در این مطلب، برگ تاریکی از تاریخ را ورق میزنیم و 20 ترور مهم و تاثیرگذار که سرنوشت ملتها و حتی جهان را تغییر دادند، بررسی میکنیم.
ترور شخصیتهای مهم، چهرههای تاثیرگذار، رهبران بزرگ و مقامات کشورها، همیشه بخشی از تاریخ بوده است. در طول تاریخ، ترورهای زیادی رخ داده که شمارش آنها امکانپذیر نیست؛ اما برخی از آنها تاثیری ماندگار بر جای گذاشتند و مسیر یک کشور یا حتی کل جهان را تغییر دادهاند. گاهی اوقات، ترور شخصیتهای مهم منجر به وقایع فاجعهباری مانند جنگ شدهاند و گاهی، آینده یک کشور یا یک نسل را دگرگون کردهاند.
20 ترور شخصیتهای مهم که تاریخ را تغییر دادند
ترورها همیشه اهداف گوناگونی داشتهاند و انگیزههای سیاسی، مذهبی یا شخصی پشت آنها بوده است. اما گاهی شلیک یک گلوله میتواند کل معادلات جهان را تغییر دهد و به نقطه عطفی در تاریخ تبدیل شود. ما در این مطلب قصد داریم 20 ترور مهم در تاریخ را مرور کنیم که سرنوشت ملتها و حتی جهان را تغییر دادهاند؛ ترورهایی که اگر اتفاق نمیافتادند، قطعا تاریخ به شکل دیگری ورق میخورد و حتی شاید اکنون دنیای متفاوتی داشتیم. با گجت نیوز همراه باشید تا به مرور 20 ترور مهم و سیاه در طول تاریخ بپردازیم.
ترور جان لنون، خواننده گروه بیتلز
جان لنون، خواننده مشهور گروه بیتلز، آنقدر چهرهای محبوب بود که به یکی از نمادهای جهانی صلح و عشق تبدیل شد. لنون فقط یک خواننده معمولی نبود؛ بلکه خود را بهعنوان یک چهره ضد جنگ و صلحطلب و منتقد سیاستهای جهانی معرفی کرد. او فعالیتهای زیادی برای ترویج عشق و مهربانی در جهان و همچنین ایجاد تفکر ضد جنگ، انجام داد و قتل او به یک ترور فرهنگی تبدیل شد که نماد یک نسل را در اوج محبوبیت و پختگیاش از بین برد.
در شب هشتم دسامبر 1980، مردی به نام مارک دیوید چپمن در برابر آپارتمان جان لنون در نیویورک، منتظر ماند و پس از دیدن جان لنون، از او امضا گرفت. اما هنگام بازگشت او، چپمن با شلیک چند گلوله از پشت، جان لنون را در جلوی آپارتمانش و در حضور همسرش، یوکو اونو، به قتل رساند. چپمن پس از قتل جان لنون در همان مکان ماند تا این که پلیس سر رسید و او را دستگیر کرد.
پشت ترور جان لنون، هیچ انگیزه سیاسی یا شخصی وجود نداشت و مارک دیوید چپمن، یک فرد روانی بود که بهگفته خودش، با هدف مشهور شدن دست به این اقدام زد. وی میگفت در سرش صداهایی میشنید که او را به کشتن جان لنون تشویق میکرد. چپمن همچنین مدعی شد برای قتل جان لنون از کتاب «ناطور دشت»، الهام گرفته بود.
مارک دیوید چپمن به حبس ابد محکوم شد و بهدلیل منفور بودن، در یک واحد ویژه و دور از بند عمومی، زندانی شده است. وی همچنان زنده است و اکنون تقریبا 70 سال دارد.
ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد اتریش-مجارستان
ترور ولیعهد فردیناند، یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ محسوب میشود؛ اتفاقی که شروع جنگ جهانی اول و کشته شدن میلیونها نفر را در پی داشت. در سال 1914 میلادی، یک ملیگرای صرب بهنام گاوریلو پرنسیپ، در شهر سارایوو (پایتخت بوسنی امروزی)، ولیعهد امپراتوری اتریش-مجارستان، یعنی آرشیدوک فرانتس فردیناند را به ضرب گلوله به قتل رساند. اگرچه در آن زمان وضعیت اروپا بسیار ملتهب بود و پیشزمینههای زیادی وجود داشت، اما این ترور تبدیل به جرقهای شد که آتش جنگ جهانی اول را شعلهور کرد.
