فیلم جوکر به عنوان یکی از بهترین آثار کامیک بوکی چند سال اخیر شناخته میشود. مراحل ساخت آن هم پر از داستانها و ماجراهای عجیب است که چند مورد آن قطعا غافلگیرتان خواهد کرد.
فیلم Joker ساخته تاد فیلیپس مانند یک مقاله روانشناختی درباره بیماری روانی، رنجکشیده و منزوی است که در نهایت به یک قاتل شرور و جامعه ستیز تبدیل میشود. سبک و اتمسفر متفاوت این فیلم باعث میشود، به سختی بتوان آن را با سایر فیلمهای کامیک بوکی فرمولزده مارول و دیسی مقایسه کرد. فیلم جوکر، حکم ارجاعی شکوهمندانه به فیلمهای هالیوودی دهه 1970، از جمله «راننده تاکسی» و «دیوانه از قفس پرید» را دارد.
علیرغم داستان غمانگیز فیلم که سیر تبدیل آرتور فلک به یک ابر شرور را روایت میکند، درام تاد فیلیپس موفق شد در سال 2019 به اولین فیلم با درجه سنی R تبدیل شود که به یک میلیارد دلار فروش جهانی دست یافته است. البته نباید از نامزدی فیلم جوکر در 11 شاخه از مراسم اسکار نیز چشم پوشی کرد.
فیلیپس، فیلمسازی است که بیشتر به خاطر کمدیهای خندهدارش مانند فیلم The Hangover و Old School شناخته میشود، اما او برای پیاده کردن تصویر ذهنی خود از شخصیت جوکر با تمام موانع و دشواریهای سر راهش مقابله کرد. در ادامه به بعضی از این موانع و داستانهای عجیب در حین ساخت این فیلم ارزنده میپردازیم.
واکین فینیکس افراد مبتلا به بیثباتی عاطفی را مورد مطالعه قرار داد تا خندههای دردناک و غیرقابل کنترل فلک را شبیهسازی کند
یک وضعیت پزشکی به نام بیثباتی عاطفی (PBA) وجود دارد که باعث میشود افراد مبتلا به طور غیرقابل کنترلی بخندند یا گریه کنند (یا هر دو). این وضعیت میتواند منجر به گریه شود و اغلب ربطی به احساس واقعی فرد ندارد.
در فیلم جوکر، آرتور فلک از PBA رنج میبرد. او حتی برای اطلاعرسانی به مردم هم مجبور است، کارتی به همراه داشته باشد که روی آن نوشته شده «خنده من را ببخش، من شرایط ویژهای دارم». وقتی فلک عصبی است یا در یک موقعیت استرسزا قرار میگیرد، به شکلی دردناک و بیمعنی میخندد.
خندههای فلک در فیلم، مضحک و ناخوشایند است و به دور از شادی دلپذیری است که انتظارش را داریم. این باعث ناراحتی و شاید حتی ترس اطرافیانش میشود. به منظور آماده شدن برای این نقش، فینیکس ویدیوهای زیادی از افرادی که تحت تأثیر PBA قرار داشتند را مشاهده و تحلیل کرد. فینیکس میگوید:
[کار را با خنده] شروع کردم. من ویدیوهایی از افرادی که از خندههای پاتولوژیک رنج میبرند، تماشا کردم که یک اختلال عصبی شدید است و باعث خنده غیرقابل کنترل افراد میشود.
واکین فینیکس هرگز حاضر به تست برای فیلم جوکر نشد – او یک روز به صورت ناگهانی در جلسه تست لباس ظاهر شد!
تاد فیلیپس از همان اول واکین فینیکس را برای نقش اصلی فیلم انتخاب کرده بود که در نهایت اولین جایزه اسکار را برای فینیکس به ارمغان آورد. این بازیگر پیش از این، سابقه بازی در فیلمهای ابرقهرمانی را نداشت و تا جای ممکن از بازی در این ژانر پرهیز میکرد.
تاد فیلیپس اینگونه توضیح میدهد:
راضی کردن فینیکس، پروسهای طولانی بود زیرا او احساس میکرد «اوه، یه فیلم کمیک بوکی احمقانه تو راهه!» حتی بعد از توضیح کامل درباره فیلم هم فینیکس مشتاق دنبال کردن این پروژه نبود و دائم بهانه میگرفت یا مقاومت میکرد.
