بر اساس مدارک موجود، راهبان بودایی قادر به تبدیل بدن خود به منبعی از نور خالص هستند. جالب است بدانید که تنها در تبت و هند 160 هزار سند از تبدیلشدن بدن راهبان بودایی به منبعی از نور و انرژی خالص وجود دارد، اما این اتفاق چگونه رخ میدهد؟!
راهبان بودایی که در مناطقی مانند هند و تبت جمعیت متمرکزی دارند، به واسطه مهارتهای شگفتانگیز خود در مراقبه و مدیتیشن معروف بوده و بسیاری از آنها قادرند تا کارهایی که به اصطلاح عام معجزه خوانده میشود را انجام دهند. در همین رابطه جالب است بدانیم که در دو کشور ذکرشده تاکنون 160 هزار مدرک مستند به ثبت رسیده که راهبان بودایی توانستهاند بدن خود را به منبع نور تبدیل کنند؛ کاری فوقالعاده و غیرطبیعی که با تعریف عامه معجزه همخوانی دارد.
اصطلاح «بدن رنگینکمانی» (Rainbow Body) برای این حالت جسمی راهبان بودایی استفاده میشود و برای رسیدن به آن، علاوه بر آماده کردن جسم و ذهن برای سالهای سال، این افراد باید بدن خود را با پروراندن افکار محبتآمیز در ذهن، به گونهای از قید و بندهای دنیا خارج کرده و آن را به نور تبدیل کنند.
تخمین زده میشود که هر 5 سال یکبار، یکی از پیروان آموزشدیده آیین بودایی به این حد از مهارت میرسد تا چنین کاری را انجام دهد و گزارش شده که برای انجام آن، حدودا 7 روز طول میکشد تا بدن شخص به تدریج کوچک شده و اصطلاحا به نور تجزیه شود و به گفته خود بوداییان، به درجهای بالاتر از وجود برسد.
نورانی شدن بدن راهبان بودایی از دید مکتبهای دیگر
همانطور که انتظار میرود حالت بدن رنگینمانی در مکتبها و آیینهای دیگر هم شناخته شده است؛ به عنوان مثال در آیین تصوف که برخی از متخصصان آن را به اسمهای عرفان اسلامی و ابعاد درونی اسلام هم میشناسند، این درجه از مهارت مراقبه، «مقدسترین بدن» و «بدن آسمانی» نامگذاری شده است.
در مکتب تائوئیسم (Taoism) که متعلق به کشور چین است، این حالت به اسم «بدن الماسی» شناخته میشود و از هر کس که به این درجه برسید، به عنوان فردی که به جاودانگی رسیده و یا کسی که بر روی ابرها راه میرود، یاد میکنند.
در کتابها و نوشتههای موجود از آموزهها، مکتبها و فلسفههای مختلف هم مانند باورهای مصریان باستان، متخصصان تانترا و شکلهای گوناگون و جهانی مراقبه هم از این کار راهبان بودایی به عناوین مختلفی یاد شده است.
بدن رنگینکمانی در عصر حاضر
با این تفاسیر تبدیل کردن بدن به منبعی از نور تنها مختص صدها و هزاران سال پیش نیست و شواهد مختلفی از اتفاق افتادن آن در سالهای اخیر وجود دارد؛ در کنار شهادتهای ثبتشده از مهارتهای راهبان تبتی در این رابطه، یکی از مثالهای موجود به کشیش معروف کاتولیک، فرانسیس تیسو (Francis Tiso) مربوط است که سرگذشت یک راهب بودایی اهل تبت به نام خنپو آچو (Khenpo Achö) که در سال 1998 درگذشت و داستان رسیدن این شخص به حالت بدن رنگینکمانی را ثبت کرد.
متخصص دیگری به نام دیوید استیندل (David Steindl) در سال 2002 رسما برای تحقیق در این رابطه تلاشهایی کرد و در یکی از مصاحبههایش گفت که اگر اتفاقی که پیروان مسیحی از آن به نام رستاخیز مسیح یاد میکنند، چیزی شبیه به پدیده بدن رنگینکمانی بوده، میتوان گفت که این اتفاق تنها در 2 هزار سال پیش رخ نداده است؛ بنابراین با در نظر گرفتن چنین درجهای از مدیتیشن امکان این وجود دارد که دانشمندان با بخش جدیدی از تواناییهای بشر آشنا شوند.
استیندل در جریان پژوهش خود با کشیش تیسو مصاحبه کرد و مشخص شد که چند روز قبل از مرگ خنپو آچو، راهبی که تیسو در مورد او مدرک جمع کرده بود، رنگینکمانهایی بر روی خانه این فرد ظاهر شده بودند و پس از مرگ هم تعداد این رنگینکمانها بیشتر شد.
تیسو با چشمان خود دیده بود که بدن آچو پس از مرگ نورانیتر شد و ظاهرش تغییر کرده بود؛ بنا به رسم پیروان آیین بودایی، جسد این راهب در پارچه پیچیده شد و بعد از جان دادن او، بدنش روز به روز کوچکتر میشد. این اتفاق تا چند روز ادامه داشت و سرانجام گزارش شده بعد از روز هفتم هیچ اثری از بقایای خنپو آچو باقی نمانده است.
اتفاقی که برای این راهب افتاد در زمان خود توجه زیادی را جلب کرد و افراد سرشناسی در مورد آن نوشتند. یکی دیگر از راهبان بودایی که شاگرد فردی به نام دزوگچن رینپوچه (Dzogchen Rinpoche) بود هم اخیرا نوشتههایی را از مرگ استادش منتشر کرد؛ این راهب گفته است که در تاریخ 11 نوامبر 2013 رینپوچه با شرایط مشابهی همانند آنچه برای خنپو آچو اتفاق افتاده، از دنیا رفته و دقیقا همان فرآیند کوچک شدن بدن و رسیدن به حالتی از جسم بدون اتم و سراسر نور برای او پیش آمده است.
این اتفاق یکی از آخرین موارد گزارششده از پدیده بدن رنگینکمانی است که توجه به جزئیات و تعداد دفعات رخ دادن آن در گذشته، ابهامات زیادی را که در مورد تاریخ بشریت و افراد تاثیر گذار آن در چند هزار سال اخیر آشکار میکند.