Excoino
بهترین فیلم‌های دوران جنگ

بهترین فیلم‌های ساخته شده با محوریت زندگی در دوران جنگ را بیشتر بشناسید

در این مطلب با بررسی عناصر کلیدی موفقیت ژانر جنگی، به معرفی 10 مورد از بهترین فیلم‌های ساخته شده با محوریت زندگی در دوران جنگ می‌پردازیم.

تصویری که سینما از جنگ ارائه می‌دهد، غالباً در میدان‌های نبرد با شلیک گلوله‌ها و فریاد سربازان شکل می‌گیرد. در انبوه فیلم‌های جنگی که هر ساله تولید می‌شوند، دوربین‌ها به دنبال خط مقدم درگیری می‌روند و تلاش می‌کنند تجربه‌ بی‌واسطه‌ نبرد را به مخاطب منتقل کنند.

اما جنگ پدیده‌ای به مراتب پیچیده‌تر از صرف یک درگیری مسلحانه است. مفهوم جنگ فراتر از محدوده‌ جغرافیایی خط مقدم می‌رود و دامنه‌ تأثیرات آن نه تنها دنیای فیلم و سریال، بلکه تمامی ابعاد زندگی یک ملت را در بر می‌گیرد. جنگ نه تنها مرزها و میدان‌ها را متحول می‌کند، بلکه به صورت نامرئی، در تار و پود زندگی روزمره نفوذ می‌کند. در واقع، جنگ پدیده‌ای فراگیر است که هر جنبه‌ای از جامعه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

این تأثیرات گسترده و عمیق جنگ بر جمعیت غیرنظامی و زندگی در پشت جبهه‌ها، اغلب در سینمای جنگی نادیده گرفته می‌شود. در بسیاری از آثار، شهروندانی که در داخل کشور متحمل رنج و مشقت می‌شوند، به سایه‌هایی در پس‌زمینه‌ داستان‌های نظامی تبدیل می‌شوند و کمتر فرصت می‌یابند که داستان خود را روایت کنند.

خوشبختانه، در میان انبوه فیلم‌های جنگی آثاری نیز وجود دارند که از این کلیشه فراتر رفته‌اند. این فیلم‌ها تمرکز خود را بر انرژی کلی یک کشور در دوران جنگ معطوف می‌دارند. آن‌ها به جای زوم کردن بر صحنه‌های اکشن نظامی، نگاه خود را به جامعه‌ای می‌اندازند که درگیر جنگ است. این موضوع به مخاطب امکان می‌دهد که نه تنها زوایای جنگ را از دید سربازان درک کند، بلکه بار سنگین جنگ را بر دوش تمامی اعضای یک جامعه احساس کند. در ادامه ان مطلب از رسانه گجت نیوز به معرفی 10 عنوان از بهترین فیلم‌های ساخته شده با محوریت زندگی در دوران جنگ خواهیم پرداخت.

فهرست مطالب

معرفی 10 مورد از بهترین فیلم‌های درآمیخته با دوران جنگ

قبل از اینکه به سراغ معرفی بهترین فیلم‌های ساخته شده با موضوع دوران جنگ برویم، باید گفت فیلم‌هایی که با این محوریت ساخته می‌شوند، معمولاً فراتر از نبردها و صحنه‌های اکشن نظامی می‌روند و به جنبه‌های انسانی و اجتماعی جنگ می‌پردازند. این آثار به تأثیرات عمیق و گسترده جنگ بر زندگی روزمره مردم عادی می‌پردازند.

این فیلم‌ها همواره تلاش می‌کنند تا چهره واقعی و چندوجهی جنگ را به تصویر بکشند؛ جنگی که نه تنها میدان نبرد، بلکه هر گوشه از زندگی انسان‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. با این اوصاف اگر علاقه‌مند به این سبک فیلم‌ها هستید، لیست ذیل برای شما آماده شده و امیدواریم که از تماشای آن‌ها نیز لذت ببرید.

