دانشمندان اخترشناسی و فیزیک تصور میکنند که توانستهاند با نظریههای پیچیده خود جهان هستی را کاملا درک کنند. گرچه معماهای عجیب فضایی ضعفهای علم مدرن و اشتباه بودن دیدن انسان به جهان هستی را بهرخ میکشند.
دانشمندان تاکنون توانستهاند بسیاری از پدیدههای مختلف را با استفاده از نظریههای خود پیشبینی کنند. هرچند تصویر ما از جهان هستی کامل نیست. معماهای عجیب فضایی نشان میدهند که موارد بسیار مهم و تعیینکنندهای همچنان بیپاسخ باقی ماندهاند.
معماهای عجیب فضایی که پاسخی برای آنها وجود ندارد
زمانی Lev Landau، برنده جایزه نوبل فیزیک گفت که کیهانشناسان در اغلب مواقع اشتباه میکنند؛ اما هرگز تردیدی بهخود راه نمیدهند. این دیدگاه چندان با واقعیت فاصله ندارد. چراکه اخترشناسان در برابر بسیاری از معماهای عجیب فضایی سکوت میکنند و هیچ توضیحی برای ارائه ندارند. بهعنوان مثال انرژی تاریک ۶۸.۳ درصد از جرم-انرژی جهان هستی را تشکیل میدهد و مسئول سرعت بخشیدن به انبساط جهان است. با وجود این، انرژي تاریک تا سال ۱۹۹۸ کشف نشده بود.
ماده تاریک نیز ۳۱.۷ درصد از جرم-انرژی جهان را بهخود اختصاص داده است. جرم ماده تاریک ۶ برابر تمامی ستارهها و کهکشانهای جهان است. گرچه وجود ماده تاریک نیز تا دهه ۱۹۷۰ تایید نشده بود. جالب اینجاست که دانشمندان هنوز موفق نشدهاند پاسخی قطعی در رابطه با ماهیت ماده و انرژی تاریک ارائه دهند. وقتی علم سالها چنین موارد مهمی را متوجه نشده، آیا امکان ندارد که موارد مهمتری نیز پنهان باقی مانده باشند؟
نگاهی به معماهای عجیب فضایی نشان میدهد که بهاحتمال زیاد دید انسان به جهان هستی و فضا اشتباه است و باید تغییر کند.
تنش هابل
جهان هستی در حال گسترش است. ما توانستهایم سرعت گسترش جهان را محاسبه کنیم. گرچه مشکل اینجاست که با توجه به روش اندازهگیری به نتایج مختلفی میرسیم. دانشمندان از دو روش برای اندازهگیری سرعت انبساط جهان استفاده میکنند. روش اول به مشاهده کهکشانهایی که در نزدیکی راه شیری قرار دارند میپردازند. دانشمندان بررسی میکنند که این کهکشانها با چه سرعتی در حال دور شدن از ما هستند.
آنها را میتوان به تکههای شیشه پس از یک انفجار بزرگ تشبیه کرد. روش دوم نگاهی به وضعیت جهان در روزهای اولیه شکلگیری و مقایسه آن با شرایط کنونی است. تابش پسزمینه کیهانی میتواند در این زمینه اطلاعات ارزشمندی را به ما بدهد. یکی از معماهای عجیب فضایی تفاوت ۸ درصدی نرخ گسترش جهان در دو روش اشاره شده است. بسیاری از پژوهشگران تصور میکنند که ما یک واقعیت مهم و تاثیرگذار را نمیدانیم.
در روش دوم از رصدخانه پلانک آژانس فضایی اروپا استفاده شده است که بهخاطر دقت بسیار بالای خود در اندازهگیریهای فضایی معروف است. همین رصدخانه فضایی توانست نشان دهد که جهان هستی ۱۳.۸۲ میلیارد سال سن دارد و تنها ۴.۹ درصد از آن را اتمهای عادی تشکیل میدهند.
با توجه به باور دانشمندان به دقت کار رصدخانه پلانک، احتمال خطا در روش اول مطرح شد. دانشمندان تصور میکردند که شاید تلسکوپهای پیشین قدرت کافی برای بررسی فاصله کهکشانهای دور را نداشته و دچار خطا شدهاند. گرچه تلسکوپ فضایی جیمز وب نیز همان نتایج پیشین را تایید کرد تا یکی از معماهای عجیب و قدیمی فضایی باقی بماند.
