Excoino
بهترین جت‌های جنگنده دهه ۱۹۷۰

بهترین جت‌های جنگنده دهه ۱۹۷۰ که تاریخ نبرد هوایی را ساختند

در اوج جنگ سرد، دهه ۱۹۷۰ شاهد رقابتی بی‌سابقه در ساخت جنگنده‌های هوایی بود. «بهترین جت‌های جنگنده دهه ۱۹۷۰» نه‌تنها در سرعت و مرگباری پیشگام بودند، بلکه تاریخ «نبرد هوایی» را برای همیشه دگرگون کردند.

اجازه دهید شما را به دوران اوج تشنج جنگ سرد، یعنی دهه ۱۹۷۰، بازگردانیم. دورانی که کودکان برای تمرین پناه گرفتن آموزش می‌دیدند، روس‌ها بمب‌افکن‌ها را از برنامه نظامی برای برنامه فضایی خود تغییر کاربری می‌دادند، و برخی از کشتی‌های گارد ساحلی به موشک مجهز شدند. حتی با اکرانوپلان (Ekranoplan) آشنا شدیم، هواپیمایی که از اثر سطح زمین برای پرواز استفاده می‌کرد – که به «هیولای دریای خزر» نیز معروف بود.

در آن زمان، تنش‌های بین‌المللی بین دو ابرقدرت جهانی – روسیه و آمریکا – به اوج خود رسیده بود و بحران موشکی کوبا تنها چند سال قبل به سختی مهار شده بود. سایر کشورهای اروپای شرقی و همچنین متحدان آمریکا در اروپای غربی، نگران گرفتار شدن در درگیری بودند. به همین دلیل همه به شدت روی نیروهای مسلح خود سرمایه‌گذاری می‌کردند. این یک جنگ تمام‌عیار فناوری بود، جایی که ملت‌ها از باهوش‌ترین ذهن‌ها و عمیق‌ترین منابع مالی خود برای ساخت ماشین‌های پرنده‌ای که می‌توانستند بر آسمان‌ها مسلط شوند، استفاده کردند. هدف ساده بود: چیزی سریع‌تر، مرگبارتر و پیشرفته‌تر از آنچه طرف مقابل داشت، بسازید. در نتیجه، شاهد برخی از مرگبارترین، سریع‌ترین، پنهان‌کارترین و پیشرفته‌ترین جت‌های جنگنده در تاریخ بودیم. از میان بسیاری از جت‌هایی که در دهه ۱۹۷۰ عرضه شدند، ما بهترین‌ها را بررسی کرده‌ایم که در اینجا 11 مورد از آن‌ها آمده است.

فهرست مطالب

1. اف-۱۵ ایگل و استرایک ایگل مک‌دانل داگلاس

لیست خود را با یک شروع قوی، با شاید غالب‌ترین جت جنگنده قرن گذشته آغاز می‌کنیم: اف-۱۵ ایگل (F-15 Eagle) و نوع استرایک ایگل (Strike Eagle) آن. سرعت بالای آن به‌راحتی از ماخ ۲ (حدود ۲,۴۷۰ کیلومتر بر ساعت) فراتر می‌رود، که دو برابر سرعت صوت است. این به این معنی است که این شاهکار می‌توانست (و احتمالا هنوز هم می‌تواند) از بیشتر چیزهایی که انسان‌ها ساخته‌اند پیشی بگیرد. اف-۱۵ هرگز در نبردهای هوایی شکست نخورده و بیش از ۱۰۰ درگیری رزمی را با پیروزی پشت سر گذاشته است.

