن خو گرفتهایم، کاستیهای فراوانی داشت. کیفیت صدا عالی نبود، دستگاه همچنان ابعاد بزرگتری نسبت به ایدهآل مورد نظر سونی داشت و ابعاد هدفون نیز حجیم بود. علیرغم تمامی این چالشها، واکمن به عضو جداییناپذیر دهه 80 تبدیل شد.
واکمن به سرعت تبدیل به یک موفقیت بزرگ شد
پس از یک ماه از فروش اولیه ضعیف خود، واکمن سونی سر زبانها افتاد. قیمت اولیه 200 دلار، که معادل 700 دلار امروز با احتساب تورم است، ثابت کرد که برای مصرفکنندگان چندان هزینه گزافی نیست. این گجت خیلی زود به نمادی از فرهنگ جوانان در سراسر جهان تبدیل شد. هنگامیکه مردم به آنچه واکمن ارائه میداد، پی بردند؛ سونی به سرعت تولید خود را افزایش داد. در نتیجه، تقاضا برای موسیقی شخصی در حالی بهطور قابل توجهی افزایش یافت که مصرفکنندگان سراسر جهان در لیستهای بلند انتظار قرار گرفته بودند.
تقاضای عموم برای واکمن بسیار گسترده بود و روشی که فرهنگ موسیقی را با گذاشتن هدفون روی سر مردم تغییر داد، آنقدر تاثیرگذار بود که برخی دانشگاهیان از تاثیر آن نگران شده بودند و میگفتند که ممکن است اشتباهی غیرقابل جبران را مرتکب شده باشیم که برای همیشه راه را خراب کند.
در سالهای بعد، واکمن به یکی از ارکان اصلی فرهنگ عامه تبدیل شد و نه تنها نحوه مصرف موسیقی، بلکه طریقه تعامل مردم با دنیای اطراف را متحول کرد. این محصول تا پایان کار خود، فروشی بالغ بر 200 میلیون دستگاه را تجربه کرد.
تاثیر واکمن بر صنعت موسیقی
در طول بخش عمدهای از قرن گذشته، آلبومها محدود به فرآیند تولید موسیقی و فروش بودند. پلیرهای 8 آهنگه بهصورت ناگهاری ظهور و خیلی سریع ناپدید شدند، بدون اینکه لطمهای به سلطه رکوردها وارد شود. ظهور نوار کاست از سویی دیگر، فراتر از یک نوآوری عادی بود و با رشد آرام اما پیوسته خود که عمدتا به لطف معرفی ضبط صوت در جریان بود، در ظهور فناوری واکمن تاثیری شگرف داشت.
در سال 1983، یعنی چند سال پس از عرضه واکمن، فروش نوارهای کاست برای اولین بار در تاریخ از رکوردهای ضبط شده پیشی گرفت. معرفی دیسکهای فشرده (CD) نیز آغاز انقلابی جدید در این عرصه بود اما کاستها تا سال 1990 به شکل غالب بر رسانههای صوتی حاکم بودند که بدون شک از محبوبیت فوقالعاده واکمن ناشی میشد.
حتی پس از کاهش محبوبیت کاست در دهه 90 نیز فروش واکمن به قوت خود باقی ماند و بیش از 100 میلیون دستگاه دیگر از آن فروخته شد.
واکمن سونی و رواج میکستیپها
قدمت میکستیپها به پیش از عرضه واکمن برمیگردد که توسط هنرمندان و دیجیهای اولیه هیپهاپ بهعنوان راهی برای نشان دادن تواناییشان در ایجاد صداهای جدید با ترکیب موسیقیهای موجود، رایج شد. محبوبیت واکمن، میکستیپها را برای عموم مردم به ارمغان آورد و به بچهها این امکان را داد تا به ساخت موسیقی متنهای برای خود و دوستان بپردازند.
بعد جدید میکستیپ، باعث بروز یک پدیده بزرگتر بهنام فرهنگ هدفون شد که توسط واکمن به محبوبیت رسید. Walkman ممکن است بهعنوان راهی برای شنیده موسیقی در هنگام دویدن، کار کردن در باغ یا انجام سایر فعالیتها بهدور از سیستمهای استریوی بزرگتر خود، محسوب شود، اما حفظ حریم خصوصی بهوسیله گوش دادن از طریق هدفون نه بهعنوان یک اشکال، بلکه به عنوان یک ویژگی مشخص تعریف شد.
بدین وسیله این امکان وجود داشت تا بهطور خصوصی و بدون گوشهای کنجکاو دیگران به شنیدن موسیقی بپردازید، واکمن راهی برای اشتراکگذاری و مصرف موسیقی را ممکن کرد که احتمالا در آن زمان برای والدین یا افرادی خاص قابل قبول نبود. این امکان را برای حرکات موسیقی مانند پانک و هیپهاپ فراهم کرد تا اینگونه سبکهای جدید در فرهنگ جوانان جا باز کنند.