بلافاصله پس از این اتفاق، اعلان جنگ میان کشورهای اروپایی آغاز شد و شیپور جنگ جهانی اول به صدا درآمد. این جنگ، بیش از 16 میلیون نفر را به کام مرگ کشاند و سرنوشت اروپا و جهان را تغییر داد. امپراتوریهای بزرگ آن زمان، یعنی عثمانی و اتریش-مجارستان، فرو پاشیدند و نقشه سیاسی اروپا بهکلی دگرگون شد. همه چیز به همینجا ختم نمیشود؛ چرا که پایان جنگ جهانی اول و فشارهایی که به آلمان وارد شد، زمینهساز ظهور «هیتلر» و حزب نازی و در نهایت، وقوع جنگ جهانی دوم بود. اینگونه شد که یک گلوله، فقط ولیعهد اتریش-مجارستان را نکشت؛ بلکه دهها میلیون کشته بر جای گذاشت و سرنوشت بسیاری از کشورها را عوض کرد.
قتل بهرام چوبین، سردار بزرگ ساسانی
بهرام چوبین، سردار بزرگ و مقتدر ساسانی بود که بهعنوان شخصیتی محبوب شناخته میشد. وی نقش بزرگی در جنگ ساسانیان با ترکها و رومیها ایفا کرد و موفقیتهای نظامی و پیروزیهای زیادی را بهدست آورد. با این حال وی از بیاعتناییها و بیاعتمادی خسرو پرویز، پادشاه ساسانی به تنگ آمد و تصمیم گرفت علیه خسرو پرویز قیام کند. شورش و کودتای بهرام چوبین علیه خسرو پرویز با موفقیت انجام شد و وی توانست با حمایت ارتش، بهطور موقت سلطنت را از آن خود کند.
اما در ادامه، خسرو پرویز با کمک بیزانس توانست سلطنت را پس بگیرد. بهرام چوبین، شکست خورد و به آسیای مرکزی فرار کرد. وی در منطقهای در نزدیکی بلخ، پنهان شد؛ اما خسرو پرویز که سخت به دنبال بازداشت بهرام چوبین بود، در نهایت توانست با کمک مزدوران محلی، مکان اختفای بهرام چوبین را پیدا کند. افراد خسرو پرویز در یک شب، ناغافل به محل اختفای بهرام چوبین حمله کردند و او را به قتل رساندند.
جسد بهرام چوبین بهطور پنهانی و در مکانی نامعلوم، دفن شد تا دست شورشیان طرفدار بهرام به جسد او نرسد. قتل بهرام چوبین بهعنوان یکی از شجاعترین و مقتدرترین فرماندهان تاریخ ایران، یک پیروزی نمادین و بزرگ برای پادشاه ساسانی محسوب میشد و به این ترتیب، تمام شورشها و مخالفتها علیه قدرت ساسانی فروکش کرد.
ترور آبراهام لینکلن، رئیس جمهور آمریکا
آبراهام لینکلن بهعنوان یکی از محبوبترین روسای جمهور ایالات متحده آمریکا شناخته میشود و نماد وحدت و پایان بردهداری در آمریکا بود. در روز 14 آوریل 1865 میلادی و درست چند روز پس از پایان جنگ داخلی آمریکا، آبراهام لینکلن در تماشاخانه فورد به ضرب گلوله به قتل رسید. وی بهشدت برای بازسازی آمریکا و آشتی ملی تلاش کرد و ترور او باعث شد باز هم خشونت و نابرابری در آمریکا اوج بگیرد.
ترور آبراهام لینکلن توسط «جان ویلکس بوث» که یک بازیگر مشهور تئاتر و جاسوس متفقین بود اتفاق افتاد. او با سرویس مخفی کنفدراسیون نیز در ارتباط بود و اعتقاد داشت با کشتن آبراهام لینکلن، نظم جدیدی را برقرار میکند؛ اما بر خلاف باور «جان ویلکس بوث»، ترور آبراهام لینکلن باعث شد بحرانهای جدیدی شکل بگیرد و جنوب آمریکا تا دههها پس از آن درگیر تبعیض و درگیری نژادی باشد.