البته، آمریکا یک فروند اف-۱۵ را در طول عملیات سپر صحرا (Operation Desert Shield) از دست داد که بعدها به طوفان صحرا (Desert Storm) تبدیل شد؛ اما این اتفاق توسط توپخانه ضدهوایی بود، نه توسط جت دیگری. نوع استرایک ایگل (Strike Eagle) که چند سال بعد رونمایی شد، دارای دو پیشران است که هر موتور ۲۹,۰۰۰ پوند (۱۲۹ کیلونیوتن) نیرو تولید می‌کند. این امکان را به این جت شیطانی می‌دهد تا حدود ۱۶,۰۰۰ پوند (۷,۲۵۷ کیلوگرم) مهمات حمل کند. علاوه بر این، استرایک ایگل می‌تواند ۷۵۰ گالون سوخت در هر مخزن خود نگه دارد که به آن (در آن زمان) بردی بی‌نظیر معادل ۳,۸۶۲ کیلومتر (۲,۴۰۰ مایل) می‌داد. البته این برد با سه مخزن سوخت خارجی است که ظرفیت حمل مهمات را کاهش می‌دهد.

2. سوخو-۲۲

هواپیمای بعدی در لیست ما تقریبا به اندازه اف-۱۵ چشمگیر است و در واقع یکی از اولین جت‌های اتحاد جماهیر شوروی بود که از «بال متغیر» استفاده می‌کرد؛ یکی از جالب‌ترین ویژگی‌هایی که تاکنون در جت‌های جنگنده استفاده شده است. سو (SU) در نام که تا سال ۱۹۹۱ تولید می‌شد، مخفف سوخو (Sukhoi)، شرکتی است که این هواپیماها را تولید می‌کرد. اصطلاح «بال متغیر» به جت‌هایی اطلاق می‌شود که دارای بال‌هایی با هندسه متغیر بودند. به عبارت دیگر، هواپیماهایی که می‌توانستند طرح و نسبت بال‌های خود را در میانه پرواز یا حتی در میانه درگیری تغییر دهند.

به‌طور خاص، سوخو-۲۲ (SU-22) سه وضعیت اصلی بال داشت: یکی در ۶۱ درجه برای پرواز با سرعت بالا، یک وضعیت ۲۸ درجه برای پروازهای با سرعت پایین و یک چیدمان میانی ۴۵ درجه برای استفاده ترکیبی. ظرفیت حمل بار کلی آن ۹,۳۷۰ پوند (۴,۲۵۰ کیلوگرم) بود که شامل تمام موشک‌های تهاجمی، بمب‌ها و سایر مهماتی بود که می‌توانست روی هشت پایه خارجی نصب شود؛ عددی چشمگیر برای آن زمان. قدرت نسل‌های بعدی این جت جنگنده نیمه‌قدرتمند از موتورهای توربوجت تامین می‌شد که ۲۴,۷۰۰ پوند (۱۰۹.۸۷ کیلونیوتن) نیرو تولید می‌کردند و سوخو-۲۲ را به حداکثر سرعت عملیاتی ۲.۰۹ ماخ (حدود ۲,۵۷۸ کیلومتر بر ساعت یا ۱,۵۵۰ مایل بر ساعت) می‌رساندند.

3. گرومن اف-۱۴ اِی تامکت

این هواپیمایی است که حتی افراد عادی نیز نام آن را شنیده‌اند، زیرا با فیلم هالیوودی «تاپ گان» (Top Gun) در سال ۱۹۸۶ محبوب شد؛ اما اجازه دهید به شما بگوییم، حتی این فیلم هم توانایی نشان دادن این که این هواپیما چقدر افسانه‌ای بود را نداشت. آن را اف-۱۴ اِی تامکت (F-14A Tomcat) می‌نامیدند و توسط شرکت هواپیماسازی گرومن (Grumman Aircraft Corporation)، که اکنون به نام نورثروپ-گرومن (Northrop-Grumman) شناخته می‌شود، بین سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۲ برای نیروی دریایی ایالات متحده تولید شد.

