دانشمندان میگویند که میلیاردها میلیارد ستاره در سراسر دنیا وجود دارد، اما همچنان اثری از بیگانگان نیست. آیا انسان تنها موجود هوشمند در سراسر هستی است؟
اگر تمدنهای بیگانه در جایی فراتر از زمین در حال زندگی هستند، پس چرا با وجود 60 سال مطالعه و جستجو هیچ شواهدی از وجود بیگانگان به دست نیامده است؟ دنیل ویتمایر (Daniel Whitmire) به عوان یکی از اخترفیزیکدانان دانشگاه آرکانزاس (University of Arkansas) میگوید که ممکن است هیچ بیگانهای در سایر نقاط دنیا در حال زندگی نباشد! این دانشمند با بهرهگیری از تجزیه و تحلیلهای آماری نشان میدهد که کره زمین مکانی معمول در دنیا است امکان وجود تمدنی دیگر با امکانات تکنولوژیکی مشابه با ما حداقل در این برهه زمانی وجود ندارد.
ستارهشناسان تعداد ستارههای موجود در محدوده جهان را 1024 پیشبینی میکنند که درصد بسیار زیادی از آنان حداقل یک سیاره را در مدار خود دارند. با استناد بر این واقعیت، تعداد سیارههای قابل حیات در جهان هستی بسیار بیشتر از آن چیزی است که پیشتر تصور میکردیم. اگر شرایط تکامل حیات بر روی هریک از این سیارات 13 میلیارد سال به طور انجامد، همین حالا میبایست کهکشان ما مملوء از موجودات هوشمندی بود که بعضا حتی از ما انسانها نیز پیشرفتهتر باشند! اما شواهد موجود چیزی خلاف این را نشان میدهد و به نظر میرسد انسان تنها موجود هوشمند در سراسر هستی است.
مشکل اصلی این است که با وجود سالها مشاهده به کمک تلسکوپها، هیچ شواهدی از موجودات فضایی وجود ندارد. در سال 1950 میلادی یک فیزیکدان ایتالیایی با نام انریکو فرمی (Enrico Fermi) در جمعبندی یافتههای دانشمندان سوالی جالب را مطرح کرد: بیگانگان کجا هستند؟ در واقع پهنه گیتی بسیار بزرگتر از آن چیزی است که ما انسانها تصور میکنیم. حتی همین امروز و با تکنولوژیهای مدرن، ما تنها به یک محدوده جزئی از دنیا مینگریم. اما با تمام این تفاسیر، هنوز هیچ شواهدی از بیگانگان به دست نیامده است. انریکو فرمی با انجام محاسباتی دقیق اظهار کرد که حتی تنبلترین تمدنهای فرازمینی، میباید تاکنون با ما تماس برقرار کنند و علاوه بر آن، سایر سیارات موجود در جهان را به عنوان خانههای جدید خود انتخاب کرده باشند.
در طول 6 دهه اخیر، پارادوکس فرمی دانشمندان را با سوالاتی عجیب و غریب رو به رو ساخته است که تا پیش از آن نسبت به آنان بیتوجه بودهایم. محققان در موسسه ستی (SEI) این پدیده را با عنوان «سکوت بزرگ» نامگذاری کردهاند. اما چرا اینطور به نظر میرسد که انسان تنها موجود هوشمند در سراسر هستی است؟ در سالهای اخیر دلایل متعددی برای پارادوکس فرمی ارائه شدهاند، برخی از این نظریات موضوع «عدم علاقه بیگانگان» را برای پارادوکس فرمی بیان میکنند. از سوی دیگر تعداد بسیاری از نظریهپردازان توطئه بر این باورند که موجودات فضایی در سراسر گیتی وجود داشته و آژانسهای فضایی نیز از این موضوع مطلع هستند؛ ولی اما همچنان سعی دارند حقیقت را از عموم مردم پنهان کنند.
