نگاهی به بدترین دوران های تاریخ بشر نشان میدهد که گاهی به دنیا آمدن در زمان خاصی چیزی جز رنج و بدبختی برای افراد بهارمغان نمیآورد. برخی دورهها از این بابت ماندگار شدهاند.
در سالهای اخیر شاهد اتفاقات ناخوشایند زیادی بودهایم. از همهگیری کرونا گرفته تا مشکلات اقتصادی و قرار گرفتن جهان در آستانه جنگ جهانی سوم همگی باعث شدهاند که کام افراد زیادی از زندگی تلخ شود. بسیاری تصور میکنند که در بدترین دوران های تاریخ بشر زندگی میکنند و تمامی مشکلات و سختیهای انسانهای پیشین را چشیدهاند. این افراد حتی بر این باور هستند که دیگر چیز جدیدی برای آزار آنها وجود ندارد.
۷ مورد از بدترین دوران های تاریخ بشر؛ وقتی انسان آرزوی یک مرگ راحت را دارد
متاسفانه باید بگوییم که تاریخ زندگی انسان در این کره خاکی هرگز راحت و درخشان نبوده است. با نگاهی به گذشته میتوان همهگیریهای گسترده، قحطیهای ویرانگر، بلایای طبیعی و جنگهای زیادی را دید که باعث مرگ جوانان گشتند. در نتیجه این اتفاقها خانوادهها تکهتکه شدند و جوامع ساختار خود را از دست دادند. بیایید نگاهی گذرا به بدترین دوران های تاریخ بشر داشته باشیم.
طاعون آنتونین
در سال ۱۶۵ میلادی سربازان ارتش روم شهر سلوکیه در نزدیکی بغداد را محاصره کرده بودند. آنها در نهایت وارد شهر شدند؛ اما چیزی که به خانه آوردند غنائم ارزشمند نبود. یک بیماری عجیب (احتمالا آبله یا سرخک) در میان سربازان رومی بروز کرد که باعث وحشت همگان شد. از علائم این بیماری میتوان به تب، استفراغ، اسهال، گلودرد و قرمزی و خارش پوست اشاره کرد.
موج اول این بیماری روزانه ۲۰۰۰ نفر از شهروندان روم را میکشت. در موج دوم آمار مرگومیر روزانه به ۵۰۰۰ نفر رسید. حتی دو امپراتور روم در این میان جان خود را از دست دادند. تخمین زده میشود که حدود یکسوم جمعیت ۶۰ میلیونی امپراتوری روم در آن زمان محو شدند. ساختار اجتماعی کشور کاملا دچار فروپاشی شده بود و هیچکس توانایی رسیدگی به بیماران را نداشت.
همچنین همهگیری شدید باعث شد که ارتش روم بهشدت تضعیف شود و مردم هم دیگر توانایی پرداخت مالیات نداشته باشند. در آن زمان مردم روم هیچ پناهی برای دردهای خود نداشتند و تصور میکردند که در یکی از بدترین دوران های تاریخ بشر زندگی میکنند. بسیاری بر این باور هستند که این همهگیری علت اصلی ضعیف شدن و نابودی امپراتوری روم غربی بود. در واقع باید این همهگیری را نیز به لیست دردناک ترین روش های مرگ در روم باستان اضافه کرد.
جنگهای صلیبی
جنگهای صلیبی به مجموعهای از نبردهای مذهبی گفته میشد که از سال ۱۰۹۰ تا تقریبا ۱۵۰۰ میلادی بین مسلمانان و مسیحیان جریان داشت. این جنگها زندگی بخش زیادی از مردم در خاورمیانه، شمال آفریقا و اروپا را تحتتاثیر قرار داد. ماهیت جنگهای صلیبی باعث شده بود که خشونت بسیار زیادی در آنها جریان داشته باشد.
بسیار پیش میآمد که اکثر ساکنان یک شهر کشته میشدند و افراد باقیمانده نیز جهنم بردگی را تجربه میکردند. همچنین تجاوز به زنان و کشتار کودکان نیز امری عادی در این جنگها قلمداد میشد. افرادی که در شهرهای مورد مناقشه زندگی میکردند، بدون تردید یکی از بدترین دوران های تاریخ بشر را تجربه کرده بودند.
در برخی آمار تعداد کشتههای جنگهای صلیبی ۱ میلیون نفر عنوان شده است و در برخی منابع این عدد تا ۹ میلیون نیز افزایش مییابد.
جنگهای سیساله
تصور کنید فردی در سال ۱۶۱۸ حدود ۱۵ سال داشته است. او میتوانست بگوید که بهخاطر جنگهای سی ساله کل عمر و جوانی خود را از دست داده و در یکی از بدترین دوران های تاریخ بشر زندگی کرده است. ماجرا از آنجا شروع شد که اشراف پروتستان در بوهمیا تصمیم گرفتند دو مقام کاتولیک را از پنجره قلعه پراگ به بیرون پرتاب کنند. این اتفاق بهخوبی تنشهای شدید بین کاتولیکها و پروتستانها را نشان میداد.
