با بهترین شخصیتهای شرور سریالهای فانتزی آشنا شوید؛ فهرستی از پیچیدهترین و قدرتمندترین ضدقهرمانهایی که دنیای تلویزیون را تسخیر کردهاند.
سریالهای تلویزیونی فانتزی همیشه منبعی جذاب برای سرگرمی و فرار از واقعیت بودهاند و بهترین شخصیتهای شرور نقشی کلیدی در موفقیت آنها دارند. این سریال ها با وجود بودجه کمتر نسبت به فیلمهای سینمایی راههای هوشمندانهای برای جبران محدودیتها پیدا میکنند.
آنها بیشتر روی گفتگوهای قوی و شخصیتپردازی سرمایهگذاری میکنند تا مخاطب را درگیر داستان نگه دارند. این موضوع بهویژه در مورد شخصیتهای منفی برجسته است. بازیگران اغلب اجازه دارند تا تمام توانایی خود را برای خلق یک شرور به کار گیرند. در نتیجه مخاطبان هم از قدرت آنها میترسند و هم شیفته پیچیدگی و شرارتشان میشوند.
۱۰ مورد از بهترین شخصیت های شرور سریالهای فانتزی
از جادوگران تاریک گرفته تا اربابان ستمگر، این ضدقهرمانها با جاهطلبی، قدرت و انگیزههای پیچیده خود سینما را تسخیر کردهاند و در ذهن مخاطبان ماندگار شدهاند. در این فهرست به معرفی ۱۰ مورد از بهترین آنها میپردازیم.
۱. ثورداک (The Legend of Vox Machina)
ثورداک که پادشاه خاکستر نامیده میشود اژدهای قدرتمندی بود که در قلمرو آتش زندانی شد. سالها بعد او توسط اژدهای دیگری آزاد شد و ائتلافی از اژدهایان را برای آغاز عصر جدیدی از سلطه آنها تشکیل داد. ثورداک نماد طمع و نابودی است.
اندازه بزرگ و آتش بیپایانش به او قدرتی میدهد که میتواند به تنهایی ارتشها را نابود و شهرها را ذوب کند. اما او هوش و زیرکی بالایی هم دارد و میتواند دشمنانش را فریب دهد و نقشههای بلندمدت طراحی کند.
۲. ارباب آتش اوزای (Avatar: The Last Airbender)
برای صد سال ملت آتش جنگی امپریالیستی را علیه بقیه دنیا به راه انداخته بود. ارباب آتش فعلی آنها اوزای، سومین حاکم از زمان شروع جنگ و بیرحمترین آنهاست.
او ملت آتش را به سمت صنعتی شدن و استفاده از سلاحهای جنگی جدید سوق داد. در خانه نیز فرزندانش را طوری تربیت کرد که بیرحم و سنگدل شوند، حتی اگر به معنای آسیب فیزیکی به آنها باشد. شخصیتپردازی اوزای یکی از دلایلی است که او را به یک بدمن بهیادماندنی تبدیل کرده است.
۳. ماریسا کولتر (His Dark Materials)
ماریسا کولتر شخصیتی بیرحم، جاهطلب و بدون اصول اخلاقی است. او حاضر است برای پیشرفت شغلی خود هر کاری انجام دهد حتی اگر به معنای آسیب رساندن به کودکان باشد. او در کلیسای مقدس فعالیت میکند و مسئولیت تاسیسات بولوانگار در قطب شمال را بر عهده دارد.
- معرفی 10 فیلم جنگی شاهکار که با وجود ارزش هنری بیبدیل، به حاشیه رانده شدند
- ۱۰ فیلم فانتزی فراموش شده که ارزش دیدن دوباره را دارند
- رتبه بندی 20 نقشآفرینی برتر دنزل واشنگتن در سینما
در آنجا آزمایشهایی روی کودکان انجام میدهد تا ارتباط آنها را با دیمنهایشان قطع کند. دیمنها همراهان حیوانی هستند که روح آنها را نمایندگی میکنند. حتی عشق او به دخترش لایرا نیز تحت تاثیر رفتار کنترلگرانه او قرار دارد.
۴. دارکلینگ (Shadow and Bone)
الکساندر موروزوا معروف به دارکلینگ با مشاهده آزار و اذیت گریشاها (انسانهایی با قدرتهای خاص) خشمگین بزرگ شد. او در حین استفاده از جادویی ناپایدار دیواری عظیم از سایهها به نام The Fold را آزاد کرد که کشور راوکا را به دو نیم تقسیم کرد.
دارکلینگ که جاودانگی را از مادرش به ارث برده بود در طول سالها هویتهای مختلفی به خود گرفت. او همیشه برای بهبود زندگی گریشاها و کسب قدرت بیشتر برای خود تلاش میکرد. دارکلینگ بدون شک یکی از قدرتمندترین و پیچیدهترین شخصیتهای منفی برجسته در دنیای فانتزی است.
