با گسترش فناوری و تغییر سبک زندگی، عادت کتابخوانی در حال کمرنگ شدن است. اما آیا این تغییر بر ساختار مغز ما تأثیرگذار است؟
در دنیای امروز وقتی صحبت از سرگرمیها و تفریحات میشود، بسیاری از افراد به جای کتابخوانی به تماشای فیلم و ویدیو روی میآورند. پژوهشها نشان میدهند، تعداد کسانی که از مطالعه کتاب لذت میبرند و برای آن وقت میگذارند، به طور چشمگیری در حال کاهش است. در انگلستان، نیمی از مردم اعتراف کردهاند که عادت به کتاب خواندن ندارند و در میان جوانان ۱۶ تا ۲۴ ساله، این آمار به یک نفر از هر چهار نفر میرسد. آیا روی آوردن به محتواهای تصویری و کاهش عادت کتابخوانی تغییراتی در ساختار مغز ما ایجاد میکند؟ این سوالی است که پژوهشگران را بر آن داشته تا به بررسی تأثیرات کتاب خواندن بر مغز بپردازند. نتایج این مطالعات نشان میدهد که کتاب خواندن تأثیر عمیقی بر آناتومی مغز داشته و آن را تقویت میکند.
بیشتر بخوانید:
چرا ناگهان تکامل سریع مغز انسان متوقف شد؟
کتابخوانی و تغییر ساختار مغز
در یک مطالعه جدید که در مجله Neuroimage منتشر شده، محققان تلاش کردند بفهمند که ساختار مغز افراد کتابخوان نسبت به سایر افراد چه تفاوتهایی دارد. در این پژوهش با استفاده از دادههای باز و تحلیل اطلاعات بیش از ۱۰۰۰ نفر نشان داده شد افرادی که مهارتهای بالاتری در خواندن کتاب دارند، تفاوتهای مشخصی در آناتومی مغز خود دارند. دو منطقه در نیمکره چپ مغز آنها که به زبان مربوط میشود در این افراد بزرگتر است.
یکی از این مناطق، بخش پیشین لوب تمپورال است. این قسمت از مغز به ما کمک میکند تا اطلاعات معنایی مختلف را دستهبندی و مرتبط کنیم. برای مثال، وقتی کلمه «پا» را میخوانیم، این منطقه مغز اطلاعات بصری، حسی و حرکتی را که درباره شکل، احساس و حرکت پاها داریم، به هم پیوند میزند تا معنی کلمه را درک کنیم. دیگری، قسمت پیچ هشل (Heschl’s Gyrus) است که در لوب تمپورال قرار دارد و مربوط به قشر شنوایی مغز میشود. این بخش برای پردازش صداها و تطبیق حروف با اصوات گفتاری حیاتی است. پژوهشها نشان دادهاند افرادی که در خواندن توانایی بالایی دارند، بخش پیشین لوب تمپورال نیمکره چپ مغزشان بزرگتر از نیمکره راست است.
اهمیت اندازه مغز
اما چرا این تفاوتها در ساختار مغز اهمیت دارند؟ به نظر میرسد که این تغییرات مغزی به توانایی بهتر در فهم کلمات و درک معنا کمک میکند. شاید در نگاه اول، خواندن به عنوان یک مهارت بصری به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که فرآیند خواندن فراتر از تشخیص شکل حروف است. برای اینکه بتوانیم کلمات را بخوانیم، نیاز داریم تا صداهای هر حرف را در ذهن خود بشنویم و آنها را با هم ترکیب کنیم. به عبارت دیگر، آگاهی از صداهای زبان (آگاهی فونولوژیک) یکی از مهمترین پایههای یادگیری خواندن است.
در پژوهشهای قبلی مشاهده شده که قشر شنوایی افرادی که به دیسلکسی (اختلال خواندن) مبتلا هستند، نازکتر است. این یافتهها نشان میدهد که ضخامت قشر شنوایی ارتباط مستقیمی با توانایی خواندن افراد دارد. البته این تغییرات تنها به افراد مبتلا به دیسلکسی محدود نمیشود، بلکه در بین عموم افراد هم تفاوتهایی در ضخامت این نواحی مشاهده شده است.
ضخامت بیشتر، همیشه بهتر نیست؛ راز ساختار مغز کتابخوانها!
