با ظهور هوش مصنوعی، وکلای حقوقی که با این فناوری کار میکنند، پول بیشتری کسب میکنند. هوش مصنوعی در حال تغییر دنیای حقوقی و رقابت وکلا برای بهرهگیری از آن است.
حقوقدانان باید هرچه سریعتر نسبت به واقعیت حضور و نفوذ هوش مصنوعی آگاه شوند، در غیر این صورت، خطر از دست دادن جایگاه حرفهای و قرار گرفتن در حاشیه فعالیتهای حقوقی، آنها را تهدید میکند.
این هشدار اگرچه اندکی اغراقآمیز به نظر میرسد، زیرا هوش مصنوعی هنوز جایگزین کامل نیروهای متخصص حقوقی نشده است، اما حقیقت این است که در حال بازتعریف آن چیزی است که این متخصصان ارائه میدهند. وکلایی که امروز بیشترین اثرگذاری را دارند، کسانی هستند که میدانند چگونه با دقت، مسیر سامانههای هوش مصنوعی را هدایت کنند و در نتیجه پول بیشتری به دست آورند.
هوش مصنوعی و انقلاب در دنیای حقوقی
گرایش رایجی وجود دارد که از هوش مصنوعی با عنوان عاملی مخرب یاد میکند. این برداشت، درست است اما کامل نیست. همانطور که ورود نرمافزار Excel باعث حذف حسابداران نشد، هوش مصنوعی نیز وکلا را حذف نخواهد کرد. با این حال، این فناوری در حال بازتنظیم دانشی است که متخصصان حقوق برای باقی ماندن در سطح مطلوب کارایی باید بر آن مسلط باشند.
در تیمهای حقوقی کارآمد، اکنون شاهد ظهور مجموعهای از مهارتهای ترکیبی هوش مصنوعی-حقوق هستیم که در آموزشهای کلاسیک وجود نداشتند. این مهارتها لزوماً از نوع فنی به معنای متعارف نیستند؛ لازم نیست بتوانید یک مدل زبانی بزرگ (LLM) بسازید، اما باید بدانید چگونه پرسشهای حقوقی را به شکلی بیان کنید که توسط هوش مصنوعی قابل پاسخ باشند.
- راهنماییهای خطرناک هوش مصنوعی به نوجوانان؛ از خودکشی تا مواد مخدر و خودآزاری
- اگر میخواهید زنده بمانید از هوش مصنوعی رژیم غذایی نگیرید
- سونامی هوش مصنوعی در راه است و کسانی که موجسواری نکنند، غرق خواهند شد
دانستن اینکه چه زمانی میتوان به محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی اعتماد کرد و چه وقت باید آن را نادیده گرفت، ضروری است. باید بتوانید منطق حقوقی را به درخواستهای ساختارمندی تبدیل کنید که مدل را به سوی نتیجه صحیح هدایت نماید. همچنین باید ابزارها را نه فقط بر اساس سهولت استفاده، بلکه بر مبنای کارکردشان در مواجهه با ارزیابیهای دقیق حقوقی بسنجید.
فراتر از این، این مهارتها اکنون در تصمیمگیریهای استخدامی نقش پیدا کردهاند. تیمهای حقوقی داخلی به دنبال وکلایی هستند که بتوانند سریعتر بازنگری و اصلاح انجام دهند. مشتریان از وکلا میپرسند که چگونه از هوش مصنوعی برای ایجاد ارزش افزوده استفاده میکنند. بخشهای حقوقی در حال بازطراحی گردش کار خود هستند و از هوش مصنوعی در مراحل اولیه نگارش و تحقیقات استفاده میکنند. در نهایت، هوش مصنوعی به بخشی ساختاری از نحوه ارائه بینش توسط تیمهای حقوقی تبدیل شده است.
بازجویی متقابل از الگوریتمها
برای شفافسازی باید گفت که تعامل با هوش مصنوعی صرفاً به معنای تایپ کردن در یک چتبات نیست. در عمل حقوقی، شما از قضاوت شخصی خود برای هدایت مدل در میان ابهامات استفاده میکنید و خروجی آن را به شکلی در میآورید که با معیارهای حقوقی و تجاری همخوانی داشته باشد. این امر میتواند شامل درخواست از مدل برای ایجاد نسخههای متفاوت یک بند در بازههای مختلف ریسک باشد.
همچنین ممکن است این کار به معنای بررسی اولیه یک تحقیق و عبور دادن آن از سه فیلتر مجزا شامل ارزیابی ریسک حقوقی، اثرگذاری و تفاوتهای قضایی باشد. وکلایی که پیشتر به بازجویی از افراد عادت داشتند، اکنون باید توانایی بازجویی از الگوریتمها را در خود تقویت کنند.
هیچیک از این موارد جایگزین آموزشهای حقوقی سنتی نمیشود، اما قطعاً وکلا را وادار میکند آن دانش را به شیوهای متفاوت به کار گیرند. برای وکیل برجسته بودن در عصر حاضر، همچنان نیاز به قضاوت دقیق وجود دارد، اما اکنون با سرعت و شفافیت بیشتر.
چشمانداز آینده دنیای حقوقی
این مجموعه مهارتها به صورت همزمان با تغییرات فناوری در حال آموخته شدن است. نکته جالب اینجاست که وکلا این موضوع را صرفاً یک مسئله فناورانه نمیدانند، بلکه آن را به عنوان بخشی از روند تکامل حرفهای خود میبینند. آنان میخواهند بدانند چگونه باید از هوش مصنوعی بهره ببرند و چگونه باید بر عملکرد آن نظارت کنند. آنها در حال یادگیری هستند تا وظایف حقوقی را با دقت کافی برای جلوگیری از خطاهای موسوم به توهم، برای سیستمهای هوش مصنوعی تعریف کنند.
یک دگرگونی فرهنگی نیز در حال شکلگیری است. وکلایی که پیشتر نسبت به هوش مصنوعی رویکردی محافظهکارانه و همراه با تردید داشتند، اکنون به سوی تجربهگرایی عملی گرایش یافتهاند. آنها در حال طراحی پرامپتها، آزمودن خروجیها در مدلهای گوناگون و طرح پرسشهای دقیقتر هستند. در این مسیر، استاندارد تازهای برای آنچه «برتری حقوقی» تلقی میشود، در حال تعریف است.
هوش مصنوعی نه تنها نیاز به قضاوت حقوقی را از بین نبرده، بلکه در عمل این قضاوت را آشکارتر کرده است؛ چرا که هیچیک از خروجیهای هوش مصنوعی تا زمانی که وکیل آن را با واقعیتهای عملی تطبیق ندهد، اعتبار حقوقی پیدا نمیکند؛ حداقل در حال حاضر.