10- Downfall (محصول سال ۲۰۰۴)

فیلم «سقوط» (Downfall)، با بازی برونو گانتز در نقش آدولف هیتلر، نه تنها به تصویر کشیدن یکی از تاریک‌ترین و پیچیده‌ترین شخصیت‌های تاریخ می‌پردازد، بلکه به گونه‌ای بی‌پرده و بی‌رحمانه، آخرین نفس‌های رژیم نازی و فروپاشی روانی رهبر آن را در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم به نمایش می‌گذارد.

هیتلر، کسی که کارزارهای نظامی و سیاسی او منجر به مرگبارترین درگیری تاریخ بشر و فجیع‌ترین نسل‌کشی شد، در این فیلم به عنوان یک دیکتاتور بی‌رحم و در آستانه فروپاشی ذهنی به تصویر کشیده می‌شود. صحنه‌های متعدد فیلم، فوران‌های مکرر عصبانیت و خشم او را نشان می‌دهند که اغلب ناشی از توهمات و انکار واقعیت‌های تلخ میدان نبرد است.

داستان فیلم سقوط در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم و در اواخر آوریل ۱۹۴۵ می‌گذرد؛ زمانی که ارتش سرخ شوروی حلقه محاصره را بر گرد برلین تنگ‌تر کرده و صدای توپخانه دشمن هر لحظه نزدیک‌تر می‌شود. در این میان، هیتلر در پناهگاه زیرزمینی خود در برلین اقامت دارد. در حالی که شهر برلین و جهان اطرافش در حال سوختن و ویرانی کامل است، هیتلر در میان توهمات پیروزی و برنامه‌ریزی‌های نظامی بی‌حاصل خود غرق شده است.

فیلم به مخاطب این امکان را می‌دهد که نگاهی از نزدیک به حلقه درونی رهبران نازی و مشاوران هیتلر داشته باشد که در این پناهگاه تاریک محبوس شده‌اند. این افراد، که تا آخرین لحظه به هیتلر وفادار مانده‌اند، هر کدام به شیوه خود با وضعیت رو به زوال مواجه می‌شوند. آن‌ها در ابتدا سعی می‌کنند امور را پیگیری کنند و به دستورات هیتلر جامه عمل بپوشانند، اما به تدریج درمی‌یابند که چشم‌انداز امپراتوری که هیتلر وعده داده بود، در حال فروپاشی کامل است

سقوط که بدون شک جزو بهترین فیلم‌های دوران جنگ به شمار می‌رود، فقط یک فیلم درباره سیاست‌های نظامی یا استراتژی‌های جنگی نیست. این فیلم به طور عمیق‌تری به تأثیرات جنگ بر مردم آلمان می‌پردازد.

9- The Imitation Game (محصول سال ۲۰۱۴)

فیلم «بازی تقلید» (The Imitation Game)، با هنرنمایی بندیکت کامبربچ در نقش آلن تورینگ، روایتی از نبوغ، فداکاری و چالش‌های اخلاقی در دل یکی از تاریک‌ترین دوران‌های تاریخ بشر، یعنی جنگ جهانی دوم است. این دانشمند برجسته و ریاضی‌دان بریتانیایی که امروز او را پدر علم کامپیوتر مدرن می‌دانند، در اوج بحبوحه جنگ و در شرایطی که سرنوشت جهان در هاله‌ای از ابهام قرار داشت، به مأموریتی حیاتی از سوی دولت بریتانیا فراخوانده می‌شود.

مأموریت او ساخت دستگاهی پیشرفته برای رمزگشایی پیام‌های به‌شدت محافظت‌شده و رمزگذاری‌شده نازی‌ها، به‌ویژه کدهای «انیگما» که توسط ماشین‌های فوق‌پیچیده آلمانی تولید می‌شدند بود. این ابزار که نتیجه نبوغ و پشتکار بی‌وقفه تورینگ و تیمش بود، به نیروهای متفقین این امکان را می‌داد تا بدون آنکه آلمان‌ها ذره‌ای تردید کنند، پیام‌های محرمانه آن‌ها را شنود کرده و از نقشه‌ها و تحرکات دشمن باخبر شوند.

