Excoino
اولین خودروی غول‌های خودروسازی

اولین خودروی ۱۳ غول بزرگ خودروسازی جهان چه بود؟ از بنز تا تسلا

اولین خودروی غول‌های خودروسازی جهان چه تجربه‌ای را رقم زدند؟ از بنز تا تسلا، داستان شروع متواضعانه ۱۳ برند بزرگ خودرو جهان را در این مقاله بخوانید.

هر غول عظیمی از کوچک‌ترین بذر می‌روید. با بیش از یک قرن تاریخ صنعت خودرو، شاهد ظهور و سقوط شرکت‌های خودروسازی بی‌شماری بوده‌ایم. در این عرصه رقابتی، شروع و حفظ رشد تقریباً غیرممکن است. ردیابی اینکه کدام شرکت‌ها و برندها توسط چه کسانی خریداری و اداره می‌شوند، شبیه به تلاش برای تحلیل شجره‌نامه یک خاندان بزرگ است. با این حال، برخی برندهای خودروساز به چنان موفقیتی دست یافته‌اند که نامشان در تاروپود صنعت خودرو، تاریخ و فرهنگ حک شده است.

اولین خودروهای غول‌های خودروسازی جهان: داستان شروع

هر یک از این نام‌های بزرگ اکنون شبکه‌های چندملیتی تولید و ساخت خودروهای مدرن را اداره می‌کنند، اما هیچ‌کدام از ابتدا در اوج نبودند. بیایید سفری به دل تاریخ خودرو داشته باشیم تا آغاز متواضعانه و گاهی شگفت‌انگیز برخی از مشهورترین برندهای خودرو در جهان را کشف کنیم. از وانت‌های کوچک گرفته تا سه‌چرخه‌های اصلاح‌شده و خودروهای کاربردی حمل مسافر، هر یک از این ۱۳ برند بزرگ خودروسازی جهان در مقطعی مجبور بودند اولین خودروی خود را عرضه کنند.

کادیلاک

کادیلاک مدت‌هاست که جذب گروه خودروسازی جنرال موتورز (General Motors) شده است، اما زمانی یک نهاد مستقل بود. هنری لیلاند (Henry Leland)، بنیان‌گذار آن، یکی از اولین شرکت‌های خودروسازی جهان را تأسیس کرد و در سال ۱۹۰۲ کادیلاک را راه‌اندازی نمود. او این شرکت را به نام آنتوان د لا موته کادیلاک (Antoine de la Mothe Cadillac)، کاشف دیترویت، نامگذاری کرد. قبل از آن، لیلاند در ساخت دوچرخه و موتورهای دریایی تجربه داشت و سپس در سال ۱۸۹۹ شروع به توسعه موتور خودرو برای رانسوم اولدز (Ransom Olds) کرد.

شهرت اولیه کادیلاک نه به دلیل لوکس بودن، بلکه به خاطر قابلیت تعویض قطعات خودرو بود که شرکت لیلاند با دقت طراحی و مونتاژ می‌کرد. کادیلاک‌ها محکم و قابل اعتماد بودند و می‌شد آن‌ها را به راحتی جدا و دوباره مونتاژ کرد؛ این ویژگی در جامعه‌ای که هنوز با زیرساخت‌های خودرو سازگار نشده بود، بسیار مهم بود. اولین خودروی کادیلاک آنقدر زود عرضه شد که هنوز اصطلاح «کالسکه بدون اسب» برایش مناسب بود. این مدل کادیلاک رانابوت (Cadillac Runabout)، محصول سال ۱۹۰۳ بود. رانابوت از لاستیک، چوب، فلز و برنج ساخته شده بود و از موتور کادیلاک و بدنه فورد استفاده می‌کرد. رانابوت شاید ظاهر جذابی نداشت، اما بذری برای بلوط تنومند کادیلاک شد. برخی از زیباترین کادیلاک‌ها از دنیای خودرو فراتر رفته و به نمادهای فرهنگی تبدیل شده‌اند، در حالی که این شرکت در زمینه عملکرد، قرار است در سال ۲۰۲۶ به مسابقات فرمول یک بازگردد.