دلیل اصلی نیاز نیروی دریایی به اف-۱۴ اِی تامکت این بود که شوروی پیشرفت‌های باورنکردنی در بمب‌افکن‌های دوربرد خود داشت؛ به این معنی که آن‌ها می‌توانستند عمیقا وارد قلمرو آمریکا شوند. تامکت (Tomcat) برای درگیر شدن با این تهدیدات دوربرد در ارتفاع بالا از فاصله فراتر از دید (BVR) طراحی شده بود؛ در حالی که برتری خود را نسبت به اسکورت‌های جنگنده‌ای که حزب نفوذکننده را همراهی می‌کردند، حفظ می‌کرد. گرومن واقعا در این زمینه موفق بود، با جتی که حداکثر سرعت آن ۲.۰۱ ماخ (حدود ۲,۴۷۹ کیلومتر بر ساعت یا ۱,۵۴۴ مایل بر ساعت)، حداکثر برد ۳,۸۶۲ کیلومتر (۲,۴۰۰ مایل)، ظرفیت حمل بار ۶,۵۷۷ پوند (۱۴,۵۰۰ کیلوگرم) و زرادخانه‌ای شامل موشک‌های AIM-54 فینیکس (Phoenix)، AIM-7 اسپارو (Sparrow) و همچنین AIM-9 سایدوایندر (Sidewinder) داشت؛ همه این عوامل باعث می‌شدند خلبانان بمب‌افکن شوروی، شب‌ها بیدار بمانند.

4. لاکهید-مارتین اف-۱۶ فایتینگ فالکن

و اکنون، به ایالات متحده بازمی‌گردیم، برای جت جنگنده بعدی در لیست ما که اف-۱۶ افسانه‌ای، با نام «فایتینگ فالکن» (Fighting Falcon) است. این هواپیما توسط لاکهید-مارتین (Lockheed-Martin) از سال ۱۹۷۶ تولید شد. این شرکت از آزمایش با طراحی ابایی ندارد، همانطور که در بمب‌افکن پنهان‌کار اف-۱۱۷ اِی نایت‌هاوک (F-117A Nighthawk) آن‌ها دیده می‌شود؛ اما تا آنجا که به طراحی مربوط می‌شود، اف-۱۶ چندان از طرح‌های اولیه دور نبود. این هواپیما دارای یک موتور، بال ثابت ۴۰ درجه و حجم عظیمی از قدرت آتش است که به‌راحتی آن را در دسته جت‌های جنگنده «چند منظوره» قرار می‌دهد.

از نظر تهاجمی، اف-۱۶ (F-16) دو بمب ۲,۰۰۰ پوندی (۹۰۷ کیلوگرمی)، دو موشک AIM-9 سایدوایندر (Sidewinder)، دو موشک AIM-120 و دو مخزن سوخت خارجی، هر یک با ظرفیت ۲,۴۰۰ پوند (۱,۰۸۸ کیلوگرم) را حمل می‌کند. همچنین دارای یک توپ ۲۰ میلی‌متری است که قادر به نگهداری ۵۰۰ گلوله است. موتور آن یک واحد توربوفن قابل اعتماد است که توسط پرات و ویتنی (Pratt & Whitney) ساخته شده و قادر به تولید ۲۳,۰۰۰ پوند (۱۰۲.۳ کیلونیوتن) نیروی رانش استاتیک در سطح دریا است. این موتور به اف-۱۶ امکان رسیدن به حداکثر سرعت ۱.۷۱ ماخ (حدود ۲,۱۰۹ کیلومتر بر ساعت یا ۱,۳۱۹ مایل بر ساعت) را می‌دهد و همچنین به این جت برد چشمگیر ۲,۰۲۷ کیلومتر (۱,۲۶۰ مایل) را با یک بار سوخت‌گیری اعطا می‌کند. لاکهید-مارتین (Lockheed-Martin) می‌گوید بیش از ۳,۰۰۰ فروند اف-۱۶ هنوز در ۲۹ کشور مورد استفاده قرار می‌گیرند.

