چرا استودیوها برای فیلم های ابرقهرمانی جدید به جای ستارههای هالیوود سراغ بازیگران کمتر شناختهشده میروند؟ راز این تغییر استراتژی چیست؟
دوران سلطه آثار ابرقهرمانی بر سینما نه با ستارههای بزرگ که با بازیگران گمنامی آغاز شد که بعدها به لطف همین نقشها به شهرت رسیدند. این یک استراتژی حسابشده است که مارول و دیسی هنوز هم از آن پیروی میکنند و دلیل بسیار خوبی برای آن وجود دارد. در واقع این ژانر سینمایی ستارهها را به خدمت نمیگیرد، بلکه آنها را خلق میکند.
شاید نقطه شروع انفجار فعلی فیلم های ابرقهرمانی به سال ۲۰۰۰ و اکران فیلم X-Men بازگردد، یا شاید سال ۲۰۰۲ که مرد عنکبوتی ثابت کرد این آثار میتوانند هم محبوب باشند و هم پولساز.
اما احتمالا نقطه عطف اصلی سال ۲۰۰۸ بود که The Dark Knight کریستوفر نولان و Iron Man مارول به طور همزمان روی پرده سینما رفتند و معادلات را برای همیشه تغییر دادند.
فروش فیلم های ابرقهرمانی به ستارههای هالیوود وابسته نیست
نکته مشترک و حیاتی در تمام این فیلمهای موفق این بود که هیچکدام از بزرگترین بازیگران وقت هالیوود در نقش اصلی حضور نداشتند. برای مثال هیو جکمن در سال ۲۰۰۰ آن هیو جکمن معروفی که امروز میشناسیم نبود.
همین موضوع در مورد توبی مگوایر در نقش مرد عنکبوتی هم صدق میکند. آنها بازیگرانی بودند که مخاطبان شاید قبلا دیده بودند، اما با آنها آشنایی بیش از حدی نداشتند.
- اگر فیلم سوپرمن جیمز گان را میپسندید، حتما این ۵ فیلم ابرقهرمانی را هم ببینید
- معرفی برترین فیلمهای ابرقهرمانی نیم قرن اخیر سینما
- تماشا کنید: تریلر فیلم Thunderbolts یک شرور بسیار ترسناک را نشان میدهد
- تریلر فیلم جدید سوپرمن، دنیای رباتی و یک سگ بامزه را به تصویر میکشد
حتی مرد آهنی هم از یک ستاره طراز اول استفاده نکرد. رابرت داونی جونیور در آن زمان ستاره بزرگی بود، اما در سراشیبی قرار داشت و این فیلم برای او یک بازگشت شکوهمند محسوب میشد.
این انتخاب هم برای او و هم برای مارول بسیار سودآور بود. این بازیگران به قدری با نقش خود عجین شدند که مخاطب دیگر نمیتوانست آنها را جدا از آن کاراکتر تصور کند.
تماشاگران عاشق بازی کریس ایوانز در نقش کاپیتان آمریکا هستند، اما آنها برای دیدن خود شخصیت کاپیتان آمریکا به سینما میروند نه بازیگر آن. این قانون نانوشته در مورد تقریبا تمام ابرقهرمانان صدق میکند. شما میخواهید خود شخصیت را روی پرده ببینید، نه ستارهای که نقش او را بازی میکند.
وقتی بازیگر از کاراکتر بزرگتر میشود
با ادامه موفقیتهای دنیای سینمایی مارول این استودیو با یک مشکل اجتنابناپذیر روبهرو شد. بازیگران گمنامی که روزی برای این نقشها انتخاب شده بودند، حالا خودشان به ستارههای بزرگی تبدیل شده بودند. این یعنی دیگر به آسانی گذشته در دل دنیای داستان حل نمیشدند و نام آنها به اندازه نام شخصیت های مارول اهمیت پیدا کرده بود.
این چالش توضیح میدهد که چرا مارول در مدیریت بازیگرانش با سختی مواجه شد. در حالی که زمانی حضور مشترک کریس ایوانز و رابرت داونی جونیور منطقی بود، با افزایش شهرت آنها هزینه این همکاری نیز سر به فلک کشید.
به همین دلیل مارول مجبور شد در فیلم «انتقامجویان: پایان بازی» یک نسل از استعدادها را کنار بگذارد و راه را برای نسل جدیدی از بازیگران باز کند.
درسی که سوپرمن جدید به خوبی آموخته است
فیلم سوپرمن به کارگردانی جیمز گان به خوبی درک کرده است که بازیگران معروف عامل فروش این فیلمها نیستند. البته این به معنای بیاهمیت بودن آنها در موفقیت نهایی فیلم نیست.
دیوید کورنسوت که نقش سوپرمن جدید را بازی میکند برای اکثر مردم چهرهای ناشناخته است، اما انتخابی عالی برای این نقش به نظر میرسد. همین موضوع برای ریچل بروزناهان در نقش لوئیس لین هم صادق است.
استخدام بازیگران بزرگتر برای نقشهای شرور منطقیتر است. چرا که آنها معمولا مجبور نیستند برای چند دنباله بازگردند. اگر دنیای جدید دیسی نیز مانند مارول یک دهه دوام بیاورد، بدون شک کورنسوت هم به یک ستاره بزرگ و مهرهای کلیدی برای موفقیت فیلمهای آینده تبدیل خواهد شد.
ستارههای سینما برند شخصی خودشان هستند
تصور کنید تیموتی شالامه نقش مرد عنکبوتی را بازی کند. شاید سن و ظاهر او برای این نقش مناسب باشد، اما این انتخاب عجیب به نظر میرسد. چون شالامه مسیر شغلی خود را بر اساس بازی در نقشهای جدی و متفاوت بنا کرده است. حضور او در یک فرنچایز بزرگ ارزش برندی که برای خود ساخته است را کم میکند.
دلیلی وجود دارد که ستارههایی مانند برد پیت و لئوناردو دیکاپریو هرگز برای یک فیلم مارول قرارداد امضا نکردهاند. آنها میخواهند فیلمها را با نام خودشان بفروشند و میدانند که مارول فیلمها را بر اساس بازیگرانش نمیفروشد.
این جدا بودن ستارههای هالیوود از دنیای فیلم های ابرقهرمانی برای تنوع سینما مفید است. این ستارهها مخاطبان را تشویق میکنند تا به تماشای فیلمهای مستقل و متفاوت نیز بنشینند و گیشه سینما تنها در انحصار یک ژانر نباشد.