رنو

خودروهای رنو (Renault) در آمریکای شمالی چندان محبوب نیستند، اما این شرکت فرانسوی همچنان در اروپا، آسیا و آفریقا حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. رنو حتی از کادیلاک هم قدیمی‌تر است؛ این شرکت در سال ۱۸۹۸ توسط لوئی رنو (Louis Renault) و برادرانش، مارسل (Marcel) و فرناند (Fernand)، که به دنبال شرکت در مسابقات بودند، تأسیس شد. رنو تا جنگ جهانی اول رشد کرد و کسب‌وکارش به عنوان تأمین‌کننده کامیون، آمبولانس و حتی نسخه اولیه یک تانک فشرده به نام FT-17، به طور قابل توجهی گسترش یافت و در مسیر تبدیل شدن به یک شرکت چندملیتی فعال در بیش از ۱۲۰ کشور قرار گرفت.

لوئی رنو در سن بیست و یک سالگی، یک گیربکس طراحی خودش را به همراه چرخ چهارم روی یک سه‌چرخه De Dion Bouton نصب کرد. در حضور دوستانش که او را مسخره می‌کردند، کارایی دستگاهش را با رانندگی در شیب‌دارترین خیابان پاریس به اثبات رساند. رنو از اولین خودروی خود، که نام دوست‌داشتنی «وویتورت» (Voiturette) را داشت، به ارتفاعات عظیمی صعود کرد. وویتورت، به معنای «ماشین کوچک» در زبان فرانسه، همچنین به عنوان رنو تیپ A (Renault Type A) مدل ۱۸۹۸ شناخته می‌شود. وویتورت با استانداردهای امروزی کاملاً قدیمی به نظر می‌رسد، اما آغاز چیزی بود که به طور فوق‌العاده‌ای رشد کرد. امروز، رنو چهارمین تولیدکننده بزرگ خودرو در جهان است، برندهای داچیا (Dacia) و RCM را اداره می‌کند و در یک اتحاد استراتژیک با میتسوبیشی (Mitsubishi) و نیسان (Nissan) همکاری دارد.

فراری

فراری (Ferrari) شرکتی با دو چهره است. واضح است که این برند مدت‌هاست در لیگ برتر خودروسازی لوکس قرار دارد و ارزش بازار آن تا زمان نگارش این مقاله بیش از ۱۱۱ میلیارد دلار بوده است. با این حال، فراری شهرتی نیز به عنوان یک تیم رقابتی سرسخت و مسابقه‌محور دارد که بر پایه شخصیت برجسته بنیان‌گذار آن، انزو فراری (Enzo Ferrari) بنا شده است. در ابتدا، انزو فراری به عنوان راننده آزمایشی برای آلفا رومئو (Alfa Romeo) کار می‌کرد، قبل از اینکه تیم مسابقه‌ای اسکودریا فراری (Scuderia Ferrari) را در سال ۱۹۲۹ تأسیس کند. این تیم با حمایت آلفا رومئو توانمند بود، اما فراری می‌خواست مسیر خودش را برود و این نیاز به سرمایه‌گذاری بیشتری داشت. بنابراین کاری را که بیشتر دوست داشت انجام داد: یک خودرو ساخت.

فراری ۱۲۵S (Ferrari 125S)، که در سال ۱۹۴۷ معرفی شد، یک نقطه عطف در تاریخ خودرو بود. این اولین خودرویی بود که DNA خالص فراری را با خود حمل می‌کرد. در حالی که این اولین خودروی تولیدی نبود که از موتور V12 استفاده می‌کرد، اما مسلماً یکی از بهترین‌ها در آن زمان بود. موتور ۱.۵ لیتری V12 آن، ۱۱۷ اسب بخار قدرت در ۶۸۰۰ دور در دقیقه تولید می‌کرد. این خودرو نه تنها افق‌های جدیدی را برای فراری گشود، بلکه استانداردی را برای عملکرد و نوآوری تعیین کرد. از آن زمان به بعد، رنگ قرمز نمادین فراری در جاده‌ها و سکوهای مسابقات در سراسر جهان درخشیده است.