5. میگ-۲۵ فاکسبَت

میگ-۲۵ فاکسبَت (MiG-25 Foxbat)، یکی از جت‌های جنگنده شوروی که ایالات متحده در طول جنگ سرد از آن واقعا می‌ترسید، جت بعدی در لیست ما است. همانطور که پنتاگون (Pentagon) به لاکهید-مارتین (Lockheed-Martin) دستور ساخت اف-۱۶ را برای مقابله با بمب‌افکن‌های مافوق صوت شوروی داد، شوروی نیز به دفتر طراحی میکویان و گوریویچ (Mikoyan and Gurevich Design Bureau) (به اختصار MiG) دستور داد تا چیزی بسازند که بتواند با بمب‌افکن‌های دوربرد ویرانگر احتمالی آمریکا، یعنی والکیری (Valkyrie)، مقابله کند.

علاوه بر این، شوروی همچنین می‌خواست که این هواپیما با SR-71 بلک‌برد (Blackbirds) آمریکایی و XB-70 والکیریز (Valkyries) مقابله کند، که هر دو می‌توانستند از هر هواپیمای شوروی در آن زمان سریع‌تر باشند. در نتیجه، میگ (MiG) فاکسبَت (Foxbat) را در سال ۱۹۷۰ با دو موتور توربوجت از تومانسکی (Tumansky) عرضه کرد که هر یک از آن‌ها قادر به تولید ۲۲,۵۰۰ پوند (۱۰۰.۰۸ کیلونیوتن) نیروی رانش با پس‌سوز فعال بودند.

با اولین پرواز خود، میگ-۲۵ (MiG 25) موفق به ثبت ۲۹ رکورد جهانی شد. این جت آنقدر ترسناک بود که SR-71 بلک‌برد (Blackbird) را برای مدتی از حریم هوایی شوروی دور نگه داشت. حداکثر سرعت آن ۳.۲ ماخ بود، اگرچه به ۲.۸۳ ماخ (حدود ۳,۴۹۵ کیلومتر بر ساعت یا ۲,۱۷۱ مایل بر ساعت) محدود شد. برد آن ۱,۷۳۰ کیلومتر (۱,۰۷۵ مایل) بود و سقف خدمتی ۲۴,۳۸۴ متر (۸۰,۰۰۰ فوت) داشت. همه این اعداد به «هستری فاکسبَت» (Foxbat Hysteria) معروف، کمک زیادی کردند. با این حال، میگ (MiG) گاهی اوقات بیشتر هم غرش می‌کرد، به‌ویژه هنگامی که سیا (CIA) یک خلبان شوروی، ویکتور بلنکو (Viktor Belenko) را متقاعد کرد تا در سال ۱۹۷۶ با میگ-۲۵ خود به ژاپن پناهنده شود.

6. ساب جِی‌اِی-۳۷ ویگن

بعدی در لیست ما یک جت جنگنده است که اغلب نادیده گرفته می‌شود و از کشور نوردیک سوئد در این فهرست قرار گرفته است. ساب ۳۷ (Saab 37) تنها هواپیمای در تاریخ است که تایید شده قفل موشکی مثبتی روی یک SR-71 بلک‌برد (Blackbird) داشته، که فکر وحشتناکی است.

کل هدف SR-71 این بود که آنقدر سریع باشد که هیچ چیز نتواند آن را بگیرد و سپس، ناگهان، یک جت مثلثی شکل از کشوری به اندازه نصف تگزاس (Texas) موفق به شکست آن می‌شود؛ این همان سوئدی‌ها هستند. این هواپیما توسط ساب (Saab)، همان شرکتی که خودروها را برای جاده می‌سازد، برای جایگزینی جت‌های جنگنده قدیمی و منسوخ سوئد در آن زمان تولید شد. به‌طور خاص، سوئدی‌ها می‌خواستند این جت جدید که به آن «تاندربولت» (Thunderbolt) لقب داده بودند، هم هواپیمای حمله ساب ۳۲ لنسن (Saab 32 Lansen) و هم هواپیمای شناسایی ساب ۳۵ دراکن (Saab 35 Draken) خود را جایگزین کند که ساب ۳۷ (Saab 37) در پنج نوع مختلف خود این کار را به خوبی انجام داد.