در نهایت واکین فینیکس موافقت کرد تا تصورات قبلی خود در مورد فیلمهای ابرقهرمانی را کنار بگذارد و نقش پیچیده جوکر را بر عهده بگیرد. اما نکته جالب این است که این بازیگر، هرگز اجازه نداد تا فیلیپس از تغییر روحیه و تصمیمش مطلع شود. فیلیپس گفت:
… ناگهان یک روز، فینیکس به شکلی جادویی سر صحنه ظاهر شد. او هرگز بله نگفته بود. فقط یک روز در یکی از جلسات تست لباس ظاهر شد… باورنکردنی بود.
واکین فینیکس و رابرت دنیرو در طول فیلمبرداری به ندرت با یکدیگر صحبت میکردند
اگر دو بازیگر متد اکتور در یک فیلم با هم همبازی شوند چه اتفاقی میافتد؟ به احتمال زیاد اگر شخصیتهای آنها در فیلم رابطه دوستانه نداشته باشند، پس بازیگران نیز در خارج از صفحه، رفتار دوستانهای با هم نخواهند داشت.
رابرت دنیرو در فیلم جوکر، نقش مجری برنامه تلویزیونی، موری فرانکلین را بازی میکند. این شخصیت برجسته و باسابقه تلویزیون از اینکه آرتور فلک، جدیدترین چهره محبوب رسانه در برنامهاش حضور پیدا کرده، خوشحال نیست و ترسی از نشان دادن این حس ندارد. فرانکلین یکی از نقشهای کلیدی را در تبدیل آرتور به یک جامعه ستیز بیرحم بازی میکند. لازم به ذکر است که این دو بازیگر در طول فیلم جوکر، تنها یک صحنه مشترک با یکدیگر دارند و آن صحنه به شدت تکاندهنده است!
پس جای تعجبی نیست که فینیکس و دنیرو هیچ دلیلی برای گفتگو با یکدیگر نمیدیدند؛ مگر اینکه دوربینها در حال ضبط باشند. فینیکس در این باره میگوید:
دوست نداشتم سر صحنه با دنیرو صحبت کنم. روز اول به هم صبح بخیر گفتیم و چیزی بیشتر از این بخاطر ندارم.
دنیرو هم اینگونه توضیح میدهد:
با توجه به شخصیتهایمان، نیازی به صحبت در مورد چیزی نداشتیم. ما از قدیم میگوییم که فقط کار را انجام دهید و در چارچوب شخصیتها با یکدیگر ارتباط برقرار کنید. این کار را سادهتر میکند و به همین دلیل ما صحبت نمیکردیم. دلیلی برای این کار وجود نداشت.
رابرت دنیرو و واکین فینیکس در مورد جلسات پیشخوانی فیلمنامه به توافق نرسیدند
واضح است که از همان ابتدا تنشهایی بین واکین فینیکس و رابرت دنیرو وجود داشت. درست است که واکین، ستاره اصلی فیلم بود، اما دنیرو هنوز هم یکی از بزرگترین ستارههای تاریخ هالیوود به شمار میرفت.
دنیرو میخواست قبل از شروع تولید فیلم جوکر، جلسهای برای مطالعه کامل فیلمنامه برگزار شود و همه دور هم جمع شوند. از سوی دیگر فینیکس از طرفداران جلسات مرسوم فیلمنامه خوانی نبود. تاد فیلیپس باید راهی برای مقابله با اختلاف نظر این دو ستاره پیدا میکرد. او به یاد میآورد:
باب (لقب دنیرو) به من زنگ زد و گفت: «به فینیکس بگو که او یک بازیگر است و باید در جلسه شرکت کند. من دوست دارم کل فیلمنامه را بشنوم و ما همه داخل یک اتاق جمع شویم و دیالوگهایمان را بخوانیم». من هم بین دو صخره سرسخت گیر کرده بودم، زیرا واکین هم میگفت: «امکان ندارد که دیالوگهایم را بلند بخوانم». و باب لج کرده بود که: «من قبل از فیلمبرداری، باید جلسه فیلمنامه خوانی داشته باشم».
بالاخره کهنه سرباز هالیوود توانست حرفش را به کرسی بنشاند و جلسه مذکور در دفتر دنیرو، در شهر نیویورک برگزار شد. با این حال، گفته میشود با وجود شرکت فینیکس در این جلسه، غر زدن و بدخلقی، لحظهای از فینیکس جدا نمیشد! بعد از این اتفاق، بازیگر فیلم «راننده تاکسی» تصمیم گرفت تا به صورت خصوصی با فینیکس صحبت کند که در ابتدا این درخواست توسط فینیکس رد شده بود.