در ابتدا شاید به نظر برسد که هرچه نواحی مغزی ضخیمتر باشند، بهتر است. اما واقعیت این است که در مغز، همیشه ضخامت بیشتر به معنای بهتر بودن نیست. به عنوان مثال، قشر شنوایی در نیمکره چپ مغز افرادی که در خواندن مهارت بالاتری دارند، ضخیمتر است، اما این ضخامت به همراه نوع خاصی از پوشش میلین (Myelin) همراه است. میلین یک ماده چربی است که به عنوان عایق برای فیبرهای عصبی عمل میکند و سرعت انتقال سیگنالهای عصبی را افزایش میدهد.
پژوهشها نشان دادهاند که در مغز افرادی که در خواندن ماهر هستند، میلین بیشتر است و این باعث میشود که مناطق مربوط به زبان در نیمکره چپ مغز فشردهتر و مسطحتر از مناطق مشابه در نیمکره راست شوند. این تغییرات ساختاری به مغز این امکان را میدهند که اطلاعات زبان را به سرعت و به صورت طبقهبندیشده پردازش کند.
نواحی مغزی و تلفیق اطلاعات پیچیده
قشر پیشین لوب تمپورال که وظیفه تلفیق اطلاعات معنایی را بر عهده دارد، در افراد کتابخوان ضخیمترین ساختار مغزی است. این ساختار به دلیل وجود نورونهای بیشتر و تعاملات پیچیدهتر، توانایی پردازش اطلاعات را به طور جامع و کاملتر فراهم میآورد. این تغییرات ساختاری به مغز کمک میکنند که مهارتهای پیچیدهای همچون پردازش صداها و تلفیق آنها با حرکات و ویژگیهای مختلف گفتار را به درستی انجام دهد.
تأثیر یادگیری بر ساختار مغز
مغز انسان یک عضو بسیار انعطافپذیر است. یعنی زمانی که ما مهارتهای جدیدی را میآموزیم یا یک مهارت را تقویت میکنیم، آناتومی مغز تغییر میکند. به عنوان مثال، پژوهشها نشان دادهاند که افرادی که به طور فشرده آموزش زبان میبینند، ضخامت قشرهای مغزی مرتبط با زبان در مغز آنها افزایش یافته است. این تغییرات مغزی نه تنها در طول زمان اتفاق میافتند، بلکه به نوعی نتیجه مستقیم تمرین و تکرار مهارتها هستند.
در زمینه کتابخوانی نیز میتوان گفت که این فعالیت ذهنی تأثیرات مشابهی بر ساختار مغز دارد. مطالعه مداوم و منظم میتواند به تقویت نواحی مغزی مربوط به زبان، همچون قشر شنوایی و لوب تمپورال، کمک کند. بنابراین، اگر میخواهید مغز خود را در وضعیت بهتری نگه دارید و آن را تقویت کنید، هیچ چیز بهتر از خواندن یک کتاب خوب نیست.
آینده کتابخوانی و تأثیرات آن بر انسانها
در نهایت، باید به این نکته توجه کنیم که اگر مهارتهایی چون کتابخوانی به تدریج از زندگی روزمره ما کنار بروند، ممکن است تأثیرات منفی بر تواناییهای شناختی و اجتماعی ما داشته باشد. فهم و درک دنیای اطراف، تفکر تحلیلی و توانایی همدلی با دیگران همگی به مهارتهای زبان و درک مطلب بستگی دارند. بنابراین، کتابخوانی تنها یک فعالیت فردی نیست، بلکه یک خدمت بزرگ به بشریت است.
اگر میخواهید مغزتان را فعال و پرقدرت نگه دارید، وقت خود را برای خواندن کتابهای خوب صرف کنید. کتابها نه تنها به شما اطلاعات میدهند، بلکه مغز شما را تقویت میکنند و به شما کمک میکنند تا بهتر فکر کنید و دنیای اطراف را بهتر درک کنید. پس کتابی بردارید و شروع به خواندن کنید، مغز شما از این کار سود خواهد برد!
- کتابخوانی ساختار مغز ما را تغییر میدهد و آن را تقویت میکند
- افشاگری بزرگ کنگره آمریکا: ویروس کرونا از آزمایشگاهی در چین آمده است
- بیشترین رکورد نخوابیدن به چه کسی تعلق دارد؟
- بالاخره پس از ۵۰ سال یک داروی جدید شگفتانگیز برای آسم ساخته شد
- بازی کردن با خاک برای سلامتی کودکان خطر دارد یا مفید است؟
- بلک فرایدی چه بلایی سر مغز شما میآورد؟ علم پاسخ میدهد
- هشدار جراحان: بوسیدن نوزاد ممکن است باعث مرگ او شود