یکی از اتفاقات ترسناکی که ممکن است در یک سفر هوایی رخ دهد، فرود مرده است که بد نیست با نحوه انجام آن توسط خلبانها آشنا شوید.
سفرهای هوایی میتواند با چالشها و دردسرهای زیادی همراه باشد. برای مثال حتی یک پرواز مسافربری که از قبل برنامهریزیهای آن انجام شده و کاملا در شرایط استاندارد پرواز میکند، ممکن است با تکانهها و لرزشهای زیادی همراه باشد. با این حال فرود مرده یا فرود بدون نیروی موتور، موضوع به کلی متفاوتی است.
فرود مرده چیست؟
دیکشنری کالینز تعریف دقیق و در عین حال ترسناکی از پدیده «فرود مرده» ارائه میدهد: فرود یک هواپیما یا فضاپیما با موتور خاموش! در دهه 1930 میلادی، فرود بدون نیروی پیشرانه یا مرده، اصطلاح رایجی بود و به حالتی گفته میشد که یکی از پروانههای هواپیما از کار میافتاد و خلبان را با یک تکه آهن قراضه بیمصرف تنها میگذاشت و هیچ کمکی به پرواز نمیکرد. البته در چنین شرایطی خلبان کاملا بیدفاع نیست و آنها به گونهای آموزش میبینند تا در صورت بروز این چالش بزرگ بتوانند بدون استفاده از موتور، هواپیما را به سلامت فرود بیاورند.
حتی امروزه نیز فرود بدون نیروی موتور (Deadstick Landing) یکی از احتمالاتی است که هرچند به ندرت ممکن است رخ بدهد، اما خلبانان و خدمه پرواز باید توانایی مدیریت آن را داشته باشند. وظایف آنها در صورت بروز مشکل شامل ارزیابی شرایط، کنترل فرود سرخورنده هواپیما و هدایت آن به سمت یک نقطه مناسب در محدوده پرواز برای فرود اضطراری است.
این مسئله هم در زمان صلح و هم در شرایط جنگی صدق میکند و فرقی نمیکند که در حال پرواز با یک جت مسافربری مدرن مانند بوئینگ 747 باشید یا یک جنگنده متعلق به جنگ جهانی دوم! بالگردها نیز قادر به انجام نوع خاصی از فرود مرده هستند. در این حالت، سرعت چرخش روتور به اندازهای حفظ میشود که امکان یک فرود ناگهانی اما در نهایت ایمن فراهم گردد.
- آمریکا در جنگ جهانی دوم چند ناو هواپیمابر داشت؟
- چرا هواپیماهای مسافربری گاهی با جنگندهها اسکورت میشوند؟
مواردی که باید فرود مرده اجرا شود
هرچند از دست دادن توان موتور هواپیما در حین پرواز میتواند ترسناک به نظر برسد، اما همیشه به معنای وقوع فاجعه نیست. بسیاری از مردم هواپیماها را امنترین وسیله برای سفر میدانند و بدون شک بخش عمدهای از این شهرت به تدابیر سختگیرانه ایمنی و آموزش خلبانان باز میگردد. برای مثال، جتهای مسافربری بزرگ امروزی معمولا دارای دو موتور هستند، اما این به آن معنا نیست که چنین هواپیمایی کاملا وابسته به هر دو موتور است و در صورت نقص هر یک از آنها مجبور به فرود اضطراری باشد. برعکس، وضعیت به کلی متفاوت است.
قطع به یقین جالب نیست که یک هواپیما با یکی از دو موتور خود فرود بیاید، اما در شرایطی که مجبور است و به توان هر دو پیشرانه دسترسی کامل ندارد، باید به شرایط تن داد و البته که این موضوع به معنی فرود سخت و دشوار نیست و خلبان همچنان میتواند یک فرود معمولی و راحت با همان یک موتور داشته باشد.
براساس دفترچه راهنمای پرواز هواپیما در چنین شرایطی، قضاوت تخصصی خلبان و نظر مشورتی سایر خلبانان برای تعیین اینکه آیا ادامه پرواز تا فرودگاه ایمن است یا نه، باید به دقت و با توجه به وضعیت هواپیما انجام شود. در این راهنما تأکید شده که خلبانان هواپیماهایی که با یک موتور پرواز را ادامه میدهند، چارهای جز فرود اضطراری و مرده ندارند. فرود اضطراری لزوما یک فرود مرده نیست، اما فرود مرده میتواند یک فرود اضطراری باشد.
- ایر فورس وان، هواپیمای رئیسجمهور آمریکا چقدر میتواند در آسمان بماند؟
- چرا هواپیماها هنگام پرواز بر فراز اقیانوس از رادار ناپدید میشوند؟
نکات مهم برای اجرای فرود مرده
از فرود مرده و بدون توان موتور به عنوان فرود اضطراری بدون توان کافی هم یاد میشود. سازمان هواپیمایی غیرنظامی نیوزیلند تأکید میکند که برای انجام چنین فرودی، درک نسبت بالابر به مقاومت هواپیما ضروری است. این امر امکان تعیین فاصلهای که هواپیما میتواند با ایمنی سر بخورد و سپس انتخاب مناسبترین منطقه فرود را فراهم میکند. باد از پشت هواپیما این فاصله بالقوه را افزایش میدهد.
خلبانان همچنین میدانند که افزایش یا کاهش زاویه دماغه هواپیما نسبت به موقعیت بهینه نسبت بالابر به مقاومت، سرعت سر خوردن را تحت تأثیر قرار میدهد و به ترتیب آن را افزایش یا کاهش میدهد. خلبان پرواز 1549 US Airways، چزلی «سالی» سالنبرگر، مجبور بود همه این موارد را در نظر بگیرد و پس از اینکه تشخیص داد فرودگاههای لاگاردیا و تتربورو بیش از حد دور هستند، یک ایرباس A320 را در رودخانه هادسون در ژانویه 2009 فرود آورد.
خلبانان هلیکوپتر میتوانند در صورت از دست رفتن توان موتور، با شروع نزول کنترل شده واکنش نشان دهند. این عمل باعث جریان هوای سریع به سمت روتورها میشود، که برای بلند کردن هلیکوپتر کافی نیست، اما چرخش اتوماتیک را آغاز میکند. این کار مانع از سقوط آزاد هلیکوپتر شده و امکان کاهش سرعت نزول را فراهم میکند و به خلبان اجازه میدهد با استفاده از کالجکتیو، کنترل بیشتری برای فرود در موقعیت افقی داشته باشد. با وجود افسانههای معروفی که درباره سقوط هلیکوپترها روایت میشود، آنها به اندازهای که فکر میکنید، آسیب پذیر نیستند.