گویا در انتها، این دو بازیگر متد اکتور اختلافات را کنار گذاشتند. فیلیپس ادعا میکند که دنیرو با دستانش صورت فینیکس را گرفته و حتی گونه او را بوسیده است! دنیرو به او اطمینان داده بود: «همه چی درست میشه، پسر عزیزم».
دنیرو بعدها در مورد فینیکس گفت: «واکین در کاری که انجام میداد بسیار سختگیر و متعهد بود، همانطور که باید باشد؛ درستش همین است».
موسیقی متن فیلم جوکر قبل از شروع فیلمبرداری ساخته شده بود
به طور معمول، آهنگسازان پس از پایان فیلمبرداری، موسیقی متن را برای فیلم میسازند. به هرحال نتهای موسیقی به بیان موثرتر داستان و ایجاد حالت عاطفی در مخاطب، کمک شایانی میکند.
تاد فیلیپس برخی از آثار قبلی آهنگساز ایسلندی هیلدور گوئنادوتیر را شنیده بود. کارگردان کهنهکار، فیلمنامه جوکر را قبل از شروع فیلمبرداری فیلمش برای این آهنگساز فرستاد. این اولین بار بود که فیلیپس چنین کاری را انجام داده بود.
گوئنادوتیر فیلمنامه را به شدت دوست داشت و سریعا دست به کار شد. او در این باره میگوید:
من معتقد بودم که مهم است تا کاملا به ذهن آرتور بپردازم و تلاش کنم با الهام از آن مکان موسیقی تولید کنم. آرتور بودن به چه معناست؟ آرتور چه احساسی داشت؟ من واقعا با او همذات پنداری میکردم. او فقط یک انسان ساده و زیباست.
فیلیپس اغلب در حین فیلمبرداری، موسیقی از پیش ساخته شده را روی صحنه پخش میکرد. صحنهی به یاد ماندنی رقص فینیکس در دستشویی پس از کشتن چندین نفر، از موسیقی این آهنگساز ایسلندی الهام گرفته شده است. در ابتدا، فینیکس و فیلیپس نتوانستند برداشت خوبی برای این صحنه ارائه دهند. فیلیپس تعدادی از موسیقیهای خانم گوانادوتیر را پخش کرد و فینیکس شروع به رقصیدن کرد. تاد فیلیپس به یکی از فیلمبرداران گفت که فیلمبرداری را با یک دست انجام دهد. این برداشت به قدری خوب از آب در آمد که کارگردان تصمیم گرفت از آن در تریلر فیلم استفاده کند.
Guðnadóttir در مورد این صحنه از فیلم جوکر میگوید:
این صحنه مهم و دگرگونکنندهای است که فلیک بالاخره به جوکر تبدیل میشود … اما او چند هفته پیش از فیلمبرداری به من گفته بود که برای وارد شدن به نقش و یافتن این دگرگونی، کمی مشکل دارد. سپس کارگردان شروع به پخش این موسیقی در صحنه فیلمبرداری کرد. بنابراین این صحنه، پاسخ واکین به موسیقی است. او در واقع یک تفسیر عینی از موسیقی را ارائه میدهد
موسیقی گوئنادوتیر نه تنها الهامبخش بازیگران بود، بلکه جایزه اسکار و گلدن گلوب برای بهترین موسیقی متن را از آن خود کرد.
واکین فینیکس بسیاری از صحنههای بهیادماندنی فیلم را فیالبداهه اجرا کرده است
انگار برادران وارنر میدانستند که باید به تاد فیلیپس و واکین فینیکس اجازه دهند تا جادوی خود را به نمایش بگذارند. تهیهکنندگان 55 میلیون دلار به فیلمسازان جوکر پرداخت کردند و بعد از آن، بدون دخالت در روند ساخت فیلم، به طور کامل کنار نشستند؛ اتفاقی نادر در تولید فیلمهای امروزی!
فیلیپس مدام با فیلمنامه ور میرفت. بازیگران هم مجبور بودند برای تطبیق با تغییرات روزانه فیلمنامه، بازیهای بداهه ارائه دهند. این جنون قطعا مناسب سبک بازیگری فینیکس بود؛ چراکه با تغییر شخصیتش از آرتور فلک به جوکر، بیشتر و بیشتر بداهه پردازی میکرد.