لینکلن، نمادی برای تغییر، انساندوستی و وحدت بود و قتل او، بسیاری از اصلاحات را برای همیشه متوقف کرد. از ترور رئیس جمهور لینکلن بهعنوان یک فاجعه ملی و نقطه عطفی در تاریخ ایالات متحده آمریکا یاد میشود.
ترور مهاتما گاندی، رهبر استقلالطلبان هند
مهاتما گاندی، رهبر استقلالطلبان هند و شخصیت برجسته مقاومت در برابر استعمارگران، نماد مبارزه بدون خشونت علیه استعمار بریتانیا و رهبری محبوب برای هندیها بود. فلسفه گاندی، هنوز هم الهامبخش بسیاری از جنبشهای مدنی در سراسر جهان است و هنوز هم او بهعنوان نماد صلح و مبارزه با خشونت شناخته میشود.
در 30 ژانویه 1948 میلادی، گاندی در دهلی نو و توسط یک افراطگرای هندی به نام «ناتورام گادسه» ترور شد. گادسه بر این باور بود که گاندی بیش از حد به مسلمانان بها داده است و با به قتل رساندن گاندی، نشان داد که زخمهای عمیق مذهبی و سیاسی در هند وجود داشت. ترور گاندی، موجی از غم و اندوه را در سراسر جهان به وجود آورد و فضای گفتوگو و صلح را در هند، متشنج کرد. با به قتل رسیدن او، عصر ایدهآلیسم در سیاست هند به پایان رسید و این پیام را به جهان مخابره کرد که حتی پیامآوران صلح هم در برابر خشونت افراطگرایان، مصون نیستند.
ترور رابرت اف کندی، سناتور نیویورک و نامزد ریاست جمهوری آمریکا
رابرت اف کندی، سناتور نیویورک و نامزد انتخابات ریاست جمهوری و همچنین برادر جان اف کندی (رئیس جمهور سابق آمریکا) بود. وی در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری در کالیفرنیا پیروز شد، اما درست پس از آن و در ژوئن 1968 میلادی، توسط یک فلسطینی به قتل رسید. «سیرهان سیرهان» یک فلسطینی بود که بهدلیل حمایت کندی از اسرائیل، او را در لسآنجلس ترور کرد. هنوز داغ ترور جان اف کندی در سال 1963 کهنه نشده بود و از طرف دیگر، آمریکا در شوک ترور «مارتین لوتر کینگ» بود و به همین دلیل، ترور رابرت اف کندی، شوک دیگری را به جامعه آمریکا و جامعه جهانی وارد کرد.
رابرت کندی، چهرهای محبوب و کاریزماتیک بود و او را ادامهدهنده راه جان اف کندی میدانستند. آمریکاییها و جهانیان امید داشتند که با رئیس جمهور شدن رابرت کندی، اتفاقات خوبی مانند اصلاحات اجتماعی، برابری نژادی و پایان جنگ ویتنام اتفاق بیفتند؛ اما ترور او، آینده سیاسی آمریکا را بهکلی تغییر داد و میلیونها آمریکایی را ناامید کرد.
هنوز هم که چند دهه از آن زمان میگذرد، خیلیها میگویند اگر رابرت کندی زنده میماند و رئیس جمهور آمریکا میشد، مسیر جنگ ویتنام، روابط نژادی و در کل، تاریخ آمریکا به گونه دیگری رقم میخورد.
ترور جان اف کندی، رئیس جمهور آمریکا
جان اف کندی در کنار آبراهام لینکلن، قطعا یکی از محبوبترین رئیس جمهورهای آمریکا در طول تاریخ بود. این رئیس جمهور جوان در 22 نوامبر 1963 میلادی در شهر دالاس ترور شد. ترور او، عصر تئوریهای توطئه در سیاست مدرن را آغاز کرد. فردی بهنام «لی هاروی اسوالد» بهعنوان قاتل او معرفی شد، اما از همان زمان هم تردیدهای جدی در این خصوص وجود داشت و هنوز هم نمیتوان با قطعیت گفت چه کسی جان اف کندی را ترور کرده و انگیزه او چه بوده است.