اندکی بعد یک شورش بزرگ علیه خاندان حاکم شکل گرفت تا پادشاهی پروتستان بر تخت بنشیند. هرچند که کشورهای کاتولیک اروپایی چنین تغییری را تحمل نمیکردند. در نتیجه کلیه قدرتهای اروپا درگیر جنگی ویرانگر شدند که نمونه آن را ندیده بودند. در نتیجه این جنگ جمعیت کلی آلمان ۲۰ درصد کاهش یافت و در برخی مناطق حتی جمعیت نصف شد.
هرچند تنها جنگ نبود که قرن هفدهم را به یکی از بدترین دوران های تاریخ بشر تبدیل میکرد. قحطی در اروپا گسترش یافت و افراد زیادی جان خود را از دست دادند. همچنین حضور ارتشهای بیگانه سبب شد که بیماریهای مختلف در قسمتهای گوناگون اروپا شیوع یابد. مردم که درمانده شده بودند، تلاش میکردند مقصری برای این شرایط پیدا کنند. در نتیجه دادگاههای زیادی برای محاکمه جادوگران برپا شد.
برای نشان دادن اوج فاجعه باید بگوییم که ارتش سوئد بهتنهایی مسئول ویران کردن ۲۰ هزار قلعه، روستا و شهر در مراحل انتهایی جنگ بود. این حجم از ویرانی سبب شد که حکام اروپایی از جنگهای مذهبی خسته شوند و تصمیم بگیرند که مذهب را در جایگاه پایینتری قرار دهند.
بدترین دوران های تاریخ بشر: شورش تایپینگ
نمیتوان از بدترین دوران های تاریخ بشر صحبت کرد و اشارهای به شورش تایپینگ نداشت. اگر در سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۸۶۴ در چین زندگی میکردید، قطعا از زندگی خود سیر میشدید. در آن زمان فردی بهنام هونگ شیائوچوان پس از دورهای بیماری اعلام کرد که برادر کوچکتر عیسی مسیح است. او ادعا میکرد از طرف خدا فرستاده شده و باید پادشاهی آسمانی تایپینگ را در چین برقرار کند.
فساد گسترده و ناکارامدی در عرصههای مختلف باعث شد که بخشی از مردم چین با او همدل شوند. همچنین شعارهای شیائوچوان برای تقسیم عادلانه زمین نیز تاثیرگذار بود. شورش تایپینگ در ابتدا بهخوبی پیش میرفت. آنها جنوب چین را در اختیار گرفته بودند و میخواستند دودمان چینگ را سرنگون کنند. حکومت چین که درمانده شده بود پذیرفت در عوض دریافت کمکهای نظامی از سوی بریتانیا و فرانسه قراردادهای استعماری متعددی را با آنها امضا کند.
در نهایت کمک اروپاییها باعث شد که شورش سرکوب شود. هرچند پس از پایان درگیریها مشخص شد که بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر جان خود را در اثر جنگ، قحطی و بیماری از دست دادهاند. برای مقایسه باید بگوییم که در طول جنگ ایران و عراق حدود ۲۰۰ هزار نفر از هموطنان عزیز ما شهید شدند و در طول جنگ داخلی آمریکا نیز تعداد کشتهشدگان از ۸۰۰ هزار نفر فراتر نرفت. همچنین آمار کشتگان جنگ جهانی اول ۱۶ میلیون نفر عنوان شده است.
جنون لئوپولد دوم
در سال ۱۸۸۴ کنفرانس در برلین برگزار شد و کشورهای اروپایی آفریقا را همچون کیک تولد بین خود تقسیم کردند. کنگو نیز به لئوپولد دوم پادشاه بلژیک رسید. البته او بهعنوان یک سرمایهگذار شخصی این منطقه را تحت کنترل داشت و سود ناشی از آن در اختیار کشور بلژیک قرار نمیگرفت. لئوپولد کاری کرد که مردم کنگو یکی از بدترین دوران های تاریخ بشر را در طول عمر خود تجربه کنند.
او فقط به افزایش تولید و سود حاصل از آن میاندیشید و برای جان مردم سر سوزنی ارزش قائل نبود. نیروهای لئوپولد اعضای خانواده کارگران را گروگان میگرفتند تا آنها بیشتر کار کنند. همچنین هرگونه شورشی با کشتار افراد، آتش زدن خانهها و قطع اعضای بدن پاسخ داده میشد.