۵. مورگانا پندراگون (Merlin)
مورگانا دختر پنهانی شاه اوتر پندراگون بود و در کنار پسرش آرتور بزرگ شد. وقتی مورگانا متوجه قدرتهای جادویی خود شد همه چیز تغییر کرد. طبق قانون اوتر داشتن جادو مجازات مرگ داشت.
او همچنین از اصل و نسب واقعی خود باخبر شد و تصمیم گرفت از جادویش برای تصاحب تاج و تخت به عنوان فرزند ارشد اوتر استفاده کند. سقوط مورگانا به تاریکی یکی از تراژیکترین خطوط داستانی سریال مرلین است. او در ابتدا سعی میکرد صدای منطق در برابر بیرحمی اوتر باشد اما در نهایت خودش مستبدتر و کینهتوزتر شد.
۶. دیمونا (Gargoyles)
دیمونا یکی از گارگویلهایی بود که برای محافظت از یک قلعه زندگی میکرد. او با خیانت به قلعه باعث شد تا وایکینگها به آن حمله کنند و قبیلهاش را در طول روز که سنگی بودند نابود کنند.
او بعدها جاودانگی به دست آورد و هزار سال بعد از جادوی باستانی و پیشرفتهای علمی برای رسیدن به هدف نهایی خود استفاده کرد: انقراض نسل بشر. دیمونا نمونهای برجسته از نویسندگی و شخصیتپردازی فوقالعاده انیمیشن گارگویلهاست. او شخصیتی است که با خودش در جنگ است و نمیخواهد تقصیر خود در مرگ قبیلهاش را بپذیرد.
۷. رامپل استیلتاسکین (Once Upon a Time)
رامپلاستیلتاسکین تمام تلاشش را میکند تا برای خانوادهاش پدری خوب باشد، اما تلاشهایش باعث میشود همه او را ترسو خطاب کنند. این موضوع در نهایت او را به سمت تبدیل شدن به تاریکترین موجود سوق میدهد.
او به یک جادوگر جاودانه با قدرتی عظیم تبدیل میشود و از قدرتش برای بستن قراردادهایی استفاده میکند که همیشه بهایی دارند. در طول هفت فصل سریال او تمام ویژگیهای یک بدمن بهیادماندنی و تراژیک را به نمایش میگذارد. نقشههایش زیرکانه و انگیزههایش غیرقابل پیشبینی است.
۸. سیلکو (Arcane)
سیلکو رویای رهبری انقلابی را در سر داشت که شهر زیرین زان را از یوغ سرکوبگر پیلتوور آزاد کند. با این حال دوستی او با وندر به هم خورد و سیلکو مسیر خودش را در پیش گرفت. او با یک دانشمند برای تولید شیمر همکاری کرد.
شیمر یک داروی قدرتمند با خواص جهشزاست. سیلکو یک جنایتکار بیرحم است که برای استقلال زان از هیچ کاری دریغ نمیکند. با این حال این هدف نیز با پذیرفتن جینکس به عنوان دخترخواندهاش محدودیتهایی پیدا میکند و او را به شخصیتی پیچیدهتر تبدیل میکند.
۹. تایوین لنیستر (Game of Thrones)؛ یکی از بهترین شخصیت های شرور
تایوین لنیستر در جوانی شاهد بود که پدرش چگونه خاندان لنیستر را با نادیده گرفتن توهینها و تسلیم شدن در برابر خواستهها تقریبا نابود کرد. وقتی تایوین جانشین او شد، با بیرحمی نسبت به دشمنانش کاری کرد که دیگر کسی جرات تمسخر لنیسترها را نداشته باشد.
او با ازدواج دخترش سرسی با پادشاه رابرت براتیون تضمین کرد که خاندان لنیستر به قویترین خاندان در هفت پادشاهی تبدیل شود. در میان بهترین شخصیتهای شرور سریال Game of Thrones هیچکدام اقتدار و شکوه تایوین را نداشتند.
۱۰. آنجلوس (Buffy the Vampire Slayer)
در سال ۱۷۵۳ مرد جوانی به نام لیام به یک خونآشام تبدیل شد و نام آنجلوس را برای خود برگزید. او به یک قاتل بیرحم تبدیل شد تا اینکه یکی از اعضای یک قبیله رومانیایی را کشت. آنها او را با بازگرداندن روحش نفرین کردند. حالا او که خود را انجل مینامد، عاشق بافی سامرز میشود.
اما نفرین رومانیایی زمانی برداشته میشود که او خوشبختی واقعی را تجربه کند و دوباره به آنجلوس تبدیل شود. آنجلوس با حملات روانی قربانیانش را شکنجه میدهد و کسانی را که برایشان اهمیت دارند به قتل میرساند تا روح آنها را کاملا در هم بشکند.