لوح زمرد (Emerald Tablet) به عنوان یکی از مرموزترین متون باستانی کشفشده در تاریخ و منبعی برای علم کیمیاگری و علوم غریبه است که در ادامه ترجمه آن را بررسی خواهیم کرد.
کیمیاگری مجموعهای از رسوم و مفاهیم است که اساسا بر روی پاکیزه کردن برخی اشیا و تبدیل فلزهای کمارزشی مانند آهن، به فلزات گرانقیمتی مانند طلا تمرکز دارد؛ در همین رابطه، شیئی باستانی به نام لوح زمرد (Emerald Tablet) وجود دارد که به عنوان انجیل کیمیاگران و منبعی از مفاهیم فلسفه هرمسیه شناخته میشود و به گفتی بسیاری از محققان، یکی از اسرارآمیزترین نوشتههای باستانی موجود در دست بشر است.
هویت نویسنده این متن تاریخی که از قرن 8 میلادی مرجع بسیاری از فعالان حوزه مرموز کیمیاگری بوده، دقیقا مشخص نیست و برخی میگویند که هرمس الهرامسه (Hermes Trismegistus)، یکی از دانشمندان علوم غربیه مصر باستان، نوشتههای مربوط به این کتاب را در ابتدا بر روی لوحهایی از زمرد نوشته و در یکی از اتاقهای هرم بزرگ جیزه قرار داده است.
البته دانشمندان زیادی هم هستند که کاملا صحت تاریخی لوح زمرد را زیر سوال میبرند، اما ابهامات و اسرار مربوط به متن آنقدر زیاد است که بسیاری از طرفداران دنیای کیمیاگری و علوم غربیه همچنان به محتوای نوشتهها علاقهمند هستند. این لوح در قرن دوازدهم برای اولین بار به لاتین ترجمه شد و از آن به بعد، ترجمههای متفاوتی از متن بین کیمیاگران جهان دست به دست شده است.
بسیاری از مخاطبان، از جمله تعداد زیادی از ما کاربران ایرانی، با شنیدن داستانهای مربوط به این سند باستانی به شدت کنجکاو میشوند تا قسمتهایی از اصل نوشتهها را با چشمان خود ببینند و شگفتیهای نقلشده از دیگران را مستقیما تجربه کنند؛ در همین رابطه، متن لوح زمرد که توسط ایزاک نیوتن، یکی از شناختهشدهترین دانشمندان تاریخ بشریت ترجمه شده را بررسی خواهیم کرد. معنی این نوشتهها چه میتواند باشد و شباهت آنها با متون خاصی که از قرنهای پیش به جا مانده، در چیست؟ با هم بخوانیم و قضاوت کنیم:
متن ترجمهشده لوح زمرد
این حقیقتی خالی از دروغ است؛ قطعی و راستترین.
آن چیزی که در پایین است همانند آن چیزی است که در بالا قرار گرفته و آن چیزی که در بالاست همانند آن چیزی است که در پایین قرار گرفته، برای جامه عمل پوشاندن به معجزههای چیز یکتا و از آنجایی که همهچیزِ بوده و به وجود آمدهی وساطت یکی بوده، پس تمامی چیزها تولدی به واسطهی تطابق از این چیز یکتا دارند.
خورشید پدر آن است، ماه مادر آن و باد هم آن را در شکم خود حمل کرده است و زمین هم پرستاری از آن را بر عهده دارد.
پدر تمام کمالهای جهان اینجاست.
قدرت و نیرویش تکمیل و تمام است اگر به زمین تبدیل شود.
زمین را از آتش جدا کن، ظریف را با ابتکار زیاد و بالطافت از زمخت جدا کن.
آن از زمین به سوی آسمانها عروج میکند و مجددا به زمین بازمیگردد و نیروی آنچه که برتر و پستتر است را دریافت میکند.
به این ترتیب تو باید پیروی تمامی جهان را داشته باشی و در نتیجه، هر ابهامی باید از تو رخت بربندد.
نیرویش برتر از هر نیرویی است؛ به این دلیل که هر چیز ظریفی را در هم میشکند و به هم چیز مستحکمی نفوذ میکند.
بنابراین جهان خلق شد.
از این انطباقهای تحسینبرانگیزی ناشی میشوند، از آنجایی که وسایل (یا فرآیند) اکنون در داخل این است، پس من به عنوان هرمس الهرامسه شناخته میشوم و هر سه بخش فلسفه کل جهان را در اختیار دارم.
آن چیزی که از عملکرد خورشید گفتهام، انجام شده و پایان یافته است.