بیشتر بخوانید

همان‌طور که فیلم پیش می‌رود، ما شاهد تکامل دستگاهی غول‌پیکر و پرسروصدا هستیم که تورینگ و همکارانش در بلچلی پارک ساختند. این دستگاه پیچیده، نه تنها به عنوان یک ماشین رمزگشایی پیشرفته عمل می‌کرد، بلکه بسیاری آن را سرآغاز و نمونه اولیه اولین کامپیوترهای واقعی می‌دانند. فیلم به جنبه‌های شخصی و زندگی روزمره تورینگ نیز می‌پردازد. ما او را در حال دویدن‌های طولانی و تنهایی می‌بینیم. لحظاتی از زندگی مشترک او با همکارش به تصویر کشیده می‌شود و همچنین، صحنه‌هایی از حضور او با همکارانش در میخانه‌های محلی را نیز شاهد هستیم.

با این حال، سایه سنگین جنگ بر همه چیز سنگینی می‌کند. زندگی در بریتانیای آن دوران هرچند ظاهراً جریان دارد، اما در حقیقت هیچ‌کس نمی‌تواند طعم واقعی آسودگی یا لذت را بچشد. هیچ کس نمی‌توانست مطمئن باشد که فرد کناری‌، همسایه‌اش یا حتی همکارش، جاسوس نیست و این حس عدم امنیت، زندگی را برای همه دشوارتر می‌کرد. نکته قابل توجه و متمایز کننده «بازی تقلید» این است که برخلاف بسیاری از فیلم‌های جنگی، هیچ صحنه نبرد مستقیم یا درگیری مسلحانه‌ای در آن وجود ندارد و تمرکز اصلی فیلم به طور کامل بر جنگ پنهان و استراتژیک است.

8- Civil War (محصول سال ۲۰۲۴)

فیلم «جنگ داخلی» (Civil War) به کارگردانی الکس گارلند، به درون بحرانی خیالی اما غیرقابل انکار در قلب ایالات متحده شیرجه می‌زند. داستان فیلم در بستر یک جنگ داخلی خیالی دوم در آمریکا اتفاق می‌افتد. ایالات متحده که زمانی نماد اتحاد و دموکراسی بود، اکنون تکه‌تکه شده است. گروه‌های مختلف از ساختار فدرال جدا شده و جمهوری‌ها و ائتلاف‌های مستقلی تشکیل داده‌اند. ریشه این فروپاشی در وجود یک رئیس‌جمهور مستبد نهفته است که کشور را به ورطه بی‌ثباتی کشانده است.

فیلم جنگ داخلی بیشتر روایتگر سفر پرخطر گروهی از خبرنگاران و گزارشگران جنگی است. آن‌ها در تلاشند تا پیش از آنکه پایتخت کشور به طور کامل سقوط کند و رئیس‌جمهور توسط گروه‌های مخالف محاصره و سرنگون شود، خود را به واشنگتن دی‌سی برسانند و با او مصاحبه کنند. این سفر ادای احترامی عمیق به حرفه روزنامه‌نگاری و نقش حیاتی آن در جوامع بحران‌زده است و همین عامل آن را در لیست بهترین فیلم‌های ساخته شده با محوریت دوران جنگ متفاوت می‌سازد.

کارگردان فیلم، بارها تصریح کرده است که این اثر پاسخی قدرتمند به اهریمن‌سازی رسانه‌ها توسط سیاستمدارانی است که به طرفداران خود می‌گویند به خبرنگاران اعتماد نکنند و آن‌ها را دشمن مردم می‌خوانند. فیلم به شکلی گزنده این واقعیت را به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد که در بحبوحه هرج و مرج و جنگ، همین خبرنگاران هستند که جان خود را به خطر می‌اندازند تا اطلاعات حیاتی را به مردم برسانند و صدای حقیقت باشند.

