ریشه هیولاهای ترسناک و البته محبوب امروزی به هالیوود مربوط نمیشود. با نگاهی به تمدنهای باستانی میتوان متوجه شد که انسانها از دیرباز با خون آشام، مردگان متحرک و … آشنا بودهاند.
انسان ها همیشه از وجود هیولاهای وحشتناک لذت میبردهاند. از گذشتههای بسیار دور تا دوران کنونی همیشه در کنار هر فرهنگ خاص یک هیولا یا خدای خشمگین را مشاهده میکنیم که صبورانه در کمین نشسته است. هرچند که در دهههای اخیر بیشتر افراد به خون آشام، گرگینه و مردگان متحرک علاقهمند شدهاند. در ادامه ریشه این هیولاهای ترسناک و جذاب را تا دوران باستان دنبال میکنیم. آيا آنها زمانی واقعیت داشتهاند؟
سفر به تمدنهای باستانی مختلف برای پیدا کردن ریشه هیولاهای ترسناک
خون آشامها دندانهای تیز خود را درون گردن افراد بیگناه فرو میکنند و خون آنها را تا آخرین قطره میمکند. گرگینهها زیر ماه کامل زوزه میکشند و میتوانند هر انسانی را تکهتکه کنند. زامبیها نیز با چنگالهای سیاه خود از قبر بیرون میآیند تا زندگی را از انسانها پس بگیرند. این موجودات به نمادهای وحشت در دنیای مدرن تبدیل شدهاند و میتوانند خواب شب را از شما بگیرند.
اگر به دنیای فیلم علاقهمند هستید، پیگیری ریشه هیولاهای ترسناک تا دوران باستان میتواند جالب باشد. چهچیزی سبب شد انسانهای پیشین چنین موجوداتی را خلق کنند؟ این موجودات چه حقایقی را از جهان باستان برای ما آشکار میکنند؟
خون آشام؛ خون و زندگی جاویدان
خون آشام جذابیتی بسیار عجیب دارد و میتواند نسلهای مختلف را درگیر خود کند. هرچند که برای یافتن ریشه این هیولای ترسناک باید سفری به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح داشته باشیم. تمدن سومر در منطقه میانرودان شکوفا شد و توانست بهخاطر نوآوریهای بینظیری که دارد در تاریخ جاودان شود. مردم این تمدن باستانی بهیک شبح انتقامجو بهنام ادیمو باور داشتند.
ادیمو به مردگان دفن نشده تعلق داشت و همیشه سعی میکرد از زندگان تغذیه کند. این شبح عجیب عصاره حیات را از بدن خارج میکرد. در واقع ما با نمونه اولیه از یک خون آشام طرف هستیم. در لوحهای گلی نیز به آیندگان هشدار داده شده که مراقب خشم ادیمو باشند.
در ادامه مسیر خود برای پیدا کردن ریشه هیولاهای ترسناک به تمدن مصر باستان میرسیم. در داخل اهرام مصر دیوارنوشتههایی وجود دارد که میتواند همچون راهی به گذشته جذاب این تمدن تلقی شوند. مردم مصر باستان تصور میکردند یک الهه بهنام سخمت وجود دارد که برای فرونشاندن خشم خود خون انسان را مینوشد. این الهه بهصورت موجودی با بدن انسان و سر شیر تصویر شده است.
بر اساس افسانهای از سال ۱۵۰۰ پیش از میلاد سخمت انسانها را یکی پس از دیگری میکشت. در نهایت انسانها توانستند آبجو رنگشده به رنگ قرمز را بهجای خون به سخمت پیشکش کنند. در ادامه پیدا کردن ریشه هیولاهای ترسناک به یونان باستان میرسیم. یونانیان اعتقاد داشتند ارواح اغواگری بهنام لامیا وجود دارند که سعی میکنند مردان را فریب داده و جوهر زندگی آنها را بمکند. تصویری که با خون آشام نزدیکی دارد.
- معروف ترین اشیاء نفرین شده جهان که زندگی شما را تاریک خواهند کرد
- معروف ترین افرادی که مورد آزار روح های خبیث قرار گرفتند؛ از مایلی سایرس تا مونیکا در فرندز
- ترسناک ترین مکان های روی زمین که افراد کمی جرأت بازدید از آنها را دارند
- 10 مورد از ترسناک ترین موجودات شیطانی که در قامت زن معرفی شدهاند
در قرون وسطی خون آشام بهشکل کنونی متولد شد. اسلاوها داستان مربوط به موجوداتی بهنام اوپیر را در سرتاسر اروپا پخش کردند. اوپیرها مردگانی بودند که شبهنگام از قبر بیرون میآمدند و از خون انسانها تغذیه میکردند. در قرن دوازدهم روسها چوبی را در قلب جسد یک فرد کافر فرو کردند و آن را آتش زدند تا دیگر به شکارهای شبانه نرود. در آن زمان دانش کافی در رابطه با فرآیند طبیعی تجزیه بدن وجود نداشت. در نتیجه مشاهده ورم کردن بدن و خروج خون از دهان باعث شد که موجودی بهنام خوش آشام متولد شود.