هیوندای

هیوندای (Hyundai) در سال ۱۹۴۷ با نام شرکت مهندسی و ساختمانی هیوندای آغاز به کار کرد. این شرکت در سال ۱۹۶۷ به شرکت موتور هیوندای تبدیل شد. بنیان‌گذار آن، چونگ جو-یونگ (Chung Ju-yung)، با مشاهده جاده‌هایی که شرکتش برای دولت می‌ساخت، دریافت که خودروها شاهرگ حیاتی کره خواهند بود. سفر شرکت موتور هیوندای با مونتاژ فورد کورتینا (Ford Cortina) در یک تأسیسات تولیدی کوچک در اولسان آغاز شد. این تأسیسات، که بعدها به یکی از بزرگترین‌ها در جهان تبدیل شد، گواهی بر رشد سریع و جاه‌طلبی هیوندای بود. با آشنایی بیشتر با فرآیند تولید خودرو، تنها زمان کوتاهی طول کشید تا هیوندای خودروی خود را روانه بازار کند.

هیوندای پونی (Hyundai Pony) مدل ۱۹۷۵، اولین خودروی سواری کره جنوبی، گواهی بر جاه‌طلبی‌های جهانی هیوندای بود. این سدان چهار در، که توسط جورجتو جوجارو (Giorgetto Giugiaro) طراحی شده بود (همان کسی که در طراحی شورلت کورویر، آلفا رومئو اسپریت، فیات ۸۵۰ و برخی از زیباترین فراری‌ها نقش داشت)، یک نقطه عطف بود. بعداً نسخه‌های استیشن واگن و هاچ‌بک از آن نیز عرضه شد و به عنوان اولین خودروی تولید انبوه و صادراتی کره جنوبی افتخاراتی کسب کرد و آغاز سفر هیوندای برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی در صنعت خودرو را رقم زد.

تسلا

تسلا (Tesla) در این مرحله به طور ناگسستنی با ایلان ماسک (Elon Musk) گره خورده است، اما این پدیده جهانی زمانی یک استارتاپ با هدف مشخص بود. مارتین ابرها (Martin Eberhard)، مدیر عامل، و مارک تارپنینگ (Marc Tarpenning)، مدیر مالی، می‌خواستند یک خودروی برقی (EV) قابل استفاده بسازند. ایلان ماسک با سرمایه‌گذاری ۳۰ میلیون دلاری به این تیم پیوست، که در نهایت در سال ۲۰۰۴ عنوان رئیس هیئت مدیره و در سال ۲۰۰۸ عنوان مدیر عامل را برای او به ارمغان آورد.

اگر فکر می‌کردید هیوندای نسبت به کادیلاک و رنو در صنعت خودرو تازه وارد است، در نظر بگیرید که اولین خودروی تسلا در سال ۲۰۰۸ معرفی شد. تسلا رودستر (Tesla Roadster) یک جهش بزرگ برای فناوری خودروهای برقی بود. این خودرو می‌توانست در حدود ۴ ثانیه به سرعت ۹۶ کیلومتر در ساعت (۶۰ مایل در ساعت) برسد، حداکثر سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت (۱۲۵ مایل در ساعت) داشته باشد و با یک بار شارژ ۲۵۷ کیلومتر (۲۲۰ مایل) مسافت طی کند. از نظر بصری نیز جذاب بود، با حس یک خودروی اسپرت لوتوس و ترکیبی روان از منحنی‌ها و زوایا. ماسک با پرتاب یک تسلا رودستر به فضا توسط اسپیس‌ایکس (SpaceX)، یک شاهکار تبلیغاتی متقابل مهندسی کرد که تا به امروز در فضا باقی مانده و میلیاردها مایل سفر فضایی را ثبت کرده است. با وجود اینکه تسلا یک تولیدکننده نسبتاً جدید است، ارزش بازار قابل توجه و فناوری نوآورانه آن تأثیر بسزایی در صنعت خودرو گذاشته است. تلاش آن‌ها برای فناوری باتری‌های با برد بلند استاندارد جدیدی را تعیین کرده است. امروز، تقریباً ۲۰ سال بعد، یافتن یک تولیدکننده اصلی بدون خودروی برقی اختصاصی نادر است و بسیاری در حال ساخت کل خطوط تولید خودروهای برقی هستند.

