آیا تا به حال این سوال برایتان پیش آمده که نژاد انسان از کجا به زمین راه یافته است؟ چه اتفاقی میافتد اگر متوجه شویم که ما همان بیگانگان فضایی هستیم؟!
آیا وقت آن رسیده است که ما انسانها، سرانجام دست از جستجو برای موجودات بیگانه برداریم و خود را موجودات فضایی بنامیم؟! به عقیده برخی از دانشمندان، گونه امروزی انسانها، نژادی دورگه و ترکیب شده با سایر موجودات است. گفته میشود که منظومه آلفا قنطورس به عنوان نزدیکترین منظومه ستارهای خارج از منظومه شمسی، منشا تولد انسانهای امروزی، در حدود صدها هزار سال قبل بوده است.
گروهی از باستانشناسان با بررسی بقایای شهر کیش (Kish) در عراق امروزی، به اسناد باستانی بسیاری از تمدن سومر دست یافتهاند. گفته میشود که کتیبههای کشف شده در کیش، به تاریخی در حدود 3500 سال پیش از میلاد حضرت مسیح بازمیگردد!
یکی از عجیبترین دستاوردهای باستانشناسان در کتیبههای سومر، کشف لیست پادشاهان باستانی سومریان است. اولین این پادشاهان، جشور (Jushur) نام داشته و جانشین او، کولاسینا بیل (Kullassina-bel) بوده است. جالب است بدانید که در زبان اکدی، کولاسینا بیل با عبارت «همه آنان از خدایان بودهاند» معنی میدهد. بنابراین، برخی محققان بر این باورند که در این دوره تاریخی، شهر کیش فاقد یک قدرت مرکزی بوده است.
باستانشناسان و تاریخدانان بر این باورند که خط مورد استفاده در این کتیبه، مربوط به 100 سال پیش از اکتشاف خط نوشتاری میخی سومری و هیگرولیف مصری بوده است. به واقع، تلاش برای توسعه یک سیستم نوشتاری برای بیان و تبادل افکار، از مهمترین تفاوتهای نژاد انسان با سایر جانداران کره زمین به شمار میرود.
پنج هزار سال بعد از این وقایع، نژاد انسان موفق به کشف الکتریسیته، توسعه سیستمهای کامپیوتری، شکاف دادن اتمها و حتی قدم نهادن بر کره ماه شدند. ما انسانها، موفق به اکتشافهای بیسابقهای شدهایم که تا پیش از ما، هیچ موجود دیگری نتوانسته بود بخش کوچکی از آن را کشف کند.
هیچ گونه دیگری از جانداران کره زمین، نمیتوانند در مدت زمانی کوتاه، به چنین اکتشافات منحصر به فردی دست پیدا کنند. جالب توجه است که بدانید در مقایسه با دیگر جانداران کره زمین، فرآیند تکامل انسانها بسیار کوتاهتر از سایرین بوده است.
با توجه به اینکه نژاد انسان ، تنها چند میلیون سال است که ساکن کره زمین شده، یکی از بزرگترین پرسشهای علمی مربوط به تمام زمانها مطرح میشود: به چه علت هیچ موجود دیگری، نتوانسته زودتر از نژاد انسان، به اکتشافات امروزی ما دست پیدا کند؟ پاسخ این سوال بدیهی است؛ چرا که انسان پیشرفتهترین موجود کره زمین بوده و چنین مسئلهای در کتب مذهبی نیز مورد بحث قرار گرفته و انسان را «اشرف مخلوقات» معرفی میکند.
اما در اینجا قصد داریم شما را با یک تصور عجیب روبهرو سازیم! برای یک لحظه تصور کنید که همه ما مجبور شویم برای ادامه زندگی، به جنگل بازگردیم؛ همچون نیاکان اولیه خود! بسیاری از کارشناسان بر این عقیدهاند که بخش بسیار بزرگی از جمعیت انسانها، در مدت کوتاهی جان خود را از دست داده و نمیتوانند با شرایط جنگل سازگاری پیدا کنند. واقعیت این است که نژاد انسان ، یک موجود غیرسازگار است. اگر شرایط زندگی بر روی زمین تنها اندکی متفاوت شود، بسیاری از ما قادر به ادامه حیات نخواهیم بود.