گرگینه؛ تلاقی بین انسان و حیوان
اگرچه ریشه هیولاهای ترسناک خاصی مثل خون آشام را میتوان در اجساد مردگان و خدایان باستان دید، اما گرگینه داستان متفاوتی دارد. با نگاهی به داستان حماسی گیلگمش از سال ۲۱۰۰ پیش از میلاد میتوان نشانههایی از گرگینه را دید. وقتی گیلگمش الهه ایشتار را پس میزند، او یک چوپان را نفرین کرده و به گرگ تبدیل میکند. در نتیجه موجودی نیمه انسان و نیمه حیوان از خشم الهی زاده میشود.
در واقع از گذشته تبدیل شدن به گرگینه بهعنوان مجازاتی الهی قلمداد میشد. در ادامه جستجو برای پیدا کردن ریشه هیولاهای ترسناک به یونان باستان میرسیم. جایی که لایکائون، پادشاه آرکادیا زئوس را بهچالش میکشد. او گوشت انسان را بهصورت پیشکش به زئوس تقدیم میکند. اینکار باعث میشود که زئوس خشمگین شده و لایکائون را به گرگ تبدیل کند.
در سال ۴۰۰ پیش از میلاد هرودوت از قبیله نئوری نوشته است. قبیلهای که اعضای آن سالی یکبار به گرگ تبدیل میشدند. این داستان در روم باستان کمی تقویت شد. بهصورتی که در سال ۶۰ میلادی از سربازی نام برده میشود که زیر نور ماه به گرگ تبدیل شده، گلوی افراد را میدرد و سحرگاه به انسان تبدیل میگردد.
ریشه هیولاهای ترسناک؛ مردگان متحرک
زامبیها با چهرههای ترسناک خود بیهدف در خیابانها پرسه میزنند تا زندگان را نابود کنند. بهنظر میرسد این تصویر فقط به دنیای مدرن تعلق داشته باشد. هرچند بهراحتی میتوان ریشههای آن را در گذشتههای دور پیدا کرد. حدود سال ۳۰۰۰ پیش از میلاد در میانرودان این باور وجود داشت که اگر فردی بهصورت کامل و با رعایت تمامی آیینها تدفین نشود، روح او سرگردان خواهد شد و زندگان را شکار میکند.
در داستان حماسی ایشتار (سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد) خشم الهه را مشاهده میکنیم. او تهدید میکند که با طوفانی بزرگ جهان مردگان را دگرگون خواهد کرد و مردگان را بیدار میکند تا افراد زنده را طعمه خود کنند. تصویری خاص که مردگان متحرک را یادآور میشود.
در مصر باستان نیز میتوان ریشه های این هیولاهای ترسناک را مشاهده کرد. مومیایی کردن مردگان بهمعنی آماده کردن آنها برای سفر بهدنیای پس از مرگ بود. اگر آیین مومیایی کردن بهدرستی انجام نمیشد، مرده نمیتوانست مسیر خود را برای جهان آخرت پیدا کند. در نتیجه در دنیای زندگان سرگردان میشد و آنها را آزار میداد. همچنین مردم مصر این باور را داشتند که اگر کسی به قبر مردهای دستبرد بزند، جسد برمیخیزد و زندگان را شکار میکند.
در اساطیر نورس نیز میتوان به ریشه این هیولاهای ترسناک نزدیکتر شد. آنها به وجود موجوداتی بهنام دراوگر باور داشتند. دراوگرها در واقع مردگان متحرکی بودند که با بدن ورمکرده و بدبوی خوی از تپههای تدفین محافظت میکردند. آنها قدرتی ماورایی داشتند و حتی میتوانستند ستون فقرات یک اسب را با ضربهای خرد کنند.
ریشه های واقعی هیولاهای ترسناک کنونی
اگر کمی با دقت نگاه کنیم، متوجه میشویم که این هیولاها اشتراکات زیادی با هم دارند. هرچند که بهخاطر شرایط منطقه جغرافیایی، باورهای فرهنگی و سبک زندگی شکل متفاوتی به خود گرفتهاند. خون آشام، گرگینه و مردگان متحرک در واقع خود ما هستند. آنها ترس از مرگ، ترس از دست دادن جان و قدم گذاشتن به دنیایی ناشناخته را نشان می دادند.
بهبیانی دیگر انسان میخواست با ساختن این هیولاها بر ترس خود از مرگ غلبه کند. اجداد ما قصد داشتند نشان دهند که پس از مرگ نابودی نیست و جهانی دیگر در انتظار ما خواهد بود. نشانه آن نیز وجود داشتن موجوداتی بودند که در صورت خطا در انجام دادن آیینهای مرتبط با تدفین پدیدار میشدند. این موجودات اگرچه ظاهری ترسناک داشتند، اما این آرامش را نیز به بقیه میدادند که در صورت پرستش خدایان باستانی زندگی آرامی را پس از مرگ تجربه خواهند کرد و در امان خواهند بود.
جالب اینجاست که انسانهای باستانی راهی برای نابود کردن ترسهای خود نیز ساخته بودند. مثلا با فرو کردن یک نیزه چوبی در قلب خون آشام میتوان آن را نابود کرد. اینجاست که متوجه میشویم ریشه تمام هیولاهای ترسناک کنونی در ترس بشر از مرگ قرار دارد.