فینیکس با گسترش آنچه در فیلمنامه نوشته شده بود، جوکر را به قله جدیدی از جنون و شخصیت سورئال رساند و در کمال شایستگی، جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را بدست آورد. لارنس شر، فیلمبردار فیلم در مورد صحنه تک برداشتی فینیکس که به طور غیرمنتظرهای وارد یخچال میشود، میگوید:
برخی از صحنههای فیلم جوکر از پیش برنامهریزی شده بودند؛ مانند زمانی که او در باجه تلفن است یا هنگامی که از پلهها بالا میرود. اما برخی دیگر از صحنهها هم اصلا برنامهریزی نشده بودند. مثلا وقتی او وارد یخچال شد، نمیدانستیم که قرار است این کار را انجام دهد. ما در دو موقعیت دوربین قرار داده بودیم و واکین فقط به این فکر میکرد که اگر یک بیخوابی شدید داشت، چه کار میکرد. دوباره دوربین را روشن کردیم تا او بتواند به هر جایی که خواست برود و در اولین و تنها برداشتی که داشتیم، این کار را انجام داد و همه ما مسحور شدیم. آن لحظه داشتم فکر میکردم: «چه کار میکند؟ آیا فقط وارد یخچال شده است؟» تماشای این صحنه برای ما نیز به اندازه بینندگان، سرگرمکننده و عجیب بود.
ضمنا رقص فلک در دستشویی، پس از قتلعام مترو نیز بداهه بوده است. شر توضیح میدهد:
واکین کل آن رقص را خودش خلق کرد و پس از موفقیت در آن صحنه، شروع به ضبط لحظات مشابه بیشتری کردیم. مثل زمانی که آرتور با اسلحه بازی میکند و به دیوار شلیک میکند. تنها چیزی که میدانستیم این بود که او در مقطعی از زمان به دیوار شلیک خواهد کرد، اما هرگز برنامهریزی نکرده بودیم که چه زمانی بایستد، با خودش صحبت کند و شروع به رقصیدن کند. ما فقط دو دوربین در آنجا داشتیم و اجازه دادیم این اتفاق بیفتد؛ این استراتژی، بخش مهمی از نحوه ضبط بسیاری از صحنهها تلقی میشد.
تاد فیلیپس پایان باز را برای فیلم جوکر انتخاب کرد (خطر اسپویل پایان فیلم)
در پایان فیلم، تصویر جوکر در سیاهی محو میشود؛ داستان تمام شد و همه چیز مشخص است. اشتباه میکنید!
پایان مبهم فیلم، بحثهای زیادی را در سراسر اینترنت و در بین طرفداران برانگیخته است. میدانیم که آرتور فلک دچار اختلال توهم است و واضح است که وضعیت روانی باثباتی ندارد. در انتهای فیلم دیدیم که فلیک به عنوان یک بیمار روانی در تیمارستان آرکام بستری شده است. بیننده در نهایت متوجه میشود که مشخص نیست آرتور به چه مدت در آنجا بستری بوده یا چقدر از داستانی که دیدهاند واقعاً اتفاق افتاده است. درواقع فلیک راوی غیرقابل اعتماد داستانی عجیب است.
تاد فیلیپس عمدا پایان فیلمش را مبهم انتخاب کرد. آیا فلیک بالاخره به جوکری که طرفداران در طول چندین دهه دیدهاند، تبدیل شده است؟ فیلیپس پایان باز فیلم را در ویدئویی از پشت صحنه با نام «جوکر: بینش و خشم» توصیف کرده بود.
راههای زیادی برای تفسیر فیلم جوکر وجود دارد. ممکن است آرتور، جوکر نباشد. شاید این داستان هم یکی از نسخههای خیالی از داستان پیدایش جوکر باشد.این مورد، یکی از داستانهایی است که آرتور در آسایشگاه روانی تعریف کرده است. فکر نمیکنم او راوی قابل اعتمادی باشد! منظورم را میفهمید؟
اما واکین فینیکس با تحلیل نویسنده و کارگردان فیلم مخالف است. او معتقد است که آرتور همان جوکر واقعی است. البته در انتهای صحبتهایش اشاره میکند: «اما من هم مطمئن نیستم. این فقط نظر من است».
