تحقیق جدیدی که درباره ستاره تبی (ستارهای که تصور میشد بیگانگان فضایی ساختاری عظیم در اطراف آن ساختهاند) منتشر شده است، دلیل رفتار عجیب آن را به نابودشدن و بلعیدن سیارهای در اطراف آن ارتباط میدهد. پس از نابودی این سیاره، خردهها و تکههای حاصل از آن، همچنان به دور ستاره در حال چرخش هستند که باعث تغییرات نوری عجیب ستاره میشوند؛ این احتمالا بهترین توضیح درباره روند کاهش نور نامتعارف این ستاره است.
خبری از بیگانگان نیست!
یا اینطور بگوییم: این نتیجهای است که سه ستارهشناس از دانشگاههای کلمبیا و برکلی به آن رسیدهاند. کاهش تدریجی نور ستاره تبی گاه تا 22 درصد میرسد که به احتمال زیاد، نتیجه برخورد عظیمی با یکی از سیارات آن بوده است.
اگر قبلا با این ستاره آشنا نشدهاید، باید بگوییم که KIC 8462852 یا همان ستاره تبی ، ستارهای کاملا معمولی به نظر میرسد. اما اگر تغییرات نوری آن را به طور پیوسته ثبت کنیم، رفتار عجیب آن نمایان میشود. این نوع رفتار خاص، چیزی در حدود یک سال است که دانشمندان این حوزه را سردرگم کرده و هنوز دلیل قطعی آن را کسی نمیداند. هر بار که خبر جدیدی از این ستاره منتشر میشود، تنها یک توضیح احتمالی و شاید بهتر از توضیحات پیشین را برای دلیل رفتار این ستاره ارائه میدهد.
چندی پیش، با واکاوی دادههای قدیمی که از این بخش از آسمان (که ستاره تبی در آن قسمت قرار دارد) موجود بود، مشخص شد که این ستاره در سالهای دور، بین 1890 تا 1989 نیز چنین رفتاری داشته و نور آن به تناوب کاهش مییافته است.
مورد عجیب در منحنی نوری این ستاره، وجود افتهای نوری دوگانه است. به این معنی که ستارهشناسان شاهد یک افت نور شدید و بسیار سریع هستند که به تناوب تکرار میشود. علاوه بر آن، روشنایی مجموع ستاره نیز به آرامی در حال کم شدن است. از بین فرضیههای مطرحشده همچون وجود خردهدنبالهدارها، وجود ابر میانستارهای و البته ساختار عظیم بیگانه، تنها فرضیه جدید است که این ویژگی را به خوبی توضیه میدهد.
این فرضیه به این صورت است که اخیرا، سیارهای توسط ستاره تبی بلعیده شده است و انرژی گرانشی که توسط این برخورد برای ستاره فراهم شده، تولید انرژی هستهای آن را سرعت بخشیده است. به این صورت روشنایی ستاره به سرعت زیاد شده، ولی در طول زمان به آرامی در حال کم شدن است. اگر این فرضیه درست باشد، در سالها و دهههای آینده بایستی شاهد آن باشیم که روشنایی ستاره، کاملا به حالت عادی خود بازگردد.
مزیت فرضیه ارائه شده، این است که تغییرات روشنایی سریع ستاره را هم توضیح میدهد. به این صورت که پس از نابودی بخش اصلی سیاره در دل ستاره، تکههایی از آن که باقی ماندهاند به اضافه قمرهای احتمالی سیاره، وارد مدارهای بسیار بیضویشکلی شدهاند. هر زمان که این خردهها از جلوی قرص ستاره عبور کنند، بخشی از سطح آن را پوشانده و این اتفاق، به صورت افتهای شدیدی در منحنی نوری ستاره ثبت میشود.
اندازه سیاره برخوردی و زمان رخ دادن این اتفاق کاملا به هم مربوط هستند. اگر سیاره مورد نظر، مشابه مشتری بوده باشد، برخورد حدود 1000 سال پیش اتفاق افتاده است. اما اگر سیاره جرمی در حد و اندازه قمر ماه میداشته، تنها یک دهه پیش این اتفاق رخ داده است. با این حال از آنجایی که مشخص شده، کاهش نور ستاره قدمتی حداقل به اندازه یک قرن داشته است، سیاره نمیتواند به کوچکی ماه بوده باشد.
باید توجه داشت که چنین برخوردی یکشبه اتفاق نمیافتد و میلیونها سال طول خواهد کشید تا مدار سیاره آرام آرام کوچکتر شود. سیاره در هربار چرخش مداری خود، مقدار کمی به ستاره نزدیک شده تا اینکه در نهایت با آن برخورد کرده است. در مراحل پایانی این فرآیند، تمامی اقمار این سیاره به دلیل نیروهای کشندی، تکه تکه شدهاند که منبع خوبی برای تکه سنگهای سرگردان باقی مانده خواهند بود.
به علاوه چنین قمرهایی در فاصله بسیار کمی از ستاره در گردش خواهند بود و این باعث میشود که تمامی لایههای یخی آنها به همراه مقادیری گرد و خاک، از سطحشان تبخیر شود. اینگونه میتوان توضیح داد که چرا هربار شکل کاهش منحنی نوری ستاره با سری قبلش تفاوت دارد.
این حقیقت که ما در حال مشاهده مراحل پایانی برخوردی از این جنس هستیم که با استانداردهای کیهانشناسی، اتفاقی بسیار گذرا و سریع است، مشخص میکند که چنین رخدادهایی چقدر متداول هستند. تلسکوپ کپلر حدود 100 هزار ستاره رصد کرده که یکی از آنها ستاره تبی بوده است. اما در کهکشان ما بیش از 100 میلیارد ستاره وجود دارد. اگر به صورت نسبتی نگاه کنیم، همین الان چنین اتفاقی برای حدود یک میلیون ستاره در کهکشان ما دارد رخ میدهد.
خبر خوب درباره فرضیه جدید این است که می توان درستی آن را آزمایش کرد. دفعه بعدی که شاهد یک افت شدید در منحنی نوری ستاره باشیم، باید انتظار داشت تا مقادیر قابل توجهی از گاز و غبار از خرده اجرامی که به دور ستاره در گردشند، رها شود. اینگونه بایستی تابشهای فروسرخ نسبتا شدیدی را از آن محل دریافت کنیم، چرا که گاز و گرد و غبار با گرمشدن، در ناحیه فروسرخ تابش خواهند کرد.
راه دیگر آزمایش این است تا منتظر رخداد مشابهش باشیم؛ ستاره ای که سیارهاش را میبلعد. آنگاه ببینیم که همان الگوهای مشابه نوری در مورد آن ستاره نیز اتفاق میافتند یا خیر.
سخن آخر اینکه فرضیه جدید بسیار جذاب و معقول است. به نظر میرسد جوانب زیادی در مورد آن در نظر گرفته شده است و نسبت به سایر فرضیهها، سوالهای بیشتری را در مورد این پدیده عجیب پاسخ میدهد؛ کم کم وقت آن رسیده تا حل نهایی این پدیده به دست آید.