خیلی از آمریکاییها و جهانیان بر این باورند که ترور جان اف کندی، فقط کار یک نفر نبوده و دستهای پنهان و قدرتمندی پشت این قضیه بودهاند. حتی برخی تئوریهای توطئه، مافیای آمریکا، سازمان سیا یا حتی دولت شوروی را متهم میدانند. اما هر چه که بود، ترور جان اف کندی موجب بیاعتمادی مردم آمریکا به نهادهای رسمی و دولت شد و ضربه سنگینی را به جامعه آمریکا وارد کرد. همچنین ترور کندی، سیاست خارجی و داخلی آمریکا را تحت تاثیر قرار داد و منجر به تشدید حضور ارتش آمریکا در جنگ ویتنام شد.
ترور ژولیوس سزار، رهبر بزرگ روم
ژولیوس سزار، رهبر بزرگ و مشهور روم باستان در سال 44 پیش از میلاد مسیح توسط گروهی از سناتورها به رهبری بروتوس و کاسیوس به قتل رسید. سناتورها با انگیزه حفظ جمهوری روم و در ساختمان مجلس سنا، ژولیوس سزار را کشتند؛ اما نتیجه این ترور، شروع جنگ داخلی و در نهایت، شکلگیری امپراتوری روم بود. بروتوس جزو نزدیکترین افراد ژولیوس سزار بود و به همین دلیل، ترور او را یکی از بزرگترین خیانتهای تاریخ میدانند.
ژولیوس سزار در آن زمان بسیار قدرتمند شده بود و به همین دلیل، سناتورها از تبدیل شدن جمهوری روم به دیکتاتوری، واهمه داشتند. با این حال، قتل سزار نهتنها سناتورها را به اهدافشان نرساند، بلکه هرج و مرج و جنگ داخلی را در روم آغاز کرد. در نهایت امپراتوری روم شکل گرفت و وارث ژولیوس سزار، یعنی آگوستوس بهعنوان اولین امپراتور روم معرفی شد؛ امپراتوری بزرگی که قرنها بر دنیا تاثیر گذاشت و شاید تاریخ جهان را به شکل دیگری تغییر داد.
ترور مالکوم ایکس، فعال حقوق سیاهپوستان آمریکا
مالکوم ایکس، فعال برجسته و مشهور حقوق سیاهپوستان آمریکا، چهرهای رادیکال و منتقد سرسخت ساختار نژادپرستانه جامعه آمریکا بود. او بر خلاف «مارتین لوتر کینگ»، بهدنبال صلح و مسالمت بود، اما پافشاری زیادی بر دفاع از حقوق و هویت سیاهپوستها داشت. وی در 21 فوریه 1965 میلادی و در زمان سخنرانی در نیویورک، توسط چند مرد مسلح به قتل رسید.
مالکوم ایکس مدتی قبل از ترورش از سازمان «ملت اسلام» یا Nation of Islam جدا شد و این موضوع، تهدیدها علیه او را شدت بخشید. قاتلان او نیز اعضای سابق همین گروه «ملت اسلام» بودند. مالکوم ایکس از سوی طرفدارانش بهعنوان نماد عزت نفس و آزادیخواهی برای سیاهپوستها شناخته میشد. وی در کنار مارتین لوتر کینگ، تاثیر انکارناپذیری بر هویتسازی سیاهپوستها در آمریکا داشت و ترور او، درگیریهای نژادی در جامعه آمریکا در دهه 60 میلادی را تشدید کرد و جریانهای اعتراضی را بر خلاف رویکرد مسالمتآمیز مالکوم ایکس، به سوی خشونت کشاند.