شورلت

اگر تولیدکنندگان آمریکایی با نام‌های فرانسوی (مانند کادیلاک) بیشتر مورد پسند شما هستند، شورلت (Chevrolet) یک افسانه است که این نیاز را برآورده می‌کند. شورلت در سال ۱۹۱۱ توسط راننده مسابقات سوئیسی (نه فرانسوی) به نام لوئی شورلت و مدیر سابق بیوک (Buick) به نام ویلیام سی. دورانت (William C. Durant) تأسیس شد و نشان پاپیونی معروف آن به برندی قدرتمند و قابل تشخیص مانند کوکا کولا تبدیل شده است. لوئی شورلت شخصاً نکات بی‌شماری از تجربه رانندگی خود را در طراحی ارائه داد. همراه با دورانت و برخی شرکای سرمایه‌گذار، شورلت یک نمونه اولیه خودرو به نام سری C کلاسیک سیکس (Series C Classic Six) را توسعه داد. خط تولید شورلت از سال ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۳ شاهد تولید کلاسیک سیکس بود. این خودرو با موتور شش سیلندر با خنک‌کننده مایع و بلوک چدنی، می‌توانست به سرعت چشمگیر ۱۰۵ کیلومتر در ساعت (۶۵ مایل در ساعت) برسد و معیار بالایی را برای خودروهای عملکردی در دوران خود تعیین کرد. کلاسیک سیکس علیرغم هزینه بالای خود، نمونه‌ای از تعهد شورلت به شکل و عملکرد بود، با طراحی که جلوه‌ای هنری داشت. یکی از تأثیرات لوئی شورلت بر شرکت، عدم سازش او بود. او در خودرویی که نامش را حمل می‌کرد، کیفیت، قابلیت اطمینان و عملکرد را می‌خواست. متأسفانه، این شراکت دوام نیاورد. شورلت در سال ۱۹۱۵ سهم خود را در شرکتی که نامش را داشت، به دورانت فروخت. از آنجا به بعد، شورلت به بازیگر اصلی نمایش جنرال موتورز در قرن بیستم تبدیل شد.

تویوتا

شاید قهرمان جهان در میان تولیدکنندگان خودرو، تویوتا (Toyota) باشد که به دلیل قابلیت اطمینان، گستره جهانی، لوکس بودن و عملکرد در برندهای مختلفش مشهور است. کیچیرو تویودا (Kiichiro Toyoda)، بنیان‌گذار تویوتا، در سال ۱۸۹۴ متولد شد و زیر نظر پدری مخترع که یک کارخانه بافندگی اتوماتیک تأسیس کرده بود، رشد کرد. پس از آموزش دانشگاهی، کیچیرو به ایالات متحده و انگلستان سفر کرد و با جاه‌طلبی تولید خودرو به ژاپن بازگشت. او شرکت موتور تویوتا (Toyota Motor Corporation) را در سال ۱۹۳۷ تأسیس کرد.

اولین خودروی سواری که این شرکت تولید کرد، مدل AA بود. این خودرو که در سال ۱۹۳۵ طراحی شد، با گلگیرهای برجسته، پله‌های جانبی زیبا و ظاهری جدی، باوقار به نظر می‌رسید. زیر کاپوت، یک موتور شش سیلندر خطی با حجم حدود ۳.۴ لیتر قرار داشت. مدل AA تجربه‌ای پیشگامانه برای این شرکت بود. این خودرو اطلاعات زیادی را برای پروژه‌های بعدی تویوتا و نام‌های تاریخی آینده مانند تویوتا کراون (Toyota Crown)، کرولا (Corolla)، کمری (Camry) و انبوهی از خودروهای دیگر، از سایون (Scion) تا لکسوس (Lexus)، فراهم کرد. تویوتا تأثیر بسزایی در دنیای خودرو گذاشته است. این شرکت برای پنج سال متوالی بزرگترین تولیدکننده خودرو در جهان بوده است.