دانشمندان تاکنون سعی کردهاند پاسخهای مختلفی را در رابطه با تنش هابل ارائه دهند. برخی به احتمال وجود ویژگیهای عجیب در ماده و انرژی تاریک اشاره میکنند. برخی تغییر نرخ گسترش جهان با گذشت زمان را محتمل میدانند و برخی تصور میکنند که باید برخی جزئیات مربوط به مدل استاندارد کیهانشناسی تغییر کند.
هرچند یک مورد جذاب نیز در رابطه با یکی از معماهای عجیب فضایی مطرح میشود. احتمال دارد نظریه گرانش اینشتین در مقیاسهای بزرگ جوابگو نباشد. پیشتر گروهی از دانشمندان دانشگاه هاروارد اعلام کرده بودند که نظریه گرانش اینشتین در مقیاس خوشههای کهکشانی خطا دارد. توجه داشته باشید که کل جهانبینی انسان بر اساس گرانش استوار شده است. به همینخاطر اگر روزی اثبات شود که نظریه گرانش اینشتین اشتباه بوده، باید همهچیز مجدد تعریف شود.
تخت بودن جهان هستی
مسئله تخت بودن جهان هستی یکی از معماهای عجیب فضایی محسوب میشود. بهبیان ساده وقتی به جهان اطراف خود نگاه میکنیم همهچیز بهصورت کاملا یکپارچهای تقسیم شده است. در حالیکه نباید اینگونه باشد. تصور کنید به یک کاسه سوپ نگاه میکنید که مواد اولیه آن (مثل سبزیجات و گوشت) بهصورت مساوی تقسیم شدهاند. سوال اصلی اینجاست که چرا در جهانی با این عظمت شاهد قسمتهای بهشدت متراکم و قسمتهای کم تراکم نیستیم و در عوض همهچیز یکنواخت جلوه میکند.
برای درک مشکل باید به لحظههای ابتدایی شکلگیری جهان برویم. پس از بیگبنگ جهان هستی بهشدت داغ و متراکم و مملو از ماده و انرژی بود. بر اساس مدل استاندارد کیهانشناسی، همزمان با گسترش و سرد شدن جهان باید قسمتهایی با چگالی بالا و پایین شکل گرفته باشند. هرچند وقتی تابش پسزمینه کیهانی (CMB) را بررسی میکنیم، متوجه دمای یکنواخت در قسمتهای دور جهان میشویم. چنین چیزی نشان میدهد که حتی قسمتهایی از جهان هستی که بهشدت از همدیگر فاصله دارند در تعادل دمایی بودهاند.
همین نیز باعث شده که دانشمندان حسابی گیچ شوند. چراکه چنین اتفاقی با توجه به سرعت گسترش جهان منطقی نیست. یکی از مشکلاتی که در رابطه با مشکل تخت بودن جهان هستی مطرح میشود، به سرعت نور ارتباط دارد. بر اساس نظریه نسبیت اینشتین هیچ چیزی نمیتواند سریعتر از نور حرکت کند. همچنین در روزهای اولیه شکلگیری جهان مناطقی که از هم دور هستند، نمیتوانستند پیش از یکپارچه شدن با همدیگر تعامل داشته باشند.
سوال اینجاست که اگر آنها با همدیگر تعامل نداشتند، پس چطور توانستهاند دارای دما و چگالی یکسان باشند. دانشمندان برای حل یکی از عجیب ترین معماهای فضایی ایده انبساط را ارائه دادهاند. بر اساس این نظریه، پس از بیگبنگ جهان دوره بسیار کوتاهی از انبساط شدید را تجربه کرد. این انبساط باعث شده که هرگونه ناهمواری در مقیاس بزرگ پراکنده شده و از بین برود. در واقع مناطقی که نزدیک هم بودند و دمای یکسانی داشتند، از هم فاصله گرفتند.