تاد فیلیپس عمدا داستان فیلم جوکر را در سال 1981 روایت کرد تا مطمئن شود که به فیلمهای دیگر دیسی ارتباط نداشته باشد
دنیای سینمایی مارول بیش از 70 شخصیت ابرقهرمانی از مرد آهنی گرفته تا مرد عنکبوتی و هالک را به هم مرتبط میکند. همانطور که قبلا هم دیدهایم، بسیاری از این ابر انسانها در فیلمهای انتقام جویان با هم متحد میشوند.
برعکس مارول، برادران وارنر با دنیای کامیکی خود به موفقیت چندان بزرگی دست نیافتهاند و این حقیقت با بررسی دو فیلم تیمی «Justice League» و «بتمن علیه سوپرمن» مشخص است. در واقع کار این شرکت به جایی رسیده که فیلمهای کلاسیک ابرقهرمانی را کنار گذاشته و به سراغ فیلمهای کامیکی مستقل و خوشساخت رفته است.
تاد فیلیپس میخواست مطمئن شود که جوکر او هرگز با بتمن رابرت پتینسون یا نسخه جهان موازی جوکر جرد لتو از جوخه انتحار مبارزه نمیکند. پس نویسنده و کارگردان، وقایع فیلم جوکر را در سال 1981 تعیین کرد تا مطمئن شود تا شخصیت منحصربهفرد جوکر، یک شرور مستقل باقی میماند و از هرگونه احتمال برخورد با سایر ابرقهرمانان فعلی، معاف است.
انتخاب سال 1981 برای من مهم بود … صادقانه بگویم، یک دلیل این بود که میخواستم فیلم خود را از دنیای دی سی جدا کنم. وقتی به دفتر برادران وارنر رفتم و فیلمنامه را تحویل دادم، خیلی روشن بیان کردم که این فیلم به داستان سایر فیلمهای شما گند نمیزند و در جهانی کاملا جدا روایت میشود.
دریافت درجه سنی بزرگسال و راضی کردن برادران وارنر حدود 1 سال زمان برد
تاد فیلیپس تصویر متفاوتی برای جوکر در ذهن داشت. تصویر او تاریک، شرورانه، دلهرهآور و خونین بود. این کارگردان از فیلمهای افسانهای هالیوود در دهه 1970 مانند «سلطان کمدی»، «راننده تاکسی» و «دیوانه از قفس گریخت» الهام گرفته بود. او در این باره میگوید: «اینها فیلمهایی هستند که من با آنها بزرگ شدم. با انجام مطالعه روی شخصیتهای دهه 70، متوجه شدم که نمیتوان آن فیلمها را در این مقطع زمانی ساخت. با خودم گفتم، اگر فیلمی در همین سبک بسازی، اما از شخصیتهای [کمیکبوکی] استفاده کنی، چه میشود؟»
مسئولان شرکت برادران وارنر میترسیدند که رتبهبندی R، تماشاگران کمی را به سینما بکشاند و طرفداران سنتی کمیکبوکها را از خود دور کند. با این حال، نویسنده-کارگردان عقب نشینی نکرد و به شدت با درجه سنی PG-13 مخالفت کرد. فیلیپس ادعا میکند که یک سال پس از تکمیل فیلمنامه جوکر موفق شد تا سرانجام برادران وارنر را با دیدگاه خود همراه کند.
در نهایت تنها چیزی که باعث شد برادران وارنر با درجه سنی بزرگسال موافقت کنند، بودجه متوسط 55 میلیون دلاری فیلم بود. بودجه لازم برای تولید اکثر فیلمهای ابرقهرمانی/کامیکی بیش از سه برابر این مبلغ است. اما فروش جهانی فیلم جوکر، تولیدکنندگان را کاملا میخکوب کرد. جوکر به اولین فیلم با درجه سنی R تبدیل شد که بیش از یک میلیارد دلار در گیشه به فروخته است.
واکین فینیکس گاها در حین فیلمبرداری، صحنه را ترک میکرد
آرتور فلیک یک دلقک بیکار و با انواع مشکلات روانی است. او به تدریج کنترل خود بر واقعیت را از دست میدهد و تبدیل به یک جامعه ستیز بیرحم میشود. ارائهی این نزول شخصیتی برای هر بازیگری دشوار خواهد بود. حالا متد اکتینگ واکین فینیکس را هم به این شرایط اضافه کنید. به راحتی میتوان فهمید که چرا او گاهی به استراحت ذهنی نیاز پیدا میکرد؛ حتی اگر این به معنای ترک ناگهانی صحنه فیلمبرداری باشد!