ترور مارتین لوتر کینگ، رهبر جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا
چند سال بعد از مالکوم ایکس و درست در روز 4 آوریل 1968 میلادی، رهبر جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا، یعنی مارتین لوتر کینگ جونیور نیز در شهر ممفیس به قتل رسید. او مبارزات زیادی علیه تبعیض نژادی در جامعه آمریکا داشت و سخنرانی معروف «من رویایی دارم»، او را به شهرت جهانی رساند. مردی به نام «جیمز ارل ری» بهعنوان قاتل مارتین لوتر کینگ معرفی شد؛ اما از همان زمان تا همین امروز، شبهات زیادی در خصوص دستهای پشت پرده این ترور به وجود آمده است و خیلیها، نهادهای امنیتی آمریکا را در به قتل رساندن مارتین لوتر کینگ، دخیل میدانند.
با ترور مارتین لوتر کینگ، موجی از خشم و اعتراض در سراسر آمریکا شکل گرفت و آشوبهای زیادی در شهرهای آمریکا ایجاد شد. فضای سیاسی آمریکا تا مدتها بعد متشنج باقی ماند و شکاف نژادی موجود در آمریکا، عمیقتر شد. بیراه نیست اگر بگوییم زخمهای ناشی از تبعیض و بیعدالتی و ترور مارتین لوتر کینگ، تا دههها بعد در جامعه آمریکا باقی ماند. وی نماد امید، صلح، برابری و مبارزه علیه تبعیض برای میلیونها نفر، نه فقط در آمریکا، بلکه در سراسر جهان بود.
ترور بینظیر بوتو، نخست وزیر سابق پاکستان
بینظیر بوتو، نخست وزیر سابق پاکستان و اولین زن مسلمان در راس یک دولت، پس از سالها تبعید به کشورش، پاکستان بازگشت تا باز هم برای نخستوزیری رقابت کند. اما گروههای افراطگرا و بخشی از ارتش پاکستان، او را بهعنوان یک تهدید بزرگ تلقی کردند و به همین دلیل در 27 دسامبر 2007 میلادی و در جریان یک گردهمایی انتخاباتی در شهر راولپندی، ابتدا با انفجار یک بمب و سپس با تیراندازی، بینظیر بوتو را ترور کردند.
دولت وقت پاکستان، طالبان پاکستان را مسئول قتل بینظیر بوتو معرفی کرد؛ اما از همان ابتدا هم معلوم بود که نهادهای امنیتی و حتی ارتش این کشور در این ترور کورکورانه دخیل بودند و هیچوقت در این زمینه شاهد عدالت نبودیم. ترور بینظیر بوتو، بحرانی را در پاکستان به وجود آورد و نشان داد که اصلاحطلبی، بهای سنگینی در جوامع افراطگرا دارد.
بینظیر بوتو یک شخصیت کاریزماتیک و اصلاحطلب بود و به الهامبخش زنان و جوانان پاکستانی تبدیل شد؛ اما افراطگرایان، هرگز دوست نداشتند این را ببینند.
ترور الکساندر دوم، تزار روسیه
الکساندر دوم، تزار اصلاحطلب روسیه و پادشاهی مشهور در تاریخ روسیه بود که قدمهای بزرگی برای ایجاد اصلاحات برداشت و بردهداری را در روسیه لغو کرد. او بذر رادیکالیسم بیشتر را در جامعه روسیه کاشت و اگر میگذاشتند به کارش ادامه دهد، احتمالا روسیه آرامتر و مدرنتری در سالهای بعد شکل میگرفت. با این حال ظاهرا گروههای انقلابی با این اصلاحات مخالف بودند و به همین دلیل او را به قتل رساندند.
در سال 1881 میلادی، یک گروه انقلابی با نام Narodnaya volya بهمعنی «اراده مردم» با هدف دگرگون شدن نظام سیاسی، با پرتاب بمب، الکساندر دوم را ترور کردند. اولین بمب، کالسکه سلطنتی او را متوقف کرد و هنگامی که تزار روسیه برای دریافت کمک از کالسکه پیاده شد، پرتاب دومین بمب او را به قتل رساند. با مرگ الکساندر دوم، سرکوب شدید و دیکتاتوری در روسیه آغاز شد. الکساندر سوم، جانشین او شد و تمامی اصلاحات را متوقف کرد و به این ترتیب، جامعه روسیه چندین قدم به عقب بازگشت. در نهایت، این اتفاقات، زمینهساز رخ دادن انقلاب 1917 در روسیه شد.