جالب اینجاست که موتور ویگن (Viggen) از ولوو (Volvo) بود و یک واحد توربوفن بود که تقریبا ۲۸,۰۰۰ پوند (۱۲۵ کیلونیوتن) نیروی رانش تولید می‌کرد. این بدان معنی بود که حداکثر سرعت آن ۲.۱ ماخ (حدود ۲,۵۹۵ کیلومتر بر ساعت یا ۱,۳۸۶ مایل بر ساعت)، برد ۱,۹۹۹ کیلومتر (۱,۲۴۳ مایل) و سقف خدمتی حدود ۱۷,۹۸۳ متر (۵۹,۰۰۰ فوت) داشت؛ همه این‌ها نشان می‌دهد که این هواپیما به‌طور بالقوه یکی از چشمگیرترین هواپیماهای دهه ۱۹۷۰ بود.

7. داسو میراژ اف ۱

مطمئنا باید به فرانسوی‌ها، برای ساخت میراژ اف ۱ (Mirage F1) نفیس، هرچند نه‌چندان پرقدرت، اشاره کرد؛ هواپیمایی که حتی امروز نیز در کاتالوگ طراحی، ناهمگون به‌نظر نمی‌رسد. پروژه میراژ اف ۱ (Mirage F1) زمانی آغاز شد که شرکت داسو (Dassault) متوجه شد که هواپیماهای بزرگ با موتورهای بزرگ، دیگر برای صادرات مناسب نخواهند بود. در این زمان بود که آن‌ها بودجه‌ای را برای ساخت یک هواپیمای کوچک و پنهان‌کار با قابلیت رسیدن به سرعت‌های بالای ۲.۰ ماخ اختصاص دادند.

اف ۱ (F1) قصد داشت میراژ III و میراژ IV را که قبلا در خدمت بودند، بهبود ببخشد. تفاوت کلیدی آن، توانایی میراژ اف ۱ (Mirage F1) در فرود روی باندهای نامنظم با سرعت فرود بسیار پایین ۱۴۰ نات (حدود ۲۵۹ کیلومتر بر ساعت یا ۱۶۲ مایل بر ساعت) بود. موتور SNECMA آتار 9K-50 (SNECMA Atar 9K-50) آن ۱۶,۰۰۰ پوند (۷۱.۱۷ کیلونیوتن) نیروی رانش تولید می‌کند که به‌راحتی اف ۱ (F1) را به حداکثر سرعت ۲.۲ ماخ (حدود ۲,۷۱۷ کیلومتر بر ساعت یا ۱,۶۸۸ مایل بر ساعت) می‌رساند. علاوه بر این، اف ۱ (F1) می‌تواند تا ارتفاع ۱۵,۸۵۰ متری (۵۲,۰۰۰ فوت) کار کند که همه این‌ها با هم ترکیب شدند تا میراژ اف ۱ (Mirage F1) به موفقیت تجاری عظیمی دست یابد؛ به‌طوری که بیش از ۵۰ درصد کل تولید برای صادرات انجام شد.

8. پاناویا تورنادو جی‌آر ۱

پاناویا تورنادو جی‌آر ۱ (Panavia Tornado GR1) نیز یک جت جنگنده چند منظوره از دهه ۷۰ است که به اندازه کافی مورد توجه قرار نمی‌گیرد؛ زیرا عمدتا زیر رادار پرواز می‌کرد. این هواپیما نقش محوری در عملیات طوفان صحرا (Operation Desert Storm) (که بریتانیایی‌ها آن را عملیات گرانبی (Operation Granby) می‌نامیدند) ایفا کرد؛ با نابودی کامل پدافند هوایی عراق، از جمله باند فرودگاه‌ها که از پاسخ مناسب و سازمان‌یافته جت‌های عراقی جلوگیری کرد. پروژه طراحی و ساخت جی‌آر ۱ (GR1) در اواخر دهه ۱۹۶۰ آغاز شد؛ زمانی که بریتانیا، ایتالیا و آلمان برای ساخت هواپیمایی که می‌توانست در ارتفاعات پایین عمل کند، اما سرعت‌های مافوق صوت را نیز حفظ کند، همکاری کردند و در نتیجه، شرکت پاناویا (Panavia) در آلمان غربی تاسیس شد.