فولکس‌واگن

خودروی مردم (Volkswagen به معنای خودروی مردم) به طرز بدنامی با یکی از تاریک‌ترین دوران تاریخ گره خورده است. در حالی که گروه فولکس‌واگن امروزه یکی از بزرگترین خودروسازان جهان است، این شرکت به عنوان یک پروژه دولتی در آلمان نازی آغاز شد. ایده این بود که خودرویی ارزان‌قیمت برای مردم آلمان ساخته شود. فردیناند پورشه (Ferdinand Porsche)، که هنرنمایی او در ادامه این لیست نیز ظاهر می‌شود، مهندس جوانی بود که روی این پروژه کار می‌کرد. این شرکت از آزمایش‌های تونل باد که برای هواپیما استفاده می‌شد بهره برد و طرحی را ابداع کرد که از کمترین قطعات پیچیده مکانیکی استفاده می‌کرد. تولید انبوه ارزان‌قیمت هدف اصلی بود. کارخانه‌ای در ولفسبورگ (Wolfsburg) ساخته شد و شروع به تولید KdF-Wagen کرد – که بعدها به تیپ ۱ (Type 1) و در نهایت به بیتل (Beetle) معروف شد. اولین خودروی رسمی فولکس‌واگن دوام زیادی نداشت. جنگ به سرعت جهان را در نیم‌دهه و بیشتر از آن درگیر جنون کرد و شرکت به جای آن کوبل‌واگن‌ها (Kubelwagen) و سایر ماشین‌آلات نظامی ساخت.

مفهوم فولکس‌واگن در ویرانه‌های آلمان پس از جنگ، احیای بعیدی یافت. تولید انبوه بیتل مسیر جدیدی پیدا کرد و این خودرو، همراه با خویشاوندش، فولکس‌واگن باس (Volkswagen Bus)، در دهه‌های ۱۹۶۰ در غرب به نمادهای پادفرهنگی تبدیل شدند. فولکس‌واگن از میان جنجال‌ها پایداری کرده و به برند اصلی در یکی از بزرگترین مجموعه‌های خودروسازی جهان تبدیل شده است.

هوندا

اگرچه این دو شرکت ظاهراً رقبای یکدیگر در بازار هستند، هوندا (Honda) و تویوتا شباهت‌هایی دارند. سوییچیرو هوندا (Soichiro Honda) در سال ۱۹۰۶ در نزدیکی کوه فوجی در ژاپن متولد شد؛ تنها ۱۲ سال پس از کیچیرو تویودا. هوندا قبل از تأسیس شرکتی که رینگ پیستون تولید می‌کرد، به عنوان مکانیک آموزش دید. پس از اینکه کارخانه‌اش در جنگ جهانی دوم تخریب شد، هوندا در سال ۱۹۴۸ شرکت جدیدی تأسیس کرد و دوچرخه‌های موتوردار قابل اعتماد و ارزان‌قیمت ساخت که مردم را پس از جنگ به حرکت درآورد.

نصب موتور بر روی فریم دوچرخه، همان ماشین تولید جهانی نیست که هوندا امروز اداره می‌کند، اما به این شرکت یاد داد که چگونه فرآیندها را اصلاح و مقیاس‌پذیری را افزایش دهد. هوندا در سال ۱۹۶۳ اولین خودروی چهار چرخ تولیدی خود را عرضه کرد و این خودرو نه اسپرت ۵۰۰ (Sports 500) و نه N600 بود که بسیاری حدس می‌زنند. وانت موتور وسط هوندا T360 در نهمین نمایشگاه ملی خودرو ژاپن در اکتبر ۱۹۶۲ رونمایی شد. در کنار آن، مدل‌های امیدوارکننده و اسپرت S360 و S500 هوندا نیز روی صحنه بودند. هوندا در سال ۱۹۵۹ دفتری در لس‌آنجلس افتتاح کرده بود. این شرکت پس از ۱۵ سال استراتژی و گسترش، آماده ورود به تولید بین‌المللی خودرو بود. وانت کوچک و عجیب T360 اغلب در پشت رشد چشمگیر هوندا به عنوان یک شرکت پنهان می‌شود. این خودرو با عرضه برای فروش در اوت ۱۹۶۳، نام اولین خودروی تولیدی هوندا را به خود اختصاص داد، در حالی که S500 در اکتبر همان سال وارد نمایشگاه‌ها شد.

