بر اساس یک نظریه شگفت انگیز جدید در حوزه کیهان شناسی و فیزیک، پدیده بیگ بنگ تنها منجر به شکل گیری کیهان شناخته شده ما نشد بلکه یک ضد کیهان (anti-universe)نیز ایجاد کرد.
یک تئوری جدید در حوزه کیهان شناسی و فیزیک دیدگاهی را مطرح می کند که بسیار عجیب و بدور از ذهن است. از این منظر پدیده مهبانگ یا همان بیگ بنگ نه تنها منجر به شکل گیری کیهان شناخته شده ما شد بلکه در عین حال یک ضد کیهان هم ایجاد نموده است. ضد کیهان در واقع به مانند تصویری آیینه ای از کیهان ما عمل می کند و در جهت عقب گرد زمانی توسعه می یابد.
پدیده های کیهانی بسیاری وجود دارند که فیزیک همچنان ناتوان از یافتن پاسخی برای آنهاست. این پدیده ها طیف وسیعی را شامل می شوند و علیرغم پیشرفت های علمی صورت گرفته هنوز نمی توان پاسخی برای آنها پیدا کرد. بر همین اساس دانشمندان و تئوریسین ها و نیز اخترشناسان سعی می کنند با مجهز کردن خود به نظریات جدید و طرح دیدگاه های پیچیده، پاسخ هایی درخور برای سوالات حوزه کیهان شناسی پیدا کنند.
در واقع کسانی که با تئوری های جدید دنیای نجوم سروکار دارند شاهد ظهور نظریاتی بمانند بیگ بنگ و یا تئوری های دیگر هستند که در موارد بسیاری به نظر توهماتی پیچیده و فانتزی هستند، اما به هر حال تا زمانی که علم بتواند پاسخی در خور پیدا کند باید با این تئوری های پیچیده کنار بیاییم.
تئوری ضد کیهان و بیگ بنگ
اخیرا در دنیای فیزیک تئوری جدید دیگری مطرح شده است که توسط فیزیکدان های کانادایی ارائه شده و از نظر بسیاری از فیزیکدان ها این تئوری جدید می تواند توضیح دهنده علت وجودی ماده تاریک باشد. این تئوری جدید که در قالب یک مقاله و در ژورنال Physical Review of Letters به چاپ رسیده است قصد دارد تا قوانین فیزیک موسوم به تقارن CPT را حفظ کند. بر اساس این نظریه، در ضد کیهان قبل از بیگ بنگ زمان عقب گرد داشته است و کیهان از ضد ماده ساخته شد نه ماده.
تئوری یاد شده تا حدود زیادی قانع کننده است، زیرا بر اساس آن کیهان مملو از نوترینوهای استریل خیلی عظیم است که می توانند توضیح دهنده وجود ماده تاریک باشند، ماده ای که بخش اعظم کیهان از آن ساخته شده است. زیرا همانطور که می دانید و بر اساس قدرتمندترین تئوری حال حاضر، آنچه که ما در کیهان مشاهده می کنیم تنها 5 درصد کیهان را شامل می شود و 95 درصد دیگر آن را ماده و انرژی تاریک شکل می دهند.
نظریه ضد کیهان برای آنکه بتواند جایگاهی قابل قبول در دنیای علم به خود اختصاص دهد باید در جزیی ترین بخش های خود چکش کاری شود. طرفداران این نظریه معتقدند این تئوری بر ذرات و فیلدهای شناخته شده متکی است و قصد ندارد تا بنیان نظریه خود را بر روی ذرات و یا فیلدهایی بگذارد که ممکن است در آینده کشف شوند و همین مورد یکی از مهمترن نقاط قوت این نظریه است.
در دنیای علم نمی توان تئوری ها را بطور کامل رد و یا قبول کرد. در صورت پذیرش بی چون و چرای تئوری خود را در معرض گمراهی قرار می دهیم و نیز در صورت رد کردن آنها هم ممکن است در واقع توضیحات علمی و قانع کننده ای که بزودی اثبات می شوند را رد کنیم.
در دنیای تئوری های علمی، تئوریسین ها هیچ ادعایی در خصوص حقیقت دیدگاه خود ندارند، آنها تنها سعی می کنند که با ارئه نظریات جدید، خود را به واقعیت نزدیک تر کنند و مدعی نیستند که قلب واقعیت را نشانه گرفته اند.
آنچه که در دنیای فیزیک و به عنوان تئوری مطرح می شود نیز همین حالت را دارد. تئوریسین های دنیای فیزیک به دلیل فقدان فناوری های لازم برای پاسخ به سوالات مختلف، سعی می کنند تا از ذهن خود کمک بگیرند و با مفصل بندی نظریات جدید چارچوبی منطقی برای پیچیدگی های دنیای فیزیک پیدا کنند.
آنها همه این دیدگاه ها را در سطح تئوری تصور می کنند و قصدشان تنها به آزمون گذاردن نظریاتشان است و نمی خواهند تئوری خود را وحی منزل در دنیای فیزیک عنوان کنند.