گارلند معتقد است تنها راهی که مردم آمریکا می‌توانند به طور ویژه از زندگی و خطراتی که این خبرنگاران با آن مواجه‌اند آگاه شوند، این است که جنگ، ویرانی و بی‌ثباتی در خاک خودشان اتفاق بیفتد و آن‌ها شخصاً شاهد پیامدهای آن باشند. اگرچه صحنه‌هایی از درگیری‌های مسلحانه و نبرد در فیلم دیده می‌شود، اما این‌ها بیشتر به عنوان پس‌زمینه‌ای برای داستان اصلی عمل می‌کنند و نه هدف اصلی فیلم. تمرکز اصلی فیلم بر دوران سختی است که آمریکا تجربه می‌کند: کمبود شدید آب، محاصره‌های نظامی، و ناآرامی‌های مدنی گسترده که زندگی روزمره مردم را فلج کرده است.

7- Testament of Youth (محصول سال ۲۰۱۴)

فیلم «گواه جوانی» (Testament of Youth) اثری در ژانر زندگی‌نامه‌ای است که با نگاهی انسانی و دردناک، پیامدهای ویرانگر جنگ جهانی اول را از دیدگاه یک زن جوان به تصویر می‌کشد. این فیلم، بر خلاف بسیاری از آثار جنگی که بر صحنه‌های نبرد و قهرمانی‌های نظامی تمرکز دارند، به جنبه‌های عمیق‌تر جنگ می‌پردازد.

داستان فیلم گواه جوانی به محوریت زندگی ورا بریتین، نویسنده و فعال صلح‌طلب بریتانیایی می‌چرخد که نقش او با بازی آلیسیا وایکاندر (Alicia Vikander) جان می‌گیرد. فیلم در دوران جنگ جهانی اول روایت می‌شود؛ جنگی که در آن زمان به غلط گمان می‌رفت «نبردی برای پایان تمام جنگ‌ها» خواهد بود.

هنگامی که برادر کوچک‌تر ورا، و دو دوست صمیمی او به جبهه غربی اعزام می‌شوند تا در خط مقدم نبرد برای کشورشان بجنگند، ورا در خانه باقی می‌ماند. او که در ابتدا با شور و هیجان ملی‌گرایانه دوران همراه است، به‌زودی با واقعیت‌های تلخ جنگ آشنا می‌شود. ورا تصمیم می‌گیرد به جای ادامه تحصیل در آکسفورد، به عنوان پرستار داوطلب در بیمارستان‌ها خدمت کند و از سربازان مجروح و بازگشته از جبهه مراقبت کند.

بیشتر بخوانید

با قرارگیری در جمع بهترین فیلم‌های دوران جنگ، فیلم Testament of Youth به شکلی دردناک و تدریجی، روند از دست دادن‌های ورا را به تصویر می‌کشد. او در حین انجام وظایف طاقت‌فرسای پرستاری، بارها و بارها خبرهای تلخی درباره عزیزانش دریافت می‌کند، کسانی که دیگر هرگز به خانه باز نخواهند گشت.

عنوان «گواه جوانی» به خوبی ماهیت اصلی فیلم را بازتاب داده و آشکار می‌کند که چگونه دانشجویان و جوانان ناگهان مجبور می‌شوند مسئولیت‌های سنگینی را به دوش بکشند که برای سن آن‌ها بسیار زود است. این جوانان مجبور می‌شوند تمام چیزهایی را که زمانی دوست داشتند و برایشان ارزش قائل بودند، فدای کشور و جنگی کنند که حتی ممکن است اهداف واقعی آن را به درستی درک نکنند.

6- First They Killed My Father (محصول سال ۲۰۱۷)

فیلم «اول پدرم را کشتند» (First They Killed My Father) به کارگردانی آنجلینا جولی، اثری عمیقاً تأثیرگذار و دلخراش است که به شکلی بی‌پرده واقعیت‌های هولناک نسل‌کشی کامبوج در دهه ۱۹۷۰ را از چشم‌انداز یک کودک معصوم به تصویر می‌کشد. این فیلم، اقتباسی از خاطرات لونگ اونگ، فعال برجسته حقوق بشر و بازمانده نسل‌کشی خمرهای سرخ است.