اگر کسی از دستورات سرپیچی میکرد، دستان فرزندش را میبریدند تا نتیجه کارهایش را ببیند. در نتیجه ۲۳ سال حکمرانی لئوپولد بر کنگو جمعیت این کشور از ۲۰ میلیون نفر به ۸ میلیون نفر کاهش پیدا کرد. در نهایت کشورهای استعمارگر اروپایی به وضعیت کنگو اعتراض کردند و این کشور را از چنگال لئوپولد نجات دادند. هرچند که لئوپولد هرگز محاکمه نشد. جالب است که برخی مناطق کره زمین بارها و بارها جنگ و اشغال و استعمار را تجربه میکنند، اما کشورهای بدون جنگ در تاریخ نیز وجود دارند.
قحطی بزرگ چین
مائو دیده بود که چطور استالین توانسته شوروی را از یک جامعه کشاورزی به یک کشور نیمهصنعتی تبدیل کند. او نیز میخواست همین برنامه در چین تکرار شود و البته توجهی هم به عواقب آن نداشت. در سال ۱۹۵۹ مردم روستایی دیگر اجازه کشت محصولات خود را نداشتند و باید به معدنها و مناطق صنعتی منتقل میشدند.
محصولات کشاورزی محدود تولید شده نیز مستقیم به شهرها و مراکز مهم فرستاده میشد. بدتر از همه اینکه بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۱ خشکسالی بزرگی چین را فراگرفت تا وضعیت را بدتر کند. جالب اینجاست که محصولات صنعتی چین در آن دوره نیز کیفیت چندانی نداشتند و نمیتوانستند با محصولات دیگر کشورها رقابت کنند. در نهایت مقامات چین متوجه اشتباه خود شدند و تصمیم بهواردات گسترده گندم گرفتند.
- نگاهی به بزرگترین و بدترین خیانت های تاریخ بشر؛ مواردی که یک جهان را شوکه کردند
- چرا در سال ۱۱۷۷ پیش از میلاد ناگهان تمدن های پیشرفته جهان نابود شدند؟
- منفورترین رهبران جهان و اقدامات عجیب آنها
چرا سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱ در زمره بدترین دوران های تاریخ بشر محسوب میشوند؟ چون که این قحطی خودخواسته بین ۱۶.۵ تا ۴۰ میلیون نفر را بهکام مرگ فرستاد. امروزه دولت چین محدودیتهای بسیار شدیدی را در رابطه با تحقیق و گفتگو پیرامون این موضوع اعمال میکند. گویا چنین اتفاقی هرگز در این کشور رخ نداده است و باید رهبر چین کاملا مبرا از هرگونه خطا و اشتباه بهنظر برسد.
بدترین دوران های تاریخ بشر: حمله افغانها به ایران
حمله محمود افغان به ایران یکی از تاریکترین و تلخترین روزهایی است که در تاریخ ایران سراغ داریم. در نتیجه این حمله اصفهان برای مدت ۶ ماه محاصره شد و مردم ایران یکی از بدترین دوران های تاریخ بشر را بهچشم خود دیدند. قحطی آنقدر شدید شده بود که مردم به خوردن حیوانات و علف رو آورده بودند. حتی در بازارها نیز اجساد انسان برای فروش دیده میشد.
هزاران نفر از مردم ایران بهخاطر گرسنگی و بیماری جان خود را از دست دادند و فشار روانی باعث شد که عده زیادی خودکشی کنند. وضعیت ایران آنقدر آشفته بود که اجساد انباشته در خیابانها دیده میشدند و مردم دچار شوکی بیسابقه شده بودند.
در نتیجه حمله افغانها سیستم کشاورزی و تولیدات غذایی ایران دچار فروپاشی شد و تجارت داخلی و خارجی نیز نابود گشت. همچنین در گزارشها میتوان غارت کتابخانهها، مساجد، آثار تاریخی و هنری را مشاهده کرد. افغانها نسخههای خطی ارزشمند ایران را نابود کردند و جلوی آموزش را گرفتند. در واقع ما با فروپاشی یک تمدن مواجه بودیم. نابودی دودمان صفویه باعث شد که خلاء قدرت ایجاد شود و آشوب و هرجومرج کشور را فراگیرد.
در کتب تاریخی گزارشهایی در رابطه با تجاوز به زنان ایرانی پس از سقوط اصفهان نیز دیده میشود. مردم ایران احساس تحقیر و درماندگی میکردند و هیچ پناهی برای آنها وجود نداشت. این شرایط باعث شده بود که عثمانی و روسیه نیز به مرزهای ایران تاخته و مناطقی را اشغال کنند.
این وضعیت سرانجام با ظهور نادرشاه افشار بهپایان رسید. او توانست غرور ملی را بازسازی کرده و کشور را به شکوه سابق بازگرداند.
بهنظر شما کدام یک از بدترین دوران های تاریخ بشر در این لیست دیده نمیشود؟