ترور ناصرالدین شاه، پادشاه قاجار
ناصرالدین شاه، پادشاه ایران در دوره قاجاریه، سلطنت نسبتا طولانی داشت و بسیاری از نهادهای نوین را در ایران پایهگذاری کرد. با این حال، روشنفکران همواره بهدلیل سرکوب آزادی و امتیاز دادن به خارجیها به او انتقاد میکردند. در اردیبهشت 1275 هجری شمسی، برابر با 1896 میلادی، ناصرالدین شاه به حرم حضرت عبدالعظیم رفت، اما توسط میرزا رضا کرمانی به قتل رسید. میرزا رضا کرمانی از پیروان سید جمالالدین اسدآبادی بود و با انگیزه به پایان رساندن استبداد و فساد حکومتی، شاه قاجار را ترور کرد.
ترور ناصرالدین شاه، اولین ترور موفق یک پادشاه در تاریخ معاصر ایران بود و شوک بزرگی را در جامعه ایران ایجاد کرد. پس از ترور او، دورهای پر تلاطم در ایران آغاز شد که زمینهساز شکلگیری جنبش مشروطه بود. جامعه ایران به مسیر جدیدی برای مطالبه قانون و عدالت پیش رفت و به همین دلیل این اتفاق را نقطه عطفی برای بیداری مردم و مبارزه با استبداد در تاریخ ایران میدانند.
ترور احمد شاه مسعود، فرمانده مبارز افغانستانی
احمد شاه مسعود، فرمانده مبارز افغانستانی و دشمن سرسخت طالبان بود. وی از سوی غرب نیز بهعنوان یک رهبر مشروع مقاومت به رسمیت شناخته شده بود، اما طالبان این موضوع را برنتابید و او را ترور کرد. در 9 سپتامبر 2001 میلادی و درست دو روز قبل از حملات 11 سپتامبر به نیویورک، دو عامل انتحاری در پوشش خبرنگار شبکه تلویزیونی بلژیک با دوربین پر از مواد منفجره، احمد شاه مسعود را ترور کردند. پس از ترور او، طالبان خیلی راحتتر توانست کنترل شمال افغانستان را به دست بگیرد.
ترور احمد شاه مسعود، بخشی از برنامه حمله 11 سپتامبر 2001 بود. نمیتوان با قطعیت گفت، اما شاید اگر او زنده میماند، طالبان هرگز به قدرت نمیرسید و شاید حمله 11 سپتامبر و متعاقب آن، حمله آمریکا به افغانستان رخ نمیداد. احمد شاه مسعود با لقب «شیر پنجشیر» شناخته میشد و شخصیتی فوقالعاده هوشمند و کاریزماتیک داشت. با کشته شدن او، جبهههای نبرد علیه طالبان به شدت ضعیف شد، طالبان به قدرت بیشتری رسید و تغییرات ژئوپلتیکی گستردهای در افغانستان و منطقه به وجود آمد.
ترور اولاف پالمه، نخست وزیر سوئد
اولاف پالمه، نخست وزیر سوئد و چهرهای برجسته در سوسیال دموکراسی اروپا بود. وی همچنین بهعنوان منتقد سیاستهای آمریکا و ناتو شناخته میشد. او را بهخاطر سادگی و صراحتش میشناختند؛ چرا که همواره در میان مردم حاضر میشد. سرانجام در یکی از همین روزهایی که به سادگی و بدون محافظ در خیابانهای استکهلم قدم میزد، در تاریخ 28 فوریه 1986 میلادی، او را به ضرب گلوله به قتل رساندند.
ترور اولاف پالمه، شوک بزرگی در جامعه سوئد و جهان ایجاد کرد. هیچوقت هم مشخص نشد که قاتل او چه کسی بود یا چه کسانی پشت این جریان بودند. پلیس سوئد سالها به تحقیقات خود ادامه داد و همین چند سال پیش هم یک مظنون به نام «استیک انگستروم» را بهعنوان متهم معرفی کرد؛ اما با توجه به مرگ انگستروم، هیچ محاکمهای در کار نبود و این پرونده بدون نتیجه باقی ماند.