داستان فیلم در جریان جنگ داخلی کامبوج روایت می‌شود؛ زمانی که رژیم استبدادی و به شدت افراطی خمرهای سرخ به رهبری پل پوت، با خشونت تمام قدرت را در دست گرفت و بلافاصله یکی از هولناک‌ترین نسل‌کشی‌های قرن بیستم را آغاز کرد. هدف این رژیم، ایجاد یک جامعه کشاورزی آرمان‌شهری کمونیستی بود که در عمل به یک کابوس جمعی برای مردم کامبوج تبدیل شد.

فیلم سرگذشت لونگ اونگ را در دوران کودکی‌اش دنبال می‌کند. اونگ، دختری از یک خانواده نسبتاً مرفه و تحصیل‌کرده است که زندگی آرام و مرفهی در پایتخت داشتند. اما با ورود خمرهای سرخ به شهر، این زندگی در یک چشم به هم زدن دگرگون می‌شود. خانواده اونگ مجبور می‌شوند تمام زندگی‌، خانه‌ و دارایی‌هایشان را رها کنند تا از ستم و خشونت خمرهای سرخ در امان بمانند. این آغاز سفری طولانی و پر از رنج به سوی اردوگاه‌های کار اجباری است.

در این اردوگاه‌ها، خانواده اونگ و سایر شهروندان مجبور می‌شوند به زندگی‌ای بیگانه و طاقت‌فرسا تن دهند. آن‌ها باید لباس‌های خود را به رنگ سبز تیره رژیم درآورند که نمادی از هم‌شکل‌سازی و از بین بردن هویت فردی بود. بیشتر روزهایشان صرف کار اجباری در مزارع و پروژه‌های ساختمانی برای خمرهای سرخ می‌شود، در حالی که با گرسنگی، بیماری و خشونت بی‌امان مواجه هستند. فیلم به شکلی واقع‌گرایانه، نگاهی عمیق به پروپاگاندای بی‌رحمانه رژیم وقت کامبوج دارد که به مردم تحمیل می‌شد.

اما دلخراش‌ترین بخش فیلم، نمایش چگونگی از هم پاشیدن خانواده‌ها توسط این حکومت استبدادی است. اونگ نیز شاهد از دست دادن عزیزان خود، از جمله پدرش در این روند وحشیانه است. «اول پدرم را کشتند» تصویری واقع‌گرایانه، تکان‌دهنده و فراموش‌نشدنی از زندگی فلاکت‌بار مردم کامبوج در دوران جنگ و نسل‌کشی گسترده ارائه می‌دهد.

5- Schindler’s List (محصول سال ۱۹۹۳)

صحبت کردن از فیلم‌های بزرگ و تراژیک درباره زندگی مردم در دوران جنگ بدون اشاره به شاهکار بی‌بدیل «فهرست شیندلر» (Schindler’s List) کاری ناتمام و ناقص است. این اثر در لیست بهترین فیلم‌های دوران جنگ، بیش از آنکه صرفاً یک روایت جنگی باشد، حماسه‌ای انسانی است که بر پایه زندگی واقعی یک قهرمان شکل گرفته است.

آنچه فهرست شیندلر را از بسیاری از آثار جنگی دیگر متمایز می‌کند، تمرکز آن بر زندگی مردم عادی، به ویژه یهودیان در مناطق اشغالی آلمان است. این فیلم به خوبی نشان می‌دهد که حتی دور از میدان‌های نبرد و صدای گلوله‌ها، جنگ تا چه حد می‌تواند زندگی مردمان غیرنظامی را به جهنمی ترسناک و بی‌رحم تبدیل کند.