با این حال سادهترین توضیح موجود برای پارادوکس فرمی این است که به واقع هیچ بیگانهای در دنیا وجود ندارد و ما انسانها تنها موجود هوشمند در سراسر گیتی هستیم! اگر ما تجزیه و تحلیلهای آماری را به اصل ناهنجاری نسبت دهیم، میتوانیم به واقعیت تنها بودن انسان در جهان پی ببریم. ما انسانها یک گونه از تمدن موجود در جهان هستیم که همچنان که به سوی آینده حرکت میکنیم، مقدمات انقراض خود را رقم میزنیم.
اصل ناهنجاری یکی از مفروضات اساسی فیزیک مدرن و کیهانشناسی است. این اصل میگوید که هیچ چیز عجیبی در مورد جهان، سیارات، ستارهها و یا انسان به عنوان یک نسل از موجود هوشمند وجود ندارد. به عنوان مثال ما میتوانیم گرانش را در زمین مشاهده کنیم و به این نتیجه برسیم که این پدیده در تمامی نقاط جهان نیز به همین شکل خواهد بود.
استدلال دنیل ویتمایر این است که دیدگاه فعلی ما از حیات بر روی زمین و دستاوردهای تکنولوژیکی ما آنچنان هم عجیب نیست! از این جهت میتوان گفت که ما اولین گونههای هوشمند و پیشرفته در سطح زمین هستیم که در طول 60 میلیون سال تکامل یافتهایم؛ چرا که هیچ شواهدی از ابزارها و تجهیزات پیشینیان وجود ندارد. از آنجا که کره زمین قادر است تا چند میلیارد سال دیگر شرایط فعلی را در خود حفظ کند، پیشبینی میشود به طور بالقوه 23 گونه دیگر از موجودات نیز بر روی زمین قدم بگذارند.
نکته مهم این است که ما انسانها نزدیک به 100 سال بعد از اختراع رادیو، توانستهایم پیامهای خود را به سایر ستارهها ارسال کنیم. با این حال اگر فرض شود که حضور انسان بر روی زمین یک پدیده معمولی است تا یک استثنا، دادههای آماری حاصل از منحنی زنگی ما را در میان 95 درصد از تمدنهایی قرار میدهد که چندین میلیون سال تکامل پیدا کردهاند.
به عبارت دیگر در صورتی که تمدن انسان ها از نوع رایج آن باشد، ما یک گونه تکنولوژیکی جوان هستیم که تنها در یک قرن اخیر توانستهایم به این دستاوردها برسیم. چنین شرایطی در مورد سایر تمدنها نیز صدق میکند. متاسفانه در صورتی که شرایط به وضع فعلی ادامه پیدا کند، نسل بشر به زودی برای همیشه از بین خواهد رفت.
این بدان معناست که سایر تمدنهای حاضر در پهنه گیتی نیز همانند ما موجوداتی بیولوژیکی هستند که برای اولین بار بر روی سیاره خود قدم نهادهاند. زمانی که اولین نسل از این تمدنها به انقراض برسند، شرایط حاکم بر زیستکره این سیاره به وضعیت نامطلوبی میرسد که امکان حضور یک تمدن تکنولوژیکی دیگر بر روی آن را غیرممکن میسازد.
از آنجا که این یک مطالعه آماری است، ما نباید از انحراف معیار چشمپوشی کنیم. اما صرفنظر از مدت زمان مورد بحث، دانشمندان بر این باورند که اگر از هر نوع دیگری به غیر از منحنی زنگی استفاده شود، باز هم نتایج مشابهی از آنان حاصل خواهد شد.
محاسبات آماری دنیل ویتمایر نتایج نا امیدکنندهای را برای سرنوشت بیگانگان به ما نشان میدهد. علاوه بر این، میتوانیم در جمعبندی موضوع به این نتیجه برسیم که شرایط بر روی زمین نیز چندان متفاوت نیست. در واقع نسل بشر عمر کوتاهی داشته و همزمان با ترک این سیاره، شرایط ایدهآل زمین را نیز برای همیشه از بین میبرد. اگر این آزمایشات را در مقیاس هزار ساله مورد بررسی قرار دهیم، عمر پیشبینی شده برای نژاد بشر در زمین به 5 هزار سال میرسد. این رقم برای مقیاس یک میلیون ساله، 5 میلیون سال پیشبینی شده است.