ترور اولاف پالمه به یکی از بزرگترین معماهای سیاسی اروپا تبدیل شد. خیلیها معتقدند سازمانهای خارجی یا مخالفان سیاسی، پشت این قضیه بودهاند. کشته شدن او، سیاست داخلی و خارجی سوئد را دگرگون کرد و مدل حکمرانی باز و مردمی در این کشور را از بین برد.
ترور خواجه نظام الملک، وزیر سلجوقیان
خواجه نظام الملک طوسی، وزیر مقتدر و بزرگ دوره سلجوقیان در ایران، قدرت و نفوذ بسیار زیادی داشت و حتی بسیاری از سیاستهای مهم سلجوقیان را طراحی و مدیریت میکرد. اما در سال 1092 میلادی، یکی از فداییان فرقه اسماعیلیه در مسیر اصفهان به بغداد، او را ترور کرد. قاتل در لباس درویشی به خواجه نظام الملک نزدیک شد و با یک خنجر و طی یک حمله غافلگیرانه، او را از پای درآورد.
فرقه اسماعیلیه به رهبری «حسن صباح»، همواره سیاست ترور هدفمند را برای مقابله با قدرتهای سیاسی به کار میبرد. خواجه نظام الملک هم یکی از منتقدان سرسخت فرقه اسماعیلیه و شخص حسن صباح بود و اقدامات زیادی برای سرکوب آنها انجام داد. گفته میشد سلطان ملکشاه نیز در ترور خواجه نظام الملک دخیل بوده است. بعد از این ترور، سلطان ملکشاه نیز درگذشت و هرج و مرجی در امپراتوری سلجوقیان ایجاد شد.
ترور نظام الملک، توازن قدرت در دوره سلجوقیان را از بین برد و فرقه اسماعیلیه را نیز به مرحله جدیدی از مبارزات سیاسی وارد کرد. کشته شدن نظام الملک که یکی از بزرگترین وزرای تاریخ ایران محسوب میشود، بهعنوان نمونه کلاسیکی از ترور ایدئولوژیک هدفمند در تاریخ سیاسی ایران و منطقه شناخته شده و نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران و شروعکننده دورهای پر از هرج و مرج و وحشت سیاسی در کشورمان بود.
ترور ابومسلم خراسانی، فرمانده نهضت عباسی
ابومسلم خراسانی، فرمانده بزرگ و مقتدر نهضت عباسی و فاتح بغداد، خلفای عباسی را به قدرت رساند، اما خودش قربانی طمع قدرتطلبی خلفای عباسی شد. چند سال بعد از به قدرت رسیدن عباسیان و در سال 755 میلادی، خلیفه ابوجعفر منصور، دستور قتل ابومسلم خراسانی را داد. وی در بین ایرانیان و سربازان بهعنوان شخصیتی محبوب و کاریزماتیک شناخته میشد و همین محبوبیت زیاد، خلفای عباسی را به ترس وا داشت.
خلیفه ابوجعفر منصور، او را به دربار دعوت کرد و در ابتدا به او احترام گذاشتند، اما سپس خلیفه به نگهبانان دستور داد تا ابومسلم خراسانی را بکشند. ابومسلم حتی فرصت دفاع هم نداشت و مرگ او به شکلی ناگهانی رقم خورد. حتی خلیفه دستور داد تا بدن او را به رود دجله بیندازند.
کشته شدن ابومسلم خراسانی، شکاف بزرگی بین ایرانیان و عباسیان ایجاد کرد و زمینهساز رقم خوردن شورشهای زیادی شد. ایرانیان، عباسیان را متهم به خیانت کردند و حتی ابومسلم را یک قهرمان نیمه مقدس میدانستند. تا قرنها بعد از ابومسلم خراسانی بهعنوان یک شخصیت قهرمان، مظلوم و مقدس در ادبیات و اسطورههای مردمی ایران یاد شد. ترور ابومسلم خراسانی بهعنوان نمادی از خیانت، بیوفایی و بیرحمی سیاست در تاریخ ایران باقی ماند.