محور اصلی داستان فیلم، اسکار شیندلر است؛ یک عضو حزب نازی که در ابتدا به نظر می‌رسد تنها به فکر منفعت شخصی و ثروت‌اندوزی در دوران جنگ است. او از کارگران یهودی که نیروی کار ارزان‌قیمت محسوب می‌شوند، در کارخانه‌های خود استفاده می‌کند. اما رفته‌رفته شیندلر شاهد بی‌رحمی‌ها و جنایات هولناک نازی‌ها علیه یهودیان می‌شود. اسکار شیندلر در بحبوحه مرگبارترین نسل‌کشی تاریخ بشر یعنی هولوکاست، مسئول نجات جان ۱,۲۰۰ نفر یهودی می‌شود و آن‌ها را از قطارهای مرگ و اردوگاه‌های نابودی نجات می‌دهد.

فیلم فهرست شیندلر با روایتی سه‌ساعته و بی‌پرده، خشونت‌ها و بی‌رحمی‌های آن دوران را به تصویر می‌کشد؛ از آزار و اذیت‌های روزمره، گرسنگی، جداسازی خانواده‌ها، تا صحنه‌های دلخراش اعدام‌های دسته جمعی و وضعیت غیرانسانی در اردوگاه‌های کار و مرگ. یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های بصری فیلم که تأثیرگذاری آن را دوچندان می‌کند، فیلم‌برداری عمدتاً به‌صورت سیاه و سفید است. این انتخاب هنری نه تنها به فیلم حال و هوایی مستندگونه و تاریخی می‌بخشد، بلکه نگاهی شبح‌وار و فراموش‌ناشدنی به قهرمانی اسکار شیندلر ارائه می‌دهد.

4- Oppenheimer (محصول سال ۲۰۲۳)

فیلم «اوپنهایمر» (Oppenheimer) به کارگردانی کریستوفر نولان، یک اثر سینمایی خیره‌کننده و عمیقاً تفکربرانگیز است. این فیلم بر اساس زندگی واقعی جی. رابرت اوپنهایمر، فیزیکدان نظری آمریکایی که به عنوان «پدر بمب اتم» شناخته می‌شود، ساخته شده و با بازی خیره‌کننده کیلین مورفی در نقش اوپنهایمر، ابعاد مختلف زندگی این دانشمند برجسته را به تصویر می‌کشد.

داستان فیلم در بستر جنگ جهانی دوم روایت می‌شود؛ زمانی که دولت ایالات متحده با نگرانی فزاینده از پیشرفت‌های احتمالی آلمان نازی در زمینه ساخت سلاح هسته‌ای، پروژه‌ای سرّی و بی‌سابقه به نام پروژه منهتن را آغاز می‌کند. جی. رابرت اوپنهایمر به عنوان مدیر علمی این پروژه عظیم انتخاب می‌شود و در رأس تیمی از برجسته‌ترین دانشمندان جهان قرار می‌گیرد. این سلاح وحشتناک، بعدها به عنوان بمب اتم شناخته شد که دو نمونه از آن در نهایت بر شهرهای هیروشیما و ناگازاکی ژاپن رها گردید و اثرات ویرانگری بر این کشور و مردم بی‌گناه آن داشت.

همچنین بخوانید

از آنجا که داستان فیلم عمدتاً در خاک آمریکا و در محیط‌های آزمایشگاهی و جلسات علمی و سیاسی می‌گذرد، صحنه‌های نبردی به معنای رایج در آن جایی ندارد. ایالات متحده در جنگ جهانی دوم مورد حمله مستقیم نظامی قرار نگرفت و فیلم به جای نمایش جبهه‌های جنگ، بر نیروهای پشت پرده این کشور تمرکز می‌کند.

مشابه فیلم «بازی تقلید» (The Imitation Game)، اوپنهایمر نیز داستان افراد نابغه و غیرنظامی را روایت می‌کند که با استعدادهای فوق‌العاده خود به کارزار جنگی کشور متبوع خود کمک کردند. این دانشمندان با فداکاری‌های علمی و شخصی خود، به نتایج بی‌سابقه‌ای دست یافتند که می‌توانستند سرنوشت جنگ را تعیین کنند. با این حال پاداشی که بسیاری از آن‌ها دریافت کردند، جز بی‌مهری، سوءظن و حتی آزار و اذیت از سوی دولت‌هایشان نبود.