صرف نظر از هوش حیرتانگیز نژاد انسان ، زیستشناسان متوجه تضاد شدید فیزیولوژی انسان و سایر حیوانات شدهاند. بسیاری از دانشمندان معتقدند که در مقایسه با سایر جانداران ساکن زمین، انسانها عجیبترین نوع آنان هستند! برای مثال، یک کره اسب به محض تولد قادر است بر روی پاهای خود ایستاده و به طور مستقل حرکت کند. این در حالیست که نوزاد انسان پس از تولد، موجودی بسیار آسیبپذیر و غیرمستقل است و به نظر میرسد که تولدی زودهنگام دارد. از این رو، بسیاری از پژوهشگران معتقدند که در کنار هوش مثال زدنی، ما انسانها آسیبپذیریهای بسیاری را در ذات داریم.
انسانهای امروزی، پس از میلیونها سال تکامل، میتوانند بر روی دو پای خود ایستاده و با تسلطی مناسب، اقدام به دستکاری اشیا و یا تولید ابزارهای مختلف کند. با این وجود، کارشناسان بر این باورند که این تکامل، برای انسان هزینه سنگینی را در بر داشته است. درد کمر یکی از نشانههاییست که پژوهشگران در اثبات این فرضیه ارائه میکنند. این در حالیست که سایر حیوانات با چنین مشکلاتی سر و کار نداشته و این انسانها هستند که ناسازگاری بسیاری را با شرایط حاکم بر کره زمین دارند.
حال همه این چیزها به چه معنا هستند؟ به گفته یک کارشناس، نژاد انسان در واقع همان موجودات بیگانهای است که مدتهاست دنبال آنان میگردیم!
دکتر الیس سیلور (Dr. Ellis Silver)، با ارائه یک نظریه جدید، از بیگانه بودن نژاد بشر خبر میدهد! او بر این باور است که نشانههای بسیاری در مورد انسان وجود دارد که او را به عنوان یک بیگانه فرازمینی معرفی میکند؛ درواقع با استناد بر این نظریه میتوان گفت که نوع بشر، همراه با سایر حیوانات در کره زمین تکامل نیافته است! الیس سیلور در کتابی تحت عنوان «انسانها زمینی نیستند: یک ارزیابی علمی از شواهد» (Humans Are not From Earth: a Scientific Evaluation of the Evidence)، با 13 فرضیه و 17 فاکتور مهم، مسئله غیرزمینی بودن انسانها را مورد بررسی قرار داده است. در نوشتههای دکتر الیس سیلور میخوانیم:
با وجود هوش و تفکر شگفتانگیز انسان، به نظر میرسد که کره زمین سیاره اصلی ما نباشد؛ چرا که شرایط حاکم بر زمین در زمانی کوتاه بر ما تاثیر میگذارند! به عنوان مثال، میتوان به آسیبهای نور خورشید، ابتلا به بیماریهای مزمن و عدم علاقه ذابی انسان به بسیاری از مواد غذایی طبیعی اشاره کرد.
به گفته دکتر الیس، یکی از مشکلات عجیب در مورد نژاد انسان ، دردهای آزاردهنده در قسمت کمر است. به نظر میرسد که منشا اصلی نژاد امروزی بشر، سیارهای با گرانش کمتر بوده و ناسازگاری ما با کره زمین، چنین مشکلی را پدیدار میسازد. نکته عجیبتر اینکه نوزادان انسان به علت دارا بودن سرهایی بزرگ، تولدی دشوارتر را نسبت به سایر حیوانات دارند. همین علت، موجب مرگ و میر بسیاری از مادران و نوزادان در هنگام زایمان میشود.
آیا نژاد انسان امروزی، دارای منشا فرازمینی از منظومه آلفا قنطروس است؟
بنابراین، اگر ما انسانها زمینی نیستیم، سیاره اصلیمان کجاست؟ به عقیده دکتر الیس، به احتمال فراوان، نژاد انسان حاصل ترکیب نئادرتال ها با گونههای دیگر است. در این فرضیه میخوانیم که موجودات ساکن منظومه ستارهای آلفا قنطروس، منشا انسانهای امروزی بوده و در گذشتهای دور، آغازی بر انسان مدرن شدهاند. میلیونها نفر از انسانهای ساکن زمین، به طور قطع بر یقین میگویند که به زمین تعلق نداشته و منشا آنان فرازمینی است!