تاد فیلیپس فاش کرد که بازیگر اصلی فیلم بعضی اوقات، آرامش خود را سر صحنه فیلمبرداری از دست میداد و این اتفاق باعث گیج شدن همبازیهایش میشد.
دقیقا وسط ضبط، واکین صحنه را ترک میکرد و همبازی بیچارهاش فکر میکرد که اشتباهی کرده است! در حالی که همیشه مشکل واکین بود و حس میکرد در نقش غرق نشده.
البته فینیکس هرگز به مدت طولانی صحنه را ترک نمیکرد و سریع سر کار برمیگشت. او معمولا نیاز داشت تا نفسش را تازه کند یا کمی راه برود تا تمرکزش برگردد.
واکین فینیکس تصمیم گرفت تا از سایر فیلمهای جوکر الهام نگیرد
بازیگران زیادی در طول سالها و در مدیومهای مختلف، نقش جوکر را بازی کردهاند. شناخته شدهترین نقش آفرینیهای سینمایی جوکر مربوط به جک نیکلسون در بتمن تیم برتون، هیث لجر در شوالیه تاریکی (برنده اسکار) و بازی متعهدانه جرد لتو در فیلم جوخه انتحار میشود.
واکین فینیکس بارها به این نکته اشاره کرده که از هیچکدام از آن اجراها الهام نگرفته است. ضمنا این بازیگر تصمیم گرفت بیماریهای روانی را مطالعه نکند و تشخیص روانی خاصی را برای شخصیتش تعیین نکند. در عوض شروع به مطالعه کتابی درباره قاتلان سیاسی کرد تا بفهمد که چه چیزی باعث میشود تا یک قاتل به خشونت روی بیاورد.
واکین فینیکس برای این نقش، 23 کیلوگرم وزن کم کرد
واکین فینیکس با کاهش وزنهای دیوانهوار غریبه نیست. این بازیگر برای بازی در درام «استاد» ساخته پل توماس اندرسون، محصول سال 2012، وزن قابل توجهی را از دست داد. فینیکس که یک گیاهخوار است، برای آماده شدن در این نقش، تصمیم گرفت تا به سراغ همان پزشکی برود که در طول فیلم استاد با او همکاری میکرد.
این بازیگر برنامه غذایی محدودی را آغاز کرد که نیاز به نظارت مستقیم پزشک داشت. هدف این بود که آرتور فلک سو تغذیهای به نظر برسد. این رژیم باعث کاهش وزن 52 پوندی (23.5 کیلویی) شد.
بازیگر برنده اسکار معتقد بود با کاهش وزن چشمگیر، قادر خواهد بود وارد نقش شود و با آرتور همذات پنداری کند. فینیکس میگوید:
احساس میکردم با کاهش وزن میتوانم بدنم را به گونهای حرکت دهم که قبلاً نمیتوانستم و به نظرم این موضوع به شکلگیری حرکات فیزیکی آرتور کمک کرد؛ موردی که به عنوان بخش مهمی از خصوصیت شخصیتی آرتور ظاهر شد.
مارتین اسکورسیزی به مدت چهار سال درگیر توسعه این فیلم بود
در ابتدا مارتین اسکورسیزی قصد داشت تا فیلم جوکر را تهیهکنندگی و شاید حتی کارگردانی کند. حتی شایعاتی هم مطرح شده بود مبنی بر اینکه لئوناردو دی کاپریو در حال مذاکره برای بازی در نقش جوکر است. اسکورسیزی پس از چهار سال همکاری در این پروژه، به دلایل شخصی از ادامه فعالیت انصراف داد.
اسکورسیزی همواره از فیلمهای ابرقهرمانی انتقاد کرده است، زیرا احساس میکند اساسا هیچ خطری این شخصیتها را تهدید نمیکند. او همچنین از قوس از پیش تعیین شده آرتور فلیک و نحوه تبدیل به جوکر استقبال نمیکرد.
این بدان معنا نیست که هنر ساخت فیلم کامیک بوکی هنر بدی است؛ فقط برای من مناسب نیست… فیلم های ابرقهرمانی، همانطور که گفتم، هنری متفاوت است. ساختن آنها آسان نیست. بسیاری از افراد بااستعداد وجود دارد که فیلمهای خوبی میسازند و بسیاری از جوانان هم از آنها لذت می برند.