این شرکت نمونه اولیه را در سال ۱۹۷۴ به نمایش گذاشت و تحویل عملیاتی به سه کشور تامین‌کننده بودجه در پایان دهه، یعنی در سال ۱۹۸۰، آغاز شد. این بدان معناست که این هواپیما در واقع بیش از یک دهه قبل از عملیات سپر صحرا و طوفان صحرا در خدمت بود. پاناویا همچنین تصمیم گرفت «جنگندگی» را در جت جنگنده بسیار جدی بگیرد و جی‌آر ۱ (GR1) را با دو توپ ۲۷ میلی‌متری، دو موشک AIM-9 سایدوایندر (Sidewinder) و ۱۸,۰۰۰ پوند (۸,۱۶۴ کیلوگرم) مهمات مسلح کند.

قدرت از دو توربوفن تامین شده توسط توربو یونیون (Turbo Union) به دست می‌آمد که هر یک ۱۵,۸۰۰ پوند (۷۰.۲۸ کیلونیوتن) نیروی رانش تولید می‌کردند که جی‌آر ۱ (GR1) را به حداکثر سرعت ۱.۸۹ ماخ (حدود ۲,۳۳۳ کیلومتر بر ساعت یا ۱,۴۵۳ مایل بر ساعت) می‌رساند و همچنین به آن بردی معادل ۳,۸۸۹ کیلومتر (۲,۱۰۰ مایل دریایی) می‌داد که برای هواپیمایی که در چنین مدت کوتاهی توسعه یافته است، بد نیست.

9. میراژ ۲۰۰۰

ما همچنین می‌خواهیم به فرانسوی‌ها، با گنجاندن جت داسو میراژ ۲۰۰۰ (Dassault Mirage 2000) که هنوز به‌طور گسترده توسط نیروی هوایی هند استفاده می‌شود، اشاره دیگری داشته باشیم. این هواپیما چندان خاص نبود و تفاوت زیادی با خط تولید میراژ که تکراری از آن بود، نداشت؛ اما قابل اعتماد، نسبتا مقرون‌به‌صرفه و در عرض چند سال قابل تحویل بود.

سری ۲۰۰۰ (2000 series) وزن برخاست رزمی حدود ۲۱,۰۰۰ پوند (۹,۵۲۵ کیلوگرم) داشت و درست مانند میراژ اف ۱ (Mirage F1)، بیش از ۵۰ درصد از واحدهای تولید شده (حدود ۶۰۰ واحد در مجموع) به برزیل، هند، مصر، یونان و چهار کشور دیگر صادر شد. میراژ ۲۰۰۰ (Mirage 2000) حداکثر سرعت ۲.۲ ماخ (حدود ۲,۷۱۷ کیلومتر بر ساعت یا ۱,۶۸۸ مایل بر ساعت) دارد و برخی نسخه‌های آن برد ۳,۳۳۴ کیلومتر بر ساعت (۲,۰۷۲ مایل بر ساعت) داشتند.

10. فیرچایلد ریپابلیک اِی-۱۰ تاندربولت ۲

اِی-۱۰ تاندربولت (A-10 Thunderbolt) ساخته شده توسط فیرچایلد ریپابلیک (Fairchild Republic) با جت‌هایی که تاکنون در این لیست دیده‌اید بسیار متفاوت است. اگرچه به‌طور رسمی «تاندربولت» (Thunderbolt) نامیده می‌شود، نیروهای زمینی از تمام شاخه‌های ارتش تقریبا به‌طور جهانی آن را «وارثاگ» (Warthog) می‌نامند. این هواپیمایی است که در هر صحنه نبردی که در آن خدمت کرده، به وضعیت افسانه‌ای دست یافته است. به‌طور خاص، وارثاگ (Warthog) به‌عنوان یک هواپیمای پشتیبانی نزدیک زمینی طراحی شده بود؛ اگرچه در ابتدا برای پشتیبانی هوایی ضد زره (anti-armor) توسعه یافته بود.