دکتر الیس در این باره میگوید:
تصور من بر این است که گونه امروزی بشر، در خارج از کره زمین تکامل یافته و علت عدم سازگاریهای متعدد او با محیط را در همین زمینه میتوان جستجو کرد. این احتمال وجود دارد که ما به عنوان یک گونه بسیار پیشرفته از موجودات، به زمین فرستاده شدهایم. شاید ما انسانها، ذاتا موجودات خشمگین و خطرناکی هستیم و با قرار گرفتن در سیاره زمین، میبایست یاد بگیریم که چگونه رفتارهای خود را به درستی تکامل بخشیم. به عقیده من، انسانها بر اساس تکامل مرسوم و شناخته شده به انسان امروزی تبدیل نشدهاند؛ در واقع ما انسانها بین 60 هزار تا 200 هزار سال پیش، توسط گونهای دیگر از موجودات فضایی، به زمین فرستاده شدهایم.
علاوه بر این، با استناد بر مطالعات رابرت سپهر (Robert Sepehr)، بررسیهای صورت گرفته بر توالی DNA انسان، نشان میدهد که نژاد انسان امروزی، از نژاد آفریقاییهای باستانی نبوده و به جای آن، یک گونه دورگه است!
در رابطه با همین موضوع، سوالات بسیاری پیرامون مسئله گروه خونی Rh منفی وجود دارد. اگر همه انسانهای امروزی، دارای گروه خونی سازگار با نیاکان آفریقایی خود داشته باشند، میتوان او را موجودی با تکامل مرسوم معرفی کرد، اما در مورد انسانها چنین چیزی صدق نمیکند! همین موضوع، خیل عظیمی از سوالات را در زمینههای مختلف علمی پدید آورده است که پاسخ به آنان امری بسیار سخت و تا حدی غیرممکن به نظر میرسد. گروه خونی Rh منفی از کجا آمده است؟ علت عدم نگهداری مادر با گروه خونی Rh منفی از جنین با گروه خونی Rh مثبت چیست؟ مطالعه این فرضیهها، ما را به سمتی سوق میدهد که در نژاد تکامل یافته خود شک کرده و انسان را موجودی دورگه و ترکیب شده با بیگانگان بشناسیم.
رابرت سپهر، در کتابی تحت عنوان «گونه فراموش شده: تاریخ از یاد رفته ما» (Species with Amnesia: Our Forgotten History)، اطلاعات مرموزانهای را از گروه خونی Rh منفی ارائه میکند. در این کتاب میخوانیم که نژاد انسان امروزی، احتمالا حاصل تولید مثل گونهای فوق پیشرفته از تمدنهای باستانی، با اولین نسلهای انسان زمینی است. گفته میشود که این نژاد پیشرفته از تمدن بشری، بر اثر یک فاجعه بزرگ جهانی نابود شده و انسانهای مدرن امروزی، بازماندههای آن هستند.
رابرت سپهر استدلال میکند که هر نسل با نابودی نسل قبلی، به حیات خود ادامه داده و بخش کوچکی از علوم و ابزارهای آن را مورد استفاده قرار داده است. انسان مدرن تصور میکند که دستاوردهای امروزی، حاصل تفکر و اختراعات همنوعان خویش است؛ این در حالیست که بسیاری از دستاوردهای امروزی ما، در تمدنهای گذشته نیز وجود داشته و توسط مردمان آن مورد استفاده قرار میگرفته است.
مردمان ناحیه Basque (قسمتی مشترک از مرز اسپانیا و فرانسه)، دارای بیشترین درصد از انسانهایی با گروه خونی Rh منفی هستند. حدود 30 درصد از آنها دارای ژن (rr) از Rh منفی و 60 درصد دیگر دارای یک ژن (r) از گروه خونی Rh منفی هستند. در قسمت دیگری از کتاب رابرت سپهر میخوانیم:
بر اساس گزارش اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN)، تعداد پستانداران شناخته شده بر روی کره زمین، به 612 گونه مختلف بازمیگردد که هیچیک از آنان به جز انسان، دارای گروه خونی Rh منفی نبودهاند!