ترور احتمالی یعقوب لیث صفاری، اولین شاه مستقل ایرانی بعد از اسلام
یعقوب لیث صفاری، اولین شاه مستقل ایرانی بعد از اسلام، یک مرد جسور، مقتدر و مردمی بود. وی از طبقه آهنگران برخاست و با شجاعت و عدالتخواهی خود، حکومتی مقتدر را در شرق ایران پایهگذاری کرد. اما خلفای عباسی، او را تهدیدی بزرگ میدانستند؛ چرا که وی با اعلام استقلال به بغداد حمله کرده بود.
یعقوب لیث صفاری در سال 876 میلادی بهشکلی ناگهانی درگذشت. در تاریخ آمده که او بهدلیل بیماری ناگهانی در شهر جندیشاپور درگذشته، اما مورخان بر این باورند که عباسیان با نفوذ به دربار صفاریان، به او زهر خوراندند و او را به قتل رساندند. گفته میشود یعقوب لیث صفاری در روزهای پایانی عمر خود مبتلا به سردردهای شدید و استفراغ خونی شده بود که نشانههایی از مسموم شدنش محسوب میشود.
پس از ترور احتمالی یعقوب لیث صفاری، سلسه صفاریان به سمت سقوط پیش رفت. برادر او با نام عمرو، جانشینش شد، اما هرگز نتوانست جای او را بهخوبی پر کند. فضای سیاسی کشور و منطقه، متشنج شد و مسیر تاریخ، تغییر کرد.
قتل خسرو پرویز، پادشاه ساسانی
خسرو پرویز، پادشاه مقتدر ساسانیان، سالها در ایران حکومت قدرتمندی داشت؛ اما پس از شکست خوردن از امپراتوری بیزانس، ضعیف شد و فشارهای داخلی زیادی به او وارد کردند. در نهایت در سال 628 میلادی، خسرو پرویز در یک کودتای خانوادگی توسط پسرش شیرویه و با همکاری برخی از درباریان و فرماندهان نظامی، از سلطنت کنار گذاشته شد و او را به زندان انداختند. سپس دستور قتل خسرو پرویز صادر شد و او را در زندان کشتند. جزئیات زیادی در خصوص نحوه قتل خسرو پرویز وجود ندارد، اما برخی گفتهها حاکی از این است که او را در زندان با خنجر به قتل رساندند.
پس از خسرو پرویز، شیرویه سلطنت را در دست گرفت و او حتی بیشتر شاهزادگان و برادران خود را نیز قتل عام کرد. به این ترتیب هرج و مرج بزرگی به وجود آمد و دیگر خبری از انسجام و قدرت سلسله ساسانیان نبود. امپراتوری ساسانی هیچگاه نتوانست به قدرت قبلی خود بازگردد و چند سال بعد نیز با حمله اعراب، ساسانیان برای همیشه سقوط کردند. به همین دلیل، ترور خسرو پرویز را پایان یک تمدن و شروع یک دوره جدید در تاریخ ایران میدانند.
ترور یزدگرد دوم، پادشاه ساسانی
خسرو پرویز، تنها پادشاه ساسانی نبود که به قتل رسید. یک پادشاه ساسانی دیگر، یعنی یزدگرد دوم نیز در قرن پنجم میلادی کشته شد، اما جزئیات دقیقی در خصوص نحوه قتل او وجود ندارد. مرگ یزدگرد دوم، ناگهانی عنوان شده است، اما برخی مورخان بر این باورند که او در پی یک کودتای خانوادگی و توسط پسرش، هرمز سوم کشته شد.
هرمز سوم با سیاستهای سختگیرانه مذهبی پدرش، مخالف بود و به همین دلیل میخواست یزدگرد دوم را کنار بزند و خودش به قدرت برسد. در همین راستا، او سعی کرد نفوذ خود در بین اشراف و ارتش را افزایش دهد. یزدگرد دوم با آیین زرتشتی به شدت مخالف بود و بر مسیحیان و یهودیان نیز فشار زیادی را وارد کرده بود. همین موضوع نیز باعث شد مخالفان زیادی پیدا کند و با وجود این که سند رسمی و دقیقی درباره ترور او وجود ندارد، اما احتمالا طی یک کودتا توسط خود خاندان ساسانی به قتل رسیده است.
با مرگز یزدگرد دوم، رقابت خونینی بر جانشینی او شکل گرفت و امپراتوری ساسانیان به شدت ضعیف شد.