3- Grave of the Fireflies (محصول سال ۱۹۸۸)

«مدفن کرم‌های شب‌تاب» (Grave of the Fireflies)، به عنوان تنها اثر انیمه در لیست بهترین فیلم‌های ساخته شده با محوریت زندگی در دوران جنگ، روایتی تأثیرگذار از استودیو جیبلی است که به شکلی صادقانه و تلخ، روی دیگر سکه جنگ را به تصویر می‌کشد؛ رویه‌ای که اغلب در فیلم‌های جنگی کمتر دیده می‌شود. استودیو جیبلی که نامش با انیمیشن‌های فانتزی، سحرآمیز و کودکانه گره خورده با ساخت این انیمه، تغییر جهت ناگهانی در لحن و مضمون آثار خود ایجاد کرد.

داستان فیلم در جریان روزهای پایانی جنگ جهانی دوم و در بحبوحه نبرد اقیانوس آرام اتفاق می‌افتد. روایت از زبان «سیتا»، پسر نوجوانی آغاز می‌شود که در حال مرگ است و سپس به گذشته بازمی‌گردد تا خاطرات او و خواهر کوچکترش، «ستسوکو» را به تصویر بکشد. این دو کودک ژاپنی پس از آنکه خانه‌شان در شهر کوبه در بمباران‌های هوایی وحشیانه آمریکا ویران می‌شود، ناچار به پرسه زدن در خیابان‌های ویران‌شده و پناه گرفتن نزد خویشاوندان خود می‌شوند.

اما زندگی نزد عمه‌شان نیز طاقت‌فرسا و پر از تحقیر است. آن‌ها در نهایت تصمیم می‌گیرند مستقل زندگی کنند، اما این تصمیم آن‌ها را به سمت سرنوشتی تراژیک‌تر سوق می‌دهد. فیلم مدفن کرم‌های شب‌تاب به شکلی بی‌پرده و واقع‌گرایانه، بر معضلات و سختی‌های طاقت‌فرسای زندگی مردم در ژاپن تحت سلطه امپراتوری و نظامیان، در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم تمرکز دارد.

2- Gone With the Wind (محصول سال ۱۹۳۹)

«بر باد رفته» (Gone With the Wind) بی‌شک یکی از شاهکارهای تاریخ سینما محسوب می‌شود که نه تنها در زمان خود انقلابی بود، بلکه تأثیری عمیق بر فرهنگ عامه گذاشت و همچنان پس از گذشت دهه‌ها محبوب است. این فیلم به شکلی گسترده و دراماتیک، زندگی مردم جنوب آمریکا را در یکی از پرآشوب‌ترین دوران‌های تاریخ این کشور، یعنی جنگ داخلی آمریکا در دهه ۱۸۶۰ را به تصویر می‌کشد.

داستان فیلم در بستر زمانی اتفاق می‌افتد که ایالات متحده در آستانه یکی از بزرگترین تقسیمات و درگیری‌های داخلی خود قرار داشت. آبراهام لینکلن، رئیس‌جمهور وقت آن دوران برای لغو برده‌داری در سراسر کشور تلاش می‌کرد؛ تصمیمی که با مقاومت شدید و حتی شورش در بسیاری از ایالات جنوبی مواجه شد. این ایالات که اقتصادشان به شدت به نیروی کار برده‌ وابسته بود، با این تصمیم مخالفت کردند و با جدا شدن از اتحادیه، کنفدراسیون را تشکیل دادند.

فیلم بر باد رفته ماجرای یک خانواده‌ ثروتمند و زمین‌دار در ایالت جورجیا که در عمارت باشکوه خود به نام «تارا» زندگی می‌کنند را روایت می‌کند؛. تمرکز اصلی داستان بر زندگی اسکارلت او’هارا (با بازی ویوین لی)، دختر بزرگ و سرکش خانواده است که نمادی از زنان قدرتمند و مستقل آن دوران است. این خانواده و دیگر شخصیت‌های فیلم از راه دور شاهد کارزارهای جنگی هستند، در حالی که نیروهای کنفدراسیون و اتحادیه در حال نبرد با یکدیگر هستند.