بی‌ام‌و

بی‌ام‌و (BMW) ممکن است با مدل ۲۰۰۰ توربو (2002 Turbo) در دهه ۱۹۷۰ وارد بازار خودروهای اسپرت جاده‌ای تنگ شده باشد، اما تاریخچه آن به سال ۱۹۱۶ بازمی‌گردد. شرکت بایرشه فلوگ‌تسوگ‌ورکه (Bayerische Flugzeug-Werke)، تولیدکننده موتورهای هواپیما که در آن سال تأسیس شد، در سال بعد نام خود را به بایرشه موتورن ورکه (Bayerische Motoren Werke) تغییر داد. بی‌ام‌و نیز مانند هوندا، ابتدا موتورسیکلت ساخت قبل از اینکه مقیاس تولید خود را برای خودروها افزایش دهد.

اولین خودروی تولیدی بی‌ام‌و در سال ۱۹۲۸ عرضه شد. این شرکت با کیفیت موتورسیکلت‌های اولیه خود نامی برای خود دست و پا کرده بود. اکنون، یک مدل کانورتیبل دو نفره به نام ۳/۱۵ PS DA 2 ارائه داد. این خودرو علاوه بر نامی که مانند عسل روان است، دو سرنشین را بر روی فریم آستین هفت بریتانیایی (Austin Seven) و یک موتور چهار سیلندر ۷۵۰ سی‌سی با ۱۵ اسب بخار قدرت حمل می‌کرد. ورود اولیه بی‌ام‌و به بازار خودرو نه تنها یک موفقیت محلی، بلکه یک موفقیت جهانی بود. کوپه فشرده این شرکت آلمانی در سراسر جهان موج ایجاد کرد و منجر به تولید در ژاپن، فرانسه و ایالات متحده شد. بی‌ام‌و در طول سال‌ها سبک این خودرو را اصلاح کرد و ترمزها، بدنه و فضای داخلی را بهبود بخشید. تولید اولین خودروی تولیدی که نشان بی‌ام‌و را بر روی خود داشت، در سال ۱۹۳۱ متوقف شد و پایان – و در عین حال آغاز – یک دوران را رقم زد.

فورد

داستان فورد (Ford) به طور ناگسستنی با تاریخ صنعتی آمریکا گره خورده است. هنری فورد اصلی به طور مشهوری خط مونتاژ را محبوب کرد و تولید را در ایالات متحده متحول نمود. مانند شورلت، این برند به بخشی جدایی‌ناپذیر از تاروپود قرن بیستم تبدیل شد. برخلاف لوئی شورلت، خانواده فورد، بنیان‌گذاران شرکت، در آن درگیر باقی ماندند. ما اغلب از کلماتی مانند نمادین و افسانه‌ای استفاده می‌کنیم، اما در تاریخ خودرو جایی نیست که فورد مانند یک قهرمان ظاهر نشده باشد. پرفروش‌ترین مدل F-150، موستانگ در سطح جهانی و مجموعه خودروهای کوگار (Cougar) و کانتیننتال (Continental) تحت برندهای مرکوری (Mercury) و لینکلن (Lincoln) همگی گواه این هستند که فورد همه کار کرده است.

از جمله کاری که هیچ کس دیگری انجام نداده: تغییر بافت یک جامعه. اولین خودروی تولیدی فورد پیش از تولید انبوه مدل T که اولین وسیله حمل و نقل ارزان‌قیمت با موتور احتراق داخلی را برای هزاران خانواده آمریکایی فراهم کرد، یا بازسازی کارخانه‌هایش برای کار مونتاژ، هنری فورد اصلی مدل A را تولید کرد. فورد مدل A رانابوت مدل ۱۹۰۳ مجهز به موتور دو سیلندر زیر صندلی و محور عقب با زنجیر بود. این خودرو نه به اندازه مدل T که پس از آن آمد، قوی یا انقلابی بود، اما با موفقیت کافی وارد بازار خودرو شد تا شرکت فورد را راه‌اندازی کند.