اگرچه نظریه انبساط جهان راهحلی را برای یکی از معماهای عجیب فضایی ارائه میدهد، اما سوالهای جدیدی را نیز ایجاد میکند. بهعنوان مثال ما نمیدانیم که چهچیزی سبب شده این انبساط ناگهانی رخ دهد و یا اینکه چطور این انبساط شدید متوقف شده است. همین سوالهای بیپاسخ نیز باعث شده برخی نظریه انبساط را پاسخ مناسبی برای مشکل تخت بودن جهان ندانند.
بهنظر برخی از دانشمندان نیروها یا مکانیزمهایی در جهان هستی وجود دارد که ما از وجود آنها بیخبر هستیم. شاید روزی انسان بتواند از آنها پرده بردارد و شاید هم تا ابد سوالهای انسان بهپایان نرسند.
مادر معماهای عجیب فضایی: مسئله ثابت کیهانی
دانشمندان باور دارند که مادر معماهای عجیب فضایی مسئله ثابت کیهانی است. در سال ۱۹۱۵ اینشتین نظریه انقلابی نسبیت عام را ارائه داد. اینشتین متوجه شد که بافت فضا-زمان با ظرافت خاصی در هم تنیده است. به همینخاطر نیز ثابت کیهانی را به معادلههای خود اضافه کرد تا انرژی گرانش را خنثی کرده و جهانی پایدار را ترسیم کند. هرچند کمی بعد ادوین هابل متوجه شد که جهان در حال گسترش است. در نتیجه اینشتین نیز ثابت کیهانی را کنار گذاشت و آن را بزرگترین اشتباه خود نامید.
در سال ۱۹۹۸ انرژی تاریک و نقش آن در گسترش جهان باعث شد که بار دیگر مسئله ثابت کیهانی مطرح شود. مشکل اینجاست که وقتی دانشمندان میخواهند مقدار ثابت کیهانی پیشبینی شده توسط فیزیک کوانتوم و مقدار مشاهده شده در جهان هستی را مقایسه کنند، با بحرانی بزرگ مواجه میشوند. نظریه میدان کوانتومی بر این باور است که حتی فضای خلاء نیز دارای ذراتی است که در لحظه ایجاد و نابود میشوند.
اگر ما انرژی مرتبط با این نوسانات را اندازهگیری کنیم، به مقدار فوقالعاده بزرگی میرسیم. عددی که ۱۲۰ ۱۰ برابر بیشتر از مقدار مشاهده شده در جهان کنونی است. این میزان تفاوت آنقدر زیاد است که دیگر نمیتوان آن را با عناوینی همچون خطای محاسباتی توضیح داد. در یکی از معماهای عجیب فضایی علم پیشبینی میکند که جرم وسایل داخل یک اتاق بسیار زیاد باشد؛ اما وقتی آن را وزن میکنیم، متوجه میشویم که تقریبا هیچ وزنی ندارند.
این مسئله جنبه دیگری هم دارد. چگالی انرژی جهان هستی باید بهشدت نسبت به نوسانات کوچک حساس باشد. گویی که میخواهید تعادل یک مداد را روی نوک آن حفظ کنید. با وجود این، انرژی خلاء مشاهده شده بسیار پایدار و نزدیک به صفر بهنظر میرسد. یکی از معماهای عجیب فضایی این است که جهان چطور توانسته چنین تعادل ظریفی را بین نیروهای مختلف حفظ کند.
دانشمندان برای پاسخ به مسئله ثابت کیهانی نظریههای مختلفی را ارائه کردهاند. گروهی به وجود ابعاد دیگر در جهان باور دارند و گروهی دیگر نیز ثابت کیهانی متغیر را مطرح میکنند که میتواند در گذر زمان مقادیر متفاوتی داشته باشد. گرچه هیچکدام از نظریهها و پاسخهای ارائه شده نتوانستهاند مسئله ثابت کیهانی را بهنحو رضایتبخشی حل کنند.
به همینخاطر است که معماهای عجیب فضایی همچنان درک ما از جهان هستی را بهچالش میکشند. این معماها ثابت میکنند که هنوز انسان اطلاعات بسیار کمی از جهان هستی دارد و ممکن است کل جهانبینی ما اشتباه باشد.