یکی از نکات برجسته این فیلم در نحوه به تصویر کشیدن برده‌داری است. بردگان سیاه‌پوست در این فیلم، عمدتاً به عنوان خدمتکاران وفادار و مطیع در خانواده‌های ثروتمند سفیدپوست ایفای نقش می‌کنند. با این حال، نمی‌توان انکار کرد که بر باد رفته به شکلی عمیق و گسترده، بر زندگی مردم جنوب (اعم از سفیدپوست و سیاه‌پوست) در طول و پس از جنگ داخلی آمریکا تمرکز دارد.

فیلم Gone With the Wind به دلیل داستان‌سرایی قدرتمند، بازی‌های درخشان، و تولید عظیم خود، جایگاهی ویژه در تاریخ سینما دارد و به همین منظور جزو بهترین فیلم‌های ساخته شده با محوریت زندگی در دوران جنگ شناخته می‌شود.

1- Casablanca (محصول سال ۱۹۴۲)

«کازابلانکا» (Casablanca)، فیلمی جاودانه و بی‌نظیر در تاریخ سینما، نه تنها به دلیل داستان عاشقانه و دراماتیک خود، بلکه به خاطر به تصویر کشیدن هنرمندانه و عمیق تأثیرات جنگ جهانی دوم بر زندگی مردم عادی، جایگاهی ویژه یافته است. داستان این فیلم در کازابلانکا در مراکش رخ می‌دهد؛ شهری که در دوران جنگ جهانی دوم به اشغال نازی‌ها درآمده و تحت سلطه بی‌رحمانه آن‌ها قرار گرفته است.

ریک بلین (با بازی هامفری بوگارت)، یک آمریکایی بدبین و سردمزاج است که مالک یک باشگاه شبانه محبوب به نام «کافه آمریکایی ریک» است. ریک با وجود ظاهر بی‌تفاوت و بی‌احساس خود، گذشته‌ای پر رمز و راز دارد و به نظر می‌رسد که از هرگونه درگیری سیاسی دوری می‌کند. اما زندگی وی زمانی که «ایلسا لوند» معشوقه قدیمی و از دست رفته‌اش، به همراه همسرش «ویکتور لاسلو» وارد کازابلانکا می‌شوند دچار دگرگونی می‌شود.

ایلسا و ویکتور در تلاشند تا از شهر فرار کنند و خود را به لیزبون برسانند تا از آنجا به آمریکا پناه ببرند. ایلسا از ریک می‌خواهد که به او و همسرش برای فرار از شهر کمک کند. این درخواست، ریک را در دوراهی دشواری قرار می‌دهد و در نهایت، ریک تصمیم می‌گیرد تا همه چیز را فدای کمک به ایلسا و ویکتور کند، حتی اگر این به معنای فدا کردن عشق و خوشبختی خودش باشد.

همچنین بخوانید

کازابلانکا به دلیل فیلمنامه عالی، دیالوگ‌های بی‌نظیر، فیلم‌برداری بی‌نقص و بازیگران برجسته، به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما و رتبه اول لیست بهترین فیلم‌های ساخته شده با محوریت زندگی در دوران جنگ شناخته می‌شود. دیالوگ‌های به یاد ماندنی مانند «همیشه پاریس را خواهیم داشت» و «این آغاز یک دوستی زیباست» در فرهنگ عامه ماندگار شده‌اند. اما فراتر از داستان عاشقانه، فیلم به شکلی ظریف و قدرتمند، وحشت زندگی تحت اشغال نازی‌ها را به تصویر می‌کشد.

فیلم Casablanca نمونه‌ای درخشان از این است که چگونه بسیاری از مردم تحت اشغال نازی‌ها سعی در حفظ ظاهر و ادامه زندگی عادی خود داشتند، اما در واقع در خانه‌ها و شهرهایشان زندانی بودند. آن‌ها در هر لحظه با تهدید زندان، شکنجه یا اعدام در صورت سرپیچی از قوانین سختگیرانه اشغالگران مواجه بودند.

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*