پورشه

پورشه (Porsche) مسیر خود را در دنیای خودرو حک کرده است، مسیری که برای دهه‌ها با نوآوری و برتری مشخص شده است. در حالی که تجربه اولیه فردیناند پورشه بزرگ با پروژه فولکس‌واگن بود، این دیدگاه منحصر به فرد او بود که منجر به تأسیس شرکت خودش شد. امروز، پورشه به عنوان شریک محدود در گروه فولکس‌واگن فعالیت می‌کند، با این حال به نوآوری در طراحی خودرو ادامه می‌دهد و برخی از استثنایی‌ترین خودروهای پیست و خیابان در جهان را خلق می‌کند. برخلاف برخی از نام‌های موجود در این لیست، پورشه همیشه به عملکرد متعهد بوده است، میراثی که با پورشه ۳۵۶ نمادین آغاز شد.

فردیناند پورشه پدر، با کوله‌باری از تجربه در فولکس‌واگن و دایملر-بنز (Daimler-Benz)، پسرش، فردیناند پورشه جونیور (Ferdinand Porsche Jr.) را زیر بال و پر خود گرفت. این دو نفر نقشه کشیدند تا یک موتور بیتل ۴۰ اسب بخاری را در خودرویی که خودشان طراحی کرده بودند، نصب کنند. نتیجه، پورشه ۳۵۶/۱ رودستر مدل ۱۹۴۸ بود، مجهز به یک موتور ۱.۱ لیتری تخت با خنک‌کننده هوا و ۴۰ اسب بخار قدرت. هیچ ارتباط الهام‌بخش‌تری در طراحی خودرو وجود ندارد تا ارتباط بین ۳۵۶ اصلی و پورشه‌های امروزی. حتی با ظهور فناوری تونل باد و پیشرفت در آیرودینامیک، چیزی واقعی در مورد خطوط ۳۵۶ اصلی وجود دارد. پورشه با نتایج قابل تحسین از خط تولید اصلی خود خارج شده است. مدل‌های کاین (Cayenne) و پانامرا (Panamera) در زمان خود بحث‌برانگیز بودند، اما پورشه از فلسفه موتور تخت وسط یا عقب خود دست نکشیده است.

مرسدس-بنز

هیچ خودروسازی ادعای واضح‌تری بر اختراع خودرو ندارد. رنو ممکن است دوستانش را با سه‌چرخه‌اش شگفت‌زده کرده باشد و فورد ممکن است صنعت را در آمریکا متحول کرده باشد. با این حال، مرسدس-بنز (Mercedes-Benz) ریشه‌های خود را مستقیماً به مردی می‌رساند که قوی‌ترین ادعا را در اختراع خودرو دارد. دوران موتور بخار به پایان رسیده بود و اولین خودروی قابل استفاده با موتور احتراق داخلی خلقتی آنی از یک نابغه نبود. بنز پتنت موتور واگن (Benz Patent Motor Car) سال‌های ۱۸۸۵-۱۸۸۶، اولین خودروی احتراق داخلی، محصول مهندسی دقیق کارل فریدریش بنز (Karl Friedrich Benz) بود. این اختراع، چند سال بعد، جهان را به سمت اولین خودروی تولیدی سوق داد.

بنز وِلو (Benz Velo) مدل ۱۸۹۴ یک کالسکه اسب پیچیده بود که با جادوی صنعتی احتراق داخلی کار می‌کرد. این خودرو یک محصول انقلابی نادر بود که به موفقیت تجاری اولیه دست یافت. مهندسان، مبتکران، علاقه‌مندان و مصرف‌کنندگان در سراسر جهان به زودی عاشق هنر و مهندسی خودروی مدرن شدند. کار بنز در نهایت الهام‌بخش هر نامی در این لیست و خیلی چیزهای دیگر شد.

پاسخ بدهید

وارد کردن نام و ایمیل اجباری است | در سایت ثبت نام کنید یا وارد شوید و بدون وارد کردن مشخصات نظر خود را ثبت کنید *

*