هدفون بخشی از زندگی روزمره امروزی ما است، اما بچههای دهه 80 میلادی اولین نسلی بودند که تواستند برای هر لحظه از زندگی خود، موسیقی متن شخصی خود را بسازند و در خلوت خود به آن گوش دهند.
Discman، اولین تجربه واکمن بهوسیله پخش با CD
با تکیه بر محبوبیت واکمن بهعنوان پخشکننده موسیقی شخصی و پذیرش فزاینده دیسکهای فشرده بهعنوان فرمت صوتی جدید، سونی Discman را در نوامبر 1984 منتشر کرد.
با توجه به اندازه سیدیها، دیسکمن ضخامتی باریکتر داشت، اما فضای بیشتری را اشغال میکرد و به سختی در جیب جا میگرفت. پدیدهای که باعث شد تا فرهنگ مد در دهه 90 میلادی با تاثیر از آن، به سمت شلوارهای گشاد و جیبهای بزرگ سوق داده شود. نقطه ضعف بزرگ Discman در مقایسه با مدل قبلی، تمایل به پرش در صورت عدم برخورد ملایم با آن بود. در اوایل دهه 90، این مشکل تا حدی با معرفی محافظ پرش رفع شد. این فناوری با تعبیه در بافر کار میکرد. دیسکمن به خواندن اطلاعات میپرداخت و آنها را روی حافظه داخلی خود ذخیره میکرد. بنابراین اگر عملکرد عادی دستگاه با اختلال مواجه بود، تا زمانی که مشکل حل شود، به حافظه متنقل میشد.
تجربه کاربری تا حد زیادی به نسخه اولیه واکمن شباهت داشت، با این استثنای قابل توجه که سیدیها به شنوندگان اجازه میادند تا به راحتی به آهنگ دلخواه خود پرش کنند. این ویژگی در تغییر استفاده مردم در جهت گوش دادن به آهنگهای خاص و مورد پسند بهجای شنیدن کل آلبوم نقش عمدهای ایفا کرد، چیزی که از طریق رسانههای دیجیتال و لیستهای پخش سفارشی به اوج خود رسید.
مرگ واکمن
هیچ چیز ابدی نیست و برای همیشه دوام نمیآورد، حتی انقلابهای حوزه فناوری که روش زندگی ما را تغییر میدهند. پس از فروش صدها میلیون دستگاه، سونی تولید واکمن را در اکتبر 2010 متوقف کرد.
تقریبا تا حدی نیز جای تعجب است که این فناوری چطور توانست تا سال 2010 دوام بیاورد. زیرا تا آن زمان فناوریهای حوزه صدا به قدری تکامل یافته بود که رسانههای فیزیکی به سرعت در حال کاهش بودند. اپل اولین آیپاد خود را تقریبا یک دهه پیشتر منتشر کرده بود که با همراهی پلتفرم آیتیونز، به مردم امکان دسترسی به تمام موسیقیهای مورد علاقهشان را بدون نیاز به مراجعه به فروشگاههای موسیقی فراهم میکرد. علاوه بر این، آیپاد ظاهر شکیلی داشت و با قابلیت ذخیره مجموعه بزرگی از موسیقیهای پرتعداد، محدودیت انتخاب و گزینش چند نوار برای حمل را از بین برده بود.
موسیقی دیجیتال به نوعی آخرین میخ بر روی تابوت واکمن سونی بود. اگر برای گوش دادن به موسیقی قدیمی مورد علاقه خود به یک دستگاه پخش کاست قابل حمل نیاز دارید، هنوز تعدادی از آنها در بازار موجود هستند. با اینحال اگر میخواهید عطش نوستالژیک خود را نسخههای اورجینال واکمن کاهش دهید، بهتر است سری به بازار جنسهای دست دوم بزنید.
میراث واکمن
بدون وجود واکمن و تاثیری که بر فرهنگ مردم گذاشت، جهان جایی کاملا متفاوت بهنظر میرسید. در حالیکه این فناوری مانند خورشیدی تابان همه جا روشن و سپس از میان ما رفت، اما جهان برای همیشه با تحول ناشی از این فناوری، تغییر کرد.
بدون واکمن ما هرگز با Discman یا آیپاد آشنا نمیشدیم. بدون ظهور فرهنگ هدفون، نمیتوانستیم هرکجا که میرویم بهطور اختصاصی از پخش موسیقی در ایرپادز خود لذت ببریم. اگر تا بهحال به لیست پخش، پادکست یا کتاب صوتی در حین شست ظروف، چمن زنی یا ورزش در باشگاه گوش فرا دادهاید، بدون شک ارزش واقعی میراث به جا مانده از واکمن بیشتر به چشم میآید.
خوب یا بد و فارغ از نظرات مختلف در مورد تجربههای شخصی که توسط پخشکنندههای صوتی امکانپذیر شد، هیچ بحثی وجود ندارد که واکمن سونی مسیر تجربه انسان را تغییر داده است. بسیاری از تحولات دنیای مدرن، مدیون آندریاس پول و آن مدیر کنجکاو سونی بود که صرفا میخواست در هواپیما به وسیلهای قابل حمل برای شنیدن موسیقی دسترسی داشته باشد!