این هواپیما فوق‌العاده مانورپذیر است، اما حداکثر سرعت پایین آن تنها ۶۷۶ کیلومتر بر ساعت (۴۲۰ مایل بر ساعت) است و برد آن فقط ۱,۴۸۱ کیلومتر (۸۰۰ مایل دریایی) بود؛ اما این تمام چیزی است که نیاز دارد. گذشته از آن، اِی-۱۰ (A-10) به‌خاطر توپ ۳۰ میلی‌متری GAU-8/A خود و ظرفیت حمل مهمات ۱۶,۰۰۰ پوند (۷,۲۵۷ کیلوگرم) در تمام پایه‌های خارجی خود شناخته شده است. این به اِی-۱۰ (A10) امکان می‌دهد تا درگیری‌ها را برای مدت زمان طولانی حفظ کند؛ زیرا به‌ندرت مهمات آن تمام می‌شود که همراه با این واقعیت که این یک هواپیمای فوق‌العاده بادوام است که قادر به پرواز با نیمی از بال از دست رفته، تنها با یک موتور و با چندین جزء غیرفعال دیگر است، به این معنی است که نیروهای آمریکایی همیشه می‌توانستند روی پشتیبانی «هاگ» (Hog) حساب کنند.

11. میگ-۲۹

اگر تعجب می‌کنید، میگ (MiG) مخفف «میکویان-گوریویچ» (Mikoyan-Gurevich) است که نام دفتر طراحی دولتی است که این جت‌ها را تولید می‌کرد. درست مانند میگ-۲۵ فاکسبَت (MiG-25 Foxbat) که در بالا ذکر شد، میگ-۲۹ (MiG-29) نیز یک هواپیمای جنگنده چند منظوره برتری هوایی است که در اواخر جنگ سرد تولید شد. اولین پرواز آن در سال ۱۹۷۷ بود، اما به‌دلیل محدودیت‌های زنجیره تأمین، تا سال ۱۹۸۳ وارد خدمت نشد؛ زمانی که دیگر برای ایجاد تفاوت در ژئوپلیتیک شوروی-آمریکا دیر شده بود.

میگ-۲۹ (MiG-29) که توسط سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) (NATO) به‌عنوان «فالکرام» (Fulcrum) شناخته می‌شود، یک ارتقای نسبتا چشمگیر نسبت به میگ-۲۵ (Mig-25) بود. این هواپیما دارای بردی معادل ۲,۸۹۹ کیلومتر (۱,۸۰۲ مایل)، همان سقف خدمتی ۱۷,۹۸۳ متر (۵۹,۰۰۰ فوت) و حداکثر وزن برخاست ۱۸,۴۷۹ پوند (۴۰,۷۴۱ کیلوگرم) بود؛ اگرچه حداکثر سرعت پایین‌تری معادل ۱.۹۸ ماخ (حدود ۲,۴۴۰ کیلومتر بر ساعت یا ۱,۵۲۰ مایل بر ساعت) داشت.

توجه داشته باشید که تقریبا تمام این آمارها از اف-۱۶ فایتینگ فالکن (F-16 Fighting Falcon) پایین‌تر است، به همین دلیل گفتیم که میگ یک ارتقای چشمگیر است، نه یک جت چشمگیر. محدودیت‌های مالی اتحاد جماهیر شوروی در حال فروپاشی آشکار بود، که تمام پول خود را صرف پروژه‌هایی مانند رادار دوگا (Duga Radar) در سال ۱۹۷۶ و اکرانوپلان (Ekranoplan) در دهه ۱۹۸۰ کرده بودند.

بیشتر بخوانید